در پاسخ به این پرسش نخست باید گفت سرقت ادبی در مواردی؛ مانند موارد زیر اتفاق میافتد:
- معرفی کار علمی دیگران به نام خود.
- کپیکردن بدون اجازه تمام و یا بیشتر سخن دیگران و ثبت ایدههای آنان به نام خود بدون آنکه به پدیدآورنده اصلی آنها اشاره شود.
- کپیکردن بدون اجازه میزان زیادی از کار و اثر دیگران به شکلی که بیشترین قسمت از کار جدید نیز برگرفته از آنها باشد، حتی اگر به منبع اصلی اشاره شود.
سرقت ادبی در زبان عرب
در زبان عربی سرقت ادبی با کلماتی؛ مانند «انتحل» و «تنحّل» و ... از ریشهی «نحل» بیان شده،[1] و در مورد افرادی مورد استفاده قرار میگیرد که شعر و یا کلام دیگران را به نام خود ثبت نماید.[2] بسیار رخ میدهد که در جریان سرقت ادبی یک روایت، شعر، سخن و ... ، به صورت عامدانه و یا ناشیانه تغییراتی در متن اصلی رخ میدهد که معنای آنرا عوض میکند.
- سخنی از رسول خدا(ص) که توسط امام صادق(ع) نقل شده، نشان از وجود چنین اتفاقی در روایات حکایت دارد:
«یحْمِلُ هَذَا الدِّینَ فِیکلِّ قَرْنٍ عُدُولٌ ینْفُونَ عَنْهُ تَأْوِیلَ الْمُبْطِلِینَ وَ تَحْرِیفَ الْغَالِینَ وَ انْتِحَالَ الْجَاهِلِینَ کمَا ینْفِی الْکیرُ خَبَثَ الْحَدِیدِ»؛[3] بار حفظ این دین را در هر قرن، مردمان عادلی بر دوش دارند که تأویلهای باطلاندیشان و تحریفهای گزافکاران و ساختههای نادانان را از آن دور و نابود میکنند، همانگونه که کوره، پلیدی (و ناخالصی) آهن را از آن دور میکند.
این جمله روایت «انْتِحَالَ» به معنای آن است که سخن(دیگران) را برای خود تصاحب نمود.[4]
- بر اساس گزارشها اولین کسی که اشعار عرب را جمع نمود، حمّاد بود. وی اشعار دیگران را کمی تغییر میداد و به اشعار خود میافزود.[5]
- بشیر بن ابیرق شعر میگفت و با آن اصحاب رسول خدا(ص) را مورد هجو قرار میداد و سپس آنرا به بعضی از اعراب نسبت میداد.[6]
- ابوجعفر احمد بن ابار یکی از کسانی بود که اشعار دیگران را تغییر میداد و برای خود ثبت مینمود.[7]
مشخص است که اشعار بسیاری از شاعران قبل و بعد آنها نیز یا شامل برخی فرازهای شعر دیگران بوده و یا برگرفته از سبک آنان سروده میشد، و در مواردی نیز شاعری، اشعار دیگری را میخواند، بدون آنکه ادعا کند که سروده من است، اما مخاطبان گمان میکردند که فرد خواننده آنرا سروده است!
حتی اگر این رویکردها را نوعی سرقت ادبی بدانیم، الهام گرفتن و یا تکرار کردن سخنان به تنهایی گناه و حرام نبود و تنها از ارزش ادبی اثر میکاست، مگر آنکه صریحا آنرا به خود نسبت دهند که مرتکب گناه دروغ میشدند.
با توجه به آنچه گفته شد، امکان الگوگیری شاعران مسلمان و شیعه از اشعار دیگران وجود دارد که امروزه با استفاده از قابلیتهای جدید و هوش مصنوعی، حتی میتوان تشابه معنوی بین اشعار را کشف کرد. از طرفی با آنکه حتی شاعران دینمدار را خالی از هیچ نقد و عیبی نمیدانیم؛ اما این ادعا که سرودههای تمام و یا بیشتر این شاعران، کپیبرداری از سخن دیگران است، ادعای گزافی است که امروزه گاه برای تضعیف شخصیتهای فرهنگی مطرح میشود.
[1]. واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق، مصحح، شیری، علی،ج 15، ص 721، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1414ق.
[2]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، مصحح، میر دامادی، جمال الدین، ج11، ص 650، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق.
[3]. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، محقق، مصحح، شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن، ص 4، مشهد،مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق.
[4]. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، محقق، مصحح، رجایی، مهدی، ج 1، ص 10، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، چاپ اول، 1363ش.
[5]. جمحی، محمد بن سلام، طبقات فحول الشعراء، شارح، شاکر، محمود محمد، ج 1، ص 48، جده، دار المدنی، چاپ اول، 1400ق.
[6]. جزری، ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج 5، ص 29، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، چاپ اول، 1367ش؛ لسان العرب، ج 11، ص 651؛ تاج العروس من جواهر القاموس، ج15، ص 721.
[7]. ابن بسام، علی بن بسام، الذخیرة فی محاسن أهل الجزیرة، محقق، عباس، احسان، ج 3، ص 107، بیروت، دار الغرب الإسلامی، چاپ اول، 2000م.