کد سایت
fa88396
کد بایگانی
105542
نمایه
عرضه ولایت اهلبیت(ع) بر حیوانات
طبقه بندی موضوعی
حیوانات و آبزیان,نگهداری و شکار حیوانات,ولایت، برترین عبادت,امامت و ولایت
خلاصه پرسش
ایا حیوانات هم ولایت حضرت علی را قبول کردند؟
پرسش
ایا حیوانات هم ولایت حضرت علی را قبول کردند؟
پاسخ اجمالی
روایاتی وجود دارد که ولایت اهلبیت(ع) بر تمام چیزها حتی حیوانات و گیاهان[1] نیز عرضه شد که برخی آنرا پذیرفته و برخی استنکاف کردند. هر کدام از این روایتها باید مورد بررسی دقیق سندی و محتوایی قرار گیرند و با توجه به پرسش، در این نوشتار مختصر به ذکر چند روایت در این زمینه بسنده میکنیم:
1. پیامبر(ص): خداوند دوستی و محبت ما را بر تمام حیوانات و گیاهان عرضه داشت.[2]
2. پیامبر(ص): «قنبره(پرنده کاکلدار) میگوید خدا کسی را که با اهلبیت رسول خدا(ص) دشمنی ورزد، لعنت کند».[3]
3. امام علی(ع): «خداوند امانت و ولایت مرا بر پرندگان عرضه داشت و اولین پرندهاى که ایمان آورد بازهاى سفید و چکاوک بود و اولین پرندهاى که انکار نمود جغد و عنقا بودند که لعنت شدند. جغد که نمیتواند روز آشکار شود، چون پرندگان با او دشمن هستند و عنقا در دریاها است که دیده نمیشود».[4]
4. امام علی(ع): «خداوند ولایت ما را بر تمام اهل آسمان و زمین از جن و انسان و میوهها و غیر آنها عرضه کرد، پس هر چیزی که ولایت ما را قبول کرد، پاک و طاهر شد و هر چیزی که ولایت ما را قبول نکرد، خبیث و پست شد».[5]
5. امام رضا(ع): «قنبره را نکشید و آنرا نخورید؛ زیرا زیاد خدا را تسبیح میگوید و در آخر تسبیح خود میگوید خدا دشمنان پیامبر(ص) را لعنت کند».[6]
6. امام حسن عسکری(ع) به علی بن عاصم فرمود: «کفشى که در پاى تو است، پوست حیوان نجسى است که به ولایت و امامت ما اقرار نکرد».[7]
صرف نظر از سند، بزرگانی چون سید مرتضی(ره) در صدد تبیین و توضیح محتوای این روایات برآمدهاند:
1. اصل آفرینش این حیوانات با خباثت و پستی همراه نیست؛ چون این حیوانات منفعتهاى دیگری نیز دارند؛ لذا اگر نگهداری و دوستی با اینگونه حیوانات همراه با مفسده باشد، از آن نهی شده است، اما استفاده از آنها در جاهایی که مفسده ندارد، اشکال ندارد.[8]
2. حرمت و نجاست برخی از حیوانات به دلیل زیانی است که در این حیوانات وجود دارد؛ نه فقط صرف انکار ولایت اهلبیت(ع).[9]
3. مسخ شدن برخی از حیوانات بر فرض پذیرش آن،[10] به این معنا است که آنها زیبا و دلانگیز بودند و سپس به صورت نفرتانگیز در آمدند و سبب شد تا از آنها دورى شود و سودی از آنها برده نشود.[11]
البته ممکن است در حرمت و نجاست این حیوانات اسراری نهفته باشد که ما از آن اطلاعی نداریم.
1. پیامبر(ص): خداوند دوستی و محبت ما را بر تمام حیوانات و گیاهان عرضه داشت.[2]
2. پیامبر(ص): «قنبره(پرنده کاکلدار) میگوید خدا کسی را که با اهلبیت رسول خدا(ص) دشمنی ورزد، لعنت کند».[3]
3. امام علی(ع): «خداوند امانت و ولایت مرا بر پرندگان عرضه داشت و اولین پرندهاى که ایمان آورد بازهاى سفید و چکاوک بود و اولین پرندهاى که انکار نمود جغد و عنقا بودند که لعنت شدند. جغد که نمیتواند روز آشکار شود، چون پرندگان با او دشمن هستند و عنقا در دریاها است که دیده نمیشود».[4]
4. امام علی(ع): «خداوند ولایت ما را بر تمام اهل آسمان و زمین از جن و انسان و میوهها و غیر آنها عرضه کرد، پس هر چیزی که ولایت ما را قبول کرد، پاک و طاهر شد و هر چیزی که ولایت ما را قبول نکرد، خبیث و پست شد».[5]
5. امام رضا(ع): «قنبره را نکشید و آنرا نخورید؛ زیرا زیاد خدا را تسبیح میگوید و در آخر تسبیح خود میگوید خدا دشمنان پیامبر(ص) را لعنت کند».[6]
6. امام حسن عسکری(ع) به علی بن عاصم فرمود: «کفشى که در پاى تو است، پوست حیوان نجسى است که به ولایت و امامت ما اقرار نکرد».[7]
صرف نظر از سند، بزرگانی چون سید مرتضی(ره) در صدد تبیین و توضیح محتوای این روایات برآمدهاند:
1. اصل آفرینش این حیوانات با خباثت و پستی همراه نیست؛ چون این حیوانات منفعتهاى دیگری نیز دارند؛ لذا اگر نگهداری و دوستی با اینگونه حیوانات همراه با مفسده باشد، از آن نهی شده است، اما استفاده از آنها در جاهایی که مفسده ندارد، اشکال ندارد.[8]
2. حرمت و نجاست برخی از حیوانات به دلیل زیانی است که در این حیوانات وجود دارد؛ نه فقط صرف انکار ولایت اهلبیت(ع).[9]
3. مسخ شدن برخی از حیوانات بر فرض پذیرش آن،[10] به این معنا است که آنها زیبا و دلانگیز بودند و سپس به صورت نفرتانگیز در آمدند و سبب شد تا از آنها دورى شود و سودی از آنها برده نشود.[11]
البته ممکن است در حرمت و نجاست این حیوانات اسراری نهفته باشد که ما از آن اطلاعی نداریم.
[1]. ر. ک: «بررسی روایات مربوط به اقرار میوههای شیرین به ولایت ائمه(ع)»، 36767؛ «حرمت گوشت خرگوش»، 3448؛ «مفهوم و کیفیت مسخ»، 337؛ «امکان تبدیل شدن انسانها به حیوان»، 82505؛ «برداشته شدن عذاب مسخ به برکت وجود پیامبر(ص)»، 28806.
[2]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 464، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش.
[3]. عدهای از علماء، الأصول الستة عشر، ص 97، قم، دار الشبستری للمطبوعات، چاپ اول، 1363ش.
[4]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب ع، ج 2، ص 314، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق.
[5]. شیخ مفید، اختصاص، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، محرمی زرندی، ص 249، قم، محمود، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، 1413ق.
[6]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 6، ص 225، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[7]. بحرانی، سید هاشم، الإنصاف فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر من آل محمد الأشراف(ع)، ترجمه، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ص 358، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1378ق.
[8]. علم الهدی، علی بن حسین، امالی المرتضی(غرر الفوائد و درر القلائد)، محقق، مصحح، ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 2، ص 351، قاهره، دار الفکر العربی، چاپ اول، 1998م.
[9]. همان.
[11]. همان، ج 2، ص 351 – 352.