کد سایت
fa90220
کد بایگانی
107041
نمایه
تشکر از خدا، عامل توجه بیشتر ائمه اطهار(ع) به انسان
طبقه بندی موضوعی
حدیث
خلاصه پرسش
آیا توصیه شده است از کمک به مستمندی که هدیههای ناچیز را نمیپذیرد خودداری کرد و به فقیری که همان هدیه کوچک را بزرگ میشمارد کمک بیشتری کنیم؟
پرسش
میگویند شخصی نزد امامی آمد و درخواست کمک کرد و امام(ع) خوشه انگوری به او داد، ولی آن فقیر نپذیرفت و امام دیگر به او کمک نکرد، اما به فقیر دیگری که همین هدیه را پذیرفته بود، کمک بیشتری کرد. منبع این داستان کجا است؟
پاسخ اجمالی
آنچه در پرسش آمده، در حدیث موثقی[1] از مسمع بن عبد الملک نقل شده است:
در سرزمین منا خدمت امام صادق(ع) نشسته بودیم و انگور میخوردیم. نیازمندی آمد و درخواست کمک کرد. امام(ع) فرمود: این خوشه انگور را به او بدهید. آن مستمند گفت: من نیازى به یک خوشه انگور ندارم! اگر درهمى باشد میپذیرم! امام(ع) با دیدن این رفتار فقیر، گفت: خداوند خودش روزی تو را گشاده فرماید. آن فقیر نیز بدون دریافت چیزی، آنجا را ترک کرد، اما پس از مدتی برگشت و تقاضا کرد که همان خوشه انگور را به او بدهند؛ اما امام(ع) چیزى به او نداد و گفت: خداوند وسعت و نعمت ارزانى دارد. بعد از گذشت مدتی، مستمند دیگری آمد و او نیز درخواست کمک کرد. حضرتشان تنها سه دانه انگور در دست او گذاشت، فقیر سه دانه انگور را گرفت و گفت: خدا را سپاس که به من روزى داد! امام صادق(ع) به او فرمود: اندکی صبر کن. و بعد هر دو دست خود را پر از انگور نموده و به آن شخص داد. فقیر انگور را گرفت و دوباره حمد و ستایش خدا را گفت. امام به او گفت: باز هم صبر کن! و بعد به غلامش گفت: چیزى نزد خود داری؟! خدمتکار کیسه پولی که به نظر حدود بیست درهم بود را آورد. حضرت همه پولها را به آن فقیر داد و آن فقیر دوباره خداوند را ستایش کرد و ادامه داد: خدایا این نعمتها از تو است، که شریک و همتایی ندارى. امام صادق(ع) با شنیدن این سخنان، به او فرمود کمی دیگر صبر کن و پیراهنش را از تن خود در آورده و به او پوشاند. آن شخص پیراهن را پوشید و عرضه داشت، خدا را سپاس که برهنهای را پوشاند ...».[2]
از این روایت میتوان برداشت کرد که نباید به مستمند ناسپاس که خود را بزرگتر از آن میداند که هدیههای کوچک را بپذیرد، کمک کنیم. البته نباید با او نیز بدرفتاری داشته باشیم و در مقابل به فردی که هدیههای اندک را پذیرفته و خدا را بابت آن سپاس میگذارد، کمک بیشتری کنیم.
در نهایت، بیان این نکته نیز ضروری است که بر اساس آیه نهم سوره دهر نباید به دنبال آن باشیم که فرد فقیر از شخص ما تشکر کند، بلکه همین مقدار که خدا را سپاس گفته و انتظار بیش از حد نداشته باشد، نکته مثبتی در او به شمار آمده که او را شایسته کمک بیشتر خواهد نمود.
در سرزمین منا خدمت امام صادق(ع) نشسته بودیم و انگور میخوردیم. نیازمندی آمد و درخواست کمک کرد. امام(ع) فرمود: این خوشه انگور را به او بدهید. آن مستمند گفت: من نیازى به یک خوشه انگور ندارم! اگر درهمى باشد میپذیرم! امام(ع) با دیدن این رفتار فقیر، گفت: خداوند خودش روزی تو را گشاده فرماید. آن فقیر نیز بدون دریافت چیزی، آنجا را ترک کرد، اما پس از مدتی برگشت و تقاضا کرد که همان خوشه انگور را به او بدهند؛ اما امام(ع) چیزى به او نداد و گفت: خداوند وسعت و نعمت ارزانى دارد. بعد از گذشت مدتی، مستمند دیگری آمد و او نیز درخواست کمک کرد. حضرتشان تنها سه دانه انگور در دست او گذاشت، فقیر سه دانه انگور را گرفت و گفت: خدا را سپاس که به من روزى داد! امام صادق(ع) به او فرمود: اندکی صبر کن. و بعد هر دو دست خود را پر از انگور نموده و به آن شخص داد. فقیر انگور را گرفت و دوباره حمد و ستایش خدا را گفت. امام به او گفت: باز هم صبر کن! و بعد به غلامش گفت: چیزى نزد خود داری؟! خدمتکار کیسه پولی که به نظر حدود بیست درهم بود را آورد. حضرت همه پولها را به آن فقیر داد و آن فقیر دوباره خداوند را ستایش کرد و ادامه داد: خدایا این نعمتها از تو است، که شریک و همتایی ندارى. امام صادق(ع) با شنیدن این سخنان، به او فرمود کمی دیگر صبر کن و پیراهنش را از تن خود در آورده و به او پوشاند. آن شخص پیراهن را پوشید و عرضه داشت، خدا را سپاس که برهنهای را پوشاند ...».[2]
از این روایت میتوان برداشت کرد که نباید به مستمند ناسپاس که خود را بزرگتر از آن میداند که هدیههای کوچک را بپذیرد، کمک کنیم. البته نباید با او نیز بدرفتاری داشته باشیم و در مقابل به فردی که هدیههای اندک را پذیرفته و خدا را بابت آن سپاس میگذارد، کمک بیشتری کنیم.
در نهایت، بیان این نکته نیز ضروری است که بر اساس آیه نهم سوره دهر نباید به دنبال آن باشیم که فرد فقیر از شخص ما تشکر کند، بلکه همین مقدار که خدا را سپاس گفته و انتظار بیش از حد نداشته باشد، نکته مثبتی در او به شمار آمده که او را شایسته کمک بیشتر خواهد نمود.
[1]. ر. ک: «حدیث موثّق و شرط حجیت آن»، 78388؛ مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق، مصحح، رسولی، سید هاشم، ج 16، ص 179، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق.
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 4، ص 49، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.