«الَّذینَ ینْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ وَ یقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یوصَلَ وَ یفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُون»؛[i]
[فاسقان] کسانى هستند که پیمان خدا را، پس از محکم ساختن آن، میشکنند و پیوندهایى را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روى زمین فساد میکنند اینها زیانکارانند.
قرآن کریم در این آیه سه ویژگی کافران و اهل جهنم را چنین بیان میکند:
- پیمانشکنی در برابر خدا؛
- قطع نمودن آنچه که خدا به آن فرمان پیوند داد؛
- فساد در زمین.
در توضیح ویژگی دوم که مورد سؤال قرار گرفته است، باید گفت:
اگرچه مفسران با توجه به بعضی از روایات،[ii] منظور از «ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یوصَلَ» را تنها صله رحم و حفظ رابطه خویشاوندى دانستهاند، ولى دقت در مفهوم آیه نشان مىدهد که معناى وسیعتر و عمومىترى را میتوان از آن برداشت کرد که مسئلهی قطع رحم و قطع ارتباط با خویشاوندان تنها یکى از مصداقهاى آن است؛ زیرا آیه مىگوید: فاسقان پیوندهایى را که خدا دستور داده تا برقرار بماند را از هم میگسلند. این پیوندها شامل پیوندهای فراوانی؛ مانند پیوند خویشاوندى، پیوند دوستى، پیوندهاى اجتماعى، پیوند و ارتباط با رهبران الهی و در رأس آنها «پیوند و رابطهی با خدا» است؛ لذا
مقصود از پیوندی که مؤمنان آنرا برقرار داشته و کافران آنرا میگسلند، در نگاهی کلی شامل تمام رابطههایی خواهد شد که خدای متعال دستور به برقراری و خودداری از گسستن آنها داده است.[iii]
بنابر این، نباید معناى آیه را منحصر به قطع رحم و زیرپا گذاشتن رابطههاى خویشاوندى دانست؛ زیرا بسیاری از کافران و فاسقان، به رابطههای خویشاوندی خود احترام میگذارند؛ اما به روابطی مانند امامت و ولایت توجهی نمیکنند.[iv]
در همین راستا میتوان گفت؛ آنچه در برخی روایات، در بیان «ما اَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ» آمده و رابطه موجود در آنرا به رابطه با امیرمؤمنان علی(ع) و ائمه اهلبیت(ع)، تفسیر نموده، در حقیقت در صدد بیان یکی از مهمترین مصداقهای آیه شریفه است.[v]
[i]. بقره، 27.
[ii]. «...إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الْقَاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإِنِّی وَجَدْتُهُ مَلْعُوناً فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ... الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ ... »؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، ج 2، ص 377، محمد، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[iii] ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 11، ص 343، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[iv]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 154- 155، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[v]. عروسى حویزى، عبد على بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، محقق، رسولى محلاتی، سید هاشم، ج 1، ص 45، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1415 ق.