لطفا صبرکنید
بازدید
24269
آخرین بروزرسانی: 1398/01/18
کد سایت fa95720 کد بایگانی 112091 نمایه حقیقت شرعیه و متشرعه
طبقه بندی موضوعی General Terms,مبانی فقهی و اصولی
برچسب حقیقت شرعیه|حقیقت متشرعه
خلاصه پرسش
«حقیقت شرعیه» و «حقیقت متشرعه» چه تفاوتی با هم دارند؟
پرسش
حقیقت شرعیه و متشرعه یعنی چه؟
پاسخ اجمالی
«حقیقت شرعیه» عبارت است از: استعمال لفظ در معنایى که شارع در زمان خودش آن معنا را تعیین کرده باشد.
توضیح این‌که، بی‌گمان مسلمانان از برخى الفاظ؛ مانند صلاة، صوم، حج و زکات، معانى مخصوص شرعى می‏فهمند که قبل از اسلام در لغت عرب معروف و شناخته شده نبودند. اما بحث و اختلاف در این است که آیا نقل این الفاظ از معانى لغوى و استعمال آنها در معانى جدید شرعى، در زمان شارع به صورت تعیینى یا تعیّنى بوده، تا در نتیجه «حقیقت شرعیه» ثابت شود، یا این‌که این نقل در زمان بعد و به وسیله پیروان شرع اتفاق افتاده، تا در نتیجه «حقیقت متشرعه» ثابت شود، نه «حقیقت شرعیه»؟
ثمره ثبوت و عدم ثبوت «حقیقت شرعیه» این است که اگر حقیقت شرعیه ثابت شود، هرگاه لفظى در قرآن یا روایات، بدون قرینه وارد شود، لازم است که بر معانى شرعى حمل شود، ولى اگر حقیقت شرعیه ثابت نشده بلکه این احتمال را بدهیم که وضع این الفاظ برای این معانی از سوی پیروان شرع انجام شده و نه از سوی خود شرع، این قبیل الفاظ یا بر معناى لغوى حمل می‌شوند، و یا این‌که در این قبیل موارد توقف می‌کنیم و بر هیچ‌‏کدام از دو معناى لغوى یا شرعى حمل نمی‌کنیم.
در ثبوت و عدم ثبوت «حقیقت شرعیه» نظریات مختلفی وجود دارد. برخی معتقد به عدم ثبوت‌اند مطلقاً، بعضی هم  مطلقاً آن را ثابت می‌دانند، و برخی هم معتقد به تفصیل‌اند؛ یعنی در الفاظ عبادات و معاملات آن را ثابت دانسته و در الفاظ معاملات آن را نمی‌پذیرند. و تفصیل بین الفاظى که زیاد استعمال می‌شده‌‏اند؛ مانند صلاة و صوم، و الفاظى که زیاد استعمال نمی‌شدند. و تفصیل بین زمان پیامبر(ص) و زمان امام باقر و امام صادق(ع).[1]
برخی می‌گویند؛ حق این است که نقل این الفاظ از معانى لغوى به معانى جدید شرعى، یا به وضع تعیینى است، یا به وضع تعیّنى. و ما قطع داریم که نقل این الفاظ به معانى جدید شرعى، به وضع تعیینى تحقق نیافته است؛ زیرا اگر چنین نقلى صورت گرفته بود، می‌‏بایست به صورت متواتر و یا به نقل واحد، خبر آن به ما می‌رسید، بویژه که انگیزه براى چنین نقلى نیز فراوان وجود داشت، در حالی‌که چنین چیزى از شارع به ما نرسیده است.
اما نقل به وضع تعیّنى: نسبت به زمان على(ع)، شکّى نیست که نقل الفاظ به معانى جدید شرعى به صورت وضع تعیّنى تحقق یافته، ولى‏ نسبت به زمان رسول خدا(ص) معلوم نیست چنین نقلى صورت گرفته باشد، هرچند بعید هم نیست. بر این اساس، این قبیل کلمات هرگاه در کلام ائمه(ع) وارد شده باشند، بر معانى جدید شرعى حمل می‌شوند. و نسبت به قرآن هم می‌توان گفت بیشتر این قبیل الفاظ، همراه با قرینه‌‏هایى هستند که معناى لغوى یا شرعى آن‌را می‌فهمانند و نسبت به کلمات شخص پیامبر(ص) نیز می‌توان گفت: سنّت ایشان، از طریق احادیث ائمه(ع) به ما رسیده؛ لذا مانند کلمات خود ائمه است. اما آن قسم از سنّت پیامبر نیز که از طریق ائمه به ما نرسیده، مبتلا به نیست و در استنباط و استدلال احکام شرعى، نزد علماى شیعه کاربرد ندارد.[2]
 
 

[1]. ر. ک: ملکى اصفهانى، مجتبى‏، فرهنگ اصطلاحات اصول، مقدمه، سبحانى تبریزى، جعفر، ج ‏1، ص 280- 282، قم، عالمه، چاپ اول، 1379ش؛ بحرانى، محمد صنقور على‏، المعجم الأصولی، ص 526- 528، قم، عترت، چاپ اول، 1421ق.
[2]. ر. ک: مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 32، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، چاپ چهارم، 1403ق.