برخی از لغتدانان، «خَبَل» را به معنای فاسدشدن اعضا گرفته[1] و برخی دیگر به معنای دیوانگی قلبی و امثال آن[2] که خود نوعی فساد در جوانح محسوب میشود. راغب آنرا نوعی بیماری روحی دانسته که موجب میشود شخص بیمار دچار اضطراب و از دست دادن تعادل روحی گردد مثل دیوانگی و یا مرضی که عقل و فکر را تحت تأثیر خود قرار میدهد.[3] اما برخی معتقدند که معنای ریشهای این ماده، مطلق سستی در جوارح و جوانح است و معانی ذکر شده سابق، مصداقی برای این معنای اصلی به شمار میروند.[4] به همین مناسبت به جِن «خابل» گفته میشود که جمع مکسر آن «خبَل» است.[5]
کلمه «خَبال» که در قرآن نیز به کار گرفته شده است، به معنای سستی و ضعف[6] و فساد است:[7] «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبالاً»؛[8] اى کسانى که ایمان آوردهاید! محرم اسرارى از غیر خود، انتخاب نکنید! آنها از هرگونه شرّ و فسادى در باره شما، کوتاهى نمیکنند. همچنین در آیهای دیگر چنین آمده است: «لَوْ خَرَجُوا فیکُمْ ما زادُوکُمْ إِلاَّ خَبالاً»؛[9] اگر آنها همراه شما (به سوى میدان جهاد) خارج میشدند، جز اضطراب و تردید(و یا سستی)، چیزى بر شما نمیافزودند.
[1]. ابن فارس، أحمد، معجم مقاییس اللغة، ج 2، ص 242، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، 1404ق.
[2]. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، محقق، مصحح، مخزومی، مهدی، سامرائی، ابراهیم، ج 4،ص 272، قم، هجرت، چاپ دوم، 1410ق.
[3]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص 274، بیروت، دار القلم، چاپ اول، 1412ق.
[4]. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 3، ص 16 – 17، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش.
[5]. ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج 4، ص 353، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1421ق.
[6]. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 3، ص 17.
[7]. حمیری، نشوان بن سعید، شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم، محقق، عمری، حسین بن عبد الله، اریانی، مطهر بن علی، عبد الله، یوسف محمد، ج 3، ص 1700، دمشق، دار الفکر، چاپ اول، 1420ق.
[8]. آل عمران، 118.
[9]. توبه، 47.