در پاسخ به این پرسش باید گفت که در واقع، در زندگی رهبرانی دینی که در پرسش به آنها اشاره شد، دوگانگی وجود ندارد؛ زیرا بر خلاف عدالت که همواره ارزشمند است، نه فقیرانه زندگی کردن و نه زندگی متمولانه به خودی خود ارزش و یا ضد ارزش نیستند، بلکه با توجه شرایط پیرامونی میتوان ارزش آنها را دریافت، به عنوان نمونه:
- اگر اکثریت جامعه در فقر باشند و حاکم و فرمانروای آنان - که به هر دلیل توانایی ریشه کن کردن فقر را ندارد - با آنان همراهی کرده، و مانند آنان زندگی کند، این یک ارزش است.
- اما اگر زندگی عموم مردم در حد متوسط به بالا بوده، با این وجود، فردی برای تظاهر و ریاکاری - و با آنکه میتواند کسب ثروت کند - اقدام به زندگی فقیرانه کند، این رویکردش ضد ارزش خواهد بود.
- آنچه در مورد زندگی حضرت یوسف(ع) و امثال آن میتوان گفت این است که حضرت یوسف نیز مانند بسیاری دیگر از انبیا در طول زندگی و رسالت خویش دوران سخت و زندان و شکنجههای آنرا سپری کرد، اما زمانی که نجات یک ملت از بتپرستی و قحطی و مرگ اقتضا نمود که وی با ابزار قدرت و استفاده از امکانات حکومت مصر، به یاری دین خدا و نجات مردم از نابودی برخیزد، زندگی در قصر و پوشیدن لباسهای فاخر را انتخاب نمود.
خدای متعال اگر بهترین امکانات مادی را در اختیار برخی از پیامبران؛ مانند یوسف و سلیمان(ع) قرار داد، شاید برای این باشد که بگوید استفاده و بهرهمندی از مواهب دنیا در صورت امکان نه تنها مذموم نیست که حتی در برخی شرایط مطلوب هم میتواند باشد.
روایتی که در پرسش بدان اشاره شد، اگر چه روایت ضعیفی است، اما در منابع معتبر نقل شده و متن آن نیز مخالف آموزههای دینی نیست؛ چرا که برخی از پیامبران برای احیای عدالت در جامعه نیاز به امکانات مادی داشته و زندگی و همنشینی با پادشاهان و استفاده از امکانات حکومت آنها برایشان اجتناب ناپذیر بود؛ از اینرو است که امام رضا(ع) برای تفهیم این موضوع، استشهاد به صدارت و زندگی یوسف(ع) در دربار مصر میکند و میفرماید: «آیا نمیدانی که یوسف فرزند یعقوب نبی(ع) در دربار فرعونیان بود و حکومت میکرد و لباسهای فاخر میپوشید؛ مردم به لباس یوسف محتاج نبودند، بلکه نیازمند عدالتش بودند. مردم نیازمند آن هستند که رهبرشان وقتی حرف میزند راست بگوید، هنگامی که وعده میدهد وفا کند، و زمانی که حکم میکند، به عدالت حکم کند، به درستی که خداوند از رزق حلال کسی را منع نکرده است، بلکه حرام را حرام شمرده است، خواه کم باشد، خواه زیاد...».[1]
بنابر این زندگی حضرت عیسی و امام علی(ع) و همینطور زندگی حضرت سلیمان و حضرت یوسف(ع) و... را باید با توجه به زمان و شرایط پیرامونی خودشان بررسی و ارزیابی نمود، نه اینکه همه را با یک نگاه قضاوت کرد!
[1]. «عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا أَعْجَبَ إِلَى النَّاسِ مَنْ یَأْکُلُ الْجَشِبَ وَ یَلْبَسُ الْخَشِنَ وَ یَتَخَشَّعُ قَالَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ یُوسُفَ بْنَ یَعْقُوبَ نَبِیٌّ ابْنُ نَبِیٍّ کَانَ یَلْبَسُ أَقْبِیَةَ الدِّیبَاجِ مَزْرُورَةً بِالذَّهَب وَ یَجْلِسُ فِی مَجَالِسِ آلِ فِرْعَوْنَ یَحْکُمُ فَلَمْ یَحْتَجِ النَّاسُ إِلَى لِبَاسِهِ وَ إِنَّمَا احْتَاجُوا إِلَى قِسْطِهِ وَ إِنَّمَا یُحْتَاجُ مِنَ الْإِمَامِ إِلَى أَنْ إِذَا قَالَ صَدَقَ وَ إِذَا وَعَدَ أَنْجَزَ وَ إِذَا حَکَمَ عَدَلَ إِنَّ اللَّهَ لَمْ یُحَرِّمْ طَعَاماً وَ لَا شَرَاباً مِنْ حَلَالٍ وَ إِنَّمَا حَرَّمَ الْحَرَامَ قَلَّ أَوْ کَثُرَ وَ قَدْ قَالَ قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْق». کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 6، ص 454، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.