کد سایت
th21479
کد بایگانی
46460
نمایه
فلسفه حج
طبقه بندی موضوعی
بیشتر بدانیم
برچسب
حج|فلسفه|حکمت|آثار معنوی
خلاصه پرسش
فلسفه حج چیست؟
پرسش
فلسفه حج چیست (به طور مختصر)؟
پاسخ اجمالی
حج گذشته از آثار و ثوابهای اخروی که دارد، در دنیا نیز دارای آثار فراوان سیاسی، اجتماعی و معنوی است. این آثار و فواید میتواند به عنوان فلسفه یا حکمت حج مطرح شود. در روایات و سخنان ائمه(ع) اشارههای فراوانی به آثار حج شده است. جهت اختصار دو نمونه از این روایات را نقل میکنیم.
1. امام علی(ع) در یکی از خطبههای نهج البلاغه به یکی از آثار مهم معنوی حج؛ یعنی فروتنی و از بین رفتن روحیه تکبر اشاره میکند. آنحضرت میفرماید: آیا مشاهده نمىکنید که همانا خداوند سبحان، انسانهاى پیشین از آدم(ع) تا آیندگان این جهان را با سنگهایى در مکّه آزمایش کرد که نه زیان مىرسانند، و نه نفعى دارند، نه مىبینند، و نه مىشنوند؟ این سنگها را خانه محترم خود قرار داده و آنرا عامل پایدارى مردم گردانید. سپس کعبه را در سنگلاخترین مکانها، بىگیاهترین زمینها، و کم فاصلهترین درّهها، در میان کوههاى خشن، سنگریزههاى فراوان، و چشمههاى کم آب، و آبادىهاى از هم دور قرار داد، که نه شتر، نه اسب و گاو و گوسفند، هیچکدام در آن سرزمین آسایش ندارند. سپس آدم(ع) و فرزندانش را فرمان داد که به سوى کعبه برگردند، و آنرا مرکز اجتماع و سر منزل مقصود و بار اندازشان گردانند، تا مردم با عشق قلبها ، به سرعت از میان فلات و دشتهاى دور، و از درون شهرها، روستاها، درّههاى عمیق، و جزایر از هم پراکنده دریاها به مکّه روى آورند، شانههاى خود را بجنبانند، و گرداگرد کعبه لا اله الا اللّه بر زبان جارى سازند، و در اطراف خانه طواف کنند، و با موهاى آشفته، و بدنهاى پر گرد و غبار در حرکت باشند. لباسهاى خود را که نشانه شخصیّت هر فرد است در آورند، و با اصلاح نکردن موهاى سر، قیافه خود را تغییر دهند، که آزمونى بزرگ، و امتحانى سخت، و آزمایشى آشکار است براى پاکسازى و خالص شدن، که خداوند آنرا سبب رحمت و رسیدن به بهشت قرار داد. اگر خداوند خانه محترمش، و مکانهاى انجام مراسم حج را، در میان باغها و نهرها، و سرزمینهاى سبز و هموار، و پردرخت و میوه، مناطقى آباد و داراى خانهها و کاخهاى بسیار، و آبادىهاى به هم پیوسته، در میان گندمزارها و باغات خرّم و پر از گل و گیاه، داراى مناظرى زیبا و پر آب، در وسط باغستانى شادى آفرین، و جادّههاى آباد قرار مىداد، به همان اندازه که آزمایش ساده بود، پاداش نیز سبکتر مىشد. اگر پایهها و بنیان کعبه، و سنگهایى که در ساختمان آن به کار رفته از زمرّد سبز، و یاقوت سرخ، و داراى نور و روشنایى بود، دلها دیرتر به شک و تردید مىرسیدند، و تلاش شیطان بر قلبها کمتر اثر مىگذاشت، و وسوسههاى پنهانى او در مردم کارگر نبود. در صورتى که خداوند بندگان خود را با انواع سختىها مىآزماید، و با مشکلات زیاد به عبادت مىخواند، و به اقسام گرفتارىها مبتلا مىسازد، تا کبر و خود پسندى را از دلهایشان خارج کند، و به جاى آن فروتنى آورد، و درهاى فضل و رحمتش را به روىشان بگشاید، و وسائل عفو و بخشش را به آسانى در اختیارشان گذارد. [1]
2. امام هشتم على بن موسى الرّضا(ع) در جواب از علّت و سرّ تشریع حجّ میفرماید:
الف. علّت به جاى آوردن حج، رفتن به سوى خدا و طلب کردن ثواب بسیار، و پاک شدن از جمیع گناهانی است که از انسان صادر شده است.
ب. حج براى این است که از اشتباهات گذشته توبه کرده و پاک شده و اعمال آینده خود را از سر گیرد؛ چرا که حج موجب آمرزش و کفّاره گناهان گذشته او خواهد بود و مانند فردى است که تازه به حدّ بلوغ رسیده و مکلّف شده باشد.
ج. علّت حجّ لوازم آن است؛ مانند خرج کردن و به حساب رسیدن اموال و به زحمت و مشقّت انداختن بدن و منع شدن از اعمالى شهوانى و بردن لذّات.
د. تقرّب به پروردگار عزّ و جلّ به سبب عبادات و خضوع و فروتنى، و کشیدن سختی سفر طولانی در میان صحرا و درّه و دشت، در گرما و سرما، میان امن و خوف، در زمانى بس طولانى و پیوسته.
هـ. رسیدن منافع براى جمیع مردم،
و. خواستن حاجت از خدا و ترسیدن از او، و رها کردن و دور شدن از صفت زشت بىرحمى و سنگدلى و بیباکى.
ی. از یاد نبردن خدا، و او را فراموش نکردن و از غیر خدا امید بریدن، و به عمل پرداختن، و به حقوق رسیدگى کردن، و جلوگیرى نفس از فسادگرایى.
ط. نفع رساندن یا به منفعت رسیدن کسانى که در شرق یا غرب زمین زندگى مىکنند، در صحرا یا دریا به سر میبرند، در حجّ شرکت کرده، یا نکردهاند، از تاجر و بازرگان، از واردکننده و فروشنده یا خریدار و مشترى، از کاسب و نیازمند.
س. برآوردن حاجات مردم اطراف و اکناف و آن مکانها که امکان اجتماع حاجیان در آن است تا شاهد منافع خود باشند.[2]
1. امام علی(ع) در یکی از خطبههای نهج البلاغه به یکی از آثار مهم معنوی حج؛ یعنی فروتنی و از بین رفتن روحیه تکبر اشاره میکند. آنحضرت میفرماید: آیا مشاهده نمىکنید که همانا خداوند سبحان، انسانهاى پیشین از آدم(ع) تا آیندگان این جهان را با سنگهایى در مکّه آزمایش کرد که نه زیان مىرسانند، و نه نفعى دارند، نه مىبینند، و نه مىشنوند؟ این سنگها را خانه محترم خود قرار داده و آنرا عامل پایدارى مردم گردانید. سپس کعبه را در سنگلاخترین مکانها، بىگیاهترین زمینها، و کم فاصلهترین درّهها، در میان کوههاى خشن، سنگریزههاى فراوان، و چشمههاى کم آب، و آبادىهاى از هم دور قرار داد، که نه شتر، نه اسب و گاو و گوسفند، هیچکدام در آن سرزمین آسایش ندارند. سپس آدم(ع) و فرزندانش را فرمان داد که به سوى کعبه برگردند، و آنرا مرکز اجتماع و سر منزل مقصود و بار اندازشان گردانند، تا مردم با عشق قلبها ، به سرعت از میان فلات و دشتهاى دور، و از درون شهرها، روستاها، درّههاى عمیق، و جزایر از هم پراکنده دریاها به مکّه روى آورند، شانههاى خود را بجنبانند، و گرداگرد کعبه لا اله الا اللّه بر زبان جارى سازند، و در اطراف خانه طواف کنند، و با موهاى آشفته، و بدنهاى پر گرد و غبار در حرکت باشند. لباسهاى خود را که نشانه شخصیّت هر فرد است در آورند، و با اصلاح نکردن موهاى سر، قیافه خود را تغییر دهند، که آزمونى بزرگ، و امتحانى سخت، و آزمایشى آشکار است براى پاکسازى و خالص شدن، که خداوند آنرا سبب رحمت و رسیدن به بهشت قرار داد. اگر خداوند خانه محترمش، و مکانهاى انجام مراسم حج را، در میان باغها و نهرها، و سرزمینهاى سبز و هموار، و پردرخت و میوه، مناطقى آباد و داراى خانهها و کاخهاى بسیار، و آبادىهاى به هم پیوسته، در میان گندمزارها و باغات خرّم و پر از گل و گیاه، داراى مناظرى زیبا و پر آب، در وسط باغستانى شادى آفرین، و جادّههاى آباد قرار مىداد، به همان اندازه که آزمایش ساده بود، پاداش نیز سبکتر مىشد. اگر پایهها و بنیان کعبه، و سنگهایى که در ساختمان آن به کار رفته از زمرّد سبز، و یاقوت سرخ، و داراى نور و روشنایى بود، دلها دیرتر به شک و تردید مىرسیدند، و تلاش شیطان بر قلبها کمتر اثر مىگذاشت، و وسوسههاى پنهانى او در مردم کارگر نبود. در صورتى که خداوند بندگان خود را با انواع سختىها مىآزماید، و با مشکلات زیاد به عبادت مىخواند، و به اقسام گرفتارىها مبتلا مىسازد، تا کبر و خود پسندى را از دلهایشان خارج کند، و به جاى آن فروتنى آورد، و درهاى فضل و رحمتش را به روىشان بگشاید، و وسائل عفو و بخشش را به آسانى در اختیارشان گذارد. [1]
2. امام هشتم على بن موسى الرّضا(ع) در جواب از علّت و سرّ تشریع حجّ میفرماید:
الف. علّت به جاى آوردن حج، رفتن به سوى خدا و طلب کردن ثواب بسیار، و پاک شدن از جمیع گناهانی است که از انسان صادر شده است.
ب. حج براى این است که از اشتباهات گذشته توبه کرده و پاک شده و اعمال آینده خود را از سر گیرد؛ چرا که حج موجب آمرزش و کفّاره گناهان گذشته او خواهد بود و مانند فردى است که تازه به حدّ بلوغ رسیده و مکلّف شده باشد.
ج. علّت حجّ لوازم آن است؛ مانند خرج کردن و به حساب رسیدن اموال و به زحمت و مشقّت انداختن بدن و منع شدن از اعمالى شهوانى و بردن لذّات.
د. تقرّب به پروردگار عزّ و جلّ به سبب عبادات و خضوع و فروتنى، و کشیدن سختی سفر طولانی در میان صحرا و درّه و دشت، در گرما و سرما، میان امن و خوف، در زمانى بس طولانى و پیوسته.
هـ. رسیدن منافع براى جمیع مردم،
و. خواستن حاجت از خدا و ترسیدن از او، و رها کردن و دور شدن از صفت زشت بىرحمى و سنگدلى و بیباکى.
ی. از یاد نبردن خدا، و او را فراموش نکردن و از غیر خدا امید بریدن، و به عمل پرداختن، و به حقوق رسیدگى کردن، و جلوگیرى نفس از فسادگرایى.
ط. نفع رساندن یا به منفعت رسیدن کسانى که در شرق یا غرب زمین زندگى مىکنند، در صحرا یا دریا به سر میبرند، در حجّ شرکت کرده، یا نکردهاند، از تاجر و بازرگان، از واردکننده و فروشنده یا خریدار و مشترى، از کاسب و نیازمند.
س. برآوردن حاجات مردم اطراف و اکناف و آن مکانها که امکان اجتماع حاجیان در آن است تا شاهد منافع خود باشند.[2]