جستجوی پیشرفته
بازدید
37761
آخرین بروزرسانی: 1397/07/09
خلاصه پرسش
اطلاعاتی درباره حضرت ادریس(ع) بیان کنید.
پرسش
اطلاعاتی درباره حضرت ادریس(ع) بیان کنید.
پاسخ اجمالی
نام إدریس نبیّ دو بار در قرآن آمده‏ و با اوصاف صدّیق، نبیّ، صابر و صالح از او تکریم شده است. ادریس از نوادگان شیث پیامبر و با پنج واسطه به آدم(ع) می­رسد، و یکی از أجداد نوح(ع) است. بیشتر مورّخان مدت عمر او را قبل از به آسمان رفتن یا بنابر قولی وفاتش، 365 سال گفته­اند. بنابر روایات چهار نفر از انبیاء هم­چنان زنده هستند که دو نفر از آنان یعنی خضر(ع) و إلیاس(ع) بر روی زمین زندگی می­کنند و دو نفرشان جناب ادریس(ع) و عیسى(ع) در آسمان­اند.
 
پاسخ تفصیلی
از جمله پیامبرانی که نام وی در قرآن کریم آمده حضرت إدریس(ع) است. نام إدریس نبیّ دو بار در قرآن آمده‏ و با اوصاف صدّیق، نبیّ[1]، صابر و صالح[2] از او تکریم شده است.
امام صادق(ع) به نقل از پیامبر اسلام(ص) فرمود: «أُخنُوخ»، نام عبری همان ادریس(ع) است که در تورات آمده،[3] و به یونانی؛ هُرمُس حکیم،[4] هُرمُس هرامسه،[5]  إرمیس و طرمیس نامگذاری شده است.[6] ادریس از نوادگان شیث پیامبر و یکی از أجداد نوح(ع) است. نسب ادریس(ع) با پنج واسطه به آدم(ع) می­رسد، به این ترتیب: إِدْرِیسُ بْنُ یَرْدَ بْنِ مَهْلَائِیلَ بْنِ قینان بْنِ أَنُوشَ بْنِ شَیْثِ بْنِ آدَمَ.[7]
برخی تولد ادریس(ع) را 622 سال یا 308 سال پیش از وفات آدم(ع) گفته­اند.[8] ابن أثیر می‌گوید 386 سال از عمر ادریس(ع) گذشته بود که حضرت آدم(ع) از دنیا رفت.[9] هم­چنین برخی محل تولد و زندگانی إدریس(ع) را شهر بابِل دانسته‌اند، و مورّخانی دیگر گفته­اند: او در مصر به دنیا آمده است.[10] اما درباره محل زندگی وی، بنابر روایتی، او نزدیک کوفه در مکان فعلى مسجد سَهله مى‏زیست.[11] در منابع مسلمانان (که ظاهراً برگرفته از تورات است) دو دیدگاه پیرامون عمر إدریس(ع) وجود دارد: دیدگاه اول این‌که؛ وی وفات کرده، اما دیدگاه دوم می‌گوید او به آسمان رفته است. در این‌که قبل از فوت یا رفتن به آسمان، چند سال زندگی کرده است، اختلاف نظر وجود دارد. بیشتر مورّخان مدت عمر او را 365 سال گفته‌اند.[12]
صفات و ویژگی­های ادریس(ع)  
او یکی از چهار پیامبری است که به زبان سریانی[13] سخن می­گفتند که عبارتند از: آدم، شیث، ادریس و نوح.[14] حضرت إدریس(ع) بعد از حضرت آدم(ع)، اولین پیامبر مرسل، و اولین کسی بود که در میان نسل آدم(ع) دارای مقام نبوّت شد.[15] اولین کسی بود که با قلم، خط نوشت. اولین کسی بود که هنر خیاطی می­دانست و در هنگام خیاطی ذکر تسبیح، تهلیل، تکبیر و لاإله إلاالله را بر زبان جاری می‌ساخت، وی شیوه دوختن لباس را به دیگران آموخت در حالی که قبل از ایشان، مردم براى پوشش بدن خود از پوست حیوانات استفاده می‌کردند. [16]  او اولین کسی بود که علم ستاره‌شنایی، علم حساب و نجوم و هیئت را می­دانست.[17] او نخستین کسی بود که اسلحه به دست گرفت و با کفّار پیکار نمود.[18]
مطابق روایتی از ابو اسحاق کعب بن ماتع الحمیری الاحبار (از راویان اهل سنت)؛ چهار نفر از انبیای الهی هم­چنان زنده هستند که دو نفر از آنان یعنی خضر(ع) و إلیاس(ع) بر روی زمین زندگی می­کنند و دو نفرشان جناب ادریس(ع) و عیسى(ع) در آسمان‌اند.[19]
مقام إدریس(ع)
در قرآن کریم می‌خوانیم: «وَ رَفَعْناهُ مَکاناً عَلِیًّا»؛[20] و ما او را به مقام والایى رساندیم.
در بین مفسران اختلاف زیادى در معنای این آیه شده است. بعضى گفتند: مراد بالا بردن شأن و مقام است، و بعضى گفته­اند: او را به آسمان اوّل برده­اند، و برخی قائل­اند: او را به آسمان چهارم، یا آسمان ششم برده­اند؛[21] و بعضى گفتند: او را به بهشت برده­اند و این قول نزدیک‌تر به واقع است.[22] در روایتی آمده است که پیامبر فرمود: در شب معراج، مردى را در آسمان چهارم دیدم، از جبرئیل پرسیدم: این مرد کیست؟ جبرئیل گفت: این ادریس است که خداوند او را به مقام ارجمندى بالا آورده است. به ادریس(ع) سلام کردم و براى او طلب آمرزش نمودم، او نیز بر من سلام کرد و برایم طلب آمرزش نمود.[23] درباره کیفیّت صعود إدریس(ع)  به یکی از آسمان­های هفتگانه و نیز قبض روح او و یا زنده بودن او تا ظهور امام مهدی (عج) و مبارزه ادریس با طاغوت زمانش، روایات و أخباری در کتب روایی[24] و تفسیری و تاریخی وارد شده است که  به جهت ضعف سندی و یا محتوایی نمی‌توان به آنها اعتماد کرد.[25]        
صحف ادریس (ع)
ادریس(ع) به همان شریعت و آیین آدم(ع) دعوت می­کرد[26] و 30 یا 50 صُحُف (صفحه) بر او نازل گردید.[27]
از مواعظ حضرت إدریس(ع)
سیدبن طاووس(ره) به نقل از صُحُف إدریس(ع) می­نویسد: اى انسان! گویى مرگ به سراغت آمده، ناله‏ات بلند شده، عرق پیشانیت سرازیر گشته، لبهایت جمع شده، زبانت از حرکت ایستاده، آب دهانت خشک گشته، سیاهى چشمت به سفیدى دگرگون شده، بدنت به لرزه در آمده و با سختی‌ها و تلخی‌هاى مرگ دست به گریبان شده‏اى. سپس روح از کالبدت خارج شده و در برابر اهل خانه‏ات جسد بدبویى شده‏اى و مایه عبرت دیگران. بنابراین هم اکنون به خودت پند بده و درباره‌ی مرگ و حقیقت آن عبرت بگیر، که خواه ناخواه به سراغت مى‏آید و هر عمرى گرچه طولانى باشد به زودى به دست فنا سپرده مى‏شود. اى انسان! بدان که مرگ با آن همه دشوارى، نسبت به حوادث هولناک و پُر وحشت قیامت آسان‏تر است، متوجه باش که ایستادن در دادگاه عدل الهى براى حساب‌رسى و جزاى اعمال آن قدر سخت و طاقت‏فرسا است که نیرومندترین نیرومندان نیز از شنیدن احوال آن ناتوانند.[28]
اى انسان‏ها! بدانید و باور کنید که تقوا و پرهیزگارى، حکمتی بزرگ و نعمتی عظیم، و عامل کشش به نیکى و سعادت و کلید درهاى خیر و فهم و عقل است؛ زیرا خداوند هنگامى که بنده‏اى را دوست بدارد، عقل را به او مى‏بخشد. بسیارى از اوقاتِ خود را به راز و نیاز و دعا با خدا بپردازید و با یکتاپرستی، تعاون و همکارى در راه خدا نمایید، که اگر خداوند همدلى و همکارى شما را بنگرد، خواسته‏هایتان را بر‏آورده می‌کند و شما را به آرزوهایتان مى‏رساند و از عطایاى بی­منتهایش بهره‏مندتان مى‏سازد. هنگامى که روزه گرفتید، نفوس خود را از هر گونه ناخالصی پاک کنید و با قلب‏هاى صاف و خالص و بی­شائبه براى خدا روزه بگیرید، زیرا خداوند به زودى بر دل‏هاى ناخالص و تیره را قفل میزند. در وقت روزه گرفتن و خوددارى از غذا و آب، اعضاء و جوارح خود را نیز از گناهان کنترل کنید. هنگامى که به سجده افتادید و سینه‌ی خود را در سجده بر زمین نهادید، هرگونه افکار دنیا و انحرافات و نیرنگ و فکر خوردن غذاى حرام و دشمنى و کینه را از خود دور سازید و از همه ناصافى‏ها خود را برهانید. خداوند متعال، پیامبران و اولیائش را به تأیید روح­القدس اختصاص داد و آن‏ها در پرتو همین موهبت بر اسرار و نهان‏ها آگاه شدند و از فیض حکمت بهره‏مند گشتند، از گمراهى‏ها رهیده و به هدایت‏ پیوستند، به طورى که عظمت خداوند آن­چنان در دل­هایشان آشیانه گرفت که او را وجود مطلق و محیط بر همه چیز دریافتند و هرگز نمى‏توان به کُنه ذاتش معرفت یافت... .[29]
 

[1]. مریم، 56.
[2]. انبیاء، 85 ـ 86.
[3]. علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج 11، ص 287، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404ق.
[4]. بحارالأنوار، ج 11، ص 282.
[5]. ابن کثیر دمشقی‏، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ‏1، ص 99، دار الفکر، بیروت، 1407ق؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏14، ص 71، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[6]. البدایة و النهایة، ج‏1، ص99؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏14، ص 71.
[7]. بحارالأنوار، ج 11، ص 287.
[8]. طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج ‏1، ص170، دار التراث، بیروت، چاپ دوم، 1387ق. ج ‏1، ص170.
[9]. ابن أثیر، على بن ابى الکرم، الکامل فی التاریخ، ج 1، ص 59، دار صادر، بیروت، 1385ق.
[10]. ابن عماد حنبلى‏، عبد الحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، تحقیق: الأرناؤوط، ج ‏4، ص 440، دار ابن کثیر، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1406ق.
[11]. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ج 1، ص 232، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1413ق؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 3، ص 495، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[12]. تاریخ الأمم و الملوک، ج ‏1، ص 170؛ الکامل فی التاریخ، ج ‏1، ص 60؛ بحارالأنوار، ج 11، ص 282.
.[13] نام یکی از لهجه‌های زبان آرامی و عبرانی است که خاستگاهش شمال بین النهرین است.
[14]. تاریخ الأمم و الملوک، ج ‏1، ص 171؛ شیخ صدوق، الخصال، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 524، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1362ش.
.[15] مطهر بن طاهر المقدسى، البدء و التاریخ، ج 3، ص 11، مکتبة الثقافة الدینیة، بی‌تا.
[16]. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، قصص الأنبیاء(ع)، محقق و مصحح: عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص 79، مرکز پژوهش‌های اسلامی، مشهد، چاپ اول، 1409ق؛ ابن طاووس، علی بن موسی، فرج المهموم فی معرفة نهج الحلال من علم النجوم (تاریخ علماء النجوم)، ص 21 – 22، دار الذخائر، قم، چاپ اول، 1368ق.
[17]. فرج المهموم فی معرفة نهج الحلال من علم النجوم (تاریخ علماء النجوم)، ص 22.
[18]. بغدادى، على بن محمد، لباب التأویل فى معانى التنزیل، تصحیح: شاهین، محمد علی، ج ‏3، ص190، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1415ق.
[19]. «و أخرج ابن عساکر عن کعب رضى الله عنه قال أربعة أنبیاء الیوم أحیاء اثنان فی الدنیا الیاس و الخضر و اثنان فی السماء عیسى و إدریس»؛ سیوطى جلال الدین، الدر المنثور فى تفسیر المأثور، ج ‏5، ص 285، کتابخانه آیة الله مرعشى نجفى، قم، 1404ق؛ البدایة و النهایة، ج ‏1، ص 337؛ بحارالأنوار، ج 13، ص 402.
[20]. مریم، 57.
[21]. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، مقدمه: بلاغی، محمد جواد، ج ‏6، ص 802، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم، تهران، 1372ش.
[22]. قمى، على بن ابراهیم، تفسیر قمى، تحقیق: موسوى جزایر، سید طیب، ج ‏8، ص 458، دارالکتاب، چاپ چهارم، قم، 1367ش؛ بحارالأنوار، ج 11، ص 277.
[23]. تفسیر قمى، ج 2، ص 8؛ عروسى حویزى، عبد على بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، تحقیق: رسولى محلات، سید هاشم، ج ‏3، ص 351، انتشارات اسماعیلیان، چاپ چهارم، قم، 1415ق.
[24]. بحارالأنوار، ج 11، ص 277.
[25]. ر.ک: المیزان فی تفسیرالقرآن، ج ‏14، ص 71.
[26]. همان، ص72.
[27]. خصال، ج 2، ص 524؛ شیخ مفید، اختصاص، ص 264، کنگره شیخ مفید، قم، 1413ق.
[28]. حلی، سید علی بن طاووس، سعد السعود للنفوس منضود، ص 38، ناشر: محمد کاظم الکتبی، قم، بی‌تا.
[29]. همان، ص 39.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

  • آیا صلوات فرستادن بر غیر حضرت محمد (ص) «اللهم صل علی فلان» جایز است؟
    17201 صلوات بر محمد و آل محمد 1391/05/04
    لغت دانان واژۀ (صَلّ) را به معنای درود گرفته اند؛[1] لذا وقتی بر شخص یا اشخاصی صلوات می فرستیم، به این معنا است که برای آنان درود و رحمت را خواستاریم. صلوات رایج، صلواتی است که بر پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) ...
  • آیا حکومت ما اسلامی است؟
    17984 رفتار اجتماعی در حکومت اسلامی 1391/09/26
    تشکیل حکومت یک ضرورت اجتماعی است که عقل و نیز دین تشکیل آن‌را الزامی می‌دانند. وجوب برخی از احکام اجتماعی از سوی خداوند و دستور به اجرای آن توسط مسلمانان، نشان دهنده این است که جوامع مسلمان برای انجام واجبات خویش باید اقدامات لازم را برای زمینه اجرای ...
  • چگونه با این که حضرت علی(ع) محور شناخت حق است صحابه خلافت ایشان را قبول نکردند؟
    14282 گوناگون 1387/07/18
    با دقت و بررسی آیات قرآن کریم درمی­یابیم که ستایش از یک گروه؛ به دلیل عملکرد مناسبشان در یک مقطع زمانی؛ با انتقاد از آنان به دلیل رفتاری دیگر در مقطعی دیگر، منافاتی ندارد. بر این اساس، اگر صحابه پیامبر(ص) با علم به وجود آیه و روایتی، از ...
  • راه صحیح انتخاب همسر چیست؟
    35637 ازدواج، خانواده، طلاق و 1387/12/21
    خالق مهربان زن را برای مرد و مرد را برای زن آفریده است و رابطه بین آنان را در چارچوب ازدواج پیش بینی کرده است که از روی شناخت و دارای معیار ها و شرایط مورد نظر اسلام باشد. در آموزه های اسلامی ما معیار ها و شرایط متعددی برای ...
  • آیا امام صادق (ع) اساتیدی از اهل سنت داشته اند؟
    15686 تاريخ کلام 1390/08/17
    1. چنین چیزی به کیفیّت مطرح شده صحیح نیست؛ زیرا ائمه معصومین (ع) تمام علوم را داشتند،[1] و نیازی به آموختن علومی مانند علم حدیث، از دیگران را نداشتند، بلکه برخی از اهل سنت به صورت مستقیم و غیر مستقیم از شاگردان ...
  • آیا عدم ارث همسران متعه‌ای از یکدیگر دلیلی براین نیست که آنان همسر شرعی نیستند؟‌
    9431 Laws and Jurisprudence 1387/08/19
    ملاک ازدواج در اسلام ارث بردن یا ارث نبردن زوجین از یکدیگر نیست. ازدواج از نظر اسلام بر دو قسم است: دائم و موقت. عقد موقت (متعه) با عقد دائم اشتراکات و تفاوت هایی دارد که این به خاطر فلسفه ازدواج موقت است. (تسهیل در امر ازدواج کسانی که ...
  • تعریف و مصادیق اخلاق فردی و اجتماعی و تفاوت میان آنها چیست؟
    36838 بیشتر بدانیم 1393/03/22
    رابطه انسان برحسب طرف رابطه، به چندگونه شکل می‌گیرد: رابطه با خالق و رابطه با مخلوق. رابطه با مخلوق نیز یا با خود است و یا با دیگرى، و آن دیگرى نیز یا انسان است و یا موجودى غیر بشرى. بر این اساس، علم اخلاق مشتمل بر حوزه‌های ...
  • در آیه 95 سوره اسراء، منظور از گام برداشتن آرام فرشتگان در زمین چیست؟
    5831 تفسیر 1397/01/23
    خدای تعالی در آیات متعددی سخن از بهانه‌جویى مشرکان در زمینه شباهت رسولان الهی به انسان اشاره کرده است که چرا فرستادگان از افراد بشرند؟!: «تنها چیزى که بعد از آمدن هدایت مانع شد مردم ایمان بیاورند، این بود [که از روى نادانى و بی‌خبرى] گفتند: آیا خداوند ...
  • نام چه میوه‌هایی در قرآن آمده است؟
    106298 تفسیر 1393/10/16
    گرچه در نگاهی کلّی، تمام میوه‌ها نعمتی الهی بوده و خداوند با تعبیراتی چون «فاکهة»، «فواکه» و ... آنها را به بشر یادآوری می‌کند، اما نام برخی محصولات کشاورزی از جمله میوه‌ها نیز به صراحت در قرآن وجود دارد: 1 و 2. انجیر و زیتون: «وَ التِّینِ وَ ...
  • بر اساس روایاتی که علم را نور اعلام می‌کنند، آیا تمام دانش‌ها را می‌توان نور دانست؟
    5621 درایه الحدیث 1397/09/18
    روایاتی وجود دارند که علم و دانش را نور اعلام می‌کنند: «الْعِلْمُ‏ نُورٌ یَقْذِفُهُ اللَّهُ فِی قَلْبِ مَنْ یَشَاء»؛[1] علم، نوری است که خدا آن‌را در دل هرکس می‌­‌خواهد می‌‌­اندازد. «لَیْسَ الْعِلْمُ بِکَثْرَةِ التَّعَلُّمِ وَ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقْذِفُهُ اللَّهُ تَعَالَى فِی قَلْبِ مَنْ ...

پربازدیدترین ها