جستجوی پیشرفته
بازدید
11767
آخرین بروزرسانی: 1395/12/19
خلاصه پرسش
چرا اکثر یاران پیامبر(ص) از طبقات پایین جامعه بودند؟
پرسش
چرا اکثر یاران پیامبر(ص) از طبقات پایین جامعه بودند؟
پاسخ اجمالی
کسی تمام دنیا در اختیارش باشد و خود را به این دنیا مشغول کند، سخت است که حب و عشق خداوند را در درون خود بارور سازد؛ زیرا اگر دوست داشتن دنیا نفس و وجدان انسانی را در بر گیرد، قفلی بر دل می‌زند که جایی برای دوست داشتن دین وجود ندارد؛ لذا در زمان پیامبران، کسانی که نصیب کمتری از دنیا داشتند، پیام‌ها را بهتر و سریع‌تر دریافت می‌کردند ولی اگر دنیا آنها را به خود مشغول کرده و مجالی برای فکر به غیر دنیا به آنها نمی‌داد، دیگر دینداری و شنیدن کلام پیامبر(ص) بر آنها سخت بوده است؛ لذا پیامبر(ص) فرمودند:‌ «دوست داشتن دنیا سرآغاز انجام هر اشتباه و خطائی است» علاوه بر این، علت‌های دیگری نیز وجود دارد که در پاسخ تفصیلی بیان شده است.
 
پاسخ تفصیلی
انسان در زندگی خود با دو مورد زیر برخورد دارد؛ گاه گروهی از انسان‌ها یکی از اینها را گرفته و دیگری را رها می‌کنند و گاه گروهی دیگر بین اینها جمع می‌کنند:
1. دنیا: لذت‌ها و نعمت‌های این دنیایی یقیناً امری است که انسان حداقل در ظاهر از آن لذت می‌برد. نفس در بسیاری مواقع با همین لذت‌های دنیا ارضا می‌شود.
2. دین در واقع خواستار رسیدن به کمال واقعی و پرستش خدایی لایزال است که فراتر از این دنیا است. البته رسیدن به این حقیقت کمی زمان‌بر و سخت‌تر است نسبت به لذت‌های دنیایی؛ لذا بسیاری که به حقیقت این امر پی نبرده‌اند، گزینه اول را بر این مورد ترجیح می‌دهند.
این دو، بسیاری مواقع می‌توانند با یکدیگر جمع شوند تا انسان در مقام عمل هردوی اینها را به کار گیرد. انسان‌ها معمولاً در دنیا از لذت‌های آن استفاده می‌کنند، لذت می‌برند و به حیات خود ادامه می‌دهند، در عین حال خداوند را می‌پرستند و حب او را در دل دارند. انسان می‌تواند دوستی خداوند را در دل داشته باشد ولی از لذت‌های این دنیا نیز لذت ببرد. مهم این است که لذت‌های دنیا نیز با خواست و مجوّز الهی صورت پذیرد. این سیره از فحوای دستورات اسلامی نیز به دست می‌آید؛ لذا در پیامبر(ص) و اهل بیت می‌بینیم که از دنیا استفاده می‌کردند، غذا می‌خوردند، ازدواج می‌کردند و ... .
اما در سینه نمی‌توان حب خداوند و در عین حال حب دنیا را داشت. انسان در درون سینه خود دو قلب ندارد[1] که هر یک را به امری اختصاص دهد، بلکه باید یکی از اینها را اختیار کند. اگر کسی تمام دنیا در اختیارش باشد و خود را به این دنیا مشغول کند، سخت است که حب و عشق خداوند را در درون خود بارور سازد؛ زیرا اگر دوست داشتن دنیا نفس و وجدان انسانی را در بر گیرد، قفلی بر دل می‌زند که جایی برای دوست داشتن دین وجود ندارد؛ لذا در زمان پیامبران، کسانی که نصیب کمتری از دنیا داشتند، پیام‌ها را بهتر و سریع‌تر دریافت می‌کردند، ولی اگر دنیا آنها را به خود مشغول کرده و مجالی برای فکر به غیر دنیا به آنها نمی‌داد، دیگر دین‌داری و شنیدن کلام پیامبر(ص) بر آنها سخت بوده است؛ لذا پیامبر(ص) فرمودند:‌ »دوست داشتن دنیا سرآغاز انجام هر اشتباه و خطائی است».[2]
علاوه بر این دلیل ‌که حب دنیا عامل اصلی دوری دنیاپرستان و میل ضعیفان به پیامبران شده بود، می‌توان عاملی دیگر را در این امر بیان داشت:
بسیاری از آموزه‌های پیامبران مخالف و منافی خواست ثروت‌مندان و قدرت‌مندان بوده است. پیامبر(ص) وقتی می‌فرماید هیچ‌کس حق ظلم کردن به دیگری را ندارد، طبیعتاً این آموزه یک شخص مظلوم را به سمت پیامبر(ص) می‌کشاند نه شخص ظالم را. وقتی پیامبر(ص) حکم به برابری انسان‌ها را سر می‌دهد و بیان می‌دارد: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ»[3] ثروتمند و قدرتمند که خود را صاحب مال و جلال می‌دانند به سمت پیامبر(ص) نمی‌روند و کسانی کشش به سمت دین پیدا می‌کنند که از دنیا خلاصی دارند. بنابر این، طبیعتاً کسانی که ضعیف، مظلوم و فقیر هستند، گرایش بیش‌تری به انبیا داشته‌اند و آنها که صاحبان زر و  زور و زیور‌ هستند، نمی‌توانند به سمت پیامبر(ص) گرایشی داشته باشند. البته بسیاری نیز بوده‌اند و هستند که دارای مال و قدرت می‌باشند، ولی به آنها دل نبسته و تنها خداوند را در دل خود جای می دهند و همچنین بسیاری از فقرا و ضعیفان هستند که هیچ گرایشی به دین و خداوند ندارند. بنابر این پول و بی‌پولی تنها سبب قرب و بعد انسان به خداوند نمی‌شوند و قطعاً علت تامه در این امر نیستند.
آنچه انسان را به سمت دین و خداوند می‌کشاند، فطرت و ذات پاک انسانی است؛ گاه ثروت زیاد و گاه فقر بسیار، انسان را از دین دور می‌کند. البته انسان‌های طبقه متوسط بیش‌ترین گرایش به دین، چه در زمان پیامبران و چه در زمان‌های دیگر را داشته‌اند و این‌گونه نبوده که تنها گداهای خیابانی و محتاج‌ها به سمت پیامبر گرایش داشته باشند.
در پایان داستانی نقل می‌کنیم، پیرامون شخصی به نام سعد که هم فقر بسیار و هم ثروت را تجربه کرده است و رویکرد او به دین و اعمال عبادی در این دو دوره، ما را در فهم بهتر مسئله کمک می‌کند:
امام باقر(ع) فرمودند: «در زمان رسول خدا(ص) یکى از اصحاب صُفّه که شخصى فقیر و با ایمان و عابد و بسیار محتاج بود، همیشه هنگام نماز ملازم رسول خدا(ص) بوده و از ایشان جدا نمى‏گشت، رسول خدا(ص) هم وقتى به احتیاج و عزّت نفس او توجّه مى‏کرد دلش مى‏سوخت، روزى به او فرمود: اى سعد! اگر چیزى به دستم رسید تو را بى‏نیاز مى‏کنم. جبرئیل بر او نازل شد و دو درهم به حضرت داد و گفت: این دو درهم را به او بده و امرش کن که با آنها تجارت کند و با روزى خدا زندگى کند، سعد دو درهم را گرفت، بعد از این‌که رسول خدا(ص) نماز ظهر و عصر را خواند، فرمود: اى سعد! برخیز و به دنبال روزى برو، من نسبت به حال تو غمگینم، سعد به تجارت رفت و چیزى را به یک درهم نمى‏خرید مگر این‌که آن را به دو درهم مى‏فروخت، و به دو درهم نمى‏خرید جز آنکه آن را به چهار درهم مى‏فروخت، دنیا به سعد رو کرد به حدّى که مال و اموالش بسیار شد و تجارتش رونق گرفت، و نزدیک مسجد رسول خدا(ص) دکّانى تهیه کرد و در آن به جمع سود تجارت پرداخت، هر گاه بلال مى‏گفت «الصلاة»، رسول خدا(ص) به طرف مسجد مى‏رفت ولى سعد مشغول دنیا بود، و وضو نمى‏گرفت و آماده نماز نمى‏شد. پیامبر(ص) به او فرمود: اى سعد! دنیا تو را از نماز باز داشته! سعد مى‏گفت: چه کنم، اموالم از بین مى‏رود، این مرد مى‏آید و به او چیزى مى‏فروشم و پولش را از او مى‏گیرم، و از این مرد چیزى مى‏خرم و باید پولش را به او بدهم. در این هنگام جبرئیل نازل شد و گفت: اى محمّد! مال و دنیا انسان را از آخرت دور مى‏کند، به سعد بگو دو درهمى را که به تو دادم به من بازگردان، پیامبر (ص) فرمود: اى سعد! آن دو درهم را به ما نمى‏دهى؟ سعد گفت: چرا، بلکه دویست درهم مى‏دهم، فرمود: من فقط همان دو درهم را مى‏خواهم. سعد دو درهم را به ایشان داد، از آن پس دنیا به سعد پشت نمود، به طورى که تمامى آنچه را جمع کرده بود از بین رفت، و به همان حالتى که اوّل داشت‏، برگشت».[4]
 

[1]. احزاب، 4: «ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فی‏ جَوْفِهِ»؛ خدا براى هیچ مردى در درونش دو قلب قرار نداده.
[2]. «حُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ »؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 131، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[3]. حجرات، 13، «بى‏تردید گرامى‏ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست».
[4]. طبرسى، ابوالفضل على بن حسن، مشکاة الأنوار، ص 272 – 273، کتابخانه حیدریه، نجف اشرف، 1385 ق.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

  • آیا مشروبات الکلی، ام الخبائث بوده و سرچشمه دیگر گناهان است؟!
    11475 شراب و قمار 1396/08/05
    در خباثت و پلیدی خمر، یا همان مشروبات الکلی، احادیث فراوان با تعابیر متفاوت وارد شده است؛ مانند: «الْخَمْرُ أُمُ‏ الْخَبَائِثِ‏، وَ مَنْ شَرِبَهَا لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهُ صَلَاةً أَرْبَعِینَ یَوْماً، فَإِنْ مَاتَ وَ هِیَ فِی بَطْنِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً»،[1] خمر مادر تمام پلیدی‌ها ...
  • حصر در آیه ولایت، حصر حقیقی است یا اضافی؟
    11379 تفسیر 1395/09/25
    «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ»؛[1] سرپرست و ولىّ شما، تنها خدا است و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند. همان‌ها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند».
  • تفسیر آیه 25 سوره فتح چیست؟ آیا ارتباطی میان این آیه و کشته‌شدن ایرانیان در منا وجود دارد؟
    10103 تفسیر 1396/04/31
    با مراجعه به تفاسیر شیعه و اهل‌سنت[1] مشخص می‌شود که آیه 25 سوره فتح، در ارتباط با مسئله صلح حدیبیه و موضوعات پیرامونی آن بوده و در همین راستا است که پروردگار چنین می‌فرماید: «دشمنان شما کسانى هستند که کافر شدند، و شما را ...
  • آیا کتاب «التأدیب» برای شلمغانی است یا حسین بن روح؟
    5909 درایه الحدیث 1395/01/23
    محمّد بن على شلمغانى، از اهالى روستاى شلمغان از توابع واسط عراق بود. از ابتداى زندگى او، آگاهى چندانى در دست نیست. شهرت او، به دوران پس از نیابت حسین بن روح، مربوط است. اوّلین ملاقات حسین بن روح با شیعیان پس از آغاز نیابت خاص، در منزل ...
  • آیا شهریه‌ای که به طلاب داده می‌شود خمس دارد؟
    27028 آنچه خمس بدان تعلق می گیرد 1392/07/09
    در این‌باره نظر اکثر مراجع تقلید، آن است که اگر در آخر سال خمسی از شهریّه طلبگی مقداری زیاد بیاید یا چیزهایی که با آن خریداری شده است باقی بماند، خمس آنها واجب نیست؛ اما برخی از فقها[1] در این‌ مورد خمس را واجب ...
  • کتاب «مکیال المکارم» چگونه کتابی است؟
    13359 شخصیت های شیعی 1392/10/04
    کتاب «مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم»، همان طور که از نامش مشخص است، درباره امام زمان(عج) تألیف شده است. این کتاب از جمله کتاب‌هایی است که در قرن چهاردهم هجری قمری و به زبان عربی نگاشته شده است.[1] کتاب «مکیال المکارم» دارای هشت ...
  • معنای «کلاله» در آیه شریفه «وَ إِن کاَنَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلَالَةً» چیست؟
    26085 تفسیر 1392/05/21
    در قرآن کریم آیاتی درباره تقسیم ارث وجود دارد، در یکی از آنها می‌خوانیم: «... وَ إِن کاَنَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلَالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکلُ‏ِّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ فَإِن کَانُواْ أَکْثَرَ مِن ذَالِکَ فَهُمْ شُرَکَاءُ فىِ الثُّلُثِ مِن بَعْدِ وَصِیَّةٍ یُوصىَ‏ بهِا أَوْ دَیْنٍ ...
  • امام علی(ع) در شب 19 رمضان چه ذکرهایی بر لب داشتند؟
    19682 معصومین 1386/12/28
    بر اساس برخی گزارش‌ها در شب 19 ماه مبارک رمضان، امام علی(ع) این ذکرها را بر لب داشتند: 1. ذکر استرجاع "انّا لله و إنّا إلیه راجعون".2. ذکر حوقله: "لا حول و لا قوّة الّا بالله العلی العظیم".3. ذکر استغفار: ...
  • چه گزارش‌هایی پیرامون یکی از شهدای کربلا به نام مالک بن عبدالله بن سریع وجود دارد؟
    2750 تاريخ بزرگان 1399/07/12
    یکی از افرادی که با  شهادت خود، نامش را در میان شهدای کربلا و یاران امام حسین(ع) جاودانه کرد، مالک بن عبدالله بن سریع[1] جابری[2] بود. برخی منابع نام وی را «مالک بن عبد»[3] و برخی نیز «مالک بن ...
  • آیا هنگام برپایی قیامت، اماکن مقدس و حرم ائمه(ع) نیز نابود خواهد شد؟
    5766 معاد و قیامت 1397/12/04
    قرآن کریم یکی از نشانه‌های برپایی قیامت را تغییر و تبدیل کره زمین اعلام می‌کند:«یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماوات...»؛[1] در آن‌روز که این زمین به زمین دیگر، و آسمان‌ها (به آسمان‌هاى دیگرى) مبدل می‌شود.هم‌چنین در آیه دیگر می‌خوانیم که در آن‌روز ...

پربازدیدترین ها