جستجوی پیشرفته
بازدید
36722
آخرین بروزرسانی: 1398/10/11
خلاصه پرسش
آیا آیین «بودائى» دین الاهی است؟
پرسش
آیا آیین «بودائى» دین الاهی بود؟
پاسخ اجمالی

برخی می‌گویند بودا پیامبر الاهی بود، و هسته‏هاى اولیۀ آیین او از وحى نشأت گرفته است، اگر چه بعداً دچار تحریفى عظیم شد. این نظریه به دو دلیل درخور پذیرش است:

  1. توجه به آموزه‏هاى بودیسم کهن: کارکردى که تاریخ به او نسبت می‌دهد، کارکردى پیامبرگونه است. بوداى بیدار شده، بیدارى و آگاهى و رستگارى مردم را از نخستین اهداف خود بر می‌شمارد. این رستگارى تنها در سایۀ کسب فضایل اخلاقى و تحصیل معرفت به دست می‌آید. در بودیسم کهن خردگریزى و گرایش به سحر و جادو و جن‏گیرى و راندن شیاطین و ریاضت‏هاى عجیب و غریب جایى نداشت. او با زندگى "شگ روس" یا "گاو روس" هندى زمان خویش می‌‏ستیزد و بر خلاف نظر رایج هندویزم آن زمان، چنین کارهایى را باعث گریز از معرفت می‌دانست نه تحصیل آن.

رویکرد او به مسائل اساسى هستى، مبدأ و معاد کاملاً دینى است، نه عرفانى و فلسفى. او همواره دربارۀ حقیقت امورى؛ مانند روح، خدا و خلقت، سکوت پیشه می‌کرد و معارف فلسفى و عقلى را از بار یافتن به حقیقت این امور ناتوان و به خوبى می‌دانست که قوم لرزان عقل و پاى چوبین استدلال، از ساحتى که فراچنگ "شهود" است، می‌گریزد! برخى عبارات کتاب مقدس بوداییان، شکّى باقى نمی‌گذارد که کتاب آنها – گر چه در دام تحریف افتاده - ریشه در وحى و توحید دارد.

  1. در داستان "بُلوهر و یُوذاسِف" که به عنوان یک حدیث، نخستین بار در کتاب روایى کمال الدین آورده شده، "یوذاسف" از پیامبران الاهی معرفى می‌‏شود. شواهدى در دست است که "یوذاسف" و "بودا" بر هم انطباق دارند.

آنچه گفته شد دربارۀ بودیسم کهن بود، اما بودیزمى که بعدها شکل گرفت، به خدایى بودا معتقد شد و بر پرستش او دل سپرد. بودیزم کنونى نمادى از خردگریزى و اعتقاد به سحر و جادو، تناسخ و آکنده از امور مبهم و پیچیده و سردرگم است. "ما صوریاداس، سخن‌گو و مؤسس آیین بوداى غرب، بودیزم کنونى را، آیینى بودن خدا معرفى می‌‏کند که در آن تجربۀ انسانى رهگذرى است براى یافتن حقیقت.[i]


[1]. ر. ک: داس، سوریا، بیدارى بوداى درون، کرباسیان، ملیحه، ص 159 و 259، تهران، نشر مرداد، 1379.

پاسخ تفصیلی

نظریه: "بودا دینى الاهی به ارمغان آورده است".

دلیل: 1. ماهیت آموزه‏هاى بودیسم کهن،

  1. داستان "بلوهر و یوذاسف" و تطبیق آن بر "بودا"،

دلیل اوّل ماهیت بودیسم کهن

ألف) ماهیت بودیسم کهن: ماهیت بودیسم کهن بسیار روشن و بی‌نیاز از هرگونه تغییر و واشکافى فلسفى و عادلانه و بدون معمّاهاى رازگونه بود. آفریدن راز و رمزها و پیچیده گویی‌‏هاى فلسفى و عرفانى، دست ساخته‏هاى بوداییان بعدى است.[1] بودیسم عبارت از بیدار ساختن و آگاهى مردم بوده است. پایۀ نخست این دین بر از بین بردن رنج و ناآرامى فردى و اجتماعى و آرامش درون و برون استوار شده است.[2]

یکى از عناصر مهّم دین، سادگى آن است به گونه‏اى که مفاهیم آن به آسانى در دست‌رس همگان قرار گیرد. بدون تردید نمی‌‏توان پذیرفت ظاهر یک دین انباشته از مفاهیم نامفهوم پیچیده و سردرگم باشد، و در عین حال عموم انسان‏ها مخاطب آن واقع شوند. تصور این‌که یک عارف وحدت نگر یا یک فیلسوف عقل محور، دینى عام، گسترده و همه فهم به ارمغان آورد، بسیار دور از ذهن است؛ زیرا مفاهیمى که در این دو روش به کار می‌رود، در فهم همگان نمی‌‏گنجد.

از همین‌روى آورندگان ادیان وحیانى تعالیم خود را به روش عرفانى یا فلسفى بیان نکرده‏اند، بلکه به گونه‏اى در وادى معرفت قوم نهاده‏اند که فطرت و ظرفیت عموم انسان‏ها پذیراى آن باشد.

البته سخن یاد شده به معناى سطحی بودن ادیان الاهی نیست. در تمام ادیان معارف بلند و فرازمندى نهفته است، اما سخن در این است که ژرفناکى و عمق با بی‌سروته گویى نیست.

بودیسم کهن به گونه‏اى بنیادى از پاسخ به پرسش‏هاى فلسفى تا آن‌جا که مستقیماً با راه رستگارى بستگى نداشته باشد، گریزان بود. بودا در برابر سؤالات متافیزیکى سکوت بر می‌گزید و در موارد کمى که مجبور به پاسخ می‌‏شد باز، نمود نمی‌‏کرد که هستى روح و چگونگى رستگار شدن را نمی‌‏توان واشکافى کرد.[3]

این‌گونه برخورد با مسائل متافیزیکى همان برخوردى است که از یک دین الاهی انتظار می‌‏رود. پیامبر اسلام(ص) در پاسخ به مسائل متافیزیکى از قبیل روح چنین رویکردى داشتند.[4]

به نظر شما آیا ابزار آگاهى انسان، می‌‏تواند با مفاهیمى که هیچ‌گاه فراچنگ آن نمی‌‏آید روبرو شود؟ مسائل (متافیزیکى) یک‌سره غیر مادی‌‏اند و احساسات ما، تنها اجسام مادى و حدّ اکثر شبکه الکترون - پروتون آنها را می‌‏بیند و درک می‌‏کند! پس خردمندى شما بر رویکرد بودیسم کهن در مورد مسائل متافیزیکى مُهر تأیید می‌‏گذارد.

بودیسم کهن بر این اعتقاد بود که مشکل حقیقى انسان در مباحث فلسفى و عقلى وهم آلود نیست، بلکه در ادراکات و تمایلات او خلاصه می‌‏شود و باید روش عملى پیش گرفت تا بر خواسته‏ها و شهوت‏ها غلبه یافت و گاه با چیرگى بر این شهوت‏ها، آدمى صفاى تمام پیدا می‌‏کند و خورشید وجودش نور می‌‏افشاند.[5]

چنین رویکردى در آموزه‏هاى دین اسلام نیز وجود دارد. آن‌جا که از پیراستن جان از غیر خدا و جریان حکمت از قلب به زبان سخن به میان می‌‏آورد.[6]

خلاصه آن‌که با توجه به معیارهاى ذیل، می‌‏توان بودیسم اولیه را دینى الاهی نامید:

  1. مبدأ معنوى و فرامادگى بودیزم،[7]
  2. وجود عباراتى در کتاب مقدس دال بر توحید حقیقى بوداییان،[8]
  3. سیر روحانى بودا از عالم کثرت(عالم مادّى) به عالم وحدت و بیرون آمدن از عالم وحدت براى دست‌گیرى از انسان‏ها،[9]
  4. اعتقاد به ناممکن بودن شناخت ذات خدا،[10]
  5. اعتقاد به ناپایدارى جهان،[11]
  6. اعتقاد به وجود عنصر روحانى در انسان،[12]
  7. اعتقاد به این‌که با مرگ جسم، انسان فانى نمی‌‏شود،[13] و روح تجدید حیات پیدا می‌‏کند.[14]
  8. اعتقاد به این‌که انسان پس از مرگ جسم مادى، در قالب جسم مثالى به حبات خود ادامه می‌‏دهد.[15]

ب) آموزه‏هاى اعتقادى بودیسم نخستین

  1. خدا در بودیزم: بودا هرگز از ذات خدا سخن به میان نیاورد و آن‌را جوال نگاه اندیشه خویش قرار نداد؛ زیرا پى بردن به کنه ذات خداوند را ناممکن می‌دانست.[16] در بسیارى از روایات اسلامى که از جانب امامان شیعه به دست ما رسیده است، از تفکر و تکلم پیرامون ذات الاهی ممانعت به عمل آمده است.[17] بودیزم کنونى کشف و مکاشفه خالقِ عالم را خواهان است، نه اثبات و استدلال آن‌را.[18]

این آموزه ریشه در تعالیم بوداى کهن دارد؛ زیرا بودا پاى چوبین استدلال را ناتوان‌تر از آن می‌‏دانست که بر عرض فرازمند جهان فرامادى قدم گذارد. ما معتقدیم که عقل اجازۀ اندیشیدن در عالم فرامادى دارد، اما حاصل این اندیشه که در قالب عرفان نظرى و فلسفه جلوه‏گر می‌‏شود یک چیز است: می‌‏دانم که از عالم غیر مادى هیچ نمی‌‏دانم. آرى! بار یافتن به فضاى مجردات تنها از راه مجرد شدن و تهى گشتن از تعلقات عالم ماده امکان می‌‏پذیرد و این مایۀ اشتراک تعالیم اسلام - آخرین دین مقبول الاهی - و آموزه‏هاى بودیزم کهن است.

در پاره‏اى از عبارات کتاب مقدس بودیزم کنونى داریم:

"من برهما هستم. من خدایى عظیم و والامقام هستم. من خود زاده نشده‏ام و مخلوق نیستم. من جهان را خلق کرده‏ام. من خداوندگار جهانم. من می‌‏توانم خلق کنم، تغییر و تحول به وجود آورم و زندگى ببخشم من پدر و سرور همه چیز هستم".[19] این عبارات صداى دلنشین آیاتِ سورۀ توحید را در ذهن آدمى طنین انداز می‌‏کند.

بر اساس برخى دیگر از تعابیر نیروانا (فعال ما یشاء؛ یعنى آن‌که هر چه می‌‏خواهد انجام می‌‏دهد) موجودى است سرمدى، ثابت، قدیم، بدون زمان، نامیرا و به دنیا نامده، عین خیر، واحد، و تنها کمال ممکن و دست نایافتنى در حیات ما است.[20]

با توجه به آن‌که بوداى موسّسِ بودیسم کهن، بر خلاف آنچه در بودیسم کنونى مطرح است، هیچ‌گاه خود را خداى مطلق و موجودى نامحدود نمی‌‏دانست، و به خداى انسان گونۀ سرنوشت‏ساز نیز اعتقاد نداشت.[21] از سوى دیگر تمام پدیده‏هاى جهان را گذرا، فانى و متغیر بر می‌‏شمرد،[22] می‌‏توان نتیجه گرفت اوصاف یاد شده در مورد "برهما" و "نیروانا" تنها بر خداى واحد قابل انطباق است، خدایى که در حیطۀ هیچ اندیشه‏اى نمی‌‏گنجد و از هرگونه بستر مادى و محدودیت همگانى روى بر می‌‏تابد.

  1. جهان در بودیزم

بوداى کهن به گونه‏اى دنیا را مدّ نظر قرار می‌‏دهد که ارمغانى جز هدایت و درست‌کارى انسان به بار نیاورد. از نگاه او جهان حقیقتى است ناپایدار و گذرا که پى جویى آن رنج می‌‏آفریند و آرامش می‌‏زداید، چنین حقیقتى شایسته دل بستن نیست![23]

امام جعفر صادق(ع) ناپایدارى جهان را چنین تصویر می‌‏کند: "... وَ اِن کانت الدّنیا فانیةً فالطمأنینة الیها لماذا"؟؛[24] اگر دنیا فانى و گذرا است، پس دل بستن به آن چرا؟!  امام حسن مجتبى(ع) به گونه‏اى دیگر حقیقت دنیا را آشکار می‌‏سازد: "...اِنّ الدّنیا دارُ بلاءٍ وَ فِتنةٍ و کلُّ ما فیها الى زوال"؛[25] دنیا جایگاه سختی‌‏ها و امتحانات است و هر چه که دنیوى است فنا پذیر است.

  1. انسان در بودیزم

 بوداى کهن به وجود عنصر روحانى در انسان تأکید می‌‏ورزد. انسان با مرگ جسم نابود نمی‌‏شود، بلکه در قالب جسم جدیدى (مثالى، ملکوتى) به حیات خویش ادامه می‌‏دهد.[26]

بودا به راهنما (انسان کامل و بیدار یعنى پیامبر) و پیروى از او اعتقاد داشت، ولى به این نیز معتقد بود که راه کمال را باید خود پیمود.[27] پس انسان مسالکى را که با پیروى از راهنما در مسیر تکامل قدم نهاده است، آن‌گاه که بر شهوات غلبه یافت، همچون چراغى از خود نور می‌‏افشاند و صفاى تمام پیدا می‌‏کند.[28]

اعتقاد به عنصر فرامادى در وجود انسان و حیات آن پس از مرگ، نیز باور به لزوم راهنما و انسان کامل براى هدایت انسان، و هم‌چنین ضرورت سلوک اختیارى انسان براى کسب کمال از مسلمّات دین اسلام است.

با سیر اجمالى که در آموزه‏هاى بودیزم کهن داشتیم، این حدس که بودیزم کنونى در وحى ریشه دارد، بیشتر جان می‌‏گیرد و عمیق‏تر مورد توجه واقع می‌‏شود.

بیان این نکته لازم است که بودیزم کنونى به دلایل گوناگونى یک دین توحیدى به حساب نمی‌‏آید و از آموزه‏هاى بودایى نخستین فاصلۀ زیادى دارد؛ زیرا:

  1. به تناسخ اعتقاد دارند.[29]
  2. بودا را می‌‏پرستند.[30]
  3. خردگریزى و اعتقاد به سحر و جادو و جن‏گیرى و راندن شیاطین، از اعتقادات بودیزم کنونى است، حال آن‌که بودا پیروان خود را از این مسائل بر حذر می‌‏داشت.[31]
  4. اعتقاد به خواندن سوتراهاى یادبود دوران دیوان و شیاطین و خدایان و موجودات ساختگى براى کسب معرفت که تنها در پندار مردم دوران بی‌خبرى آفریده شده بودند. بودا امورى از این قبیل را که در بودیسم کنونى راه یافته، انکار می‌‏کند و بر سعى انسان در طى کمال پاى می‌‏فشارد.
  5. رواج مفاهیم نامفهوم، پیچیده و گنگ و بی‌سروته در بودیزم کنونى. بودیسم کهن از این‌گونه گنگ گویی‌‏ها تهى بود و آیینى بود روشن چون ماه و خورشید.[32]

دلیل دوم: داستان "بلوهر و یوذاسف" و تطبیق آن بر "بودا"

این داستان نخستین بار در کمال الدین[33] و بعد در بحارالانوار[34] آمده است. علامه مجلسى این روایت را در شمار نمونه‏هاى بی‌نظیر در قطع محبّت دنیا و دانستن معایب آن قرار داد. ایشان چنین حکمت‏هایى را موجب رهایى و بی‌نیازی از دانستن مسائلى؛ مانند هیولى و ماده و صورت که موجب تضییع عمر و دست نیافتن به سعادت و آرامش می‌گردد، می‌داند.[35] در این داستان یوذاسف به عنوان یکى از پیامبران الاهی مطرح شده است.[36]

شواهدى در دست است که "یوذاسف" نامبرده در این حدیث اسلامى، همان بودای آیین بودا است. ما به دو شاهد بسنده می‌‏کنیم: 1. شاهد لغوى، 2. رسم الخط.

نام‏هاى خاص پارسى در عربى ضبطى دیگر یافته است. چنان‌که از بیشتر بلکه همه موارد حرف "پ" در عربى به حرف "ف" یا "ب" تبدیل می‌‏شود و پارس را فارس و پهلوى را فهلوى گویند، یا با تحول و تبدیل بیشتر "پردیس" را "فردوس" گویند. دال پارت را که در قدیم همچون "ذ" عربى را مخرجى نزدیک به "ز" تلفظ می‌‏کردند به حرف "ذال" یا زاء، نوشته‏اند چنان‌که "یوداسف" را "یوزاسف" و "بزرگمهر" را "بوذرجمهر" نوشته‏اند. در حقیقت نام‏هاى خاص همیشه در طول زمان دچار تغییر و تبدیل و اختلاف قرائت و کتابت می‌‏شوند. باز شاهد دیگر در این مقوله آن است که در زبان معقول، "بوداى شاکمونس" را "بورکمال چاکیامونس" می‌‏خوانند.

شاهد دوم؛ تشابه عینى بین زندگی‌نامه بودا و داستان روایى یوذاسف است.[37] برخى از تشابهات این دو داستان از این قرارند:

  1. محل تولد(هند) و تعلق به طبقات بالاى اجتماعى.[38]
  2. پیش‌گویى منجمان دربارۀ رهبانیت و نبوت او.[39]
  3. تأکید بودا و یوذاسف بر فناى دنیا و گذرایى آن. با توجه به دلیل دوم نظریۀ مطرح شده به قوت نهایى خود می‌‏رسد و پاسخ سؤال یاد شده به روشنى به دست می‌‏آید.

در انتها باز بر آغازین سخن خویش پاى می‌‏فشاریم که نتیجۀ دو دلیل یاد شده، توحیدى بودن بودیسم اولیه است. چنان‌که گفته شد آیین بودا؛ مانند آیین زرتشت و مسیحیت، از آموزه‏هاى اصلى پیامبران خویش فاصله گرفت و در دام تحریف گرفتار آمد.


[1]. آشتیانى، جلال الدین، عرفان بودیسم........، ص 77.

[2]. همان، ص 364.

[3]. عرفان بودیسم و جنیسم، ص 226. ر. ک: خدایار محبى، منوچهر، اسلام‏شناسى دین تطبیقى، ص 160؛ ر.ک: ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه، آرام، احمد، ج 1، ص 497.

[4]. اسراء، 85.

[5]. بى ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه، على اصغر، حکمت، ص 188.

[6]. ر. ک: حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 11، ص 124 - 122.

[7]. رنجبر، امیر حسین، در جستجوى ریشه‏هاى آسمانى، ج 1، ص 42.

[8]. همان، ص 155.

[9]. ر. ک: تاریخ جامع ادیان، ص 184؛ امین، سید حسن، بازتاب اسطوره‏هاى بودا در ایران و اسلام، ص 24.

[10]. فنایى، سید ابوطالب، ابراهیمیان، محمود، دین‏شناسى تطبیقى، ج 1، ص 57.

[11]. همان، ص 58.

[12]. همان، ص 60.

[13]. همان.

[14]. ر. ک: مؤمنى، محمد باقر، انصارى، محمد صادق، همدانى، على، تاریخ جهان باستان، ج 1، ص 381.

[15]. دین‏شناسى تطبیقى، ج 1، ص 60.

[16]. همان، ص 57.

[17]. ر. ک: شیخ صدوق، محمد بن علی‏، توحید، محقق، مصحح، حسینی، هاشم‏، ص 454-458، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1398ق.

[18]. در جستجوى ریشه‏هاى آسمان، ص 154.

[19]. همان، ص 155.

[20] همان.

[21] عرفان، بودیسم و جنیسم، ص 107 و 90 و 77.

[22]. بازتاب اسطوره‏اى بودا در ایران و اسلام، ص 36؛ در جستجوى ریشه‏هاى آسمان، ص 155؛ دین‌شناسى تطبیقى، ص 60 - 58 - 54، در روایات اسلامى، دنیا فانى و گذرا معرفى شده است. ر. ک: توحید، ص 376 - 378.

.[23] دین‏شناسى تطبیقى، ص 60 - 58 ؛ عرفان بودیسم و جنیسم، ص 235.

[24]. ر. ک: توحید، ص 376.

[25]. همان.

[26]. ر. ک: دین‏شناسى تطبیقى، ص 62 - 60.

[27]. عرفان، بودیسم و جنیسم، ص 296.

[28]. ر. ک: تاریخ جامع ادیان، ص 191 - 188.

[29]. ر. ک: حکمت، على اصغر، نه گفتار در تاریخ ادیان، ص 77؛ تاریخ جهان باستان، ص 381 - تاریخ جامع ادیان، ص 191 - 188؛ کسمایى، على اکبر، خداباورى در دین، و فلسفه.

[30]. دین‏شناسى تطبیقى، ص 58 - 57؛ ر. ک: مبلغى آبادى، عبداللَّه، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج 1، ص...؛ در جستجوى ریشه‏هاى آسمان، ص 42.

[31]. عرفان، بودیسم جینیسم، ص 299.

[32]. همان، ص 77.

[33]. شیخ صدوق، کمال الدین، ترجمه، پهلوان، منصور، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 590- 635، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1380ش.

[34]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 75، ص 383-445، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.

[35]. همان، ص 386.

[36]. همان، ص 381 و 384.

[37]. بازتاب اسطوره‏اى بودا در ایران و اسلام، ص 81 - 44.

[38]. ر. ک: عین الحیاة، ص 322؛ رضى، هاشم، ادیان بزرگ جهان، ص 178.

[39]. عین الحیاة، ص 322؛ ادیان بزرگ جهان، ص 188.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها

  • تعداد فرزندان حضرت علی (ع)، و نام ایشان و نام مادران آنان چه بوده است؟
    753140 معصومین 1387/06/05
    شیخ مفید در کتاب ارشاد تعداد آنها را 27 تن از دختر و پسر دانسته و پس از آن گفته است: عده‏ای از علمای شیعه گویند که فاطمه پس از وفات پیامبر (ص) جنینی که پیامبر او را محسن نامیده بود سقط کرد. بنابر قول این عده، فرزندان آن حضرت ...
  • معنای ذکر «لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم» چیست و این ذکر چه آثار و برکاتی دارد؟
    731138 حدیث 1396/06/14
    «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»؛ یعنی هیچ نیرو و توانى جز از سوى خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست‏. واژه «حول» در لغت به معنای حرکت و جنبش،[1] و «قوّة» به معنای استطاعت و توانایی است.[2] بنابر ...
  • حکم زنا با زن شوهردار چیست؟
    643509 Laws and Jurisprudence 1387/05/23
    زنا خصوصا با زن شوهر دار یکی از گناهان بسیار زشت و بزرگ به شمار می آید ولی بزرگی خداوند و وسعت مهربانی او به حدی است، که اگر گنهکاری که مرتکب چنین عمل زشت و شنیعی شده واقعا از کردۀ خود پشیمان باشد و تصمیم جدی ...
  • آیا خداوند به نفرینی که از دل شکسته باشد، توجه می کند؟ یا فقط دعاهای مثبت را اجابت می کند؟
    643386 Practical 1390/07/12
    نفرین در آموزه های دینی ما مسئله ای شناخته شده است، چنان که در آیات و روایات آمده است: "بریده باد هر دو دست ابو لهب"؛ "از نفرین مظلوم بترسید که نفرین مظلوم به آسمان می رود". و... . منتها همان گونه که دعا برای استجابت، نیازمند شرایط است، ...
  • عقیقه و احکام و شرایط آن چیست؟
    639182 Practical 1391/02/11
    عقیقه عبارت است از: کشتن گوسفند یا هر حیوانی که صلاحیّت قربانی کردن داشته باشد، در روز هفتم ولادت فرزند، جهت حفظ فرزند از بلاها. پرداخت قیمت آن کفایت از عقیقه نمی‌کند. بهتر است عقیقه و فرزندی که برایش عقیقه می‌شود، از حیث جنسیت مساوی باشند، ولی ...
  • آیا کاشت ناخن مانع غسل و وضو است؟
    576967 Laws and Jurisprudence 1387/12/04
    در غسل و وضو، باید آب به اعضای بدن برسد و ایجاد مانعی در بدن که رفع آن مشکل یا غیر ممکن است، جایز نیست، مگر در صورتی که ضرورتی آن را اقتضا کند و یا غرض عقلائی مشروعی در این امر وجود داشته باشد.در هر حال، اگر مانعی ...
  • فضیلت و آداب و شرایط نماز جمعه چیست؟ و به چه صورت خوانده می‌شود؟
    576579 نماز جمعه 1389/09/10
    در مورد جایگاه و فضیلتش نماز جمعه همین بس که سوره‌ای از قرآن به نامش می‌باشد.نماز جمعه یک از عباداتی است که به جماعت خوانده می‌شود. این نماز دو خطبه دارد که با حمد و ثنای الهی شروع می‌شود و امام جمعه در این خطبه‌ها باید مردم را به تقوای ...
  • اصول و فروع دین را نام برده و مختصراً توضیح دهید؟
    558879 Laws and Jurisprudence 1387/09/23
     دسته بندی اصول دین و فروع دین به این شکلی که در میان ما متداول است از احادیث و روایات ائمه (ع) اخذ نشده است؛ بلکه دانشمندان علوم دینی معارف دینی را به این صورت دسته بندی کردند. تاریخ بحث ها در باره به نیمه دوم قرن اول هجری باز ...
  • آیا ارتباط انسان با جن ممکن است؟
    558772 جن 1386/02/01
    قرآن مجید وجود جن را تصدیق کرده و ویژگی‌‏های زیر را برای او برمی‌شمارد:جن موجودی است که از آتش آفریده شد، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است.[1]دارای علم، ادراک، تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال ...
  • می خواهم دعا کنم همسرم در زندگی مطیع من باشد آیا در این زمینه دعایی از اهل بیت (ع) به ما رسیده است؟
    545013 Practical 1389/02/22
    دعاها، لازم نیست حتماً به زبان عربى خوانده شوند؛ هرچند به عربی بهتر است، حتى دعا در نماز به زبان فارسى جایز است.نکته مهم تر این که انسان باید شرایط دیگر تأثیر گذاری دعا ...