جستجوی پیشرفته
بازدید
20936
آخرین بروزرسانی: 1392/09/05
 
کد سایت fa37871 کد بایگانی 39199 نمایه منافات نداشتن آیه «الیس الله بکاف عبده» با توسل به معصومان(ع)
طبقه بندی موضوعی تفسیر|توسل به اولیای الهی
اصطلاحات توسل ، وسیله
گروه بندی اصطلاحات سرفصل‌های قرآنی
خلاصه پرسش
آیا دعاهایی که در آن «یا محمد یا علی اکفیانی فإنکما کافیان» آمده، برخلاف آیاتی مانند «ألیس الله بکافٍ عبدَه» نیست که کفایت را تنها منحصر به خدا دانسته است؟
پرسش
در برخی از تفاسیر در تفسیر آیه «ألیس الله بکافٍ عبدَه» (زمر 36) آمده است: إنما الکافی هو اللّه دون سواه حیث الکفایة تعنى تمام الربوبیة ولایة «وَ کَفى‏ بِاللَّهِ وَکِیلًا» (4: 45) و علماً «وَ کَفى‏ بِاللَّهِ عَلِیماً» (70) و وکالة «وَ کَفى‏ بِاللَّهِ وَکِیلًا» (81) و آیات دیگری که کفایت تنها به خدا نسبت داده شده است. و طبق این آیات، که لفظ «کافی» تنها به خدا نسبت داده شده، دعاهایی که در آنها کفایت را از غیر خدا می‌خواهیم درست نیستند و برخلاف قرآن است؛ مانند «یا محمد یا علی اکفیانی فإنکما کافیای». آیا این برداشت صحیح است و این دعاها با قرآن مخالفت دارند؟
پاسخ اجمالی
هرچند آیاتی مانند «أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ» دل انسان مؤمن به خدا را به راستى آرامش می‌دهد، و تنها خدای مهربان را گشاینده گره‌ها و برطرف ‌کننده غم‌ها می‌داند، اما آدمی چاره‌اى ندارد که در امور خود توسل به اسباب و وسائط فیض الهی نماید و این توسل از راه‌ها و الفاظ مختلفی نمود پیدا می‌کند که در روایات بیان شده است؛ مانند لفظ «إکفیانی» و وقتی چنین عقیده‌ای همراه با این بود که همه چیز به دست قدرت الهی و اذن او است، در این هنگام الطاف نهان و آشکار خداوند، و ضمانت خداوندى براى کفایت نمودن همه امور بنده‌اش را مشاهده خواهد کرد. چنان‌چه در قرآن کریم می‌خوانیم: «وَ یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفى‏ بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنی‏ وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتاب»؛ آنها که کافر شدند می‌گویند: تو پیامبر نیستى! بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب (و آگاهى بر قرآن) نزد او است، میان من و شما گواه باشند!. همان‌طور که دیده می‌شود، لفظ «کفی» به الله و «من عنده علم الکتاب» نسبت داده شده است؛ و طبق روایات، «من عنده علم الکتاب» پیامبران و ائمه اطهار(ع) هستند
بنابر این، برداشت یاد شده از آیات اگر به معنای رد دعاهایی باشد که با الفاظ «اکفیانی» از معصومان(ع) چیزی خواسته می‌شود، مورد تأیید نیست.
 
پاسخ تفصیلی
در آیه شریفه می‌خوانیم: «أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ وَ یُخَوِّفُونَکَ بِالَّذینَ مِنْ دُونِهِ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هاد».[1]
به دنبال تهدیدهایى که خداوند در آیات گذشته نسبت به مشرکان بیان فرمود، و وعده‌هایى که به پیامبرش داده است، سخن از تهدیدهاى کفّار به میان می‌آورد و می‌فرماید: «آیا خداوند براى نجات و حفظ بنده‌اش در برابر دشمنان کافى نیست؟ اما آنها تو را به غیر او تهدید می‌کنند و از غیر او می‌ترسانند» (أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ وَ یُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِنْ دُونِهِ). خداوندى که قدرتش برتر از همه قدرت‌ها است و از نیازها و مشکلات بندگانش به خوبى آگاه است و نسبت به آنها نهایت لطف و مرحمت را دارد چگونه ممکن است بندگان با ایمانش را در برابر طوفان حوادث و موج عداوت دشمنان تنها بگذارد؟[2]
اگرچه شأن نزول آیه در مورد تخویف و تهدید به خشم بُت‌ها است،[3] ولى مفهوم آیه چنان وسیع و گسترده است که هر نوع تهدید به غیر اللَّه را شامل می‌شود، و به هر حال این آیه نویدى است براى همه پویندگان راه حق و مؤمنان راستین مخصوصاً در محیط‌هایى که در اقلیت قرار دارند و از هر سو مورد تهدیدند. این آیه شریفه به آنها دلگرمى و ثبات قدم می‌بخشد، روح آنها را سرشار از نشاط و گام‌هایشان را استوار می‌سازد، و اثرات روانى زیانبار تهدیدهاى دشمنان را خنثى می‌کند، آرى هنگامى که خدا با ما است از غیر او وحشتى نداریم، و اگر از او بی‌‌گانه و جدا شویم همه چیز براى ما وحشتناک است.[4]
در ادامه اشاره می‌کند به مسئله «هدایت» و «ضلالت» و تقسیم مردم به دو گروه «گمراه» و «هدایت یافته» و این‌که همه اینها از ناحیه خدا است تا روشن شود تمامى بندگان نیازمند درگاه اویند، و بی‌خواست او چیزى در عالم رخ نمی‌دهد، می‌فرماید: «کسى را که خداوند گمراه کند هیچ هدایت کننده‌اى ندارد» (وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ).
در برخی از تفاسیر از قسمت نخست آیه «أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ» چنین برداشت شده است: در این آیه شریفه، تنها خدا براى بندگان کافى دانسته شده، نه غیر او و «کفایت»، به معناى ربوبیت و پروردگاری کامل است در زمینه‌های ولایت، علم، وکالت، هدایت و ... و برای هر کدام به آیاتی تمسک می‌کند.[5] همچنین با توجه به معنای کفایت‏ که «بی‌نیازى نسبت به دیگرى» است، گفته شده: روى این اصل در غیر خدا نه کفایت کلى است و نه شرکت در کفایت، که اولى الحاد است و دوّمى شرک.[6] و دعاهایى مانند «یا محمد یا على إکفیانى فإنّکما کافیاى» هرگز پذیرفته نیست، آرى نصرت و یارى و هم‌یارى در ابعاد غیر الهى لازمه زندگى بشرى است، چنان‌که «و انصرانى فإنّکما ناصراى» پذیرفته است، ولى کفایت فراتر از نصرت است و در انحصار خداست.[7]
نادرستی این برداشت از آیات، با نکات زیر روشن می‌شود:
یک. «تفسیر قرآن به قرآن» وقتی یکی از بهترین گرایش‌های تفسیری خواهد بود، که سخنان معصومان(ع) نیز مدنظر قرار گیرد؛ چون مفسّرانی که چنین گرایش تفسیری دارند، به این امر مهم توجه کرده‌اند و نباید در این گرایش زیاده‌روی و تندروی نمود. از مهم‏ترین ویژگى «المیزان فى تفسیر القرآن» علامه طباطبایی(ره) روش تفسیر قرآن به قرآن است که به گونه‌اى جامع این روش در آن اجرا شده است. افزون بر آن، به روش اجتهادى نیز دیدگاه‌ها را مورد نقد و بررسى قرار می‌دهد و با ادله مختلف دیدگاه منتخب خود را اثبات می‌کند. ایشان در باره کافی بودن خدا برای امور بندگان می‌گوید: این‌که فرمود: خدا کافى و کفیل او است، علتش این است که خداى تعالى سببی است که تمامى سبب‌ها بدو منتهى می‌شود، در نتیجه وقتى او چیزى را اراده کند بجا می‌آورد و به خواسته خود می‌رسد، بدون این‌که اراده‌اش دگرگونى پذیرد، او است که می‌گوید: «ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ»،[8] و چیزى بین او و خواسته‌اش حائل نمی‌گردد، چون او است که می‌گوید: «وَ اللَّهُ یَحْکُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ»،[9] و اما سایر اسباب که انسان‌ها در رفع حوائج خود متوسل بدان‌ها می‌شوند، سببیت خود را از ناحیه خدا مالکند، و آن مقدار را مالکند که او به آنها داده، و هر صاحب قدرتى آن مقدار قدرت دارد که به آن داده، در نتیجه در مقام فعل آن مقدار می‌تواند عمل کند که خدای تعالی اجازه‌اش را داده باشد.[10] بنابراین، «أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ» به این جهت است که تمام امور به دست قدرت خدا است و هر چیزی که ایجاد می‌شود به ایجاد و اذن او است و هرکسی غیر او نیازمند به خدای تعالی هستند.[11]
دو. اگر به منابع تفسیری، روایی و اخلاقی بنگریم؛ این آیه شریفه را بیانگر فضیلت مقام توکل دانسته‌اند و گفته‌اند: مقصود از کفایت در این‌جا «توکل» است و هرکس بر خدا توکل کند، خدا برای او بس و کافی است: «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه»،[12] در این صورت، این آیه شریفه در بیان عنوان «توکل» است که نباید بر غیر خدا «توکّل» نمود؛ و هر کس کفایت کارش را از غیر خدا طلب کند، فضیلت توکّل را از دست داده است؛[13] چون تکیه کردن و کمک خواستن از پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) توسل نام دارد،[14] نه توکّل.[15]
سه. دعاهایی که با عباراتی مانند «إکفیانی» در احادیث وارد شده، برای آن است تا به این وسیله از پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) کمک و یاری طلبیده شود و این به معنای توکل بر آن بزرگواران نیست تا شرک باشد، بلکه همان توسل است؛ در توسّل، خداوند را حاجت دهنده اصلی می‌دانیم و از اولیاى الهى می‌خواهیم برآمدن حاجت ما را از درگاه الهى درخواست کنند.[16] و این در خواست، نه تنها مؤثر دانستن غیر خدا نیست، بلکه اعتراف به این مطلب است که تنها حاجت دهنده و مؤثر در عالم هستى، خدای تعالی است؛ زیرا تأثیرگذارى آنها، به صورت غیر استقلالى و وابسته به اراده و قدرت الهى است و اسباب و واسطه‌هاى فیض همچنان که در اصل وجود و بقاى خویش، وابسته و قائم به او هستند، در فاعلیت و تأثیرگذارى نیز وابسته به اراده و قدرت خداوند می‌باشند. پس، نه توحید در ربوبیت به معناى انکار نقش اسباب و واسطه‌های فیض است و نه اثبات نقش اسباب و واسطه‌هاى فیض، منافات با توحید ربوبى دارد. بلى، اگر کسى اسباب و واسطه‌هاى فیض را، فاعل مستقل از اراده و قدرت خدا بداند و یا معتقد به مبدأ مؤثرى در عالم هستى باشد که خدا آن‌را سبب و واسطه فیض قرار نداده، دچار شرک گشته است. بنابر این، توسّل و حاجت خواستن از اولیاى الهى حتی با الفاظی مانند «إکفیانی»، تمسّک به رابطه‌هاى فیض الهى و اسبابى است که فاعل بودن آنان وابسته به قدرت و اراده خداوند است.
چنانچه در آیاتی از قرآن کریم می‌خوانیم:
«وَ یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفى‏ بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنی‏ وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتاب»؛[17] آنها که کافر شدند می‌گویند: تو پیامبر نیستى! بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب (و آگاهى بر قرآن) نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!. همان‌طور که دیده می‌شود، لفظ «کفی» به الله و «من عنده علم الکتاب» نسبت داده شده است؛ و طبق روایات، «من عنده علم الکتاب» پیامبران و ائمه اطهار(ع) هستند.[18]
«(در حالى که) اگر به آنچه خدا و پیامبرش به آنان داده راضى باشند، و بگویند: خداوند براى ما کافى است! و به زودى خدا و رسولش، از فضل خود به ما می‌بخشند ما تنها رضاى او را می‌طلبیم. (براى آنها بهتر است)!».[19]
این آیه شریفه دلالت می‌کند که الطاف و کفایت الهى برای بندگان از طریق پیامبران و اولیا به ما می‌رسد. و همان‌گونه که دیده می‌شود، رسول خدا(ص) از سوی خدا صاحب فضل به شمار آمده و در آیات دیگری، با این‌که تنها خدا صاحب فضل اعلام شده است، اما به هرکسی که شایسته باشد می‌بخشد که پیامبران و اولیای الهی از کامل‌ترین آنها هستند: «فضل (و موهبت نبوّت و عقل و منطق، در انحصار کسى نیست بلکه) به دست خداست و به هر کس بخواهد (و شایسته بداند،) می‌دهد و خداوند، واسع [داراى مواهب گسترده‏] و آگاه (از موارد شایسته آن) است».[20]
چهار. از جمله ذکرها و دعاهایی که در روایات آمده و به نوعی سفارش به توسل با لفظ «اکفیانی» را می‌کند، از این قراراند:
امام صادق(ع) فرمود: هر گاه امرى تو را به اندوه افکند بگو در آخرین سجده نماز بگو‏:«یَا جَبْرَئِیلُ یَا مُحَمَّدُ یَا جَبْرَئِیلُ یَا مُحَمَّدُ تُکَرِّرُ ذَلِکَ- اکْفِیَانِی مَا أَنَا فِیهِ فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ احْفَظَانِی بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِنَّکُمَا حَافِظَانِ».[21]
همچنین در سجده یکی از نمازهای زیارت این دعا خوانده می‌شود: «یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ، یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ، اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَایَ، وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَایَ».[22]
نتیجه این‌که
1. هرچند آیاتی مانند «أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ» دل انسان مؤمن به خدا را به راستى آرامش می‌دهد، و تنها خدای مهربان را گشاینده گره‌ها و برطرف‌کننده غم‌ها می‌داند، اما آدمی چاره‌اى ندارد که در امور خود توسل به اسباب و وسائط فیض الهی نماید و این توسل از راه‌ها و الفاظ مختلفی نمود پیدا می‌کند که در روایات بیان شده است؛ مانند لفظ «إکفیانی» و وقتی چنین عقیده‌ای همراه با این بود که همه چیز به دست قدرت الهی و اذن او است، در این هنگام الطاف نهان و آشکار خداوند، و ضمانت خداوندى براى کفایت نمودن همه امور بنده‌اش را مشاهده خواهد کرد.
2. بر اساس مبانی قرآنی؛ پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) به عنوان بهترین وسیله‌ برای تقرّب به خدای متعال و راهی برای پیمودن هر چه آسان‌تر کمال الهی و زندگی در دنیا هستند. و برداشت یاد شده از آیات اگر به معنای رد دعاهایی باشد که با الفاظ «اکفیانی» از معصومان(ع) چیزی خواسته می‌شود، مورد تأیید ما نیست.
البته آنچه گفته شد به معنای این نیست که نگارنده تفسیر «الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن» توسل را قبول ندارند، بلکه ایشان هم از علمای مذهب شیعه بوده و توسّل را قبول دارند، اما آن برداشتی که در این‌جا کرده‌اند، ظاهراً نادرست است.
 

[1]. زمر، 36.
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏19، ص 458، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[3]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ‏9، ص 145، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[4]. تفسیر نمونه، ج ‏19، ص 459.
[5]. صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج ‏25، ص 339، انتشارات فرهنگ اسلامی، قم، چاپ دوم، 1365ش.
[6]. صادقى تهرانى، محمد، ترجمان فرقان(تفسیر مختصر قرآن کریم)، ج ‏4، ص 423، انتشارات شکرانه، قم، چاپ اول، ‏1388ش.
[7]. همان؛  الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج ‏25، ص 339.
[8]. ق، 29: «آن گفتار (حتمى مندرج در لوح محفوظ که کفّار هیزم آتش‌اند) هرگز در نزد من تبدیل نمی‌شود (تخلّف و نسخ برنمی‌دارد)».
[9]. رعد، 41: «و خداست که (درباره همه حوادث جهان) حکم می‌کند، در حالى که هرگز حکم او را بازگرداننده‌اى نیست، و او حسابرسى سریع است».
[10]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏19، ص  314، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[11]. هاشمى خویى، میرزا حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة و تکملة منهاج البراعة، محقق و مصحح: میانجى، ابراهیم‏، ج ‏2، ص 272، مکتبة الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1400ق.
[12]. طلاق، 3.
[13]. ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، ج ‏1، ص 221، مکتبة الفقیه، قم، چاپ اول، 1410ق؛ دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب إلی الصواب، ج ‏1، ص 120، الشریف الرضی، قم، چاپ اول، 1412ق؛ صدر الدین شیرازى، محمد بن ابراهیم، شرح أصول الکافی، محقق و مصحح: خواجوى، محمد، ج ‏1، ص 430، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، تهران، چاپ اول، 1383ش.
[17]. رعد، 43.
[18]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوی جزائری، سید طیب،‏ ج ‏1، ص 367، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق.
[19]. توبه، 59: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا ما آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَیُؤْتینَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ راغِبُونَ».
[20]. آل عمران، 73: «إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ».
[21]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏2، ص 559، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[22]. طبری آملی صغیر، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص 552، بعثت، قم، چاپ اول، 1413ق.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

  • دیدگاه ائمه و علما راجع به شعر چیست؟
    31278 Laws and Jurisprudence 1389/03/09
    برخی تصور می کنند که اسلام با شعر و شاعری سر ناسازگاری دارد در حالی که این توهّمی بیش نیست.بدون شک ذوق شعر، و هنر شاعرى؛ مانند همه سرمایه‏هاى وجودى انسان در صورتى ارزشمند است که در یک مسیر صحیح به کار افتد و از ...
  • نماز نافله عشاء به چه کیفیت خوانده می شود؟
    113365 Laws and Jurisprudence 1389/03/24
    وقت نماز عشاء از بعد ازخواندن مغرب تا نیمه شب است و وقت نماز نافله عشا بعد از خواندن نماز عشا تا نیمه شب (زمانی که نماز عشاء قضا شود)است. نماز نافله عشاء را به دو صورت می توان خواند: 1. دو رکعت به صورت نشسته که در ...
  • مقام اثبات با مقام ثبوت چه تفاوتی دارد؟
    59378 کلیات 1392/03/13
    1. مقام‏ ثبوت‏ و مقام اثبات  مقام‏ ثبوت‏ یعنى مقام واقع. در مقام واقع و نفس الامر، هر چیزى در یک حد و درجه‌‏اى است. به قول فلاسفه جدید، مقام ثبوت و مقام اثبات «شیء فى نفسه و شیء براى ما» است؛ یعنی مقام‏ ثبوت‏، مقام شیء ...
  • چرا در اصول فقه در مسئله علم اجمالی تنها در مورد «علم به تکلیف» بحث می‌شود ولی در مورد «علم به عدم تکلیف» بحث نمی‌شود؟
    8369 مبانی فقهی و اصولی 1393/03/22
    برای روشن شدن مطلب باید گفت: علم اجمالی در جایی است که مکلف در معنا و مفهوم حرام یا واجب شک ندارد، بلکه شک او در مصادیق خارجی این دو است؛ براى نمونه، در موردى شخص می‌داند که در یکى از دو لیوان، خمر (شراب) است، اما مصداق ...
  • اگر اکثر مالکان آپارتمان بخواهند امکانات جدیدی چون آسانسور اضافه کنند، آیا این تصرف بدون اذن دیگران، مجاز است؟
    6249 احکام مجتمع ها و آپارتمان ها 1394/01/13
    تصرف در ملک مشترک، بدون رضایت تمام مالکان جایز نیست، مگر اینکه مقررات خاصی وجود داشته باشد. ضمائم: پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[1] حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مد ظله العالی): تصرف در مال مشترک باید با اجازه همه ...
  • اصل تطابق در علم اصول یعنی چه؟
    7371 General Terms 1393/03/26
    هرگاه در مطابقت اراده استعمالى متکلم با اراده جدّى او، شک کنیم؛ یعنى شک کنیم که آیا متکلم همان معناى مفهوم از لفظی را که استعمال نموده، اراده کرده است یا معناى دیگرى را؟ اصل کلّى که بناى عقلا بر آن است، تطابق اراده جدّى با اراده استعمالى ...
  • حکم خرید و فروش وام 5 میلیونی طرح سپاس بانک سپه چیست؟
    14902 Laws and Jurisprudence 1386/10/11
     از دفاتر مراجع عظام تقلید جواب های زیر دریافت شد: دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی):اگر بر اساس مقررات قانونى نظام بانکى کشور، امتیاز دریافت وام یا تسهیلات بانکى که براى ودیعه‌گذار قائلند، قابل واگذارى به غیر باشد، و ...
  • آیا خرید و فروش سیگار اشکالی دارد؟
    43181 مواد مخدر 1391/09/23
    با توجه به اختلاف فتاوای فقها در اصل استعمال دخانیات و سیگار، طبیعتا نظر مراجع محترم درباره خرید و فروش آن نیز متفاوت است. بر این اساس، برخی از آنان[1] خرید و فروش سیگار را در صورتی که مخالف مقررات نباشد جایز دانسته ...
  • وجه تسمیه فلسفه به فلسفه اولی چیست؟
    9578 کلیات 1396/06/20
    واژه «فلسفه» ریشه یونانى دارد. همه علماى قدیم و جدید که با زبان یونانى و تاریخ علمى یونان قدیم آشنا بوده‏اند مى‏گویند: این لغت مصدر جعلى عربى کلمه «فیلوسوفیا» است. کلمه «فیلوسوفیا» مرکّب از دو کلمه «فیلو» و «سوفیا» است. کلمه «فیلو» به معناى دوست‌دارى و کلمه «سوفیا» ...
  • تمکین زن از شوهر، به چه معنا است؟
    49093 Laws and Jurisprudence 1388/12/17
    تمکین؛ یعنی زن به وظائف زناشویى خود در برابر شوهر خود عمل کند و خواسته‏هاى جنسى مشروع او را برآورده سازد و ممانعت ننماید.[1]همچنین پاسخ حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دامت برکاته) درباره پرسش فوق به شرح ذیل است:تمکین واجب که ترک آن موجب نشوز است، تمکین در ...

پربازدیدترین ها

  • تعداد فرزندان حضرت علی (ع)، و نام ایشان و نام مادران آنان چه بوده است؟
    753165 معصومین 1387/06/05
    شیخ مفید در کتاب ارشاد تعداد آنها را 27 تن از دختر و پسر دانسته و پس از آن گفته است: عده‏ای از علمای شیعه گویند که فاطمه پس از وفات پیامبر (ص) جنینی که پیامبر او را محسن نامیده بود سقط کرد. بنابر قول این عده، فرزندان آن حضرت ...
  • معنای ذکر «لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم» چیست و این ذکر چه آثار و برکاتی دارد؟
    731174 حدیث 1396/06/14
    «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»؛ یعنی هیچ نیرو و توانى جز از سوى خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست‏. واژه «حول» در لغت به معنای حرکت و جنبش،[1] و «قوّة» به معنای استطاعت و توانایی است.[2] بنابر ...
  • حکم زنا با زن شوهردار چیست؟
    643522 Laws and Jurisprudence 1387/05/23
    زنا خصوصا با زن شوهر دار یکی از گناهان بسیار زشت و بزرگ به شمار می آید ولی بزرگی خداوند و وسعت مهربانی او به حدی است، که اگر گنهکاری که مرتکب چنین عمل زشت و شنیعی شده واقعا از کردۀ خود پشیمان باشد و تصمیم جدی ...
  • آیا خداوند به نفرینی که از دل شکسته باشد، توجه می کند؟ یا فقط دعاهای مثبت را اجابت می کند؟
    643426 Practical 1390/07/12
    نفرین در آموزه های دینی ما مسئله ای شناخته شده است، چنان که در آیات و روایات آمده است: "بریده باد هر دو دست ابو لهب"؛ "از نفرین مظلوم بترسید که نفرین مظلوم به آسمان می رود". و... . منتها همان گونه که دعا برای استجابت، نیازمند شرایط است، ...
  • عقیقه و احکام و شرایط آن چیست؟
    639192 Practical 1391/02/11
    عقیقه عبارت است از: کشتن گوسفند یا هر حیوانی که صلاحیّت قربانی کردن داشته باشد، در روز هفتم ولادت فرزند، جهت حفظ فرزند از بلاها. پرداخت قیمت آن کفایت از عقیقه نمی‌کند. بهتر است عقیقه و فرزندی که برایش عقیقه می‌شود، از حیث جنسیت مساوی باشند، ولی ...
  • آیا کاشت ناخن مانع غسل و وضو است؟
    576992 Laws and Jurisprudence 1387/12/04
    در غسل و وضو، باید آب به اعضای بدن برسد و ایجاد مانعی در بدن که رفع آن مشکل یا غیر ممکن است، جایز نیست، مگر در صورتی که ضرورتی آن را اقتضا کند و یا غرض عقلائی مشروعی در این امر وجود داشته باشد.در هر حال، اگر مانعی ...
  • فضیلت و آداب و شرایط نماز جمعه چیست؟ و به چه صورت خوانده می‌شود؟
    576581 نماز جمعه 1389/09/10
    در مورد جایگاه و فضیلتش نماز جمعه همین بس که سوره‌ای از قرآن به نامش می‌باشد.نماز جمعه یک از عباداتی است که به جماعت خوانده می‌شود. این نماز دو خطبه دارد که با حمد و ثنای الهی شروع می‌شود و امام جمعه در این خطبه‌ها باید مردم را به تقوای ...
  • اصول و فروع دین را نام برده و مختصراً توضیح دهید؟
    558886 Laws and Jurisprudence 1387/09/23
     دسته بندی اصول دین و فروع دین به این شکلی که در میان ما متداول است از احادیث و روایات ائمه (ع) اخذ نشده است؛ بلکه دانشمندان علوم دینی معارف دینی را به این صورت دسته بندی کردند. تاریخ بحث ها در باره به نیمه دوم قرن اول هجری باز ...
  • آیا ارتباط انسان با جن ممکن است؟
    558782 جن 1386/02/01
    قرآن مجید وجود جن را تصدیق کرده و ویژگی‌‏های زیر را برای او برمی‌شمارد:جن موجودی است که از آتش آفریده شد، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است.[1]دارای علم، ادراک، تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال ...
  • می خواهم دعا کنم همسرم در زندگی مطیع من باشد آیا در این زمینه دعایی از اهل بیت (ع) به ما رسیده است؟
    545035 Practical 1389/02/22
    دعاها، لازم نیست حتماً به زبان عربى خوانده شوند؛ هرچند به عربی بهتر است، حتى دعا در نماز به زبان فارسى جایز است.نکته مهم تر این که انسان باید شرایط دیگر تأثیر گذاری دعا ...