جستجوی پیشرفته
بازدید
24287
آخرین بروزرسانی: 1398/04/25
خلاصه پرسش
آیا انسان‏هاى معمولى هم مى‏توانند معصوم باشند؟!
پرسش
آیا انسان‏هاى معمولى هم مى‏توانند معصوم باشند یا نه؟
پاسخ اجمالی
«عصمت» به معناى مصون و در امان بودن و مانع شدن از ارتکاب عصیان و ابتلاى به نسیان...، داراى درجات و مراتبى است که مرتبه اعلاى آن اختصاص به انبیا و اوصیاى الهى دارد و این مقام تنها در مورد ایشان - به دلیل وجود نصوص قرآنى و روایات و انتصاب و برگزیدگی ایشان براى رهبرى بشر، به عنوان خلافت الهى - قابل اثبات است و در مورد دیگران، اگرچه تا حدودى قابل دست یابى و شناسایى است، اما سیر دیگران به حد و مرتبه ایشان نرسیده و شناسایى آنها نیز به واسطه نص و اصطفا نمی‌باشد، بلکه به جهت بروز آثار و علایم آن، مثل: انجام کرامات و آگاهى از نیات و... قابل تشخیص است.
پاسخ تفصیلی
انسان موجودى مختار است و به گونه‌اى آفریده شد که با انتخاب صحیح و مزیّن شدن به ایمان و عمل صالح و اجتناب از عصیان اوامر یا نواهى الهى، می‌تواند به مقام «خلیفة اللهى» بار یابد؛ یعنى به جمیع کمالات متناسب با یک «انسان» دست یافته و از جمیع نواقص و عیوب پست دنیوى دور گشته و داراى «ولایت تکوینى و تصرف در قلوب» گردد.[1]
انتخاب صحیح انسان، بر اساس علم و اراده قوى او، در تبعیت از «عقل و فطرت و دین» است، و هر اندازه علم و اراده او قوی‌تر باشد، بیشتر از اشتباه و خطا، در امان می‌ماند و چون علت نسیان، بی‌اعتنایى و بی‌توجهى است، اگر اوامر و نواهى الهى براى او داراى اهمیت بوده و دائم الذکر باشد، با نسیان نیز دچار خطا و عصیان نمی‌گردد. و این همان مقامى است که از آن به «عصمت» تعبیر می‌شود و سبب ارتقاى تدریجى او به مقام ولایت و خلافت الهى می‌گردد. انبیا و اوصیاى الهى؛ چون امین وحى الهى هستند و به عنوان امام و الگوى بشریت مطرح اند، باید در اوج این مقام واقع شوند تا اولا: پیام الهى به طور کامل و صحیح در اختیار بشر قرار گیرد؛ ثانیا: مردم بتوانند به گفتار و کردار آنها اعتماد کنند؛ ثالثا: از سیره و رفتار و اخلاق آنها الگو گرفته و خود را بسان آنها تربیت نموده و در راه وصول به تکامل و مقام خلیفة اللهى گام نهند؛ تا با استمرار آن راه، کعبه مقصود را در آغوش کشیده و به لقاء الله برسند؛ و به همین جهت است که تحت عنایت الهى - همراه با اختیار از کودکى تا آخر عمر - از هرگونه عصیان و طغیان و اشتباه مصون‌اند، تا اعتماد مردم به ایشان در حد أعلا واقع گشته و حجت بر همگان تمام شود و دیگران نیز تشویق به پیمودن این راه بشوند.
پس هر انسانى می‌تواند در راه عصمت و نیل به مقام ولایت و خلافت گام بردارد و هر چه بیشتر در این راه تلاش نموده و فزون تر تقوا را رعایت کند، بیشتر مورد عنایات و دستگیرى حق واقع می‌شود؛ زیرا او وعده داده است که:
«تقواى الهى را پیشه کنید تا خداوند به شما آموزش دهد».[2]
«و هر کس در راه ما تلاش نماید ما راه‌هاى خود را به وى می‌نمایانیم و خداوند هر آینه با نیکوکاران است».[3]
«اگر تقوا پیشه کنید خداوند براى شما فرقان(نیروى تمیز حق از باطل) قرار می‌دهد و سیئات شما را جبران و گناهان شما را می‌بخشد».[4]
«هر کس - چه زن و چه مرد - با ایمان باشد و عمل صالح انجام دهد، او را حیاتى طیبه (فراتر از زندگى عادى نیک دیگران) می‌بخشیم و کارهاى آنها را به بهتر از آنچه انجام داده‌اند، پاداش می‌دهیم».[5]
در همین راستا در حدیث قدسى آمده است: «اگر بر عبد من، مشغولیت با من غالب آید، من همت و لذت او را در ذکرم برایش قرار می‌دهم؛ پس او عاشق من و من عاشق او می‌شوم و حجاب‌هاى بین خودم و او را بر می‌دارم، پس وقتى که مردم دچار سهو و نسیان می‌شوند، او دچار سهو و نسیان نمی‌شود [و خطا و عصیان از او سر نمی‌زند] پس اگر سخن بگوید، سخنش [مثل] سخن انبیا است و آنها واقعاً سرآمد روزگارانند، آنانند که چون من عقوبتى را به اهل زمین اراده کنم، به یاد آنها می‌افتم و عقوبتم را [به خاطر ایشان] از اهل زمین بر می‌گردانم».[6]
پس وجود «عصمت» در پیامبران و ائمه اطهار(ع) - چنان‌که گذشت و با ادله نقلى و عقلى فراوان اثبات شده است - ضرورت داشته؛[7] لکن اختصاص به ایشان ندارد و هر کس در حد تلاش و تقوا و علم و اراده خود می‌تواند بهره‌اى از آن‌را کسب کند تا این‌که علایم آن نیز از او به ظهور و بروز برسد.
در انبیا و اوصیا، علاوه بر بروز این علایم، نص الهى و برگزیدن ایشان به مقام نبوت یا ولایت از طرف خداوند، دلیلى بر وجود عصمت در حد اعلا در ایشان است، و گر نه با حکمت و علم خداوند و هدف بعثت و ولایت ائمه(ع)؛ یعنى هدایت و تربیت انسان‌ها و ابلاغ و اجرا و دفاع از دین الهى، سازگار نخواهد بود.[8] اما راه تشخیص این مقام در دیگران، متوقف بر بروز علایم آن از ایشان است، از جمله:
1. خوددارى از گناه در شرایط و محیطى که اغلب انسان‌ها در آن شرایط به طور معمول دچار لغزش و عصیان می‌شوند؛ مثل رسیدن به پُست و مقام و شهرت و مال فراوان و... .
2. بروز کرامات و امور خارق العاده از ایشان؛ مانند علم به نیات و افکار افراد و یا شفاى امراض و رفع و دفع گرفتاری‌هاى دیگران که انجام آن از عهده دیگران خارج است و... .
3. استجابت دعاى ایشان یا نفرین او.
4. نفوذ بر دل‌ها و ایجاد تحول و انقلاب در آنها.
5. شرح صدر و طمأنینه و موضع‌گیرى مناسب در معضلات فردى یا اجتماعى.
6. مجراى فیض الهى گشته و بدین جهت برکات و نعمات نازل و بلایا دفع می‌شوند.
البته باید توجه داشت که «نبى» داراى مقامى است که وصول به آن براى احدى ممکن نیست و در بین خود انبیا نیز مراتبى وجود دارد، و خاتم الانبیاء(ص) در رأس این هرم واقع است و سپس خاتم الاوصیاء(ع)و سایر ائمه‏(ع) و سپس سایر انبیا(ع) و بعد سایر مردم واقع می‌شوند؛ یعنى سیر صعودى عصمت و خلافت الهى داراى مراتب طولى و نیز عرض عریضى است که همه در یک سطح واقع نمی‌شوند و تشخیص آن براى افراد، موکول به علم الهى است.[9]

[2]. بقره، 282؛ تغابن، 11.
[3]. عنکبوت، 69.
[4]. انفال، 29.
[5]. نحل، 97.
[6]. نقل از: حسینى طهرانى، سید محمد حسین، توحید علمى و عینى، ص 337.
[7]. ر. ک: مصباح یزدى، محمد تقى، راه و راهنماشناسى، ص 147 – 212، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ دوم، 1379ش.
[8]. ر. ک: همان.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    8553 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...
  • «هیچ چیز معنایی ندارد جز معنایی که تو به آن بدهی!» آیا این عبارت با جهان‌بینی اسلامی همخوان است؟
    6074 انسان شناسی 1395/03/08
    این نگرش و این سخن - که هیچ چیز معنایی ندارد، جز معنایی که تو به آن می‌دهی- در میان فلاسفه غرب از تاریخ باستان تا کنون دارای طرفدارانی بوده است. شاید اول نفری که به نوعی بتوان این نگرش را به او نسبت داد، شخصیتی به نام ...
  • مقصود از اقبال و ادبار دنیا در روایات چیست؟
    11185 حدیث 1396/01/27
    در روایات گوناگونی به اقبال و ادبار دنیا اشاره شده است. از جمله امام علی(ع) در روایتی می‌فرماید: «إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْیَا عَلَى أَحَدٍ أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَیْرِهِ، وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِه» «هنگامى که دنیا به کسى روى آورد نیکی‌هاى دیگران را به او عاریت می‌دهد و ...
  • آیا حضرت یونس(ع) به این دلیل در شکم ماهی محبوس شد که در پذیرش ولایت امام علی(ع) اندکی تردید و تأخیر داشت؟!
    12600 درایه الحدیث 1395/12/04
    روایاتی وجود دارد که علت حبس حضرت یونس(ع) در شکم ماهی را اندکی درنگ حضرتشان در پذیرش ولایت امام علی(ع) اعلام نموده است که در این زمینه باید گفت؛ برخی از این روایات کلّاً فاقد سند بوده[1] و در اسناد برخی دیگر نیز خدشه ...
  • مزیت های تقویم جلالی نسبت به تقویم های قمری و میلادی چیست؟
    31612 تاريخ بزرگان 1389/01/14
    تقویم جلالی در سال 467 هجری در زمان سلطنت جلال الدین ملک شاه سلجوقی (نام تقویم جلالی از اسم او گرفته شده است) و وزارت وزیر دانشمند او، خواجه نظام الملک با همکاری 8 منجم برجسته از جمله "عمر خیام "تنظیم شد و پس از آن بعنوان گاه شمار ...
  • معنای حدیث «احْفَظْ لِسَانَکَ تَسْلَمْ وَ لَا تَحْمِلِ النَّاسَ عَلَى رِقَابِنَا» چیست؟
    17922 درایه الحدیث 1392/06/20
    ابو على جَوّانى گوید: امام صادق(ع) را دیدم انگشت را به بالاى لب‌هاى شریفش گذاشته و به غلامش سالم می‌فرماید: «اى سالم! زبانت را نگه دار تا سالم بمانى و مردم را بر گردن ما سوار مکن»؛ یعنی کاری نکن و سخنی نگو که مردم با ما دشمن ...
  • «روح القدس» کیست و آیا ارتباطی میان او و افراد عادی متصور است؟
    25368 تفسیر 1395/12/23
    واژه «رُوحُ القُدُس» چهار بار در قرآن مجید تکرار شده است که در همین راستا، تأیید و کمک عیسی بن مریم(ع) توسط روح القدس را می‌توان در سه آیه مشاهده نمود: 1. «ما ... به عیسى بن مریم معجزاتى دادیم و او را با روح القدس تأیید کردیم ...
  • دلایل به وجود آمدن جنگ جمل چه بود؟
    56467 جنگهای امام علی ع 1389/03/12
    با ملاحظه‌ی‏ مستندات تاریخى، علل جنگ جمل را از دیدگاه طرفین درگیر بررسى و سپس قضاوت می‌کنیم.الف) علل جنگ از دیدگاه اصحاب جمل:در فرازهایى از خطبه‌هاى موجود عائشه و طلحه، مهم‌ترین علت جنگ جمل خون‌خواهى عثمان بیان شده است. علاوه بر این، این گروه ...
  • فرق مِعراج(کسر میم) و مَعرج(فتح میم) چیست؟
    3204 لغت شناسی 1399/10/09
    «مِعراج» از ریشه «عرج»[1] و بر وزن «مِفعال» است که یکی از وزن‌های اسم آلت به شمار می‌آید،[2] جمع آن نیز «مَعَارِیج، و مَعارِج» می‌باشد.[3]معنای لغوی «معراج» در زبان عرب، وسیله‌ای است که با کمک آن، انسان به بلندی، ...

پربازدیدترین ها