جستجوی پیشرفته
بازدید
7633
آخرین بروزرسانی: 1397/08/12
خلاصه پرسش
معنای عبارت فلسفی «واجب الوجود کلّ الأشیاء» چیست و آیا ریشه‌ای در آموزه‌های اسلامی دارد؟
پرسش
«واجب الوجود کلّ الأشیاء، لا یخرج عنه شیء من الأشیاء»؛ واجب ‌الوجود همه چیزها است؛ هیچ چیز از او بیرون نیست.(اسفار، ج 2، ص 368). برای این سخن چه دلیلی وجود دارد؟ آیا این حرف برگرفته از سخنان اهل‌بیت است؟ و آیا در کلام شیعی چنین چیزی گفته شده است؟
پاسخ اجمالی
«کلّ الاشیاء» بودن واجب الوجود به معنای آن نیست که پروردگار مرکّبی شامل تمامی اشیای عالم امکانی باشد؛‌ بلکه به این معنا است که واجب الوجود هیچ کمالی از کمالات ممکن و موجود را فاقد نبوده و در عین بسیط بودن، کامل و بی‌نقص است.
پاسخ تفصیلی
مضمون عبارت «واجب الوجود کلّ الأشیاء و لیس بشیء منها»، در عبارت بسیاری از فلاسفه وجود دارد. به عنوان نمونه، شهرزوری از فلاسفه قرن هفتم در این مورد چنین می‌گوید: «الوجود الواجبی کل الوجود بخلاف الماهیات الممکنة التی یفصّلها العقل إلى ماهیة و وجود ... فلیس الوجود الکامل إلّا هو -عزّ شأنه و تقدّست أسماؤه- و سائر الموجودات الممکنة الموجودة عن فیضان وجوده و کماله ناقصة فی مرتبة الوجود»؛[1]
وجود واجبی همه وجود است بر خلاف ماهیات ممکنه که عقل آنها را متشکل از ماهیت و وجود می‌یابد ... پس وجود کامل فقط واجب الوجود است و سایر موجودات، از فیضان وجود او و کمال او در مرتبه ناقص وجودی تحقق یافته‌اند.
ملاصدرا برای اثبات این مطلب از قاعده «بسیط الحقیقة کل الحقیقة» استفاده نموده و قیاسى بدین طریق ترتیب داده است:
1. هر حقیقتی که بسیط از همه جهات باشد، شامل تمام اشیاء و حقایق وجودی خواهد بود.
2. واجب الوجود بسیط الحقیقة از جمیع جهات است.
3. نتیجه آن‌که واجب الوجود، کل الوجود است و هیچ نقصانی در او راه ندارد.
وی در تبیین استدلال خویش چنین عنوان داشته است که هرگاه حقیقتی بسیط محض باشد، ولی تمام اشیاء(به لحاظ داشتن کمال وجودی آنها) نباشد، به ناچار بعضى از اشیاء است و بعضى از اشیاء نیست.[2] اگر واجب الوجود شامل کمال بعضى از اشیاء باشد و کمال بعضی دیگر را نداشته باشد، در این حالت لازم می‌آید که ذات او از وجودِ چیزى و عدمِ چیزى دیگر تشکیل شده باشد(هرچند در ذهن)، و این امر یعنی مرکب شدن ذات او (که خلاف بسیط محض بودن آن است). به عنوان مثال، در قضیه «انسان غیر از فَرَس(اسب) است»، دو حیثیت وجود دارد: یکى حیثیت انسانیّت و دیگر حیثیت اسب نبودن(لافرسیّت). در این حالت سؤال می‌شود که آیا حیثیت «لافرسیّت» عین حیثیت «انسانیت» است یا غیر آن؟ اگر انسان بودن عین اسب نبودن باشد، لازم می‌آید که هر گاه معنا و ماهیت انسان تعقّل شود، معنای «لافرسیت» هم تعقل شود و میان آن‌دو تلازم عقلى باشد؛ و حال آن‌که بالوجدان می‌یابیم چنین نیست(و مفهوم لافرسیت غیر از مفهوم انسانیت است). پس فرض دوم که عبارت از مغایرت حیثیت لافرسیت با انسانیت است، درست خواهد بود. حال که چنین شد، سؤال می‌شود که آیا «فرس بودن» حقیقتی وجودی است که از «انسان» سلب گردیده یا حقیقتی عدمی است؟ اگر حقیقتی وجودی باشد، در این صورت «انسان» حقیقتی ناقص تلقی می‌گردد؛ زیرا حقیقت وجودی تحت عنوان «فرس بودن» را فاقد است. اما اگر هم امری عدمی باشد، در این صورت نشانگر سعه و اشتداد وجودی «انسان» است که عدمی به عنوان «فرس بودن» را از خود طرد نموده است. نتیجه آن‌که سلب حقایق وجودی از یک شیء نشانگر مرکب بودن آن شیء و نقصانش بوده، چنان‌که سلب نقائص وجودی و اعدام از یک شیء نشانگر کمال وجودی و شدّت وجودی می‌باشد.
پس از تبیین مثال فوق می‌گوییم واجب الوجود حقیقتی بسیط است؛ زیرا اگر مرکب باشد، نیازمند اجزاء خویش بوده و دیگر وجود برای آن وجوب بالذات نخواهد داشت. از طرفی فقدان یک کمال نشانگر ترکیب شیء از حقیقتی وجودی و نیز فقدانی وجودی است. پس واجب الوجود برای آن‌که هم وجوب وجود داشته باشد و هم بساطت خود را حفظ نماید لازم است دارای تمامی کمالات وجودی اشیاء بوده و در عین حال، هیچ‌یک از نقائصی که اشیاء در وجود خود دارند را نداشته باشد.
ملاصدرا نتیجه استدلال خویش را چنین بیان داشته است: «هو کل الأشیاء و لیس هو الأشیاء» و « لأنه بوحدانیته کل الأشیاء و لیس هو شیئا من الأشیاء»؛[3] یعنی واجب الوجود همه اشیاء است به لحاظ کمال وجودی و از طرفی هیچ‌یک از اشیاء نیست به لحاظ نقص و فقدان وجودی.
پس مقصود از عبارت «واجب الوجود کلّ الأشیاء» این نیست که باری تعالی مجموعه موجودات عالم به شمار رفته یا همه را در خود جمع نموده است؛ بلکه به این معنا است که خدای متعال در عین این‌که هیچ ترکیبی در او فرض نمی‌شود، واجد تمامی کمالات است و هیچ کمالی را نمی‌توان از او سلب نمود و آنچه از او قابل سلب نمودن است، محدودیت‌ها و نقصان‌هایی است که مخلوقات او دارند.
این معنا (که واجب الوجود دارای تمامی کمالات وجودی است و فقط نقائص را می‌توان از او سلب نمود) در عبارات متکلمان شیعه نیز یافت می‌شود که گاهی در اثبات ذات الهی[4] و گاهی در اثبات صفات(نظیر وحدت و...)[5] و افعال الهی[6] از آن به آن اشاره نموده‌اند. حتی برخی از ایشان در صدد تبیین اصل عبارت «واجب الوجود کل الوجود» برآمده و چنین عنوان داشته‌اند: «مراد آن کسى که گفته است: «بسیط الحقیقة کلّ الأشیاء» کل اشیاى متأصله موجوده است، که کمالات وجودیه باشند. و فی الحقیقه گویا گفته است که او است موجود بالأصاله در واقع، که صرف وجود و محض نور است و باقى بالعرض موجودند؛ چون وجود ماهیات، که فى حد ذاتها اعدامند و به ملاحظه وجود موجودند.[7]
در رابطه با ادله نقلی نیز باید گفت تعابیر بیان کننده اسماء و صفات الهی؛ مانند علم، قدرت، حیات و... که در مخلوقات نیز وجود دارد به ضمیمه عباراتی نظیر «إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ مُحیطٌ »،[8] «أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْأَحَدِ الصَّمَدِ الَّذِی مَلَأَ أَرْکَانَ‏ کُلِ‏ شَیْ‏ءٍ»،[9] «بِأَسْمَائِکَ الَّتِی غَلَبَتْ أَرْکَانَ‏ کُلِ‏ شَیْ‏ءٍ»[10] و...، رساننده این حقیقت هستند که خداوند متعال در عین داشتن کمالات وجودی به صورت بسیط و غیر متجزّی، از نقائص و کاستی‌های مخلوقات نیز منزّه است و نباید تصور نمود باری تعالی مجموعه‌ای از کمالات محدود است؛ بلکه همه کمالات را بدون هرگونه حدّ و نقصی دارد؛ و به همین جهت نیز تمامی موجودات در همه جهات وجودی خویش وابسته و محتاج به او می‌باشند.
همین معنا را در فرازهایی از روایات، مانند این عبارت امام علی(ع) می‌توان یافت:
«مَعَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ لَا بِمُقَارَنَةٍ وَ غَیْرُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ لَا بِمُزَایَلَة».[11]
 

[1]. شهرزوری، شمس الدین، رسائل الشجرة الالهیة فى علوم الحقایق الربانیة، مقدمه، تصحیح و تحقیق، حبیبی، نجفقلى، ص 254-255، تهران، موسسه حکمت و فلسفه ایران‏، چاپ اول، 1383ش.
[2]. زیرا نمی‌شود که هیچ‌یک از اشیاء نباشد و معدوم لحاظ گردد و در عین حال، حقیقتی بسیط باشد.
[3]. ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج7، ص332، بیروت، دار احیاء التراث، چاپ سوم، 1981م. وی در جایی دیگر برهان خویش را چنین تبیین نموده است: «از آن‌جا که واجب الوجود، وجود صرف و قائم به ذات بوده و هیچ‌گونه شائبه کثرتی در آن راه ندارد، نمی‌شود چیزی از اشیاء را از او سلب نمود. پس او تمام اشیاء و کمال آنها است. پس آنجه از او سلب شده است، نمی‌باشد، مگر قصورات و نقائص اشیاء؛ زیرا او تمام اشیاء است و تمام الشیء، با تأکید بیشتر مستحق کمالات است از خود شیء و به این مطلب اشاره نموده است در قول خود «وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى» و نیز در گفته‌اش: «‏ما یَکُونُ مِنْ نَجْوى‏ ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سادِسُهُمْ»؛ پس همانا او رابع ثلاثه و خامس اربعه و سادس خمسه است؛ زیرا با وحدانیت خود، همه اشیاء است و چیزی از اشیاء نیست» زیرا وحدت او عددی و از جنس وحدت موجودات نیست تا با تکرر آن، عدد حاصل شود بلکه وحدت او غیر مکافئ با سایر موجودات است و به همین جهت کسانی که گفتند خداوند ثالث ثلاثه است کافر شدند و اگر می‌گفتند ثالث اثنین است دیگر کافر نمی‌بودند. از شواهد روشن بر این ادعا این است که فرموده است: «هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ» و این معیت، به صورت امتزاجی و مداخله‌ای و حلولی و اتحادی نیست و از طرفی معیت در رتبه و درجه وجودی و نیز زمانی و مکانی و وضعی نیست. پس «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ». ملاصدرا، الشواهد الربوبیة فى المناهج السلوکیة، تصحیح، آشتیانی، سید جلال الدین، ص48، مشهد، المرکز الجامعی للنشر، چاپ دوم، 1360ش.
[4]. ر.ک: نراقى، ملا مهدى، جامع الأفکار و ناقد الأنظار، تصحیح، هادى زاده‏، ص75، مجید، تهران، حکمت، اول، 1423ق.
[5]. سبحانی، جعفر، الإلهیات على هدى الکتاب و السنة و العقل‏، ج2، ص18، قم، المرکز العالمی للدراسات الإسلامیة، چاپ سوم، 1412ق.
[6]. فیض کاشانى‏، أصول المعارف‏، تعلیق، تصحیح، آشتیانى، سید جلال الدین، ص35، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، سوم، 1375ش.
[7]. اسفراینى، ملا اسماعیل، أنوار العرفان، تحقیق، نظرى، سعید، ص170، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، اول، 1383ش.
[8]. فصلت،54.
[9]. ابن طاووس، على بن موسى، إقبال الأعمال، ج‏2، ص612، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دوم، 1409ق.
[10]. همان، ج2، ص707.
[11]. سید رضی، نهج البلاغة، ص 40، خطبه 1، قم، هجرت، 1414 ق.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

  • آیا همانگونه که جنیان گناهکار وارد دوزخ خواهند شد، جنیان نیکوکار نیز به بهشت می‌روند؟
    14602 درایه الحدیث 1390/06/19
    آیات بسیاری نشانگر آن است که جنیان نیز مانند آدمیان مکلف بوده و در مقابل رفتار خود باید پاسخگو باشند و به جزای کردار خویش برسند.[1] پروردگار در سورۀ "رحمان" که در آن، آدمیان و جنیان را مخاطب قرار می‌دهد، تصریح می‌فرماید که "وَ لِمَنْ خافَ ...
  • گاهی تشهد در رکعت دوم را فراموش می کنم چه باید کرد؟
    208322 Laws and Jurisprudence 1391/04/06
    «اگر [در رکعت دوم] نمازگزار تشهد را فراموش کند و بایستد و پیش از رکوع یادش بیاید که تشهد را نخوانده، باید بنشیند و تشهد را بخواند و دوباره بایستد و آنچه باید در آن رکعت خوانده شود بخواند و نماز را تمام کند.
  • خداوند در قرآن فرموده که رسولان از دانش غیب بهره‌مندند. چه دلیلی بر آگاه‌بودن امامان بر غیب وجود دارد؟
    9356 علم غیب 1393/11/07
    می‌دانیم دایره مأموریت پیامبر خدا(ص) و امامان معصوم(ع) محدود به مکان و زمان خاصى نبوده، بلکه رسالت آنها جهانى و جاودانى است، چگونه ممکن است کسى چنین مأموریت گسترده‌اى داشته باشد؟ در حالی‌که هیچ‌گونه آگاهى جز بر زمان و محیط محدود خود نداشته باشد؟ آیا کسى را که ...
  • منظور از «شرط خیار معلق» در معاملات چیست؟
    6596 خرید و فروش 1396/06/26
    یکی از شروطی که در قراردادها توسط ‏طرفین قرارداد مورد استفاده قرار می‌گیرد، شرطی است که به ‏موجب آن در فرض بروز حالتی خاص، به فردی که شرط را گذارده، اختیار ‏فسخ معامله در زمان معیّن را می‌دهد؛ ‏مثل این‌که فروشنده شرط ‌کند، چنانچه چک خریدار در موعد ...
  • آیا در نماز قرائت «ملک یوم الدین» به جای «مالک یوم الدین» جایز است؟
    16854 قرائت 1392/04/20
    توجه به این نکته لازم است که بیشتر فقها خواندن یکی از قرائت‌های سبعه(هفت‌گانه) را در نماز جایز می‌دانند، و حتی احتیاط را در این دانسته‌اند که نمازگزار تنها به قرائت‌های هفت‌گانه اکتفا نماید.[1] به همین جهت، فقها خواندن هر دو وجه؛ یعنی «مالک ...
  • یاد آوری خاطرات همسر مطلقه یا متعه ای که مدتش پایان یافته چه حکمی دارد؟
    9201 Laws and Jurisprudence 1390/03/12
    دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی):اگر باعث تحریک شهوت شود، احتیاط در ترک است.دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):اگر موجب مفسده شود جایز نیست.دفتر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):اگر فقط خودش فکر ...
  • آیا قدم زدن یا راه رفتن روی قبر جایز است؟ آیا مجازاتی دارد؟
    16892 Laws and Jurisprudence 1389/02/05
    از  دفاتر مراجع تا کنون جواب های زیر دریافت گردید:دفتر حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مدظله العالی):معروف کراهت آن است.دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی):راه رفتن بر قبر بدون ضرورت مکروه است. کفاره ای ندارد.دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی ...
  • اگر کسی به شخص دیگری دروغ بگوید، آیا گفتن حقیقت بر ما واجب است؟
    6433 غیبت، توهین و تجسس 1396/05/11
    در اینگونه موارد، وظیفه شخص صرفاً – با وجود شرایط – نهی از منکر است و اعلام حقیقت لازم نیست، مگر در مواردی مهم؛ مثل اینکه اعلام حقیقت موجب حفظ جان یا آبروی فردی شود. ضمائم: پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:
  • چرا نباید در عمق آفرینش اندیشید؟
    9508 ارتباط انسان با جهان 1390/09/01
    یکی از مسائلی که در قرآن و روایات به آن سفارش شده، تفکر در خلقت و آفرینش موجودات است.[1] امّا از تفکّر در ذات خداوند نهی شده است؛ مانند این که پیامبر ...
  • آیا تغییر در ذات ممکن است؟
    14558 معرفت شناسی 1394/11/24
    اگر منظور از تغییر ذات این باشد که موجوداتی که در طبیعت وجود دارند، داراى ماهیت یک نواخت نبوده و ذاتاً در حرکت‌اند و همواره تغییر ماهیت‏ می‌دهند، این مطلب مورد قبول است؛ زیرا بر اساس حرکت جوهری[1] طبیعت با تمام جواهر و اعراض ...

پربازدیدترین ها