کتاب «فقه الرضا» کتابی است که در انتسابش به امام رضا(ع) دیدگاههای مختلفی وجود دارد. به نظر ما، بعید است خود امام(ع) چنین کتابی را نوشته باشند. البته این نپذیرفتن به معنای رد کل کتاب و روایات موجود در آن نیست، بلکه کلیات کتاب مورد پذیرش بسیاری از فقها بوده و روایاتی را از آن نقل کردهاند.
معرفی کتاب:
کتاب «فقه الرضا» کتابی است که در انتسابش به امام رضا(ع) دیدگاههای مختلفی وجود دارد.
اولین نسخه این کتاب مربوط به زمان حیات علامه مجلسی و پدر بزرگوارشان باز میگردد؛ لذا قبل از این هیچ نامی از فقه الرضا وجود ندارد.
محمد تقی مجلسی(ره) در شرح فارسی خود بر «من لایحضره الفقیه»، دربارهی فقه الرضا مینویسد: «این کتاب در قم ظاهر شد و نزد ما است و ثقه عادل امیر حسین قریب به ده سال قبل از روی آن کتاب نوشته است».[1]
علامه محمد باقر مجلسی(ره) نیز دربارهی فقه الرضا مینویسد: «سید فاضل محدث، قاضی امیر حسین پس از آمدن به اصفهان به من گفت در یکی از سالهای مجاورت من در مکه، گروهی نزد من آمدند و کتابی بسیار قدیمی که در عصر حضرت رضا (ع) نوشته شده بود، آوردند ... سپس نسخه آن را گرفتم و از روی آن نسخهای برداشتم و تصحیح کردم».[2]
صاحب مستدرک از میرزا عبدالله اصفهانی در ریاض العلماء نقل میکند: «این کتاب(فقه الرضا) به دست امام رضا(ع) نوشته شده است و در مکه موجود میباشد، که از جمله کتابهای سید علی خان است که در مکه باقی مانده است. این نسخه به خط کوفی بوده و در تاریخ دویست پس از هجرت نگارش یافته و علمای بسیاری بر آن اجازه نوشته و آن را تأیید کردهاند».[3]
نقلهای دیگری نیز پیرامون یافتن این کتاب موجود است که در این مختصر نگنجد. [4]
انتساب فقه الرضا
مرحله اول بررسی این کتاب، شناخت مؤلف کتاب است. دربارهی اینکه نویسندهی کتاب فقه الرضا کیست، دیدگاههای مختلفی وجود دارد که برخی از آنها به صورت احتمال مطرح شدهاند:
1. عدهای معتقدند این کتاب تألیف امام رضا(ع) است، این عقیدهی افرادی چون قاضی امیر حسین است که در نیمه نخست قرن یازدهم میزیسته و معتقد بوده نسخه اصل کتاب به خط حضرت رضا بوده است.[5]
2. این کتاب همان «رساله شرایع» علی بن بابویه قمی است و تشابه اسمی باعث این اشتباه شده است؛ مرحوم سید حسن صدر پیرامون این احتمال مینویسد: «بسیاری از فتاوای شیخ صدوق و پدرش و شیخ مفید با فتاوای فقه الرضا و نیز اکثر عبارات در کتاب شرائع و ... با عبارات فقه الرضا برابر است، به ویژه عبارات شرایع علی بن بابویه که اکثر عباراتش با عبارات فقه الرضا موافق است ...».[6]
3. این کتاب تألیف یکی از اصحاب امام رضا(ع) است. این احتمال در کلمات سید محسن اعرجی صاحب منظومه فقهیه و ... دیده میشود.
4. این کتاب تألیف یکی از قدمای اصحاب است و کتابی است در ردیف مقنع صدوق و ... .
5. شیخ حُرّ عاملی به جهت اینکه مؤلف کتاب فقه الرضا را مجهول میداند، به آن اعتماد نکرده و روایتی از آن نقل نمیکند.[7]
6. مرحوم بهبهانی نیز احتمال داده فقه الرضا تألیف یکی از فرزندان ائمه معصومین(ع) و به امر حضرت رضا(ع) نوشته شده است.[8]
۷. کتاب فقه الرضا، همان کتاب التکلیف شلمغانی است. مرحوم سید حسن صدر کتاب «فصل القضاء فی الکتاب المشهور بفقه الرضا» را در اثبات این مطلب تألیف کرده است.[9]
انتقادات بر کتاب فقه الرضا
1. اگر این کتاب به امام رضا(ع) تعلق داشت؛ چرا هزار سال از آن خبرى نبود و چهار امام بعد از امام رضا (ع) نیز به آن اشارهاى نکردند؛ همچنین اگر اینگونه بود، در میان اصحاب و علمای قبل از قرن دهم نیز این کتاب مشهور مىشد و حداقل نام آنرا در کتب روایى خود مىآوردند.
2. در این کتاب کلماتى آمده که بعید است از امام رضا(ع) باشد؛ مانند: «من روایت مىکنم»، یا «روایت شده است»، یا «روایت مىکند»، یا «ما روایت مىکنیم».
3. در بعضى از قسمتهاى کتاب آمده است: «صفوان بن یحیى و فضالة بن أیوب جمیعا عن العلاء بن رزین عن محمد بن مسلم عن أحدهما».
آوردن نام راویان به این شکل مناسب کتابهاى روایى یاران ائمه است نه خود ائمه(ع)؛ لذا احتمال دارد این کتاب تألیف یکى از اصحاب امام رضا(ع) باشد.
4. اگر این کتاب نوشتهی امام رضا (ع) باشد، باید حتماً على بن بابویه - پدر صدوق - و یا خود شیخ صدوق در کتاب «عیون أخبار الرضا» به آن اشاره مىکردند».[10]
حال با توجه به اینکه بیشتر علما به این کتاب استناد کردهاند، میتوان نتیجه گرفت:
1. انتساب کتاب فقه الرضا به شخص امام رضا(ع) بعید است، و به احتمال زیاد خود امام(ع) چنین نوشتهای نداشت، بلکه شاید یکی از اصحاب ثقه ایشان این کتاب را نوشته باشد و یا احتمالات دیگر که بیانش گذشت.
2. اما این رد انتساب به معنای رد کل کتاب و روایات موجود در آن نیست، بلکه کلیات کتاب مورد قبول بسیای از فقها بوده و از آن استفاده کردهاند؛ لذا میبینیم که بسیاری از علمای بعد از علامه مجلسی(ره) از این کتاب استفاده کرده و روایات بسیاری را از آن نقل کردهاند، اگرچه بسیاری از آنها انتساب کتاب به شخص امام رضا(ع) را نمیپذیرند، اما با روایات در آن مانند دیگر روایات برخورد کرده و پس از بررسی سند و دلالت روایات، مواردی را قبول میکنند.
[1]. مجلسى، محمد تقى، لوامع صاحبقرانی در شرح من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص ۶۱۳، مؤسسه اسماعیلیان، قم، چاپ دوم، 1414ق.
[2]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 1، ص 11، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404ق.
[3]. نورى، میرزا حسین، خاتمة المستدرک، ج 1، ص 242، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، چاپ اول، بی تا.
[4].برای اطلاعات بیشتر در این مورد ر .ک: استادی، رضا، تحقیقی پیرامون کتاب فقه الرضا، 154 – 158، مجله مشکوه، شماره 72 و 73، تابستان 1380ش.
[5]. بحار الأنوار، ج 1، ص 11.
[6]. فصل القضا، ص 27 – 28، به نقل از: مقاله تحقیقی پیرامون کتاب فقه الرضا.
[7]. شیخ حر عاملى، هدایة الأمة إلى أحکام الأئمة علیهم السلام، ج 8، ص 551، آستانة الرضویة المقدسة، مجمع البحوث الإسلامیة، مشهد، چاپ اول، 1414ق.
[8]. به نقل از: خاتمة المستدرک، ج 1، ص 234.
[9]. برای اطلاعات بیشتر ر .ک: استادی، رضا، تحقیقی پیرامون کتاب فقه الرضا، ص 157 – 158.
[10]. برای اطلاعات بیشتر پیرامون انتقادات بر انتساب کتاب فقه الرضا به امام رضا (ع) ر. ک: چهارسوقی، محمد هاشم بن زین العابدین، رساله فی تحقیق حال کتاب فقه الرضا، ص 474 – 482، تحقیق: هوشمند، مهدی، مجله میراث حدیثی شیعه، شماره 7، بی تا.