پرورش و سرپرستیِ کودکی که بدون سرپرست است و یا سرپرستان او، از نگهداریش عاجز بوده و با رضایت کامل، فرزندشان را به دیگری میسپارند، به لحاظ شرعی ایرادی ندارد، اما در قوانین کشورها، جهت مراعات حال کودکی که در آن زمان از اختیار کافی برخوردار نیست، مقرراتی را برای این موضوع (چون نازا بودن زوجینی که می خواهند مسئولیت کودک را به عهده گیرند) وضع کردهاند.
دین اسلام، فرزند خوانده و فرزند واقعی انسان را در احکام و حقوق یکسان نمیداند، و حتی در قرآن کریم به این نکته اشاره میفرماید که «خداوند فرزندخواندههاى شما را، فرزند حقیقى شما قرار نداده است». لذا یکی از مباحث، دربارۀ فرزند خوانده، مسئلهی حدود ارتباط او با افراد پیرامونش میباشد و این که فرزند خوانده چگونه به زن و مردی که سرپرستی او را به عهده گرفتهاند، مَحرم میشود؟ که راههایی برای محرمیّت پیشنهاد شده است.
1. پرورش و سرپرستیِ کودکی که بدون سرپرست است و یا سرپرستان او، از نگهداریش عاجز بوده و با رضایت کامل، فرزندشان را به دیگری میسپارند، به لحاظ شرعی ایرادی ندارد، بلکه این امر در دین مبین اسلام ستایش شده است.
تا جایی که پیامبر گرامی اسلام(ص)، دربارهی کسی که کفالت و سرپرستی یتیمی را بر عهده میگیرد، فرمودند: چنین شخصی همنشین من در بهشت است.[1]
2. در قوانین کشورها، جهت مراعات حال کودکی که در آن زمان از اختیار کافی برخوردار نیست، مقرّراتی را برای این موضوع قرار دادهاند، که برخی از این مقرّرات (چون نازا بودن زوجینی که میخواهند مسئولیت کودک را به عهده گیرند) به همین دلیل وضع شده است و گرنه شرعاً، زوجینی که فرزندانی هم دارند میتوانند کودک دیگری را به فرزندخواندگی قبول کنند.
3. البته اسلام، فرزند خوانده و فرزند واقعی انسان را در احکام و حقوق یکسان نمیداند، و حتی در قرآن کریم به این نکته اشاره میفرماید که «وَ ما جَعَلَ أَدْعِیاءَکُمْ أَبْناءَکُمْ»؛ «خداوند فرزندخواندههاى شما را، فرزند حقیقى شما قرار نداده است».[2] توضیح اینکه: در عصر جاهلیت معمول بود که بعضى از کودکان را به عنوان فرزند خود انتخاب مىکردند و آن را پسر خود مىخواندند و به دنبال این نامگذارى تمام حقوقى را که یک پسر نسبت به پدر داشت براى او قائل مىشدند، مانند اینکه، از پدرخواندهاش ارث مىبرد و پدر خوانده نیز وارث او مىشد، و تحریم ابدی ازدواجِ زن پدر یا همسر فرزند خوانده، در مورد آنها حاکم بود. دین اسلام، این مقرّرات غیر منطقى و خرافى را به شدّت نفى کرد، و حتى خود پیامبر(ص) براى کوبیدن این سنّت غلط، همسر پسرخواندهاش زید بن حارثه را بعد از آن که از زید طلاق گرفت به ازدواج خود در آورد.[3]
4. یکی از مباحث، دربارۀ فرزند خوانده، مسئلهی حدود ارتباط او با افراد پیرامونش میباشد و این پرسش زیاد مطرح است که فرزند خوانده چگونه به زن و مردی که سرپرستی او را به عهده گرفتهاند، مَحرم میشود؟
بعضی از فقها در اینباره راههایی را مطرح کردند، از جمله:
الف. اگر کودک، دختر شیرخوار باشد، و شیر یکی از افراد زیر را (با شرایط مربوطه)[4] بخورد، بین او و مرد (پدر خوانده)، محرمیت ایجاد مىشود، که آنها عبارتند از: همسر، مادر، خواهر، دختر خواهر، زن برادر و دختر برادر مرد؛ که در تمام این صورتها با پدر خواندهاش به طور رضاعی محرم میشود.
ب. اگر دختر، شیرخوار نباشد یا اگر شیرخوار است، افراد مذکور وجود ندارند مىتوان بهوسیلهی صیغهی نکاح موقت بین دختر و پدر مرد یا پدر بزرگ او محرمیت ایجاد کرد. که در این صورت این دختر، زن باباى مرد مىشود، ولى باید توجه داشت که اگر دختر نابالغ باشد نکاح مذکور باید به اذن ولىّ شرعى او باشد. و در صورت نبودن ولىّ، باید از مجتهد جامع الشرائط اذن گرفت. در هر صورت، نباید صیغهی محرمیت براى دختر بچه مفسده داشته باشد، بلکه رعایت مصلحت او لازم است.
ج. اگر کودک، پسر شیرخوار باشد، و شیر یکی از افراد زیر را (با شرایط مربوطه) بخورد، بین او و زن (مادر خوانده)، محرمیت ایجاد میشود، که آنها عبارتند از: خود زن یا مادر، خواهر، دختر خواهر، زن برادر و دختر برادر آن زن؛ که در تمام این صورتها با مادر خواندهاش به طور رضاعی محرم میشود. [5]
د. اگر پسر، شیرخوار نباشد یا افراد مذکور برای شیر دادن وجود ندارند، در صورتی که این زن و شوهر دارای فرزند دختری باشند، میتوانند دختر را به عقد دائم یا موقت پسر در آورند که در این صورت مادرخوانده، مادر زن وی بوده و پس از جدایی دختر و پسر باز به او محرم است. یا اینکه اگر پدرِ کودک زنده باشد، پدرخوانده میتواند زن خود را طلاق دهد و پس از گذشت عدّه زن، پدر کودک با این زن ازدواج موقت کند (و لو به شرط عدم دخول) و پس از انقضاى مدت، پدر خوانده، زن سابق خود را به عقد جدید خود در آورد. در این صورت پسر، بر مادر خوانده محرم مىشود، اما دخترِ او بر پسر محرم نمىشود.[6] در غیر این صورت، راه قابل ملاحظهاى براى محرمیّت پسر وجود ندارد.[7]
5. در پایان ذکر این نکته لازم است که، گرچه فرزندخوانده به لحاظ فقهی و حقوقی حکم فرزند واقعی انسان را ندارد، اما این طور نیست که نگهداری و سرپرستی از فرزندخوانده، مشروط به محرمیت او یا سایر احکام مخصوص فرزندان باشد، بلکه میتوان با بهکار بردن تدبیر و برنامهریزی شرعی و اخلاقی، این مشکلات را حل نمود. همچنین، آگاه ساختن خود فرزند از این امر که فرزند واقعی انسان نیست. البته روشن است که این امر باید بهگونهای باشد که به روحیه فرزند آسیبی نرساند و شایسته است که پیش از آن با کارشناسان مشاوره خانواده مشورت شود.
[1]. «قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَنْ کَفَلَ یَتِیماً وَ کَفَلَ نَفَقَتَهُ، کُنْتُ أَنَا وَ هُوَ فِی الْجَنَّةِ کَهَاتَیْنِ. وَ قَرَنَ بَیْنَ إِصْبَعَیْهِ الْمُسَبِّحَةِ وَ الْوُسْطَى»؛ حمیرى، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، ص 9، ح 315، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ اول، 1413ق.
[2]. احزاب، 4.
[3]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 17، ص 196، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[4]. ر.ک: نمایه «شرایط شیر دادن و محرمیت در نظر شیعه و اهل سنت»، سؤال 2293.
[5]. فاضل لنکرانى، محمد، جامع المسائل، ج 1، ص 408، انتشارات امیر قلم، قم، چاپ یازدهم، بی تا.
[6]. تبریزى، جواد، استفتائات جدید، ج 1، ص 336، بی نا، قم، چاپ اول، بی تا؛ مکارم شیرازى، ناصر، احکام بانوان، ص 157، انتشارات مدرسه امام على بن ابى طالب(ع)، قم، چاپ یازدهم، 1428ق.
[7]. احکام بانوان، ص 157.