واژه «آل ابراهیم» در قرآن کریم دو بار و در آیات 54 سوره نساء و 33 آل عمران آمده است:
- «... ِ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظیما»؛ در حقیقت، ما به خاندان ابراهیم، کتاب و حکمت دادیم و به آنان، مُلکى بزرگ بخشیدیم.
- «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمین»؛ به یقین، خداوند، آدم(ع) و نوح(ع) و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است.
«آل» از ریشه «ا- و- ل» در لغت به معنای اهلبیت، خانواده و عیال آمده است. «آل الرجل»؛ یعنی کسانی که به او نزدیک هستند.[1]
آل ابراهیم
با توجه به معنای «آل» مفسّران قرآن، در مورد مصادیق آل ابراهیم چند احتمال را مطرح کردهاند:
- منظور از آل ابراهیم فرزندان پاک و برگزیده ابراهیم هستند؛ مانند اسماعیل(ع)، اسحاق(ع)، یعقوب(ع)، داوود(ع)، سلیمان(ع)، یونس(ع)، زکریا(ع)، عیسی(ع)، پیامبر اسلام(ص) و جانشینان آنحضرت از خاندان وى.[2] البته برخی از مفسران معتقدند، از سیاق آیه 54 سوره نساء که درصدد سرزنش بنیاسرائیل(دودمان اسحاق) است، برمیآید که مقصود از آل ابراهیم، پاکان ذرّیه او از طریق اسماعیل است و شامل ذریه ابراهیم از طریق اسحاق نمیشود.[3]
- آل ابراهیم همان آل محمد(ص) هستند که اهل او هستند.[4]
در روایت آمده است زمانی که مردم با ابوبکر بیعت کردند، ابوذر غفاری وارد مسجد شد و خطاب به مردم گفت: بیقین، خداوند، آدم، نوح، خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است... همانا اهلبیت پیامبر شما، همان آل ابراهیم و برگزیده و از سلاله اسماعیل(ع) هستند.[5]
- منظور از آل ابراهیم مؤمنان به دین ابراهیم، یعنى اسلام هستند.[6] آل مرد به کسانى از نزدیکان و خواص قبیله و عشیره و موافقان در دین میگویند. پس کسی که در دین موافق نباشد و پیرو (ابراهیم) در دین نباشد، او را آل نگویند، اگرچه با او از نظر نسب یکی باشد. و اگر پیرو او در دین باشد او را آل گویند، اگرچه از نظر نسب یکی نباشند.[7]
این معنا البته از آیات زیر قابل برداشت است.
آنجا که میفرماید: «فَمَن تَبِعنى فَإِنّهُ مِنّى»؛[8] پس هرکس از من پیروى کند، بیگمان از من است.
«إِنَّ أَولَی النَّاسِ بِإِبرهیمَ لَلَّذِینَ اتَّبعُوهُ وَ هذَا النَّبىُّ وَالَّذینَ ءَامَنوا ...»؛[9] نزدیکترین مردم به ابراهیم، همان کسانى هستند که از او پیروى کردهاند و این پیامبر و کسانى که به آیین او ایمان آوردند.
بر اساس این تعریف اگر فردی حتی از نظر نَسَبشناسی از نوادگان ابراهیم(ع) به شمار آید(چنانچه بیشتر کفار مکه نیز اینگونه بودند)، اما پیرو حضرتشان نباشد، او را نمیتوان از مصادیق آل ابراهیم دانست.
- منظور از آل ابراهیم شخص ابراهیم(ع) است، و عرب این رسم را دارد که گاهى آل فلان میگوید در حالیکه مقصودش خود او است.[10] همانگونه که در آیهی «وَ بَقیَّةٌ مِمّا تَرکَ ءَالُ موسی و ءَالُ هرون»؛[11] که در این آیه به نظر برخی مفسران، آل، به معناى خود موسی و هارون است.
فضایل آل ابراهیم
با توجه به اینکه تمام پیامبران پس از ابراهیم(ع) از تبار او هستند، قرآن کریم فضایل فراوانى را براى آنان ذکر کرده است که برخی از آنها عبارتاند از:
- مقام تسلیم: «نَعبُدُ إِلهَکَ و إَلهَ ءَابائِکَ إبراهیمَ و إسماعیلَ و إسحاقَ إِلهاً واحداً و نَحنُ لَهُ مُسلِمون»؛[12]وقتى یعقوب نبی(ع) هنگام مرگ، از فرزندانش پرسید: پس از من چه چیز را میپرستید؟ گفتند: معبود تو، و معبود پدرانت، ابراهیم، اسماعیل و اسحاق، معبودى یگانه را میپرستیم و در برابر او تسلیم هستیم.
- برگزیدگى: «إِنَّ اللّهَ اصطَفی ءَادمَ و نوحاً و ءَالَ إبراهیمَ و ءَال عمرانَ عَلَی العالَمین»؛[13] بیقین خداوند، آدم، نوح، خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است.
- حکمت:[14] «فَقَد ءَاتَینا ءَال إبراهیمَ الکِتابَ والحِکمَة ...»؛[15] ما به خاندان ابراهیم، کتاب و حکمت دادیم.
- ملک عظیم: «وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظیما»؛[16] و به آنان ملکى بزرگ بخشیدیم.
- مقام نبوّت: «جَعَلْنا فی ذُرِّیَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ»؛[17] منصب پیامبری را در میان فرزندان نوح و ابراهیم قرار دادیم.
- مقام امامت و هدایتگرى: «و جَعَلناهُم أَئِمَّةً یَهدونَ بِأَمرِنا»؛[18] و آنان را پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما هدایت میکردند.[19]
[1]. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، محقق، مصحح، مخزومی، مهدی، سامرائی، ابراهیم، ج 8، ص 359، قم، هجرت، چاپ دوم، 1410ق؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 11، ص 37، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[2]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 2، ص 735، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[3]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 166، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[4]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 735.
[5]. فرات کوفى، ابوالقاسم فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، تحقیق، محمودی، محمد کاظم، ص 81، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى، چاپ اول، 1410ق.
[6]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، تهرانی، شیخ آقابزرگ، تحقیق، قصیر عاملی، احمد، ج 2، ص 441، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
[7]. رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی سعد، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقیق، حکمت، علی اصغر، ج 2، ص 88، تهران، امیر کبیر، چاپ پنجم، 1371ش.
[8]. ابراهیم، 14.
[9]. آل عمران، 68.
[10]. ر. ک: مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 614- 615؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 4، ص 62- 63، تهران، ناصر خسرو، تهران، چاپ اول، 1364ش.
[11]. بقره، 248.
[12]. همان، 133.
[13]. آل عمران، 33.
[14]. ر. ک: «حکمت و علم در قرآن»، 86؛ «حکمت داده شدگان»، 65303.
[15]. نساء، 54.
[16]. همان.
[17]. حدید، 26.
[18]. انبیاء، 73.
[19]. برای آگاهی بیشتر، ر. ک: دائرة المعارف قرآن کریم، ج 1، ص 280- 285، قم، بوستان کتاب، چاپ چهارم، 1386ش.