لطفا صبرکنید
بازدید
240669
آخرین بروزرسانی: 1389/08/26
کد سایت fa10828 کد بایگانی 11000 نمایه علت حرام بودن دنبلان
طبقه بندی موضوعی Philosophy of Religion and Law
خلاصه پرسش
علت حرام بودن دنبلان چیست؟
پرسش
می خواهم بدانم علت حرام بودن دنبلان چیست؟
پاسخ اجمالی

خداوند حکیم است و از شخص حکیم کار عبث و بیهوده سر نمی زند؛ از این رو شیعه بر این باور است که همه احکام بر اساس مصالح و مفاسد بیان شده اند. در مورد موضوع سؤال با توجه به برخی از آیات و روایات به دو نمونه از علت حرمت اشاره می نماییم:

1. خداوند در قرآن می فرماید: و (پیامبر) چیزهاى پاکیزه را بر آنها حلال مى‏کند و چیزهاى ناپاک (خبائث) را حرام‏.

احادیثی از معصومین (ع) وارد شده است که دنبلان از خبائث است.

2. امام صادق (ع) فرمودند: قوچى از ثبیر (کوهى است در مکّه) بر جناب ابراهیم (ع) فرود آمد تا آن حضرت ذبحش نماید، ابلیس نزد آن جناب آمد و عرض کرد: نصیب من را از این قوچ بده. ابراهیم (ع) فرمود: تو چه نصیبى در این دارى با این که قربانى پروردگارم و فداء براى فرزندم مى‏باشد. خداوند متعال به آن حضرت وحى فرمود: او در این قوچ نصیبى دارد و آن طحال حیوان مى‏باشد؛ زیرا طحال مرکز تجمّع خون است و بیضتین نیز حرام است؛ زیرا مکان نکاح و جماع بوده و مجراى نطفه مى‏باشد، ابراهیم طحال و بیضتین را به ابلیس دادند.

پاسخ تفصیلی

با توجه به این که خداوند حکیم است[1] و از شخص حکیم کار عبث و بیهوده سر نمی زند؛[2] از این رو شیعه بر این باور است که همه احکام بر اساس مصالح و مفاسد بیان شده اند.[3] در مورد موضوع سؤال با توجه به برخی از آیات و روایات به دو نمونه از علت حرمت اشاره می نماییم:

1. خداوند در قرآن می فرماید: "وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِث"؛[4]‏ و (پیامبر) چیزهاى پاکیزه را بر آنها حلال مى‏کند و چیزهاى ناپاک (خبائث) را حرام‏.

ظاهر این است که منظور از خبث در آیه شریفه چیزی است که واقعاّ پلید و زشت باشد که شارع آن را بیان نموده است، نه هر چیزی که طبع از آن تنفر داشته باشد؛چون طبع انسان بر اساس زمان و مکان و محیط فرق می کند. [5]

احادیثی از معصومین (ع) وارد شده است که دنبلان از خبائث است. [6]

2. مرحوم صدوق (ره) در باب سیصد و پنجاه و هفتم از علل الشرایع سرّ حرام بودن تناول طحال و بیضتین را چنین می فرماید: محمّد بزنطى، از ابان بن عثمان نقل کرده که وى گفت: محضر مبارک حضرت امام صادق (ع) عرض کردم: چگونه تناول طحال (سپرز) حرام گشته با این که از ذبیحه محسوب مى‏شود؟ حضرت فرمودند: قوچى از ثبیر (کوهى است در مکّه) بر جناب ابراهیم (ع) فرود آمد تا آن حضرت ذبحش نماید، ابلیس نزد آن جناب آمد و عرض کرد: نصیب من را از این قوچ بده. ابراهیم (ع) فرمود: تو چه نصیبى در این دارى با این که قربانى پروردگارم و فداء براى فرزندم مى‏باشد. خداوند متعال به آن حضرت وحى فرمود: او در این قوچ نصیبى دارد و آن طحال حیوان مى‏باشد؛ زیرا طحال مرکز تجمّع خون است و بیضتین نیز حرام است؛ زیرا مکان نکاح و جماع بوده و مجراى نطفه مى‏باشد، ابراهیم طحال و بیضتین را به ابلیس دادند.[7]



[1]  در 97 مورد در قران به حکیم بودن خداوند تصریح شده است.

[2]  أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُون‏، مؤمنون، 115، آیا پندارید که شما را بیهوده آفریده‏ایم و شما به نزد ما بازگردانده نمى‏شوید؟.

[3]  در این رابطه برای اطلاع بیشتر از فلسفه احکام به نمایه های "فلسفه حرمت طلا بر مرد شماره 759 (سایت: 799)" و "فلسفه و حکمت احکام فقهی شماره 8593 (سایت: 9135)" در همین سایت مراجعه نمایید.

[4]  اعراف 157.

[5]  مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 59، ص 84، چاپ مؤسسه الوفاء، بیروت، لبنان، سال 1404 هـ ق.

[6]  شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 562،  انتشارات مکتبة الداورى قم؛ علل الشرائع-ترجمه ذهنى تهرانى، ج ‏2، ص 788 و 789.

[7]  علل الشرائع، ج 2، ص 562، علل الشرائع-ترجمه ذهنى تهرانى، ج ‏2، ص 788 و 789.