اصولا برای به وجود آمدن جهان نیاز به واسطه هایی است که اگر نباشند، جهان نیز محقق نمی شود. از همین باب وجود انسان های کامل به عنوان واسطه برای برپائی عالم ضروری است.
برای پاسخ به این سوال نیاز به چند مقدمه است.
1. فیاضیت خداوند:
یکی از اوصاف خداوند متعال، فیاضیت و دائم الخیر بودن می باشد. به عبارت دیگر خداوند، موجودی است که علی الدوام، خیر از او افاضه می شود. خلقت این دنیا نیز نشات گرفته از همین فیاضیت خداوند است. بنابراین" فیاضیت مطلق و رحمت عام خداوند باعث ایجاد و افاضه همه موجودات شده است".[1]
2. نقش واسطه:
یکی از حقایق غیر قابل انکار در عالم خلقت نقشی است که واسطه ها دارند به این معنی که برای اعطای فیض به موجودات پائین تر نیاز به واسطه هایی است که در سلسلله علل واقع شده اند.
3. انسان کامل:
در متون دینی و عرفانی ما سخن از انسان کامل به میان آمده است که آئینه ای برای اوصاف الهی است و به مقام خلیفة اللهی رسیده است. از این روی تمامی خلقت به طفیل انسان کامل و به واسطه وجود او خلق شده است.
در این مورد به کلام قیصری در شرحش بر گفتار ابن عربی درباره انسان کامل، اشاره ای می کنیم:
"حقّ متعال، خلقت خود را به واسطه انسان کامل حفظ مىکند...حقّ متعال در آئینه دل این انسان کامل تجلّى مىکند، و بنابر این، أنوار الهیّه از دل او بر عالم منعکس مىگردد، بنابر این، عالم به واسطه وصول این فیض بر آن پیوسته باقى مىماند. بر این اساس، تا وقتیکه این انسان کامل در عالم موجود است، عالم به وجود او و به تصرّف او در عوالم علوى و سفلى خود محفوظ است."[2]
پس انسان کامل کسی است که دنیا و تمام عالم هستی به وساطت وجود او موجود است.همانطور که صراحتاً در روایات بسیار زیادی آمده است که تمامی خلق جهان به واسطه انسان های کامل خلق شده و اگر آنان نبودند، خلق جهان نیز بی معنی می بود.
لازم است که در این مجال نگاهی روائی به مسأله داشته باشیم و جواب سوال فوق را از روایات استخراج کنیم.
در روایات فراوانی (که مورد اتفاق شیعه و سنی است) برپائی دنیا متوقف بر وجود انسان های کامل شده است. این مطلب در روایات زیادی صراحتاً و در عین حال با گفتارهای متفاوتی بیان شده است. دراینجا به برخی از این روایات اشاره کنیم:
1- از امام صادق (ع) سوال شد: «آیا می شود که زمین بدون امام باشد. امام فرمودند: اگر زمین بدون امام باشد، از بین می رود».[3]
2- امام صادق (ع) فرمودند: «اگر امام لحظه ای در زمین نباشد، زمین اهلش را می بلعد همانطوری که دریا اهلش را غرق می کند».[4]
3- «خداوند به عیسی وحی کرد که ای عیسی؛ به محمد ایمان بیاور و دستور بده که هر کس از امت تو در دوران او حضور یافت، به او ایمان آورد؛ پس به درستی که اگر محمد نبود آدم را نمی آفریدم و اگر محمد نبود بهشت و دوزخ را نمی آفریدم و به درستی که عرش را بر روی آب آفریدم پس به لرزش افتاد؛ پس بر روی آن نوشتم لا اله الا الله محمد رسول الله پس آرام گرفت».[5]
4- « حضرت علی بن ابی طالب از رسول خدا نقل کرده است که خدای تعالی فرمود : ای محمد قسم به عزت وشوکت خودم که اگر تو نبودی نه زمینم را خلق می کردم و نه آسمانم را و نه این سبزه را بر این تیرگی گسترش می دادم.
و در روایت دیگری می فرماید: نه آسمان را خلق می کردم و نه زمین را و نه طول و عرضی را».[6]
5- از رسول خدا نقل شده است که: «جبریل به نزد من آمد و گفت ای محمد اگر تو نبودی بهشت را نمی آفریدم و اگر تو نبودی آتش را نمی آفریدم».[7]
6- «ای پیامبر، اگر تو نبودی، دنیا را خلق نمی کردم». [8]
7- «ای محمد قسم به عزت و جلال خودم اگر تو نبودی آدم را نمی آفریدم و اگر علی نبود بهشت را نمی آفریدم؛ زیرا من به خاطر شما، بندگان را در روز بازگشت پاداش و عقاب خواهم کرد».[9]
8- «خداوند عزوجل به فرشتگان وحی نمود که: این نور از نور من است؛ ریشه آن نبوت است و شاخه آن امامت؛ اما نبوت، پس برای محمد - بنده من و فرستاده من - است و اما امامت، پس برای علی -حجت من و ولی من است- و اگر آن دو نبودند آفرینش را نمی آفریدم».[10]
9- «ای علی اگر ما نبودیم خداوند آدم و حواء و بهشت و جهنم و آسمان و زمین را نمی آفرید».[11]
10- «سپس (رسول خدا) به من فرمودند: ای علی تو امام و خلیفه بعد از من هستی؛ دشمن تو دشمن من و دوست تو، دوست من است؛ و تو پدر نوه من و همسر دختر من هستی؛ امامان پاک از نسل تو هستند؛ پس من سرور انبیا هستم و تو سرور جانشینان؛ و من و تو از یک درخت هستیم؛ و اگر ما نبودیم بهشت و دوزخ و انبیا و ملائکه آفریده نمی شدند».[12]
در این رابطه به نمایه های زیر مراجعه کنید:
امامان و ولایت تکوینی 222 (سایت: 1406).
حقیقت محمدیه 7648 (سایت: 7701).
[1] محمدتقی، مصباح یزدی، به سوی تو، ص204، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، ظهور، اول؛ زمستان 1383.
[2] سید محمد حسین، حسینى تهرانى، امام شناسى، ج5، ص91و 92، علامه طباطبایى.
[3]کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب رازی، اصول کافی، ج1، ص179، 2جلد، تهران: المکتبة الاسلامیة چاپ اول، 1388هـ.ق کلینی، الکافی، چاپ چهارم دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 هـ ش.
[4] همان.
[5] المستدرک على الصحیحین ج2/ص671 شماره 4227.
[6] السیرة الحلبیة ج1/ص357.
[7] کشف الخفاء ج1/ص46.
[8] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 16 - ص 406، موسسه الوفاء، بیروت، 1404 هـ ق.
[9] همان، ج 40 - ص 18 – 21.
[10] «أوحى الله عز و جل إلیهم هذا نور من نوری أصله نبوة و فرعه إمامة أما النبوة فلمحمد عبدی و رسولی و أما الإمامة فلعلی حجتی و ولیی و لولاهما ما خلقت خلقی».شیخ صدوق، معانی الاخبار ص 351و 350، روایت شماره 1، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1361ش.
[11] شیخ صدوق، علل الشرایع ج 1، ص 5، شماره1، انتشارات مکتبه الداوری، قم.
[12] علی بن محمد، خزاز قمی، کفایة الأثر ص 157و 158،باب ما روی عن امیر المومنین من النصوص، قم، انتشارات بیدار، 1401ه ق.