اگرچه از نظر فقهی وظیفه خاصی بر عهده هر یک از مادر شوهر و عروس نسبت به یکدیگر نیست و وظیفه این دو نسبت به همدیگر همسان با وظایف دختر نسبت به مادرش یا مادر نسبت به فرزندنش نیست.
اما از منظر اخلاقی در دین مبین اسلام اگرچه همه انسان ها نسبت به یکدیگر وظیفه دارند که خیر خواه هم باشند و اساس و معیار روابط آنان بر اصل محبت و تعاون و همکاری باشد که حاجتی را از همدیگر بر آورده سازند، اما این وظیفه در مورد سؤال دو صد چندان می شود؛ زیرا شکی نیست که ارتباط مادر شوهر و عروس همسان با روابط مردم عادی نیست و این دو به جهت خویشاوندی سببی باید نسبت به یکدیگر محبت بیشتری را روا دارند. علاوه بر این که گاهی نبود یک رابطه محبت آمیز و عاطفی بین این دو به آزار و اذیت شوهر یا اذیت شوهر نسبت به مادرش منجر می شود که اینها مورد نهی خداوند و شارع مقدس قرار گرفته است.
از آموزه های دینی استفاده می شود که در روابط همه انسان ها مخصوصا مادر شوهر و عروس باید این اصل حکم فرما باشد که «بر مردم بپسند آنچه را بر خود مىپسندى»؛ یعنی عروس باید نسبت به مادر شوهرش همان رفتاری را روا دارد که دوست دارد در آینده اگر عروسی گرفت، عروسش با او داشته باشد و همین طور مادر شوهر؛ همان گونه با عروسش رفتار کند که در دورانی که عروس خانواده ای بود، دوست می داشت مادر شوهرش با او انجام دهد.
اگرچه از نظر فقهی وظیفه خاصی بر عهده هر یک از مادر شوهر و عروس نسبت به یکدیگر نیست و از این جهت مانند هر یک از والدین و فرزندان نسبت به دیگری، تکلیف و حقی را ندارند. به عبارت دیگر؛ وظیفه این دو نسبت به همدیگر همسان با وظایف دختر نسبت به مادرش یا مادر نسبت به فرزندنش نیست. این وظایف در پاسخ های زیر آمده است و شما برای آگاهی بیشتر می توانید آنها را مطالعه کنید:
«وظایف فرزندان در برابر والدین» شماره 3432 (سایت: 4161).
«اوامر والدین و تکلیف فرزندان» شماره 522 (سایت: 584).
«خیرات برای پدر و مادر زنده» سؤال 2638 (سایت: 2992).
«تأثیر نفرین پدر بزرگ و مادر بزرگ» سؤال 8789 (سایت: 8738).
«احترام به مادر» سؤال 9013 (سایت: 9004).
اما از منظر اخلاقی در دین مبین اسلام همه انسان ها نسبت به یکدیگر وظیفه دارند که خیر خواه هم باشند، به همدیگر ظلم نکنند و اساس و معیار روابط آنان بر اصل محبت و تعاون و همکاری باشد. در صدد این نکته باشند که حاجتی را از مسلمان و مؤمنی بر آورده سازند. در حدیثی از امام صادق (ع) آمده است: «مَنِ احْتَاجَ إِلَیْهِ أَخُوهُ الْمُسْلِمُ فِی قَرْضٍ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَیْهِ فَلَمْ یَفْعَلْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ رِیحَ الْجَنَّةِ»؛ کسی که برادر مسلمانش به او نیاز داشته باشد و او بر رفع حاجتش نیز قادر باشد، اما در عین حال اقدامی در این امر نکند، خداوند بوی بهشت را بر چنین شخصی حرام می گرداند.[1] البته این وظیفه در مورد سؤال دو صد چندان می شود؛ زیرا شکی نیست که ارتباط مادر شوهر و عروس همسان با روابط مردم عادی نیست و این دو به جهت خویشاوندی سببی باید نسبت به یکدیگر محبت بیشتری را روا دارند. علاوه بر این که گاهی نبود یک رابطه محبت آمیز و عاطفی بین این دو به آزار و اذیت شوهر یا اذیت شوهر نسبت به مادرش منجر می شود که اینها مورد نهی خداوند و شارع مقدس قرار گرفته است. نگاهی به روایات این باب خالی از لطف نیست: پیامبر (ص) فرمود: مَنْ کَانَ لَهُ امْرَأَةٌ تُؤْذِیهِ لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ صَلَاتَهَا وَ لَا حَسَنَةً مِنْ عَمَلِهَا حَتَّى تُعِینَهُ وَ تُرْضِیَهُ وَ إِنْ صَامَتِ الدَّهْرَ وَ قَامَتْ وَ أَعْتَقَتِ الرِّقَابَ وَ أَنْفَقَتِ الْأَمْوَالَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ کَانَتْ أَوَّلَ مَنْ تَرِدُ النَّارَ ثُمَّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ وَ عَلَى الرَّجُلِ مِثْلُ ذَلِکَ الْوِزْرِ وَ الْعَذَابِ إِذَا کَانَ لَهَا مُؤْذِیاً ظَالِماً...»[2] معنای این روایت آن است که همسر آزاری، یا اینکه زن حق شوهرش را ادا نکند، عدم قبولیِ نماز را در پی دارد.
امام صادق (ع) نیز فرمود: «أَلَا وَ أَیُّمَا امْرَأَةٍ لَمْ تَرْفُقْ بِزَوْجِهَا وَ حَمَلَتْهُ عَلَى مَا لَا یَقْدِرُ عَلَیْهِ وَ مَا لَا یُطِیقُ لَمْ تُقْبَلْ مِنْهَا حَسَنَة»؛ اگر زنی شوهرش را بر کاری اجبار نماید که قادر بر انجامش نباشد و نسبت به او رفق و مدارا نداشته باشد، خداوند از او حسنه ای را قبول نمی کند.[3]
بر این اساس؛ زن برای این که بتواند به روابط خود با شوهرش استحکام بخشد، باید نسبت به مادر شوهرش احترام ورزد و همان رفتاری را نسبت به او روا دارد که دوست دارد در آینده اگر عروسی گرفت، عروسش با او روا دارد و همین طور مادر شوهر همان گونه با عروسش رفتار کند که در دورانی که عروس خانواده ای بود، دوست می داشت مادر شوهرش با او انجام دهد. در روایات آمده است: «بر مردم بپسند آنچه را بر خود مىپسندى».[4]
نمایه مرتبط: «وظیفه مرد در موارد اختلاف بین مادر و همسر» سؤال 3769 (سایت: 3965).
[1]. شیخ صدوق، محمّد بن علی بن بابویه القمّی، امالی ، ص 430؛ 196. ، چاپ پنجم، اعلمى، بیروت، 1400 هـ ق؛ شیخ صدوق، محمّد بن علی بن بابویه القمّی، من لایحضره الفقیه، ج4، ص 15، 202. چاپ سوم، مؤسسه انتشارات اسلامى، قم، 1413 هـ ق.
[2]. حر عاملى، شیخ محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج20، ص163 121. 29 جلدی، چاپ اول، مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، قم، 1409 هـ ق.
[3]. أمالی ، ص 430.
[4]. حرانی، حسن بن على شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، ص 367. 122، چاپ دوم، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1404 هـ ق.