در حکومت اسلامی مردم یکی از ارکان مهم حکومت هستند و در موارد زیر ایفای نقش میکنند:
- انتخاب نظام حکومت اسلامی،
- انتخاب مسئولان عالی رتبۀ نظام به صورت مستقیم و غیر مستقیم،
- مشورت دهی به حاکم اسلامی،
- مشارکت در قانونگذاری از طریق نمایندگان خود، در مجلس شورای اسلامی،
- نظارت بر اعمال و رفتار و گفتار زمامداران،
از نظر اسلام و آیات قرآن، "مردم" یکی از ارکان اساسی حکومت هستند. قرآن مجید میفرماید: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط...»؛[1] ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب(آسمانی) و میزان (شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.
بنابر این، اسلام که برای اجرای عدالت و قسط در اجتماع برنامههایی دارد، اجرای عدالتی را با ارزش میداند که به دست مردم باشد و مردم آنرا برپا دارند، نه حکومت و زمامداران.
رابطۀ مردم و حکومت را میتوان در محورهای زیر خلاصه نمود:
- انتخاب نظام حکومت اسلامی توسط مردم
در حکومت اسلامی، مردم با آگاهی و عشق و علاقه نظام اسلامی را انتخاب کرده و خواستار اجرای قوانین الاهی میباشند. و اساساً بدون انتخاب و پشتیبانی مردم حکومت اسلامی هیچ امکان اجرایی ندارد. بر همین اساس است که امام علی(ع) با آنکه از جانب خداوند به ولایت و رهبری مردم تعیین شده بود، اما تا قبل از بیعت مردم با ایشان، عملاً بر انجام این مسئولیت اقدامی نکرد؛ زیرا زمینه اجرایی ولایت و رهبری حضرتش فراهم نبود.
اما وقتی که زمینه آماده شد، آنحضرت از زیر بار مسئولیت شانه خالی نکرد، حضرت در این زمینه میفرماید: «لولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء ان لایقاروا علی کظة ظالم و لا سغب مظلوم لألقیت حبلها علی غاربها و لسقیت آخرها بکأس اوّلها و لألفیتم دنیاکم هذه ازهد عندی من عفطة عنز...»؛[2] اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود و یاران حجت را بر من تمام نکرده بودند، و اگر خداوند از علما عهد و پیمان نگرفته بود که در برابر شکم بارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را به کوهان آن انداخته بودم و رهایش میساختم و آخر خلافت را با کاسۀ اوّل آن سیراب میکردم، آنگاه میدیدید که دنیای شما نزد من از آب بینی بز مادهای بیارزشتر است.
این جملات حضرت علی(ع) بیانگر آن است که اگر چه تشکیل حکومت برای اجرای عدالت و گرفتن حق مظلومان از ظالمان یک وظیفه است که خداوند بر دوش امام گذاشته، اما از آنجا که انجام این وظیفه بدون حضور و بیعت و پشتیبانی مردم ممکن نیست، تا زمانی که مردم در صحنه تشکیل دولت اسلامی حاضر نباشند، امام معصوم(ع) در این زمینه وظیفهای ندارد که مردم را به زور وادار به اطاعت و پیروی از خود کند، بلکه امام با آگاهی دادن به افراد زمینه حضور مردم را آماده میکند.
امام خمینی درباره نقش بیعت مردم میگوید: «تولی امور مسلمین و تشکیل حکومت بستگی دارد به آراء مسلمین که در قانون اساسی هم از آن یاد شده است و در صدر اسلام تعبیر میشده است به بیعت با «ولی مسلمین».[3]
حاکم در نظام اسلامی، مجری احکام و اوامر پروردگار است و پذیرش بیعت، تنها برای این منظور، معنا و مفهوم دارد.
- انتخاب مسؤلان نظام از سوی مردم
در حکومت اسلامی انتخاب مسئولان نظام(رهبری، رئیس جمهور، نمایندگان مجلس و ...) از سوی مردم است که بعضی از این انتخابها مستقیم و برخی غیر مستقیم است.
مردم مستقیماً رئیس جمهور، نمایندگان مجلس خبرگان، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، نمایندگان شوراهای شهر و روستا را انتخاب میکنند. و به طور غیر مستقیم(با یک واسطه) در انتخاب رهبری توسط خبرگان منتخب خود نقش دارند.
همچنین به طور غیر مستقیم(با یک واسطه) در انتخاب وزراء و مسئولان عالیرتبه دیگری که توسط ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی انتخاب میشوند نقش دارند.
انتخاب مسئولان، از سوی مردم یکی از بایستههای حکومت اسلامی است. امام خمینی در این زمینه میگوید: «این مردم هستند که باید افراد کاردان و قابل اعتماد خود را انتخاب کنند و مسئولیت امور را به دست آنان بسپارند».[4] ایشان در جای دیگر گفته: «ما میگوییم کسی که میخواهد یک مملکتی را اداره بکند، کسی که ما میخواهیم مقدراتمان را به دستش بسپاریم، باید آدمی باشد که مردم انتخاب کنند و با انتخاب مردم پیش بیاید».[5]
- مشورت حاکم اسلامی با مردم
ضروری است، حاکم با مشورت از نظریات مردم آگاه گردد و در مدیریت هرچه بهتر جامعه از آن بهره گیرد، ولی به هر حال تصمیمگیری نهایی بر عهده خود او است که آیا به رأی خود عمل نماید، یا به رأی دیگران. بالبته در جایی که حکم مسئلهای از جانب خداوند متعال و معصومان(ع) بیان شده باشد، حاکم موظف است بر طبق آن عمل نماید، هرچند بر خلاف نظر مردم باشد، و مردم حق اعتراض ندارند؛ زیرا خود پذیرفتهاند که حکومتشان بر اساس دستورات الاهی و قوانین اسلام باشد. امام علی(ع) در این باره میفرماید: «این که گفتید با شما مشورت کنم، به خدا سوگند من رغبتی به ولایت و حکومت نداشتم، ولی شما مرا بدان فرا خواندید و بر عهده من گذاشتید و من خوف آن داشتم که با رد کردن درخواست شما، امت به اختلاف دچار شود، پس وقتی حکومت بر عهده من نهاده شد، به کتاب خدا و سیره و سنت رسول اکرم(ص) نظر کردم و بر اساس راهنمایی کتاب و سنت عمل کرده و از آنها پیروی کردم و نیازی به نظر شما و دیگران نداشتم، ولی اگر در موردی در کتاب خدا و سنت پیغمبر حکمی را نیافتم و نیازمند مشورت شد، با شما مشورت میکنم».[6]
وقتی امام علی(ع) با آن مقام والای علمی که بارها میفرمود: «سلونی قبل ان تفقدونی»؛[7](قبل از اینکه من از میان شما بروم از من درباره مسائل خود سؤال کنید)، خود را در مسائلی موظف به مشورت با مردم میداند، طبیعی است که رهبران غیر معصوم، در مسائل مستحدثه و جدید، نیازمند و موظف به مشورت با افراد آگاه و صاحب نظر میباشند.
مسئله لزوم مشورت کارگزاران و پیروی از نظر اکثریت مشاوران، هم اکنون بر اساس قانون و نهادهای پیشبینی شده، تبیین شده است و تصمیمگیریهای کلان و عمده قوۀ مجریه و قضائیه مبتنی بر رأی مجلس شورای اسلامی است و عملاً تبعیت از رأی اکثریت در این سطح پذیرفته شده است. در سطح رهبری نیز مجمع تشخیص مصلحت نظام و گروههای مشاورین رهبری، بازوان مستشاری قوی و کارآمدی برای تصمیمگیریهای کلان رهبری محسوب میشوند.
بنابر این، در حکومت اسلامی مردم از طریق نمایندگان خود، امکان مشارکت در قانونگذاری(در موارد قوانین جاری کشوری) و مشارکت در تصمیمگیریها و امور جاری کشور را دارند.
- مشارکت در قانونگذاری
مردم در حکومت اسلامی از طریق انتخاب نمایندگان مجلس شورای اسلامی که قوه قانونگذاری کشور است، در تصویب قانونهای اجرایی کشور سهیماند. همانگونه که اصل تصویب قانون اساسی که مبنای اداره کشور است، با رفراندم و رأی مردم، به مرحله عمل راه یافت.
- نظارت مردم بر زمامداران
مردم با چشمانی بینا و گوشهایی شنوا، تمام اعمال و رفتار و گفتار حکام را زیر نظر دارند و از دیرباز از اهرم نظارت بر زمامداران در ایفای نقش خود در حاکمیت، استفاده کرده و با نقد اعمال و برنامههای دولت جلوی انحرافها را میگرفتند.
در حکومت اسلامی نیز مردم بر حسن اجرای قوانین الاهی و رعایت آداب اسلامی؛ مانند رعایت قسط و عدل، رفع تبعیض و نابرابری، مراعات حال مردم برخورداری از مدیریت و قدرت لازم برای حکومت کردن، پرهیز از تکبر و خود بزرگبینی، مسئولیت در برابر خدا و مردم، تهذیب خود قبل از تهذیب دیگران، راستگویی و درست کرداری و در یک جمله عمل به دستورات قرآن و سنت، نظارت دارند. این نظارت به شیوههای مختلف انجام میپذیرد که عبارتاند از:
الف) امر به معروف و نهی از منکر: آموزههای دینی مردم را به این فریضهی بزرگ مخصوصاً در رابطه با زمامداران تشویق و ترغیب نموده است.
امام علی(ع) میفرماید: «تمام کارهای نیک و جهاد در راه خدا در مقایسه با امر به معروف و نهی از منکر، مانند قطرهای است در برابر دریایی پهناور و مواج، و همانا امر به معروف و نهی از منکر نه اجلی را نزدیک میکنند و نه از مقدار روزی میکاهند و از همه اینها برتر، گفتن سخن حق در پیش روی حاکم ستمکار است».[8]
علت فضیلت سخن عدل نزد حاکمان ظالم این است که مردم اصولاً تابع و مطیع رهبران خود هستند و عمل آنان به علت گستردگی موجب گمراهی جامعه میشود. بنابر این، ارشاد و تذکر به آنان از ارزش بالایی برخوردار است.
امام باقر (ع) میفرماید: «کسی که نزد سلطان ستمگری برود و او را به تقوای الاهی امر کرده و موعظه نماید و از عاقبت بیتقوایی بترساند، به اندازه اجر جن و انس و اعمال آنها پاداش دارد».[9]
از دیدگاه اسلام، امر به معروف و نهی از منکر حاکمان از چنان اهمیتی برخوردار است که ترک آن موجب استحقاق عذاب الهی میگردد. امام علی(ع) میفرماید: «خداوند هیچگاه عموم مردم را به خاطر گناهان پنهانی خواص عذاب نمیکند، اما در صورتی که خواص به صورت آشکارا گناه نمایند و عامه اعتراض نکنند، هر دو گروه(خواص و عامه)، مستوجب عقوبت پروردگار میشوند».[10]
ب) نصیحت پیشوایان: امام علی(ع) در تبیین حقوق متقابل خود(به عنوان امام) و مردم (امت) میفرماید: «ای مردم مرا بر شما و شما را بر من حقی واجب شده است... اما حق من بر شما این است که به بیعت با من وفادار باشید و در آشکار و نهان نصیحتم(خیرخواهی) کنید...».[11]
نصیحت در اینجا به معنای خیرخواهی در حق امامان و پیشوایان است؛ یعنی مردم باید از سر خیرخواهی بر امور جامعه خود و شیوه حاکمان خود نظارت داشته باشند و در این مقام از هیچگونه معاضدت، همیاری و همکاری و نهایة اطاعت از آنان در مسیر حق مضایقه و کوتاهی نکنند.
نظارت مردم بر زمامداران در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
الف) نظارت مستقیم
در اصل هشت، فصل اوّل قانون اساسی آمده است: «در جمهوری اسلامی ایران، دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر وظیفه ای است همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت...».[12]
ب) نظارت غیر مستقیم
با گستردگی جوامع و تنوع فعالیتها و وظایف کارگزاران حکومت، امکان نظارت مستقیم همه مردم بر همه زمامداران و کارگزاران کمتر شده است و زمینههای اعمال نظارت غیر مستقیم به وسیله مردم فراهم میآید.
مردم افرادی را به عنوان نماینده خود برای تصدی حاکمیت بر میگزینند و علاوه بر واگذاری مسئولیت به نمایندگان، وظیفه نظارتی خود را نیز بر دوش آنان میگذارند، ضمن آنکه این اختیار(نظارت) را از خود نیز سلب نکردهاند.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در اصول متعددی به انتخاب نمایندگان مردم برای تصدی امور مختلف اشاره شده است. از جمله:
- انتخاب نمایندگان مجلس شورای اسلامی که علاوه بر وظیفه مهم و خطیر قانونگذاری و تفسیر قوانین عادی به ایفای نقش نظارتی خود به طرق مختلف میپردازند که اهم راهها عبارتاند از: تحقیق و تفحص در تمام امور کشور، تذکر، سؤال، استیضاح هر یک از وزراء، رئیس جمهور، هیأت وزیران و رسیدگی به شکایات مردم از طرز کار دستگاههای مختلف کشور.[13]
- انتخاب ریاست جمهور برای ریاست قوه مجریه و اجرای قانون اساسی و نظارت بر امور اجرایی کشور و کار هر یک از وزراء.[14]
- انتخاب نمایندگان مجلس خبرگان رهبری به منظور تعیین رهبر جامع الشرایط و نظارت بر عملکرد وی و بررسی بقای شرایط ویژه رهبری جامعه اسلامی.[15]
- انتخاب شوراهای اسلامی در سطح روستا، بخش، شهرستان، استان، به منظور ایفای وظایف خاص خودشان که در قوانین پیشبینی شده است، و همچنین نظارت بر حسن اجرای قوانین و برنامههای مختلف در محدوده حوزه انتخاباتی آنها در اموری که قانون به آنها تفویض کرده است.[16]
ج) سایر ابزارهای نظارتی مردم بر زمامداران و کارگزاران
- احزاب و گروههای سیاسی و فرهنگی،[17]
- مطبوعات و رسانه هایجمعی،[18]
- اجتماعات و راهپیماییها.[19]
- نقش مردم در پشتیبانی و همراهی با دولت
حکومت اسلامی همانگونه که در تشکیل، نیازمند بیعت آحاد مردم است، در استمرار و ادامه نیز به همراهی و پشتیبانی ملت نیازمند است، و همراهی مردم میتواند این حکومت را در برابر تمامی دشمنان داخلی و خارجی مصونیت ببخشد. امام علی(ع) در سخنان خود به این نقش اشاره فرموده و در نامهی به مالک اشتر دستور میدهد که تکیهگاه او در همه حال و در همه چیز تودههای زحمتکش باشند و از تکیه کردن بر ثروتمندان خودخواه و پرتوقع بپرهیزد و همواره در فکر خشنودی و رضای گروه اوّل باشد نه دوم.[20]
امام خمینی نیز در این زمینه میگوید: «ملت باید پشتیبان دولتها باشد، دولتی که پشتیبان ندارد شکست میخورد».[21] ایشان در جایی دیگر گفته: «بالاخره مردم را لازم داریم؛ یعنی جمهوری اسلامی تا آخر مردم را میخواهد، این مردماند که این جمهوری را به اینجا رساندند و این مردماند که باید این جمهوری را راه ببرند تا آخر».[22]
- دولت اسلامی خدمتگزار مردم
از نظر اسلام حکومت و دولت اسلامی ابزاری تلقی میشود برای اجرای دستورات الاهی و از آن جمله برقراری نظم و ایجاد امنیت داخلی و خارجی، تأمین رفاه و خیر عموم، از بین بردن ظلم و بی عدالتی و ... .
از دیدگاه اسلام و معصومان(ع) حکومت اسلامی تنها در صورتی برای حاکم اسلامی ارزش دارد که وسیلهای باشد برای احقاق حقوق از دست رفته مظلومان و خدمت به محرومان و نیازمندان و در یک جمله امداد رسانی در جهت رشد و تعالی مادی و معنوی بندگان ضعیف پروردگار.
امام علی(ع) در نامه خود به مالک اشتر میفرماید: مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز، چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی؛ زیرا مردم دو دستهاند: دستهای برادر دینی تو و دسته دیگر همانند تو در آفرینشاند.[23]
امام خمینی نیز به پیروی از مولای خود دولت اسلامی را چنین توصیف میکند: «دولت در حکومت اسلامی باید خدمتگزار ملت باشد و ملت اگر چنانچه نخست وزیر هم یک وقت ظلم کرد به دادگاهها شکایت میکند و دادگاهها او را به دادگاه میبرد و جرم او اگر ثابت شد به جزای اعمالش میرسد».[24]
اینها بخشی از حقوقی است که اسلام برای مردم در مقابل حکومت و حکومت در مقابل مردم قائل شده است.[25]
[1]. حدید، 25.
[2]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص 50، خ 3، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[3]. جایگاه مردم در نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی، ص 9، مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام (ره).
[4]. همان، ص 10.
[5]. همان، ص 11.
[6]. شیخ طوسی، امالی، ص 732، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.
[7]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص 280، خ 189 قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[8]. همان، ص 542، ح 374.
[9]. حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 12، باب 3، «ابواب امر به معروف و نهی از منکر»، ح11.
[10]. همان، ح 1.
[11]. نهج البلاغه، خ 34.
[12]. قانون اساسی، فصل اوّل، اصل هشتم.
[13]. اصول، 62-76-88-79-90، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ماده ی 193 آیین نامه داخلی مجلس شورای اسلامی.
[14]. اصل یکصد و سی و چهارم قانون اساسی.
[15]. اصل یکصدو هفتم.
[16]. اصل یکصد.
[17]. اصل یکصد و بیست و شش (126)
[18]. اصل یکصد و بیست و چهارم (124).
[19]. اصل یکصد و بیست و هفت (127).
[20]. نهج البلاغه، نامه 53.
[21]. جایگاه مردم در نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی، ص 162.
[22]. همان، ص 166.
[23]. نهج البلاغه، ص 427، نامه 53.
[24]. جایگاه مردم در نظام جمهوری اسلامی از دیدگاه امام خمینی، ص 50.
[25]. برای اطلاع بیشتر، ر. ک: حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، ابوالفضل، قاضی شریعت پناهی؛ حقوق انسانی، عالیخانی؛ نظارت و نهادهای نظارتی، محسن، ملک افضل اردکانی؛ حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، سید محمد، هاشمی؛ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، جایگاه مردم در نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره)؛ مجلهی حکومت اسلامی، دبیرخانه ی مجلس خبرگان، سال دوم، شماره ی چهارم، ص 134 به بعد.