در کتاب (من لا یحضره الفقیه) و (وسایل الشیعه) از امام جعفر صادق چنین نقل شده است:"پیامبر ص از اینکه بر قبری نماز بگزارند، یا بر آن بنشینند و یا بر آن بنا و ضریح بسازند، نهی فرموده است و یهود و نصارا را لعنت نموده اند که قبور انبیاء را مسجد ساختند."
و در فروع الکافی ، من لا یحضره الفقیه ، وسائل الشیعة. از سماعة ابن مهران روایت است که گفت:درباره زیارت قبور و ساختن مسجد بر آن از امام جعفر صادق پرسیدم ایشان فرمود:زیارت قبور اشکالى ندارد، اما در کنار قبر مسجد ساخته نشود.
و همچنین در (من لا یحضره الفقیه) از امام جعفر صادق روایت است که می فرماید:
"هر چیزى که غیر از خاک خود قبر بر روى قبر گذاشته و یا ریخته شود بر مرده سنگینى می کند."
و در (فروع الکافی، وسائل الشیعة) از امام جعفر صادق روایت است که رسول الله ص فرموده اند: "جز خاکى که از خود قبر بیرون آورده شده خاک دیگرى بر آن ریخته نشود.
روایتی در (من لا یحضره الفقیه، وسائل الشیعة) از امیرالمؤمنین علی است که فرموده اند: "کسی که قبری را باز سازی کند یا تمثالی بسازد یقیناً و بدون شک از اسلام خارج شده است."
و در (وسائل الشیعة) از جعفر صادق به نقل از امیر المؤمنین (ع) روایت فرمود: "رسول الله ص مرا به مدینه فرستاد و فرمود:هر عکسى که دیدى نابود کن، و هر قبرى را دیدى هموارش کن."
و در (الاستبصار، وسائل الشیعة) از علی بن جعفر: روایت است که از امام موسى کاظم پرسیدم: آیا ساختن قبر و نشستن بر آن جایز است؟ فرمود: ساختن قبر و نشستن بر آن و گچ کردن و گل کردن آن جایز نیست.
قرآن کریم، صریحا در جریان نقل داستان اصحاب کهف، بنای مسجد بر قبر آنان را عنوان نموده و بر آن مهر تأیید نهاده است. روایات بسیاری وجود دارد که عبادت نزد قبور اولیای الهی را نه تنها مجاز، بلکه دارای ثواب و پاداشی مضاعف اعلام می کند. از آن سو، روایاتی نیز وجود دارند که شاید در نگاه اول بتوان آنان را در تعارض با آیه شریفه و روایات دسته اول دانست، اما باید دانست که واقعیات اجتماعی و خطراتی؛ چون بازگشت به شرک، تکاثر و فخر فروشی، از دست دادن صبر و تحمل، برخی تفکرات خرافی ناسازگار با دین اسلام و ... که جامعه اسلامی را تهدید می کرد، از جمله دلایلی بودند که منجر به آن شده اند که توجه افراطی مردم به قبرستان ها از سوی پیشوایان دینی مورد نکوهش قرار گیرد.
همان گونه که در پاسخ 3357 (سایت: 3870) همین پایگاه بدان پرداخته شده، بر اساس آیه 21 سوره کهف: "قالَ الَّذینَ غَلَبُوا عَلى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِدا"، ساخت مسجد در کنار قبور و طبیعتاً نماز در آن مسجد را نمی توان به تنهایی اقدامی مخالف موازین اسلام دانست، اما روایات موجود در این زمینه در دو دسته متفاوت، قابل ارزیابی هستند:
گروه اول: روایاتی که نماز در کنار قبور اولیای الاهی را نه تنها مجاز، بلکه دارای ثوابی مضاعف بر می شمرد. تواتر معنوی چنین روایاتی در احادیث اهل بیت (ع) به حدی است که جای هیچ توجیهی را برای مخالفت با آن باقی نمی گذارد، به گونه ای که تنها در ارتباط با نماز در جوار مزار سید الشهداء (ع)، سرفصلی در کتاب وسائل الشیعة وجود دارد که بیش از ده روایت در مورد ثواب آن نقل شده است.[1]
گروه دوم: روایاتی چون احادیث موجود در پرسشتان که ظاهرا ناظر به حرمت و یا کراهت ساخت مسجد و یا انجام فریضه نماز در کنار قبرها است.
در این زمینه باید گفت: به دلیل صراحت قرآن کریم و روایات گروه اول، در جواز ساخت و ساز و نیز نماز در کنار قبور، ناچاریم روایات گروه دوم را مرتبط با آن نوع احترام به قبرها بدانیم که منجر به نوعی شرک، اسراف، فخر فروشی با استفاده از شخصیت مردگان و ... می شود، اما احترام متعارف به قبور اولیای الاهی به دلیل آن که منافاتی با عبودیت پروردگار نداشته، بلکه در راستای آن می باشد، نمی توان آن را مشمول این ممنوعیت دانست.
به عبارت دیگر، آیه شریفه و روایات دسته اول، حکمی ثابت را بیان می کنند، اما روایات دسته دوم ناظر به احکامی مقطعی هستند که حسب شرایط بیان شده اند.
اکنون توضیح مختصری در ارتباط با برخی موارد که ممکن است آنها را دلیلی بر صدور روایات گروه دوم بدانیم، به استحضار می رسانیم:
1. مخالفت با فرمان الاهی: در نگاه اول، باید دانست که سجده در برابر قبرها به خودی خود، نمی تواند شرک آمیز باشد، همان گونه که نماز و سجده در مقابل کعبه، به معنای پرستش آن نیست، می توان فرضی را در نظر گرفت که نمازی روبروی نمادهای دیگری انجام شده، اما برای خدا باشد. نمونه این موضوع را می توان در فرمان خداوند به ملائکه در ارتباط با سجود بر حضرت آدم (ع)[2] و نیز دستور دیگر پروردگار در مورد نمازگزاردن روبروی مقام ابراهیم (ع)[3] مشاهده کرد و می دانیم که مقام ابراهیم تنها جای پای او است، اگر ساخت بنا و نماز در کنار و یا مقابل آن، نشانی از بندگی پروردگار باشد، نمی توان به عنوان مثال، نماز در کنار و حتی مقابل قبر ابراهیم (ع) در فلسطین را شرک بدانیم. اما با این وجود، چون خداوند قبله ای را مشخص نموده، نباید خودسرانه مکان دیگری را هر چند مقدس هم باشد به عنوان قبله دیگری برگزینیم.
این احتمال وجود دارد که لعنت یهود و نصاری از طرف پیامبر (ص) به دلیل آن بوده که آنها قبور پیامبران خویش را خودسرانه، قبله گاه خود قرار داده بودند و پیامبر (ص) نگران آن بود که بعد از رحلتشان، گروهی خودسرانه به جای کعبه، رو به قبر حضرتش نماز گزارند.
2. تکاثر و فخر فروشی: با مراجعه به تفاسیر[4] با جریانی برخورد می کنیم که طی آن افرادی از دو قبیله متفاوت، برجستگان و سرشناسان خود را به رخ طرف مقابل کشیده و هنگامی که سخن از زندگان به پایان رسید، مزایا و افتخارات مردگان قبیله خود را مطرح نمودند، تا آن جا که آیات اولیه سوره تکاثر نازل شد: "أَلْهاکُمُ التَّکاثُر. حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِر ..." افزون طلبى (و تفاخر) شما را به خود مشغول داشته (و از خدا غافل نموده) است. تا آن جا که به دیدار قبرها رفتید (و قبور مردگان خود را برشمردید و به آن افتخار کردید)!
طبیعی است که چنین نگاهی به مردگان و سوء استفاده از نام و شخصیت آنان و ساختن مقبره های غیر معمول جهت پاسخ به تمایلات نفسانی نمی تواند مورد تأیید اسلام بوده و بسیاری از روایاتی که ساخت و ساز در مقبره ها را مورد نکوهش قرار می دهد، ممکن است منصرف به چنین رفتاری باشد که متأسفانه اکنون نیز در برخی مقابر خانوادگی مشابه آن را مشاهده می کنیم.
3. زیاده روی در سوگواری های عادی: با آن که در دین اسلام، سفارش فراوانی در ارتباط با صبر بر مصیبت های وارده وجود دارد، اما اکنون نیز مشاهده می کنیم که برخی افراد در سوگواری بر مردگان عادی، راه افراط را پیموده و گویا به اجر و پاداش صابرین اعتقادی ندارند. ممکن است پاره ای از روایات نیز ناظر بر آن باشند که نباید مرگ دوستان و آشنایان، انسان را از ادامه زندگی شرافت مندانه بازدارد.
4. منتفی دانستن بهره گیری مردگان از تزیین قبور: در گذشته های دور این تصور وجود داشت که مردگان بعد از مرگ نیز نیاز به غذا، مکان مناسب، زیور آلات و ... دارند و به همین دلیل در قبرهای باستانی موجود در تمدن های قدیم، آثاری از این گونه امور مادی به چشم می خورد. برخی از روایات نیز می توانند ناظر به آن باشند که تعمیر قبور با این دیدگاه سزاوار نبوده و امکانات مادی موجود در کنار قبر، نفعی به حال مردگان ندارد.
5. احتمال برگشت به بت پرستی: به دلیل آن که در صدر اسلام، هنوز رفتار شرک آلود، به خوبی از ذهن جامعه پاک نشده بود، احتمال برگشت عقاید جاهلی، مسلمانان را تهدید می کرد. به همین دلیل، پیامبر (ص) در پاره ای از مباحات نیز اقدامات شدیدتری اتخاذ می کرد تا شرک ریشه کن شود. طبیعی است که بعد از ریشه کن شدن شرک، نیاز به شدت عمل کاهش می یابد.
از جمله این اقدامات، دستور پیامبر (ص) به شکستن ظرف هایی بود که مشروب در آن نگهداری می شد، با آن که می دانیم که چنین کاری اکنون واجب نیست.
برخی شدت عمل های پیامبر (ص) در ارتباط با قبور را نیز می توان در همین راستا ارزیابی کرد. به عنوان نمونه، اهل سنت معتقدند که ایشان مسلمانان را ابتدا از زیارت قبور نیز منع کرده بود، ولی با گذشت زمان، نه تنها این ممنوعیت برداشته شد، بلکه توصیه بدان نیز فرموده و آن را یادآور مرگ و قیامت و نیز موجب زهد در دنیا اعلام کرد.[5]
با توجه به آنچه گفته شد و با نظر به واقعیات موجود در ارتباط با حرم امامان شیعه، می توانیم به این نتیجه برسیم که ساخت و ساز در اطراف مراقد شریف آنان، مشابه ساختن مسجد بر قبر اصحاب کهف و مکانی برای عبادت پروردگار ارزیابی شده و امکانات مادی موجود که یا برای رفاه حال زائران بوده و یا نمادی از هنر اسلامی هستند، مصداقی از امور منفی یاد شده در ارتباط با قبور نمی باشند. بنابر این نمی توان از دیدگاه شرع، آن را نادرست دانست.
قابل توجه است که مشابه چنین وضعیتی که ناشی از نیازهای عصر امروز است را، در ساخت و سازهای برخی اماکن مقدس در حرمین شریفین نیز می توان مشاهده کرد، از جمله:
1. با آن که می دانیم که بر اساس روایات شیعه و سنی، عبادت بر کوه صفا در مکه ثواب فراوانی دارد، اما اکنون به دلیل محافظت از این کوه تاریخی بر گرد آن حصاری کشیده شده و بر فراز آن نیز گنبدی افراشته اند! زائران بیت الله، تنها می توانند در کنار نرده ها ایستاده و به عبادت مشغول شوند، ضمن این که سعی بین صفا و مروه که سابقا در یک مسیر و در فضای باز انجام می شد، اکنون در طبقات مختلف و در محیطی سرپوشیده انجام شده و دلیل آن نیز افزایش تعداد زائران اعلام شده است.
2. رعایت حرمت کعبه در هر حال لازم بوده، تا آن جایی که برخی روایات، ساختن هر بنای مرتفع تر از مکه را مکروه می دانند،[6] اما اکنون در اطراف مسجد الحرام، ساختمان هایی وجود دارد که ده ها برابر مرتفع تر از کعبه می باشند! و مطمئناً در توجیه آن نیز نیاز زائران بیت الله عنوان می شود.
حال پرسش های ما این است که آیا نمی توان با چنین توجیهاتی، برای زائران بقیع که علی رغم محدودیت های فراوان، در دشواری و ازدحام به زیارت می پردازند، فضای مناسب و مسقفی ایجاد کرد؟ و اگر گنبد نهادن بر کوه صفا و مروه نشانی از شرک نباشد، چگونه می توان همان گنبد را بر فراز قبور اولیای الاهی، نشانی از شرک دانست؟
در پایان به روایتی از صحیح بخاری توجه نمایید که از سفیان تمار نقل کرده که من قبر پیامبر (ص) را که مانند کوهان شتر (تقریبا شبیه گنبدی کوچک) بود دیدم.[7]
آیا اگر در زمانی که جمعیت زائران اندک بودند، قبر به شکلی بنا شده بود که مانند گنبدی کوچک به چشم می آمد، اکنون بنای گنبدی بزرگ تر ایرادی خواهد داشت؟
[1]حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج 14، ص 517، باب 69- اسْتِحْبَابِ کَثْرَةِ الصَّلَاةِ عِنْدَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع فَرْضاً وَ نَفْلا ...، مؤسسة آل البیت، قم، 1409 هـ ق.
[2]بقره، 34؛ اعراف، 11؛ إسراء، 61؛ کهف، 50؛ طه، 116 "وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَم".
[3]بقره، 125؛ "وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهیمَ مُصَلًّى".
[4]قرطبی، محمد بن أحمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 21، ص 169، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1364 هـ ش.
[5]سنن ابن ماجه، ج 1، ص 501، ح 1571، تحقیق محمد فؤاد عبد الباقی، دار الفکر، بیروت؛ "کنت نهیتکم عن زیارة القبور، فزوروها فإنها تزهد فی الدنیا و تذکر الآخرة". در این باره پاسخ 8146 (سایت: 8926) را مطالعه کنید.
[6]حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج 13، ص 235، باب 17، مؤسسة آل البیت، قم، 1409 هـ ق.
[7]صحیح بخاری، ج 2، ص 106، دار الفکر، بیروت، 1401 هـ ق.