لطفا صبرکنید
بازدید
1
آخرین بروزرسانی: 1404/03/20
کد سایت fa123881 نمایه حرف جر «فی»
برچسب حرف جر|حروف جاره|فی|فی حرف جر|معانی فی
خلاصه پرسش
معنای حرف جر «فی» چیست و چه کاربردهایی دارد؟
پرسش
حرف جر «عن» به چه معنا است و چه کاربردی دارد؟
پاسخ اجمالی

«حروف جاره» یا «حروف جر» حرف‌هایی هستند که تنها بر سر اسم درمی آیند، و اگر بر سر اسمى درآیند، آن‌‌را مجرور می‌کنند. حروف جر بنابر نظر مشهور، هفده حرف‌اند که یکی از آنها، حرف جر «فی» است.

ادیبان عرب، معانی فراوانی برای این حرف جر اعلام کرده‌اند. به عنوان نمونه، بر اساس نظر صاحب مغنى اللبیب، حرف جر «فی» ده معنا دارد که البته ممکن است برخی از آنها تا حدودی مشابه هم باشند:

  1. ظرفیّت که در زبان فارسی مترادف با واژه «در» است، مانند: «غُلِبَتِ الرُّومُ، فی‏ أَدْنَى الْأَرْضِ»؛[1] رومیان در نزدیک‌‏ترین سرزمین شکست خوردند.
  2. مصاحبت و همراهی، مانند: «قالَ ادْخُلُوا فی‏ أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ ...»؛[2] همراه گروه‌هایی از جن و انس که پیش از شما بودند، داخل آتش شوید.
  3. تعلیل، مانند: «قالَتْ فَذلِکُنَّ الَّذی لُمْتُنَّنی‏ فیهِ و ...»؛[3] این همان فردی است که به دلیل عشق او مرا سرزنش کردید.
  4. استعلاء که ناظر به مکان و یا مقام بلند است، مانند: «وَ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ فی‏ جُذُوعِ النَّخْلِ»؛[4] و شما را در بالاتنه درخت خرما می‌آویزم.
  5. به معنای «باء»، مانند: «و یرکب یوم الرّوع منا فوارس/ یصیرون فى طعن الاباهر و الکلى» که به معنای «یصیرون بطعن ...» است.‌
  6. به معنای «الى»، مانند: «فَرَدُّوا أَیْدِیَهُمْ فی‏ أَفْواهِهِم»؛[5] و آنها از حیرت و شگفت دست‌های خود را به‌ سوی دهانشان بردند.
  7. به معنای «من»، مانند: «الا عم صباحا ایّها الطّلل البالى/ و هل یعمن من کان فى العصر الخالى»‌
  8. مقایسه: و آن حرفى است که بین فاضل و مفضول(برتر و پست‌تر) قرار می‌گیرد، مانند:

«فَما مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ قَلیلٌ»؛[6] متاع زندگى دنیا در برابر آخرت بسیار ناچیز است.

  1. تعویض، مانند: «ضربت فی من رغبت»؛ (فردی که مورد علاقه‌ام بود را زدم)! که اصل آن «ضربت من رغبت فیه» بود و «فی» موجود در جمله، به جای «فی» محذوف آمده است.
  2. زائده، مانند: «وَ قالَ ارْکَبُوا فیها بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها»؛[7] به نام خدا سوار کشتی شوید که رفتن و ایستادنش به نام او است.[8] که اگر به جای «ارکبوا فیها» گفته می‌شد: «ارکبوها»، همان معنا را می‌داد، ولی به دلیل زیبایی جمله، حرف «فی» افزوده شد.

[1]. روم، 2-3.

[2]. اعراف، 38.

[3]. یوسف، 32.

[4]. طه، 71.

[5]. ابراهیم، 9.

[6]. توبه، 38.

[7]. هود، 41.

[8]. ر. ک: ذهنی تهرانی، سید محمد جواد، قواعد صرف و نحو و روش تجزیه و ترکیب، ج 1، ص 144- 145، قم، مؤلف، چاپ اول، 1371ش.