- اکثر فقها به حرمت موسیقی لهوی فتوی داده و تمام انواع موسیقی را مشمول این حکم ندانستهاند؛ لذا نمیتوان به طور مطلق گفت که هرگونه موسیقی حرام است.
- دلایل اصلی حرمت موسیقی لهوی، آیات قرآن و روایات پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت(ع) است. علاوه بر این؛ گسترش فساد و فحشا، غفلت از یاد خدا، تأثیر سوء بر روان و اعصاب و استفادهی سوء استعمارگران از آنرا نیز میتوان از جمله حکمتهای حرمت موسیقی و غنا دانست.
- باید بین فطرت انسانی و طبیعت مادی(شهوات حیوانی) فرق گذاشت؛ از کجا به این اطمینان رسیدهاید که فطرت انسانی تمایل به تمام انواع موسیقی، حتی نوع لهوی آن دارد، اگرچه تمایل غرایز و شهوات حیوانی بدان قابل انکار نیست.
در ارتباط با ادعای مطرح شده چند نکته را یادآور میشویم:
اول: انسان از نگاه قرآن
از نگاه قرآن، انسان موجودى است که از یکسو فطرتى الهى و از سوى دیگر، طبیعتى مادى دارد. فطرت او را به سمت معارف بلند، معنویات، و خیرات دعوت میکند و طبیعت او را به حضیض مادیّت، شهوات و شرور فرا میخواند. حیات انسان صحنه مبارزه دائم بین طبیعت و فطرت او است. اگر طبیعت انسان بر فطرت غلبه کرد و او مسیر طبیعت را پى گرفت، از نگاه قرآن این انسان، انسانى است وارونه و منحرف و اگر فطرتش غالب شد و طبیعتش در مسیر فطرت قرار گرفت، در این صورت این انسان، انسانى است که در مسیر هدایت قرار گرفته و در طریق حق قدم برداشته است.[1]
نتیجه اینکه بین فطرت انسانی و طبیعت مادی(شهوات حیوانی) تفاوت وجود دارد؛ و این نکته قابل اثبات نیست که فطرت انسانی با گرایشی که به معارف و معنویات دارد، تمایلی به تمام انواع موسیقی، حتی نوع لهوی آن داشته باشد، اگرچه تمایل غرایز و شهوات حیوانی سرکش بدان قابل انکار نیست.
دوم: تبیین مفهوم موسیقی
"موسیقی" یا "موسیقیا" واژهای یونانی است که در فرهنگ لغت، معادل "غنا" است، ولی در حوزۀ مفاهیم دینی و اصطلاح فقه، با یکدیگر تفاوت دارد. غنا در اصطلاح شرعی عبارت است از: "آوازی که از حنجرۀ آدمی بیرون آمده و در گلو چرخانده(چهچهه) شود و در شنونده حالت سرور و وجد ایجاد کند و مناسب با مجالس لهو و خوشگذرانی باشد"، اما موسیقی به "صوتی گفته میشود که از آلات موسیقی، پدید آید". بر این اساس، نسبت بین موسیقی علمی و موسیقی فقهی، عموم و خصوص مطلق است".[2]
سوم: حکمت حرمت موسیقی و غنا
با بررسی برخی آیات قرآن و روایات و سخن روانشناسان میتوان موارد زیر را از فلسفههای حرمت موسیقی دانست:
الف) موسیقی باعث گرایش انسان به فساد و فحشا
در حدیثی از نبی اکرم(ص) آمده است: "غنا نردبان زنا است".[3] تجربه نشان داده است که بسیاری افراد، تحت تأثیر آهنگهای غنا راه تقوا را رها کرده و به فساد روی میآورند. مجلس غنا معمولا مرکز انواع مفاسد است.[4]
ب) موسیقی و غنا سبب غفلت از یاد خدا
قرآن کریم میفرماید: "بعضی از مردم خریدار سخنان بیهودهاند تا به نادانی مردم را از راه خدا گمراه کنند و قرآن را به مسخره میگیرند، نصیب اینان عذابی است خوار کننده".[5]
در این آیه یکی از عوامل گمراهی از راه خدا "لهو الحدیث" دانسته شده است. "لهو" آن چیزی است که انسان را به خودش آنچنان مشغول کند که باعث غفلت و بازماندن از کارهای مهمتر شود و در روایات اسلامی از آن به غنا تفسیر شده است.[6]
ج) تأثیر سوء موسیقی و غنا بر اعصاب و روان
غنا و موسیقی یکی از عوامل تخدیر اعصاب است. توجه به بیوگرافی مشاهیر موسیقیدانان نشان میدهد که در دوران عمر دچار ناراحتیهای روحی گردیده و رفته رفته اعصاب خو د را از دست دادهاند. عدهای مبتلا به بیماریهای روانی شده و گروهی مشاعر خود را از کف دادهاند. دستهای فلج و ناتوان گردیده و بعضی هنگام نواختن موسیقی درجۀ فشار خونشان بالا رفته، دچار سکتۀ ناگهانی شدهاند.[7]
د) غنا یکی از ابزار کار استعمارگران
استعمارگران جهان همیشه از بیداری مردم، مخصوصاً نسل جوان، وحشت داشتهاند، به همین دلیل بخشی از برنامههای گستردۀ آنها برای ادامۀ استعمار، فرو بردن جامعه در غفلت و بیخبری و ناآگاهی و گسترش انواع سرگرمیهای ناسالم است. ایجاد مراکز فحشا، کلوپهای قمار و همچنین سرگرمیهای ناسالم دیگر، از جمله توسعۀ غنا و موسیقی، از مهمترین ابزاری است که آنها برای تخدیر افکار مردم بر آن اصرار دارند.[8]
چهارم: حکمت حرمت غنا و موسیقی
موارد ذکر شده حکمت حرمت غنا و موسیقی است، نه علت تامه. به همین دلیل، در مواردی هم که این آثار و نتایج سوء وجود ندارد، باز حکم حرمت وجود دارد.
پنجم: دلایل اصلی حرمت موسیقی
دلایل اصلی حرمت موسیقی - یا حلیت بعضی از اقسام آن - آیات قرآن و روایات پیامبراکرم(ص) و ائمه(ع) است که در حوزۀ تخصصی فقه. بررسی صورت میشود. و این مقال گنجایش طرح مباحث اجتهادی را ندارد. اما آنچه به صورت اختصار میتوان اشاره نمود چند مطلب است:
الف) آیات قرآن هر چند به صورت روشن و صریح حکم غنا را بیان نمیکند و مانند بسیاری از احکام به اصول و کلیات میپردازد، ولی برخی از آیات با توجه به تفسیری که پیامبر اکرم و اهلبیت(ع) از آنها نمودهاند، بر غنا تطبیق میکند. در این باره به چند آیه اشاره میکنیم:
- امام صادق(ع) دربارۀ آیات: "و کسانی که شهادت به باطل نمیدهند (و در مجالس باطل شرکت نمیکنند).[9] و "از سخن باطل بپرهیزید"،[10] میفرماید: "منظور مجالس لهو و لعب و غنا است".[11]
- امام صادق(ع) دربارۀ آیۀ: "و آنها که از لغو و بیهودگی رویگردانند"،[12] فرمود: "منظور از "لغو" در این آیه، غنا و ملاهی است".[13]
- امام باقر و امام صادق(ع) دربارۀ آیۀ: "بعضی از مردم سخنان بیهوده را میخرند تا مردم را از روی نادانی از راه خدا گمراه سازند و آیات الاهی را به استهزا گیرند، برای آنان عذابی خوارکننده است"،[14] فرمودند: "منظور از سخنان بیهوده، غنا است".[15]
لازم به توضیح است؛ هر چند اکثر این روایات، آیات مذکور را بر غنا تطبیق نمودهاند، ولی در بعضی روایات، بر موسیقی نیز تطبیق شده است،[16] و فقها نیز برخی از این آیات را بر موسیقی تطبیق نمودهاند.[17]
ب) مهمترین دلیل بر حرمت غنا، روایاتی است که از پیامبر اکرم و اهلبیت(ع) به دست ما رسیده و به طور صریح و روشن دلالت بر حرمت غنا دارند. برای نمونه به برخی از روایات اشاره میکنیم:
امام باقر(ع) میفرماید: "غنا از چیزهایی است که خداوند آتش جهنم را سزایش قرار داده".[18] نیز امام صادق(ع) میفرماید: "از غنا دوری کنید".[19]
ج) در مورد حرمت موسیقی روایاتی از پیامبر اکرم و ائمۀ معصومین(ع) به دست ما رسیده که برخی از آنها را نقل میکنیم:
امام صادق(ع) میفرماید: "آلات ساز و آواز، از عمل شیطان است. پس هر چه در زمین از این نوع وجود دارد از ناحیۀ شیطان است".[20] پیامبر اکرم(ص) نیز میفرماید: "شما را از مزمار و کوبات(آلات موسیقی) نهی میکنم".[21]
د) از آنجا که واژۀ غنا به معنای: "کشیدن صدا" بلکه به معنای هر گونه صدا و آواز است،[22] و به تعبیر شیخ انصاری(ره): کاملا روشن و بدیهی است که هیچیک از این مفاهیم حرام نیستند.[23] به همین جهت، همۀ فقها لهوی بودن را قید غنای حرام میدانند؛ یعنی غنای لهوی حرام است.[24] واژۀ "لهو" را به فراموشی یاد خداوند و فرو غلطیدن در ابتذال معنا نمودهاند[25] و گفتهاند غنا و آوازی حرام است که مناسب مجالس لهو و لعب و فساد و خوشگذرانی باشد.[26]
بعضی از فقها علاوه بر "لهوی بودن" قید "مطرب" را نیز بر آن افزودهاند.[27] "طرب" به حالت سبکعقلی گفته میشود که در اثر شنیدن آواز یا آهنگ در نفس آدمی پدید میآید و او را از حد اعتدال خارج میکند و در مورد موسیقی(آهنگی که از آلات پدید آید) نیز اکثر فقها نوعی را که "لهوی" باشد حرام میدانند. بعضی هم استماع موسیقی مطرب را حرام میدانند.[28]
گفتنی است؛ همانطور که قبلا تذکر دادیم، بررسی دقیق این مباحث، در حوزۀ تخصصی فقه انجام میشود و کسانی که در این زمینه قدرت اجتهاد ندارند باید از مراجع تقلید خودپیروی کنند.[29]
[1]. اقتباس از: «دین اسلام و انسان»، 9.
[2]. حسینی، سید مجتبی، پرسشها و پاسخهای دانشجویی، ص 169؛ امام خمینی، المکاسب المحرمة، ج 1، ص 198ـ 224؛ حسینی، علی، الموسیقی، ص 16 و 17؛ تبریزی، استفتائات، س10، 46 ، 47 و 1048؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 974، 978و 979.
[3]. «الغناء رقیة الزنا». مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 76، ص 247، باب 99، الغناء، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[4]. نک: تاثیر موسیقی بر روان و اعصاب، ص 29؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 17، ص 25 – 27، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[5]. "و من الناس من یشتری لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله بغیر علم و یتخذها هزوا اولئک لهم عذاب مهین". لقمان، 6.
[6]. حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 12، باب 99، ابواب ما یکتسب به.
[7]. تاثیر موسیقی بر روان و اعصاب، ص 29 و 92،(به نقل از تفسیر نمونه، ج 17، ص 26).
[8]. تفسیر نمونه، ج 17، ص 27.
[9]. "و الذین لا یشهدون الزور". فرقان، 72.
[10]. "و اجتنبوا قول الزور". حج، 30.
[11]. وسائل الشیعة، ج 12، باب 99، ابواب ما یکتسب به، ح 2، 3 ، 5 ، 9 و 26.
[12]. "وَ الَّذینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون". مؤمنون، 3.
[13]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب، ج 2، ص 88، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.
[15]. وسائل الشیعة، ج 12، باب 99، ابواب ما یکتسب به، ح 6، 7، 11، 16و25.
[16]. همان، باب 100، ح3.
[17]. المکاسب المحرمة، ج 1، ص 2.
[18]. وسائل الشیعة، ج 12، باب 99، ابواب ما یکتسب به ح 6.
[19]. همان، ح 23 و 24.
[20]. همان. باب 100، ح 5 و 6.
[21]. همان.
[22]. المکاسب المحرمة، ج 1، ص 299.
[23]. شیخ انصاری، کتاب المکاسب،ج 1، ص 292.
[24]. رسالۀ دانشجویی، ص 171.
[25]. شرمخانی، احمد، انسان، غناء، موسیقی، ص 14.
[26]. رسالۀ دانشجویی، ص 171. به هر حال حرام بودن مطلق صدای زیبا با فطرت و عقل انسان سازگار نیست و مخالف با بعضی روایاتی است که دستور به خواندن قرآن به صوت زیبا میدهند؛ لذا منظور نوع خاصی از آن است و میتوان معیار نوع حرام را از همین تعبیرات "باطل" یا "لهو" به دست آورد.
[27]. همان.
[28]. توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص 813 و 913؛ مسائل جدید، ج 1، ص 47 به بعد.
[29]. اقتباس از: «دلایل حرمت و حلیت موسیقی»، 388.