- اینکه پاکیزگى نیمى از ایمان است، چنین نقلى در کتب حدیث و... وجود ندارد. آنچه از پیامبر(ص) در کتابها نقل شده است، "النظافة من الایمان" مىباشد. معناى حدیث آن است که ایمان، منشأ پاکیزگى است و یا پاکیزگى، بخشى از ایمان را تشکیل میدهد؛ لذا شخص مؤمن، توجه خاصى به پاکیزگى دارد.
- با توجه به بعضى روایات از پیامبر اکرم(ص) که فرمود: "بنى الدین على النظافة" و نیز کلمات امامان معصوم(ع) در باب وضو و... که "لاصلوة الا بطهور"، شاید بتوان گفت، مراد از نظافت، همان طهارت است و نه تنها نماز، بلکه هیچ عملى بدون طهارت و نظافت، صحیح و مقبول نخواهد بود، هرچند مراتب و اقسام طهارت(طهارت از حدث و خبث و طهارت از غیر خدا) متفاوت است.
- از نظر اسلام، ازدواج و تشکیل خانواده، اهمیت خاصى دارد؛ زیرا از سویى، ازدواج را وسیلهاى براى پاکدامنى و مهار غرایز جنسى و آرامش و حرکت به سوى کمال دینى میداند، و از سوى دیگر، رهبانیت(ترک دنیا و لذتهاى آن) را مذمت نموده، آنرا مانع کمال و سعادت میداند. با چنین نگرشى است که ازدواج "وسیلهاى است براى نگهدارى نصف دین".
- تعبیر به "نصف دین" براى ازدواج، امرى عرفى است و براى بیان اهمیت یک مسئله، از چنین تعابیر، استفاده فراوانى میشود.
- نماز، روزه، حج، جهاد، ولایت،... از مواردى است که تعابیر وارده در متون دینى در مورد آنها، کمتر از تعابیر به کار رفته در ازدواج و نظافت نیست.
- در روایات فراوانى، حدود و اجزاى اسلام و ایمان مانند: توکل، واگذارى امر به خدا، رضا به قضاى الاهى، تسلیم، نیکى و صدق، وفا، علم و حلم، نماز، ولایت، و... مشخص گردیده است و نسبت "نیمى از دین" به ازدواج و... امرى نسبى است.
روایتی که در سؤال از پیامبر(ص)نقل شده است که نظافت نیمی از ایمان است، چنین نقلى وجود خارجى ندارد. آنچه در منابع روایى از قول پیامبر(ص)نقل شده، این است که: "النظافة من الایمان"؛[1] (نظافت و پاکیزگى از ایمان است). و این بدان معنا است که شخص با ایمان، چون مؤمن است پاکیزه هم هست و سر منشأ پاکیزگى ایمان است. و یا این که بخشى از ایمان را پاکیزگى تشکیل میدهد، نمیشود کسى در ادعاى ایمان خود صادق باشد و در عین حال توجهى به پاکیزگى نداشته باشد.
به هر حال واژهى "نیمى" در روایات موجود نیست، تا مشکل مطرح شده در سؤال پیش آید. بویژه آنکه نظافت را نمیتوان محدود به شستن دست و صورت و یا لباس و خانه و... نمود؛ بلکه مفهوم عامترى را میتوان از آن استفاده نمود و با بررسى موارد آن، به نتیجهاى دست یافت که حتى نماز و روزه و... را نیز شامل گردد. به دیگر سخن، نظافت به معناى طهارت، باشد که در این صورت، اندیشه و عمل انسانى بدون آن، ثمره و نتیجهاى نداشته باشد؛ لذا نه تنها میتوان گفت "لا صلاة الاّ بطهور"،[2] بلکه هیچ عملى بدون طهارت و نظافت، صحیح و مقبول نخواهد بود و اگر چنین شد، ایمان بدون نظافت محقق نمیشود.
افزون بر آن، در مواردى که مقدار و کمیّت در روایت مطرح میشود، ناظر به کمیّت نسبى است. مثلاً اگر گفته میشود که با ازدواج نیمى از ایمان شخص کامل میشود؛ یعنى در نسبت سنجى بین کسى که ازدواج کرده و آنکس که ازدواج نکرده، شخص ازدواج کرده خیلى راحتتر است و با خاطرى آسوده، بهتر میتواند عبادت و وظیفهى خود را انجام دهد و نیمى از راه را رفته است، اما شخصى که هنوز ازدواج نکرده با مشکلاتى چند در حفظ ایمان و... خود مواجه است. پس ازدواج عامل مهمى در این امر تلقى میگردد.
از پیامبر اسلام(ص) نقل شده است: "جوانها، هر کدام توانایى دارید، همسر اختیار کنید؛ زیرا ازدواج چشم را از نامحرم بهتر میپوشاند و پاکدامنى نیکوترى میبخشد...".[3]
در اسلام از یکسو بر جنبهى مثبت ازدواج تأکید شده است که: ازدواج وسیلهاى است براى آرامش و سکون، و مایهاى است براى محبت و مهر. آنگاه که با ازدواج غریزهى جنسى و... مهار شد، و روح پر اضطراب جوان و... اعتدال یافت، حقایق زندگى را بهتر درک میکند و به سوى دین و سعادت خود سریعتر گام بر میدارد. و به راستى آرامش ازدواج را کسانى بیشتر درک میکنند که رنج تنهایى و نابسامانى مجرد زیستن را چشیده و از روح پر تلاطم و پریشان جوانان ازدواج نکرده آگاه باشند.
از سوى دیگر، رهبانیت(ترک دنیا و لذتهاى آن) مذمت و ممنوع شده است. پیامبر اسلام(ص)فرمود: "لیس فى اُمتّى رهبانیة..."[4]، و ترک ازدواج و زن و زندگى و... که برخى(عثمان بن مظعون، از یاران پیامبر) شیوهى خود نموده بودند، مورد رضایت آنحضرت نبود؛ از اینرو فرمود: "خداوند مرا براى رهبانیت نفرستاده، بلکه مرا با دینى معتدل و آسان و بدون دشوارى برانگیخته است. من روزه میگیرم، نماز میخوانم و با زنان... . هر کس دین فطرى مرا دوست دارد، باید به سنت و روش من عمل کند و ازدواج از روشها و سنتهاى من است...".[5]
و در این فضا و با این نگرش است که ازدواج، کامل کنندهى نصف ایمان شمرده میشود، و چنین تعابیرى از پیشوایان(ع) به دست ما رسیده است. و این یک امر عرفى است، بدین معنا که اگر بخواهیم اهمیت کارى را براى کسی تبیین کنیم، به او میگوییم اگر این کار را انجام دهى، نیمى از راه را رفتهاى و نیمى از مشکلات تو برای این است که مرتکب فلان کار میشوى و در واقع شاید به این معنا نباشد که اگر دقیقاً محاسبه گردد، نیمى از راه یا مشکل باشد، بلکه منظور این است که این کار سهم بزرگى در حل مشکل یا ایجاد مشکل ایفا میکند.
البته، نباید از این نکته هم غفلت نمود که ممکن است در بعضى از موارد حقیقت یک چیز مثلاً به دو چیز بستگى داشته باشد و مسائل دیگرى هم در کمال آن دخالت داشته باشند. مثلاً اگر روایتى میداشتیم که پاکیزگى نیمى از ایمان است و ازدواج هم نیمى از آن، میتوانستیم بگوییم حقیقت ایمان بر دو پایه استوار است و بدون این دو، ایمان محقق نمیشود و نماز و روزه و... در این امر به مقدارى دخالت دارند که آن ایمان را کاملتر و قویتر کنند؛ زیرا ایمان یک حالت قلبى است که عوامل متعددى در تقویت او مؤثر است. و حال آنکه چنین تعبیرى وجود ندارد.
افزون بر اینکه اهمیت و نقش نماز در اسلام و تأثیر آن در زندگى فردى و اجتماعى افراد و... بر کسى پوشیده نیست.[6] نماز عمود دین؛[7] ذکر پروردگار؛[8] نزدیک کنندهى هر متقى،[9] یکى از پایههاى اسلام؛[10] میزان اعمال،[11] و... مىباشد و تارک آن (عمداً یا از باب اهمیت ندادن) کافر است.[12] نیز دیگر اعمال و موارد؛ مانند روزه، جهاد، ولایت و... که اهمیت بسیار فراوانى در دین اسلام دارند و تعابیرى که در خصوص آنها در متون دینى یافت میشود، کمتر از تعابیر مربوط به ازدواج و نظافت نیستند.
البته، همانگونه که قبلاً گفته شد، نظافت منحصر به آنچه در میان مردم معروف است، نمىباشد، بلکه معناى وسیعترى را شامل میگردد که شاید مجموع طهارت بدن از حدث و خبث، و طهارت قلب از اخلاق بد و غیر خدا را نیز در بر گیرد؛ از اینرو است که در برخى منابع، روایاتى از رسول گرامى اسلام(ص) نقل شده است: "بنى الدین على النظافة".[13]
یا آنچه در باب وضو و غسل و... به عنوان طهور در کلمات معصومین(ع) یافت میشود.[14]
شایان توجه است که با مراجعه به روایاتى که "ایمان" و "اجزاء و ارکان ایمان" و "اسلام" و "اجزاى اسلام" و... را بیان میکنند، کاملاً روشن میشود که اجزا و ارکان اسلام و ایمان منحصر در ازدواج و نظافت و... نیست. مانند:
- امام باقر(ع) میفرماید: "اسلام بر پنج چیز استوار شده است: نماز و زکات و روزه و حج و ولایت،...".[15]
- امام صادق(ع) در پاسخ این سؤال که حدود ایمان چیست، فرمود: "شهادت به اینکه خدایى جز پروردگار نیست، پیامبر(ص)، فرستادهى او است، اقرار به آنچه از نزد پروردگار آمده است، نمازهاى پنجگانه، اداى زکات، روزه ماه رمضان، حج خانهى خدا، ولایت دوستدار ما، عداوت دشمن ما و...".[16]
- امام صادق از امام باقر، و ایشان از على(ع) نقل میفرماید: "ایمان چهار رکن دارد: توکل بر خدا، واگذارى امر به خدا، رضا به قضاى الاهى و تسلیم در برابر امر خدا".[17]
- امام صادق(ع) فرمود: "خداوند عزوجل ایمان را بر هفت بخش و سهم قرار داد: نیکى و صدق، یقین، رضا، وفا، علم و حلم،...".[18]
[1]. مستغفرى، ابوالعباس، طب النبى، محقق، مصحح، الهی خراسانی، علی اکبر، ص 21، نجف، مکتبة الحیدریة، چاپ اول، 1385ق.
[2]. برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین، ج 1، ص 78، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق.
[3]. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 14، ص 153، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق.
[4]. شیخ صدوق، خصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 138، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش؛ ر. ک: (گوشه گیری و رهبانیت)، پاسخ 934.
[5]. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 20، ص 107، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[6]. ر. ک: (اسرار و فلسفه نماز در مذهب شیعه)، پاسخ 13873.
[7]. قال رسول اللَّه(ص): "الصلاة عمود الدین..."؛ برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، محاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین، ج 1، ص 286، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق. قال على(ع): "و اللَّه اللَّه فى الصلاة فانها عمود دینکم"، سید رضی، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص 422، نامه 47، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[8]. طه، 14.
[9]. "الصلاة قربان کل تقى"، نهج البلاغه، ص 494، حکمت 136.
[10]. عن ابى جعفر(ع) قال: "بُنى الاسلام على خمسة اشیاء: الصلوة و..."، کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 18، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[11]. قال رسول(ص): " الصَّلَاةُ مِیزَانٌ مَنْ وَفَّى اسْتَوْفَى"، کافى، ج 3، ص 267، ح 13؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 207، ح 620، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
[12]. کافی، ج 2، ص 279.
[13]. فیض کاشانی، ملا محسن، محجة البیضاء، ج 1، ص 110، نرم افزار مجموعه آثار فیض.
[14]. ر. ک: شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، کتاب الطهارة.
[15]. ر. ک: کافی، ج 2، ص 18.
[16]. همان.
[17]. همان، ص 47.
[18]. همان، ص 42.