حقیقت «توبه»، ندامت و پشیمانى از گناه است که لازمهی آن تصمیم جدی بر ترک گناه در آینده، و جبران کارهایى که قابل جبران است.
«توبه» اختصاص به گناه و شخص خاص ندارد، بلکه کافر و غیرمسلمان نیز اگر در لحظات آخر عمر توبه کنند و دین اسلام را بپذیرند، توبهی آنها پذیرفته میشود.
اما در مورد غیرمسلمان باید توجه داشت که آنها چند دستهاند:
- کسانی که حقانیت دین اسلام را فهمیدند، ولی از روی لجاجت و تعصب آنرا انکار میکنند. این دسته هیچ عملی از آنها در پیشگاه خداوند قبول نمیشود؛ چون با انکار خود، رابطهی بین عمل و خدای متعال را بریدند و اعتقادی به جزا و پاداش الهی ندارند.
- کسانی که حقانیت اسلام را نفهمیدند، ولی به دین و آیین شرعی یا عقلی خود عمل مینمایند و در موردی هم اگر از دین و آیین خود سر پیچی کنند با توبه آنرا تدارک و جبران میکنند. در صورتی که واقعا چنین کسانی یافت شوند، باید گفت که بیقین این عده با آنانی که تعهدی به دین خود ندارند، فرق میکنند و بدیهی است که توبهی گروه آنان را به عبودیت و اطاعت الهی نزدیک میکند و از این جهت شامل رحمت الهی میشوند.
«توبه» بازگشت به سوى خدا که توأم با پشیمانى از گناهان گذشته و تصمیم بر دوری از گناه در آینده و جبران عملى اعمال بد، به وسیلهی کارهای نیک است. آیات فراوانی بر این معنا دلالت دارند، و ما به جهت اختصار تنها به یک آیه اشاره میکنیم: « او است که توبه را از بندگان خود میپذیرد و گناهان را میبخشد».[1]
حقیقت «توبه» ندامت و پشیمانى از گناه است که لازمهی آن تصمیم جدی بر ترک گناه در آینده، و جبران کارهایى که قابل جبران است. گفتن استغفار نیز بیانگر همین معنا است. به این ترتیب ارکان توبه را میتوان در پنج چیز خلاصه کرد: ترک گناه، ندامت، تصمیم بر ترک در آینده، جبران گذشته، و استغفار.[2]
توبهی انقلاب در روح و جان آدمى است که او را وادار به تجدید نظر در برنامههاى خود میکند.
«توبه» اختصاص به گناه و شخص خاص ندارد، بلکه کافر و غیرمسلمان نیز اگر در لحظات آخر عمر توبه کنند و دین اسلام را بپذیرند، توبه آنها پذیرفته میشود.
همهی پیامبران(ع) هنگامى که براى هدایت امّتهاى منحرف مأموریت مییافتند، یکى از نخستین گامهایشان دعوت به توبه بود؛ چراکه بدون توبه و شستن لوح دل از نقش گناه، جایى براى نقش توحید و فضایل نیست. پیامبر بزرگ خدا حضرت هود(ع) از نخستین سخنانش این بود: «اى قوم من، از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوى او باز گردید و توبه نمایید!».[3]
در حدیث معروفى از پیامبر اکرم(ص) میخوانیم: هر کس یکسال قبل از مرگش توبه کند خدا توبه او را میپذیرد، سپس فرمود یکسال زیاد است، کسى که یکماه قبل از مرگش توبه کند خدا توبه او را میپذیرد، سپس افزود یکماه نیز زیاد است، کسى که یک جمعه(یک هفته) قبل از مرگش توبه کند توبهی او مورد قبول خداوند واقع میشود، باز افزود یک جمعه زیاد است کسى که یک روز قبل از مرگش توبه کند خداوند توبهاش را پذیرا میشود، باز فرمود یک روز نیز زیاد است! کسى که یک ساعت قبل از مرگش توبه کند خداوند توبه او را میپذیرد، سپس افزود یک ساعت هم زیاد است! کسى که قبل از آنکه جانش به گلو رسد(در آخرین لحظه حیات و در حال اختیار) توبه کند، خداوند توبه او را میپذیرد».[4]
اما در مورد غیرمسلمان باید توجه داشت که آنها چند گروهاند:
- کسانی که حقانیت دین اسلام را فهمیدند، ولی از روی لجاجت و تعصب آنرا انکار میکنند؛ این گروه هیچ عملی از آنها در پیشگاه خداوند قبول نمیشود؛ چون با انکار خود، رابطهی بین عمل و حضرت حق را بریدند و اعتقادی به جزا و پاداش الهی ندارند.
قرآن کریم در این باره میفرماید: «توبهی کسانى که کارهاى بدى انجام میدهند و هنگامى که مرگ یکى از آنها فرا رسد میگویند: الآن توبه کردم، پذیرفته نیست. و پذیرفته نیست توبهی کسانى که در حال کفر از دنیا میروند. اینها کسانى هستند که عذاب دردناکى برایشان فراهم شده است».[5]
ظاهر این آیه گویای آن است که: کسانى که از گناهان خود در حال صحت و سلامت و ایمان توبه کردهاند ولى در حال مرگ با ایمان از دنیا نرفتند، توبههاى گذشته آنها نیز بى اثر است.
همانگونه که میدانیم یکى از شرایط قبولى اعمال نیک انسان "موافات برایمان" است؛ یعنى با ایمان از دنیا رفتن، و کسانى که در لحظهی پایان زندگى کافر باشند، اعمال گذشته آنها -حتى اعمال نیکى که در حال ایمان انجام دادهاند- طبق صریح آیات قرآن حبط و نابود میگردد، توبههاى آنان از گناه اگرچه در حال ایمان انجام شده نیز در چنین صورتى نابود خواهد شد.[6]
همچنین قرآن میفرماید: به طور قطع خدا، شرک به او را هرگز نخواهد بخشید، ولى جرم پایینتر از آنرا براى هر کس بخواهد میبخشد و هر کس براى خدا، شریکى قائل شود در گمراهی بسیار دورى افتاده است.[7]
- گروه دوم، کسانی هستند که حقانیت اسلام را نفهمیدند؛ اما به دین و آیین شرعی یا عقلی خود عمل مینمایند و در موردی هم که از دین و آیین خود سرپیچی کردند با توبه آنرا تدارک و جبران مینمایند.
در مورد این گروه میتوان گفت که عمل خیر و توبهی آنها نیز مورد پذیرش قرار میگیرد، و برخی از آیات قرآن[8] که به صورت عمومی فرمود: خداوند از بندگانش توبه را میپذیرد شامل این دسته نیز میگردد. اما باید توجه داشت که پذیرش توبه در اینجا به این معنا است که آنان با این توبه به بندگی و اطاعت الهی نزدیکتر میشوند و یقینا این عده با آنانی که تقیدی به دین خود ندارند، فرق میکنند و بدیهی است که از این جهت شامل رحمت الهی میشوند.
نتیجه آنکه خداوند متعال که انسان را آفرید و به تمام ویژگیهای او آگاه است، پاک شدن از همهی گناهان (هر چند گناهان بزرگ باشند) را ممکن دانسته و همگان را به سوی رسیدن به آن دعوت فرموده و وعده آمرزش و عفو داده است، تا جایی که ناامیدی از عفو و بخشش الهی را بالاترین گناه شمرده است. همهی پیامبران الهی برای رسانیدن مردم به دریای بیکران رحمت الهی مبعوث شدهاند، تا جایی که پیامبر گرامی اسلام(ص)، پیامبر رحمت خوانده شده است.[9] و این دعوت، یعنی دعوت به توبه و بازگشت به حقیقت بندگی و اطاعت خداوند و اجتناب از طاغوتها، دعوتی همگانی و عمومی است.
[1]. «هُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ». شورى، 25.
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 24، ص 289 – 290، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دهم، 1371ش.
[3]. «وَ یا قَومِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَیْهِ». هود، 52.
[4]. شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص 87، نجف، مطبعة حیدریة، چاپ اول، بیتا؛ محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل،، ج 12، ص 145، ح 5، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق.
[5]. «وَ لَیْسَتِ التَّوبَةُ لِلَّذِیْنَ یَعْمَلُونَ السَیِّئاتِ حَتّى اِذا حَضَر اَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ اِنّى تُبْتُ الآنَ وَ لاَ الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفّارٌ اُولـئِکَ اَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً اَلیماً». نساء، 18.
[6]. تفسیر نمونه، ج 3، ص 316 – 317.
[7]. «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً»؛ نساء، 116.
[8]. مانند: آیه «هُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ». شورى 25. و یا آیه «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَریبٍ فَأُولئِکَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ کانَ اللَّهُ عَلیماً حَکیماً». نساء، 17.