ریشهٔ «ر-و-ح» در سه معنای عمده به کار رفته که این هر سه معنا در ارتباط نزدیکی با هم اند، این سه معنای عمده عبارت اند از:
1. هوا، باد و بوی خوش، 2. راحتی، 3. نفس (روان).
ریشهٔ «ر-و-ح» یکی از پرمعنا ترین و قابل تأمل ترین ریشه های لغت عربی است که در سه معنای عمده به کار رفته که این هرسه معنا در ارتباط نزدیکی با هم اند، به طوری که گاه تشخیص این سه معنا از همدیگر مشکل است. بنابراین، در اصل خود به معمای واحدی می تواند اشاره داشته باشد که در سه مرتبه یا سه نمود به کار رفته است. این سه معنای عمده عبارت اند از:
1. هوا، باد و بوی خوش،[1]
2. راحتی،[2]
3. نفس[3] (روان)،
در فارسی هم واژهٔ روان، روانی و باد، دارای قرابت معنایی هستند که شباهت به واژه روح دارد. روح در قرآن کریم از ریشه «ر- و- ح» در هر سه معنا به کار رفته است.
1. «وَ هُوَ الَّذی یُرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ».[4] و «إِنِّی لَأَجِدُ ریحَ یُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ».[5]
2. «فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعیمٍ».[6] و «وَ لَکُمْ فیها جَمالٌ حینَ تُریحُونَ وَ حینَ تَسْرَحُونَ».[7]
3. «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوح».[8]
ریحان به معنای گل نیز از همین ریشه است که به دلیل بوی خوش به این نام نامیده شده است.
[1] «الرِّیحُ: نَسِیم الهواء، و کذلک نَسیم کل شیء، و هی مؤنثة؛ و فی التنزیل: کَمَثَلِ رِیحٍ فیها صِرٌّ أَصابت حَرْثَ قوم» و «و الرائحة: ریحٌ طیبة تجدها فی النسیم؛ تقول لهذه البقلة رائحة طیبة» ،لسان العرب، ج2، ص 455.
[2] «اسْتراحَالرجلُ، من الراحة»، لسان العرب، ج 2، ص 461.
[3]«روح: الروح: النفس التی یحیا بها البدن. یقال: خرجت روحه، أی: نفسه، و یقال: خرج فیذکر، و الجمیع أرواح. و الروحانی من الخلق نحو الملائکة، و خلق روحا بلا جسم. و الروح: جبرئیل علیه السلام» کتاب العین، ج 3، ص 291.
[4]الاعراف، 57.
[5] یوسف،94 .
[6]الواقعه، 89.
[7]النحل، 6.
[8]القدر، 4.