کد سایت
fa1798
کد بایگانی
101
نمایه
وجود بهشت و جهنم در حال حاضر
طبقه بندی موضوعی
بهشت و جهنم,بهشت و جهنم
خلاصه پرسش
آیا بهشت و جهنم در حال حاضر وجود دارند؟
پرسش
آیا بهشت و جهنم در حال حاضر وجود دارند؟
پاسخ اجمالی
از نظر آیات و روایات، بهشت و جهنم موعود، هماکنون موجود است و در آخرت به طور کامل عرضه میشوند و انسان به جایگاه ابدى خود، به تناسب اعمال و عقاید و اخلاقش سوق داده میشود. البته در مورد نحوه تأثیر و تناسب اعمال و عقاید و افکار انسان در وضعیت اخروى او، و نیز در توجیه و تفسیر بهشت و جهنم و انواع آن دیدگاههاى متفاوتى وجود دارد.
همچنین بهشت حضرت آدم(ع) و حوا(س)، و بهشت و جهنمهایى که قبل از مرگ در خواب یا بیدارى و حین مرگ و یا پس از مرگ در برزخ(قبر) مشهود انسان واقع میشوند، بهشت و جهنم مثالى و دنیایى و جلوه و نمایى از آن بهشت یا جهنم اخروى هستند، نه خود آنها.
همچنین بهشت حضرت آدم(ع) و حوا(س)، و بهشت و جهنمهایى که قبل از مرگ در خواب یا بیدارى و حین مرگ و یا پس از مرگ در برزخ(قبر) مشهود انسان واقع میشوند، بهشت و جهنم مثالى و دنیایى و جلوه و نمایى از آن بهشت یا جهنم اخروى هستند، نه خود آنها.
پاسخ تفصیلی
ایمان به بهشت و جهنم، به عنوان جایگاه ابدى انسان پس از قیامت و ایمان به کیفیت به وجود آمدن یا تکامل آن دو، از جمله موارد ایمان به غیب است که علم و ایمان به آنها جز از راه نقل و مراجعه به آیات و روایات حاصل نمیشود. و در عین حال تا در دیدگان انسان در آخرت واقع نشوند از غیب خارج نگشته و از هر حیث مکشوف نشده و ابهامات آن برطرف نمیشود. اما وجود این ابهامات آنقدر نیستند که به اصل ایمان به آنها و یقین به میعاد الهى و حوادث کلى آن، خللى ایجاد کنند. از جمله ابهامات در مورد بهشت و جهنم، همین امر است که آیا بهشت و جهنم اکنون موجودند یا خیر؟ اگر موجودند در کجایند؟ اکنون چگونهاند؟ خلق شدهاند و انسان در آخرت وارد آنها میشود؟ و یا اینکه بهشت و جهنم، در آخرت خلق میشوند؟ و... .
در تبیین سؤالات فوق، باید دو امر مورد بررسى قرار گیرد. یکی نحوه تأثیر عمل انسان بر ره آوردهاى اخروى او؛ و دیگر اقسام بهشت و جهنم و دیدگاههاى مختلف در مورد آن دو.
الف) نظریات ارائه شده در زمینه «نحوه تأثیر عملکرد انسان بر پاداش یا عقاب اخروى»
1. پاداش یا ثواب اخروى به صورت قراردادى بر عملکرد و نیّت و فکر انسان در دنیا، مترتب میشوند، نظیر حدود و تعزیرات شرعى یا جرایم راهنمایى و رانندگى. پس بین این اعمال دنیوى با آن حوادث اخروى رابطهاى حقیقى برقرار نیست.
2. پاداش و ثواب اخروى از نوع تبدیل انرژى به ماده است؛ یعنى آن انرژى که انسان در دنیا به مصرف کار خیر یا شر رسانیده، در آخرت به ماده تبدیل شده و سبب متنعّم یا معذّب بودن او خواهد شد.
3. اعمال و افکار و حالات انسان، داراى ظاهرى و باطنى هستند، و در دنیا براى نوع انسانها، تنها ظاهر آن امور مشهود است و اغلب از باطن آن بیخبرند، تا اینکه باطن آنها پس از مرگ، در برزخ و بهطور کامل در قیامت، آشکار گشته و همان باطن، سبب متنعّم یا معذّب شدن فرد میشود.
4. اعمال و افکار و حالات انسان همانگونه که از ارکان و جوارح و جوانح انسان صادر میشوند، بر سیرت و باطن او اثر نهاده و آنرا شکل میدهند، اگرچه انسان از این تأثیرگذارى و آن سیرت باطنى خود غافل است. در دنیا صورتها مشهود اغلب انسانها هستند و در آخرت، سیرتها در ظاهر پدیدار گشته و باطن نیز هویدا شده و انسان با سیرتى که در دنیا به خود بخشیده است ظهور میکند و این ظهور باطن، سبب متنعّم یا معذّب بودن او میشود.
دو نظریه اول با ظواهر آیات و روایات ناسازگار بوده و نمیتوانند توجیهگر عذابها یا نعمتهای اخروى گردند، و دو نظریه بعد، گرچه با ظواهر برخى از آیات[1] و روایات سازگارند، اما تنها توجیهگر برخى از وقایع برزخ و قیامت (بهشت و جهنم) هستند، نه تمامى آنها.
ب) نظریات ارایه شده در زمینه «توجیه بهشت و جهنم و چگونگی آن دو»
1. وعد و وعید و انذار و تبشیر خداوند به بهشت و جهنم، تنها جنبه تربیتى دارد و لزومى ندارد که حتماً بهشتى و جهنمى در کار باشد. همینکه مردم به طمع بهشت و از ترس جهنم، نیکوکار شوند و از گناهان و مفاسد دور شوند، به بهشت رسیده و از جهنم رهیدهاند و مقصود خداوند که هدایت و اصلاح انسان است حاصل میشود و همین کافى است.
2. بهشت، همان جامعه بیطبقه توحیدى و جهنم، نظام سرمایهدارى است و چیزى فراتر از این دو نیست، پس طالبان بهشت، باید نظام کارگرى را ایجاد کنند، تا به بهشت در همین دنیا برسند و از جهنم سرمایهدارى برهند.
3. بهشت، در کُراتى دیگر در همین دنیا است که با تکامل و پیشرفت نجوم و تکنولوژى میتوان آنجا را تسخیر کرد و از جهنم زمین رها شد.
4. بهشت؛ یعنى اتصاف به فضایل، و جهنم یعنى ابتلاى به رذایل، پس آن که طالب بهشت است و خواهان نجات از دوزخ، باید خود را از رذایل دور کرده و به فضایل آراسته نماید.
این چهار توجیه که از سوى مادیگرایان و التقاطیون ارائه شده، با ظاهر آیات و روایات و نیز اهداف رسالت و فرستادن کتابهای آسمانی، ایمان به غیب و... منافات داشته و مردود است؛ زیرا بهشت و جهنمى که اغلب آیات قرآن توصیفگر آنها هستند، پس از مرگ انسان و در قیامت عرضه میشوند و سراى جاودانى اویند، نه دنیوى و گذرا و فانى.
5. بهشتى که حضرت آدم و حوا(ع) پس از خلقت به آن وارد شدند و پس از مدتى از آنجا خارج و به زمین فرود آمدند، آن بهشت مرحلهاى از دنیا به حساب میآید و گرنه آدم(ع) از آن خارج نمیشد. بهعلاوه؛ اعمال انسان در پیدایش و کیفیت آن هیچ دخالتى نداشت.
6. بهشت یا جهنم مثالى(برزخى): تجلّى باطن اعمال انسان و سیرت برخى انسانها، براى «اهل دل و معنا»، قبل از مرگ و براى مؤمنان محض و کافران محض، در قبر پس از مرگ است، که این رؤیت باطن اعمال و انس با آنها، سبب متنعّم یا معذّب بودن آنها قبل از حشرِ در قیامت میشود.
این بهشت و جهنم چون قبل از حشر و قیامت است، از مراحل دنیا و مراتب آن به حساب آمده و در دنیا بر هر فردى محیط میباشند و مشهود اولیاى الهى گشته و یا در عالم خواب رؤیت میگردند. این نظر با دیدگاههاى سوم و چهارم از موارد تأثیر اعمال انسان بر عذاب یا پاداش او توجیه پذیرند.
وجود خارجی بهشت و جهنم از نگاه قرآن
از آیات و روایات استفاده میشود که بهشت و جهنم اکنون موجودند و بخشى از آن در معراج مورد مشاهده پیامبر اکرم(ص) واقع شد. به این صورت که هر انسانى که متولد میشود براى او دو جایگاه، یکى در بهشت و دیگرى در جهنم آماده میشود، که اگر با ایمان و اعمال صالح از دنیا برود، وارد سراى بهشتى خود میشود، و گرنه به جهنم و سراى دوزخ افکنده میشود. اما قرار دادن آن جایگاه در مراتب مختلف بهشت یا جهنم و نیز کیفیت تنعّم یا عذاب در آن عالم، وابسته به اعمال انسان در این دنیا است.
بیشتر مفسّران و متکلّمان – بهویژه متکلمان شیعه – گفتهاند: بهشت و جهنم همراه با آفرینش جهان خلق شده و هم اکنون موجود است.[2] شیخ صدوق(ره) در اینباره میگوید: «و اعتقاد ما درباره بهشت و جهنم آن است که هر دو الآن موجودند و آفریده شدهاند، و پیامبر در معراج داخل بهشت شد و در آنجا جهنّم را مشاهده نمود».[3]
آیاتی از قرآن کریم بر این مطلب دلالت دارد که به ذکر چند مورد بسنده میشود:
1. «وَ سارِعُوا إِلی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ»؛[4] و شتاب کنید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که وسعت آن، آسمانها و زمین است و برای پرهیزگاران آماده شده است. و «وَ اتَّقُوا النَّارَ الَّتی أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ»؛[5] و از آتشى بپرهیزید که براى کافران آماده شده است. «أُعِدَّتْ» که در این آیات شریفه آمده، صریحاً میفرماید: بهشت و جهنم آفریده شده و آماده است و «إعداد الشیء» به معنای وجود آن چیز در خارج است.[6] همانطور که لغتشناسان نیز بر چنین معنایی اتفاق نظر دارند.[7]
2. «عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوی»؛[8] نزد «سدرة المنتهی»، جنّت المأوی در آنجا است؛ یعنی نزد «سدرة المنتهی»، بهشتی است که جایگاه مؤمنان است و در کنار سدرة المنتهى اقامتگاه بهشت قرار دارد که این بهشت همان بهشت جاویدان است.[9]
3. «به کسانی که ایمان آورده، و کارهای شایسته انجام دادهاند، بشارت ده که باغهایی از بهشت برای آنها است».[10]
افزون بر آیات مزبور از آیات دیگری نیز، استفاده میشود که بهشت و جهنم بالفعل آفریده شده و وجود خارجی دارند؛ زیرا پیام این دسته از آیات این است که؛ هماکنون بهشت در اختیار مؤمنان صالح، صادقان و پرهیزگاران و جهنم در اختیار کافران و گنهکاران است؛ نه آنکه اکنون معدوم باشند و پس از پیدایش، ملک آنان شود؛ چون آیات، ملکیت بالفعل بهشت و جهنم را گزارش میکند و از آنجا که مالک آن بالفعل موجود است مملوک نیز باید بالفعل موجود باشد.[11]
بسیاری از احادیث نیز این معنا را تأیید میکند که بهشت و جهنم هماکنون مخلوقاند و وجود خارجی دارند؛ مانند اینکه امام باقر(ع) فرمود: «سوگند به خدا! بهشت از ارواح مؤمنان از وقتی که خداوند بهشت را آفریده است خالی نمانده است، و جهنّم نیز از وقتی که خداوند عزّ و جلّ آنرا آفریده است، از ارواح معصیت کاران خالی نمانده است».[12]
امام صادق(ع) فرمود: «حق تعالى هیچکس را نیافریده است، مگر آنکه منزلى در بهشت و منزلى در جهنم برایش قرار داده است. هنگامی که بهشتیان در بهشت و جهنمیان در جهنم ساکن میشوند، منادى ندا میکند بهشتیان به سوى جهنم نگاه کنید، پس به سوى جهنم نگاه میکنند و جایگاه ایشان را در جهنم به آنها نشان میدهند و می گویند این منزلى است که اگر معصیت میکردید، داخل این منازل میشدید، پس چنان شاد و خوشحال شوند که اگر در بهشت مرگ بود، از شادى آن که از چنین عذابى نجات یافتهاند می مردند. آن گاه ندا دهنده جهنمیان را صدا می زند که به جانب بالا نگاه کنید؛ چون نگاه کنند، منازل ایشان را در بهشت و نعمتها که در آنجا مقرر شده به ایشان بنمایانند و به ایشان بگویند که اگر اطاعت الهى میکردید این منازل را مالک میشدید؛ پس ایشان بر اثر اندوه چنان حالى رو دهد که اگر مرگ باشد بمیرند. پس منازل اهل جهنم را در بهشت به نیکوکاران نشان دهند و منازل اهل بهشت را در جهنم به بدکاران نشان دهند و این است تفسیر این آیه که حق تعالى در شأن بهشتیان میفرماید: ایشاناند که به میراث میبرند بهشت را و در آن مخلّد و پایدار خواهند».[13]، [14]
در همین راستا، روایتی دیگر چنین آمده است: یکی از اصحاب امام رضا(ع) از آنحضرت درباره بهشت و دوزخ پرسید که آیا آنها هماکنون آفریده شدهاند؟ امام(ع) در پاسخ فرمود: «آری آفریده شدهاند، و پیامبر(ص) به هنگام معراج وارد بهشت شد و دوزخ را نیز مشاهده کرد ... کسی که آفرینش بهشت و جهنّم را انکار کند پیامبر(ص) را تکذیب کرده است و ما را نیز تکذیب کرده است، و هرگز در ولایت ما نیست...».[15]
بنابراین، آن بهشت و جهنم که در قیامت، منزلگاه ابدى انسان خواهند بود اکنون موجود است و توسط افکار و حالات و افعال انسان تکمیل گشته و کیفیت آنها رقم میخورد، اما تا قیامت برپا نشود، کسى به آن دو وارد نگشته و براى کسى جز رسول خدا(ص) در معراج مشهود واقع نشده است. همچنین بهشت حضرت آدم(ع) و حوا(س)، و بهشت و جهنمهایى که قبل از مرگ در خواب یا بیدارى و حین مرگ و یا پس از مرگ در برزخ (قبر) مشهود انسان واقع میشوند، بهشت و جهنم مثالى و دنیایى و جلوه و نمایى از آن بهشت یا جهنم اخروى هستند، نه خود آنها.
در تبیین سؤالات فوق، باید دو امر مورد بررسى قرار گیرد. یکی نحوه تأثیر عمل انسان بر ره آوردهاى اخروى او؛ و دیگر اقسام بهشت و جهنم و دیدگاههاى مختلف در مورد آن دو.
الف) نظریات ارائه شده در زمینه «نحوه تأثیر عملکرد انسان بر پاداش یا عقاب اخروى»
1. پاداش یا ثواب اخروى به صورت قراردادى بر عملکرد و نیّت و فکر انسان در دنیا، مترتب میشوند، نظیر حدود و تعزیرات شرعى یا جرایم راهنمایى و رانندگى. پس بین این اعمال دنیوى با آن حوادث اخروى رابطهاى حقیقى برقرار نیست.
2. پاداش و ثواب اخروى از نوع تبدیل انرژى به ماده است؛ یعنى آن انرژى که انسان در دنیا به مصرف کار خیر یا شر رسانیده، در آخرت به ماده تبدیل شده و سبب متنعّم یا معذّب بودن او خواهد شد.
3. اعمال و افکار و حالات انسان، داراى ظاهرى و باطنى هستند، و در دنیا براى نوع انسانها، تنها ظاهر آن امور مشهود است و اغلب از باطن آن بیخبرند، تا اینکه باطن آنها پس از مرگ، در برزخ و بهطور کامل در قیامت، آشکار گشته و همان باطن، سبب متنعّم یا معذّب شدن فرد میشود.
4. اعمال و افکار و حالات انسان همانگونه که از ارکان و جوارح و جوانح انسان صادر میشوند، بر سیرت و باطن او اثر نهاده و آنرا شکل میدهند، اگرچه انسان از این تأثیرگذارى و آن سیرت باطنى خود غافل است. در دنیا صورتها مشهود اغلب انسانها هستند و در آخرت، سیرتها در ظاهر پدیدار گشته و باطن نیز هویدا شده و انسان با سیرتى که در دنیا به خود بخشیده است ظهور میکند و این ظهور باطن، سبب متنعّم یا معذّب بودن او میشود.
دو نظریه اول با ظواهر آیات و روایات ناسازگار بوده و نمیتوانند توجیهگر عذابها یا نعمتهای اخروى گردند، و دو نظریه بعد، گرچه با ظواهر برخى از آیات[1] و روایات سازگارند، اما تنها توجیهگر برخى از وقایع برزخ و قیامت (بهشت و جهنم) هستند، نه تمامى آنها.
ب) نظریات ارایه شده در زمینه «توجیه بهشت و جهنم و چگونگی آن دو»
1. وعد و وعید و انذار و تبشیر خداوند به بهشت و جهنم، تنها جنبه تربیتى دارد و لزومى ندارد که حتماً بهشتى و جهنمى در کار باشد. همینکه مردم به طمع بهشت و از ترس جهنم، نیکوکار شوند و از گناهان و مفاسد دور شوند، به بهشت رسیده و از جهنم رهیدهاند و مقصود خداوند که هدایت و اصلاح انسان است حاصل میشود و همین کافى است.
2. بهشت، همان جامعه بیطبقه توحیدى و جهنم، نظام سرمایهدارى است و چیزى فراتر از این دو نیست، پس طالبان بهشت، باید نظام کارگرى را ایجاد کنند، تا به بهشت در همین دنیا برسند و از جهنم سرمایهدارى برهند.
3. بهشت، در کُراتى دیگر در همین دنیا است که با تکامل و پیشرفت نجوم و تکنولوژى میتوان آنجا را تسخیر کرد و از جهنم زمین رها شد.
4. بهشت؛ یعنى اتصاف به فضایل، و جهنم یعنى ابتلاى به رذایل، پس آن که طالب بهشت است و خواهان نجات از دوزخ، باید خود را از رذایل دور کرده و به فضایل آراسته نماید.
این چهار توجیه که از سوى مادیگرایان و التقاطیون ارائه شده، با ظاهر آیات و روایات و نیز اهداف رسالت و فرستادن کتابهای آسمانی، ایمان به غیب و... منافات داشته و مردود است؛ زیرا بهشت و جهنمى که اغلب آیات قرآن توصیفگر آنها هستند، پس از مرگ انسان و در قیامت عرضه میشوند و سراى جاودانى اویند، نه دنیوى و گذرا و فانى.
5. بهشتى که حضرت آدم و حوا(ع) پس از خلقت به آن وارد شدند و پس از مدتى از آنجا خارج و به زمین فرود آمدند، آن بهشت مرحلهاى از دنیا به حساب میآید و گرنه آدم(ع) از آن خارج نمیشد. بهعلاوه؛ اعمال انسان در پیدایش و کیفیت آن هیچ دخالتى نداشت.
6. بهشت یا جهنم مثالى(برزخى): تجلّى باطن اعمال انسان و سیرت برخى انسانها، براى «اهل دل و معنا»، قبل از مرگ و براى مؤمنان محض و کافران محض، در قبر پس از مرگ است، که این رؤیت باطن اعمال و انس با آنها، سبب متنعّم یا معذّب بودن آنها قبل از حشرِ در قیامت میشود.
این بهشت و جهنم چون قبل از حشر و قیامت است، از مراحل دنیا و مراتب آن به حساب آمده و در دنیا بر هر فردى محیط میباشند و مشهود اولیاى الهى گشته و یا در عالم خواب رؤیت میگردند. این نظر با دیدگاههاى سوم و چهارم از موارد تأثیر اعمال انسان بر عذاب یا پاداش او توجیه پذیرند.
وجود خارجی بهشت و جهنم از نگاه قرآن
از آیات و روایات استفاده میشود که بهشت و جهنم اکنون موجودند و بخشى از آن در معراج مورد مشاهده پیامبر اکرم(ص) واقع شد. به این صورت که هر انسانى که متولد میشود براى او دو جایگاه، یکى در بهشت و دیگرى در جهنم آماده میشود، که اگر با ایمان و اعمال صالح از دنیا برود، وارد سراى بهشتى خود میشود، و گرنه به جهنم و سراى دوزخ افکنده میشود. اما قرار دادن آن جایگاه در مراتب مختلف بهشت یا جهنم و نیز کیفیت تنعّم یا عذاب در آن عالم، وابسته به اعمال انسان در این دنیا است.
بیشتر مفسّران و متکلّمان – بهویژه متکلمان شیعه – گفتهاند: بهشت و جهنم همراه با آفرینش جهان خلق شده و هم اکنون موجود است.[2] شیخ صدوق(ره) در اینباره میگوید: «و اعتقاد ما درباره بهشت و جهنم آن است که هر دو الآن موجودند و آفریده شدهاند، و پیامبر در معراج داخل بهشت شد و در آنجا جهنّم را مشاهده نمود».[3]
آیاتی از قرآن کریم بر این مطلب دلالت دارد که به ذکر چند مورد بسنده میشود:
1. «وَ سارِعُوا إِلی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ»؛[4] و شتاب کنید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که وسعت آن، آسمانها و زمین است و برای پرهیزگاران آماده شده است. و «وَ اتَّقُوا النَّارَ الَّتی أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ»؛[5] و از آتشى بپرهیزید که براى کافران آماده شده است. «أُعِدَّتْ» که در این آیات شریفه آمده، صریحاً میفرماید: بهشت و جهنم آفریده شده و آماده است و «إعداد الشیء» به معنای وجود آن چیز در خارج است.[6] همانطور که لغتشناسان نیز بر چنین معنایی اتفاق نظر دارند.[7]
2. «عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوی»؛[8] نزد «سدرة المنتهی»، جنّت المأوی در آنجا است؛ یعنی نزد «سدرة المنتهی»، بهشتی است که جایگاه مؤمنان است و در کنار سدرة المنتهى اقامتگاه بهشت قرار دارد که این بهشت همان بهشت جاویدان است.[9]
3. «به کسانی که ایمان آورده، و کارهای شایسته انجام دادهاند، بشارت ده که باغهایی از بهشت برای آنها است».[10]
افزون بر آیات مزبور از آیات دیگری نیز، استفاده میشود که بهشت و جهنم بالفعل آفریده شده و وجود خارجی دارند؛ زیرا پیام این دسته از آیات این است که؛ هماکنون بهشت در اختیار مؤمنان صالح، صادقان و پرهیزگاران و جهنم در اختیار کافران و گنهکاران است؛ نه آنکه اکنون معدوم باشند و پس از پیدایش، ملک آنان شود؛ چون آیات، ملکیت بالفعل بهشت و جهنم را گزارش میکند و از آنجا که مالک آن بالفعل موجود است مملوک نیز باید بالفعل موجود باشد.[11]
بسیاری از احادیث نیز این معنا را تأیید میکند که بهشت و جهنم هماکنون مخلوقاند و وجود خارجی دارند؛ مانند اینکه امام باقر(ع) فرمود: «سوگند به خدا! بهشت از ارواح مؤمنان از وقتی که خداوند بهشت را آفریده است خالی نمانده است، و جهنّم نیز از وقتی که خداوند عزّ و جلّ آنرا آفریده است، از ارواح معصیت کاران خالی نمانده است».[12]
امام صادق(ع) فرمود: «حق تعالى هیچکس را نیافریده است، مگر آنکه منزلى در بهشت و منزلى در جهنم برایش قرار داده است. هنگامی که بهشتیان در بهشت و جهنمیان در جهنم ساکن میشوند، منادى ندا میکند بهشتیان به سوى جهنم نگاه کنید، پس به سوى جهنم نگاه میکنند و جایگاه ایشان را در جهنم به آنها نشان میدهند و می گویند این منزلى است که اگر معصیت میکردید، داخل این منازل میشدید، پس چنان شاد و خوشحال شوند که اگر در بهشت مرگ بود، از شادى آن که از چنین عذابى نجات یافتهاند می مردند. آن گاه ندا دهنده جهنمیان را صدا می زند که به جانب بالا نگاه کنید؛ چون نگاه کنند، منازل ایشان را در بهشت و نعمتها که در آنجا مقرر شده به ایشان بنمایانند و به ایشان بگویند که اگر اطاعت الهى میکردید این منازل را مالک میشدید؛ پس ایشان بر اثر اندوه چنان حالى رو دهد که اگر مرگ باشد بمیرند. پس منازل اهل جهنم را در بهشت به نیکوکاران نشان دهند و منازل اهل بهشت را در جهنم به بدکاران نشان دهند و این است تفسیر این آیه که حق تعالى در شأن بهشتیان میفرماید: ایشاناند که به میراث میبرند بهشت را و در آن مخلّد و پایدار خواهند».[13]، [14]
در همین راستا، روایتی دیگر چنین آمده است: یکی از اصحاب امام رضا(ع) از آنحضرت درباره بهشت و دوزخ پرسید که آیا آنها هماکنون آفریده شدهاند؟ امام(ع) در پاسخ فرمود: «آری آفریده شدهاند، و پیامبر(ص) به هنگام معراج وارد بهشت شد و دوزخ را نیز مشاهده کرد ... کسی که آفرینش بهشت و جهنّم را انکار کند پیامبر(ص) را تکذیب کرده است و ما را نیز تکذیب کرده است، و هرگز در ولایت ما نیست...».[15]
بنابراین، آن بهشت و جهنم که در قیامت، منزلگاه ابدى انسان خواهند بود اکنون موجود است و توسط افکار و حالات و افعال انسان تکمیل گشته و کیفیت آنها رقم میخورد، اما تا قیامت برپا نشود، کسى به آن دو وارد نگشته و براى کسى جز رسول خدا(ص) در معراج مشهود واقع نشده است. همچنین بهشت حضرت آدم(ع) و حوا(س)، و بهشت و جهنمهایى که قبل از مرگ در خواب یا بیدارى و حین مرگ و یا پس از مرگ در برزخ (قبر) مشهود انسان واقع میشوند، بهشت و جهنم مثالى و دنیایى و جلوه و نمایى از آن بهشت یا جهنم اخروى هستند، نه خود آنها.
[1]. مانند: نساء، 10؛ توبه، 34 و 35.
[2]. ر. ک: طبرسى، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج 1، ص 204، دانشگاه تهران، مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1377ش؛ مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، ص 92 - 93، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش؛ فیاض لاهیجى، گوهر مراد، ص 661، تهران، نشر سایه، چاپ اول، 1383ش؛ شبر، سید عبدالله، حق الیقین فی معرفة أصول الدین، ص 465، قم، أنوار الهدى، چاپ دوم، 1424ق؛ سبحانى، جعفر، الإلهیات على هدى الکتاب و السنة و العقل، ج 4، ص 425، قم، المرکز العالمی للدراسات الإسلامیة، چاپ سوم، 1412ق.
[3]. شیخ صدوق، الاعتقادات، ص 79، قم، المؤتمر العالمی للشیخ المفید، چاپ دوم، 1414ق.
[4]. آل عمران، 133.
[5]. همان، 131.
[6]. آمدى، سیف الدین، أبکار الأفکار فی أصول الدین، تحقیق، مهدى، احمد محمد، ج 4، ص 328، قاهره، دار الکتب، 1423ق؛ فاضل مقداد، الأنوار الجلالیة فی شرح الفصول النصیریة، تحقیق، حاجى آبادى، على، جلالى نیا، عباس، ص 178، مشهد، مجمع البحوث الإسلامیة، چاپ اول، 1420ق؛
تفسیر جوامع الجامع، ج 1، ص 204؛ بیضاوى، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، تحقیق، المرعشلى، محمد عبد الرحمن، ج 2، ص 38، بیروت، دار احیاء التراث العربى، چاپ اول، 1418ق.
تفسیر جوامع الجامع، ج 1، ص 204؛ بیضاوى، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، تحقیق، المرعشلى، محمد عبد الرحمن، ج 2، ص 38، بیروت، دار احیاء التراث العربى، چاپ اول، 1418ق.
[7]. ر. ک: فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج 2، ص 396، «(أَعْدَدْتُهُ) (إِعْدَاداً) هَیَّأْتُهُ و أَحْضَرْتُهُ»، قم، منشورات دار الرضی، چاپ اول، بیتا؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، مصحح، فارس (صاحب الجوائب)، احمد، ج 3، ص 284، «إِعْدادُ الشیء و...: إِحْضارُه»؛ بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق؛ طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق، حسینی، سید احمد، ج 3، ص 100، «أعددته إعدادا: أی هیأته و أحضرته»، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، 1375ش.
[8]. نجم، 14 - 15.
[9]. قمى، على بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوى جزائرى، طیّب، ج 1، ص 21، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق؛ تفتازانى، سعد الدین، شرح المقاصد، مقدمه، تحقیق، تعلیق، عمیره، عبد الرحمن، ج 5، ص 109، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، 1409ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 265، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش؛ مجلسى، محمد باقر، حق الیقین، ص 469، تهران، اسلامیه، بیتا؛ حق الیقین فی معرفة أصول الدین، ص 466؛ صادقى تهرانى، محمد، البلاغ فى تفسیر القرآن بالقرآن، ص 526، قم، مؤلف، چاپ اول، 1419ق.
[10]. بقره، 25؛ ر. ک: صدرالمتألهین، محمد بن ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، تحقیق، خواجوی، محمد، ج 2، ص 170، قم، بیدار، چاپ دوم، 1366ش.
[11]. تفسیر القرآن الکریم، ج 2، ص 170.
[12]. شیخ صدوق، خصال، محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، ج 2، ص 359، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.
[13]. مؤمنون، 10 - 11.
[14]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 8، ص 125 - 126، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404ق.