لطفا صبرکنید
بازدید
39150
آخرین بروزرسانی: 1404/05/18
کد سایت fa1830 کد بایگانی 1639 نمایه فلسفه‌ی جلوتر بودن مکان نماز مرد از زن
طبقه بندی موضوعی Philosophy of Religion and Law,بیشتر بدانیم
برچسب نماز|زن|مرد|مکان نمازگزار|جلوتر بودن مرد
خلاصه پرسش
چرا باید مکان نماز مردان جلوتر از زنان باشد؟
پرسش
چرا به هنگام خواندن نماز مردان جلوتر از زنان می‌ایستند؟
پاسخ اجمالی

لزوم این حکم که زن جلو یا مساوی مرد، نماز نخواند، مورد اتفاق مراجع عظام نیست؛ هر چند رحجان این حکم، مورد اتفاق آنها است؛ اما در مورد چرایی و علت این حکم فقهی، توجه به این نکات ضروری است:

  1. هرچند همه‌ی احکام بر اساس مصالح و مفاسد است؛ و هر حکمی دارای فلسفه و علتی است، ولی بیان و کشف علت تمام جزئیات احکام، کار بسیار مشکلی است؛ نهایت این‌که بتوان ضوابط کلی برای احکام بیان نمود که البته کلیت در این‌جا به معنای اکثری است که قابل استثنا است.
  2. روح و کمال تمام عبادات به حضور قلب و توجه آن، به درگاه ذات حق تعالی است، به گونه‌ای که هیچ عبادتی، بدون توجه قلبی، مورد قبول و رحمت ذات حق تعالی واقع نمی‌شود و از اعتبار ساقط است.

بر همین اساس، شاید آدابی که از سوی نبی خاتم(ص) و ائمه(ع) در خصوص نماز به دست ما رسیده است، برای محافظت توجه قلبی، در نماز باشد.

  1. نزدیک هم بودن زن و مرد در یک مکان، در حال نماز، با توجه به جذابیت زن برای مرد - حداقل بعض موارد-، مخّل و مضر به توجه قلبی در نماز خواهد بود.
پاسخ تفصیلی

برای روشن شدن فلسفه‌ی جلوتر بودن مکان نماز مرد از زن چند مطلب را متذکر می‌شویم:

الف) در مسئله‌ی جلوتر بودن مکان نماز مرد از زن، فتوای بعضی مراجع لزوم این حکم است؛[1] اما بعضی دیگر از مراجع این حکم را لازم ندانسته و فرموده‌اند: "بنابر احتیاط مستحب، زن باید عقب‌تر از مرد بایستد"[2] و یا این‌که "مکروه است زن در نماز، جلوتر از مرد یا مساوی با او بایستد".[3]

ب) در خصوص چرایی و علت این حکم فقهی، توجه به این نکات ضروری است:

  1. بر اساس نظریه‌ی صحیح و درست که فقهاء و دانشمندان شیعه بدان معتقدند، احکام خداوند بر اساس مصالح و مفاسد است؛ یعنی اگر انجام عملی دارای منفعت مهم و حیاتی است، آن عمل واجب خواهد بود، یا اگر منفعت آن حیاتی نباشد آن عمل مستحب است؛ و اگر انجام عملی، دارای ضرر خطرناک و مهلک باشد، انجام آن حرام، و اگر ضرر آن خطرناک و مهلک نبوده، مکروه است. و در صورتی که منفعت یا ضرر آن غالب نباشد و مساوی الطرفین باشد، آن عمل مباح است. البته منظور از منفعت و ضرر صرف منفعت و ضرر مادی نیست، بلکه به معنای عام و گسترده است که به جامعیت و گستردگی ابعاد وجودی انسان است.
  2. هرچند اصل کلیت این قاعده که احکام الهی بر اساس مصالح و مفاسد است، قطعی و قطعی است، ولی کشف مصالح و مفاسد در جزئیات و مصادیق، بسیار مشکل است؛ زیرا اولاً: نیازمند داشتن امکانات وسیع، در ابعاد مختلف علمی است. ثانیاً: بشر هر قدر از نظر علم و صنعت پیشرفت کند، باز معلومات او در برابر مجهولاتش، قطره‌ای است در برابر دریا: «جز اندکی از دانش به شما داده نشده است».[4]

و شاید علت عدم بیان علت و فلسفه‌ی تمام احکام، از سوی اولیای الهی دین، یکی این بود که بیان تمام اسرار احکام برای انسان‌هایی که بسیاری از حقایق علمی هنوز برایشان کشف نشده، مانند گفتن معما و لغز است، که چه بسا موجب تنفر شنوندگان گردد. امام علی(ع) در این مورد فرمود: «مردم، دشمن آن چیزی هستند که نمی‌دانند»؛[5] لذا اولیای الهی در حد فهم انسان‌ها به بعضی از علت‌ها و فلسفه‌های احکام اشاره کردند.

دیگر این‌که، هدف از دین و شریعت، آراستگی انسان‌ها به خوبی‌های علمی و عملی، و اجتناب از زشتی‌های فکری و عملی است، و این هدف با عمل به شریعت به دست می‌آید، هرچند افراد فلسفه و علت احکام را ندانند. نظیر این‌که: بیمار با انجام دادن دستورات پزشک، بهبودی را به دست می‌آورد و لو فایده و فلسفه، دارو و دستورات پزشکی را نداند.

علاوه بر این‌که مؤمنان، چون اطمینان و یقین دارند به این‌که دستورات دینی، از کسانی صادر می‌شود که علم و آگاهی آنان خطاناپذیر است، پس یقین به اثربخشی و مفید بودن این دستورات دارند.

  1. هرچند فهم علت و فلسفه احکام مشکل است، ولی پیدا نمودن ضوابط کلی احکام، امر ممکنی است. البته کلیت در مسائل حقوقی، مانند کلیت در مسائل فلسفی نیست که استثناء ناپذیر باشد، بلکه کلیت در مسائل حقوقی و اجتماعی به معنای اکثری بوده و لذا قابل استثنا است.[6]
  2. روح و کمال تمام عبادات به حضور قلب و توجه آن، به درگاه ذات حق تعالی است، به گونه‌ای که هیچ عبادتی، بدون توجه قلبی، مورد قبول و رحمت ذات حق تعالی واقع نمی‌شود.[7] رسول خدا(ص) در این باره فرمود: همانا بهره‌ای از نمازت نداری، مگر به همان مقدار که توجه به خدا داشته باشی».[8] آن‌حضرت در کلام دیگری فرمود: «به گونه‌ای از خدا بترس که گویی او را می‌بینی، که اگر تو او را نمی‌بینی، او تو را می‌بیند».[9]

امام خمینی(ره) نیز در زمینه‌ی حضور قلب فرمود: فوائد و نتایجی که در آیات و روایات، برای عبادت و نماز بیان کردند، به دست نمی‌آید، مگر آن‌که حضور قلب باشد.[10]

  1. با نگاهی به آداب نماز، شاید بتوان گفت؛ بیشترِ این آداب، برای محافظت از حضور قلب در نماز است؛ مثلا فرموده‌‌‌اند: در حال نماز، به اطراف نگاه نکنید، با دست و ریش بازی مکنید، نگاه به نقش انگشتر و کتاب نکنید، گوش به حرف‌های دیگران ندهید، در جاده، خیابان، کوچه، مقابل آتش، چراغ، آشپزخانه، کوره‌ی آتش، روبروی عکس، مجسمه‌ی انسان یا حیوان، مقابل قبر و در قبرستان نماز نخوانید.[11]

و شاید بر همین اساس؛ چون زیبایی و جذابیت‌های زن - در بسیاری از موارد-، برای توجه به او، بیشتر از مرد است، دستور داده‌اند که زن جلو یا مساوی مرد نماز نگزارد، مگر این‌که فاصله یا پرده‌ای باشد که در این صورت کراهت یا حرمت برداشته می‌شود و نماز باطل نخواهد بود.[12]


[1]. اگر زن جلوتر یا مساوی مرد بایستد، نماز باطل است. لنکرانى، محمد فاضل موحدى‌، رساله توضیح المسائل‌، ص 151، قم، چاپ صدو چهاردهم، 1426ق. اگر بین مرد و زن، مقداری، ولو به اندازه یک وجب فاصله باشد، جلوتر بودن زن، اشکال ندارد؛ حسینی خامنه‌ای، سید علی، اجوبة الاستفتاءات، ص 75، سؤال 374، قم، دفتر معظم له، چاپ اول، 1424ق. بنابر احتیاط لازم، زن عقب‌تر از مرد، بایستد؛ امام خمینی، توضیح المسائل مراجع، مطابق با فتاوای، سیزده نفر از مراجع تقلید، مسئله 886، مطابق با فتوای آیت الله سیستانی.

[2]. امام خمینی، توضیح المسائل مراجع، مطابق با فتاوای، سیزده نفر از مراجع تقلید، مسئله، 888، 887، 886.

[3]. حضرات آیات گلپایگانی و صافی، همان.

[4]. «و ما اوتیتم من العلم الا قلیلاً». اسراء، 85.

[5]. «الناس اعداء ما جهلوا»، سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 501، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.

[6]. برگرفته از پاسخ «فلسفه حلیت میگو»، 1967

[7]. امام خمینی، سر الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، ص 15 و 25، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ نهم، 1429ق.

[8]. همان، ص 26.

[9]. منسوب به جعفر بن محمد علیه السلام (امام ششم)، مصباح الشریعة، ص 8، بیروت، اعلمی، چاپ اول، 1400ق؛ سر الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، ص 26 و 182.

[10]. سر الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، ص 28.

[11]. توضیح المسائل مراجع، مسئله، 898؛ سر الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، ص 32.

[12]. توضیح المسائل مراجع، مسئله، 888.