دو نوع حجاب فرا روی سالک الی الله قرار دارد؛ حجاب های ظلمانی و حجاب های نورانی؛ حجاب های ظلمانی همان شهوات و کشش های مادی است و صفات و عادت های ناپسند؛ ولی حجاب های نورانی فراتر از امور مادی بوده و مربوط به تجلیات نوری و آیات غیبی حق تعالی است که در عین حال مانع از شهود ذات او است. همچنان که گفته اند خداوند از شدت ظهور در حجاب است. و این نوع حجاب ها حجاب نورانی نامیده می شود.
ترجمه روایت مورد پرسش: «پیامبر خدا (ص) از جبرئیل نقل می کند: همانا بین من و پروردگار هفتاد حجاب از نور است که اگر یکی از آنها را مشاهده کنم سوخته و نابود خواهم شد».[1]
دو نکته مهم در این روایت نیاز به توضیح دارد:
1. خداوند دارای حجاب هایی از نور است.
2. پیامبر اسلام (ص) از این حجاب ها گذر نمود، حال آن که برای جبرئیل چنین امکانی وجود نداشت.
همچنان که در روایت دیگری می فرماید: «فَلَمَّا بَلَغَ إِلَى سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى فَانْتَهَى إِلَى الْحُجُبِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ تَقَدَّمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ لَیْسَ لِی أَنْ أَجُوزَ هَذَا الْمَکَانَ وَ لَوْ دَنَوْتُ أَنْمُلَةً لَاحْتَرَقْتُ »؛[2] چون پیامبر خدا به سدرة المنتهی نائل شد، پس به حجاب هایی رسید و آن گاه جبرئیل گفت ای رسول خدا پیش رو! سزاوار نیست که من بر این جا گذر کنم و اگر یک بند انگشت نزدیک تر شوم خواهم سوخت.
در بیان مطلب می گوییم:
دو نوع حجاب فرا روی سالک الی الله قرار دارد؛ حجاب های ظلمانی و حجاب های نورانی؛ حجاب های ظلمانی همان شهوات و کشش های مادی است و صفات و عادت های ناپسند، ولی حجاب های نورانی فراتر از امور مادی بوده و مربوط به تجلیات حق است که این تجلیات، در عین خدانمایی حجاب وصل او هم هستند، همچنان که در دعای عرفه امام حسین (ع) می خوانیم: «خدایا تردد من در آثار و مظاهری که وجه تو را نشان می دهد موجب دور شدن و دیر شدن زیارت تو گردیده. پس مرا به واسطه خدمتی که من را به تو می رساند با خود جمع کن».[3]
بنابراین، حتی موجودات پاک و بی گناه همچون فرشتگان الاهی در عین این که فاقد حجاب های ظالمانی هستند، اما در حجاب های نورانی محدود شده اند؛ به عبارت دیگر، همان نور خدا است که حجاب خدا شده است.
ولی خداوند در وجود انسان این استعداد را نهاده که بتواند تحمل ملاقات خدا را داشته باشد و نابود نشود و این استعداد را در وجود پیامبر اسلام (ص) به طور بالفعل به اثبات رسانده است.
گفتنی است که حقیقت حجاب نوری مربوط به وجود خود سالک است؛ یعنی انسان بعد از گذشتن و فنا شدن از صفات و داشته های خود باید از ذات خود هم بگذرد و بعد از فنای از خود به مقام بقای بالله برسد. همچنان که حافظ می گوید: تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز[4]
و این استعداد فقط به انسان داده شده؛ چرا که خلیفه خدا است و جز خلیفه خدا، خدا را ملاقات نمی کند. و علتش این است که غیر خدا را به حریم خدا راهی نیست؛ ولی خلیفه خدا غیر خدا نیست؛ چرا که از خود فانیست و خدا است که در او جانشین شده است. پس انسان هرچند همچون فرشتگان از حجب ظلمانی بیرون آمده باشد ولی تا از هستی خود عبور نکرده، محجوب از خدا خواهد بود (حجاب های نوری) و هرگاه همه هستی او نیست شد، وجود خدایی یافته و به لقای خدا خواهد رسید. و ملائکه از این استعداد برخوردار نیستند؛ یعنی در عین نداشتن حجب ظلمانی، حجب نوری که همان حد محدود وجود خود آنان است، مانع از این است که از خود فراتر روند.
نمایه مرتبط:
حجاب های نورانی، 4767 (سایت: 5013).
[1] «وَ عَنْ أَنَسٍ عَنِ النَّبِیِّ ص قَالَ قَالَ جَبْرَئِیلُ إِنَّ بَیْنِی وَ بَیْنَ الرَّبِّ لَسَبْعِینَ حِجَاباً مِنْ نَارٍ أَوْ نُورٍ لَوْ رَأَیْتُ أَدْنَاهَا لَاحْتَرَقْتُ»، مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 55، ص 44. موسسة الوفاء، بیروت، 1409ق.
[2] ابن شهر آشوب، المناقب، ج 1، ص 178. موسسه انتشارات علامه، قم.
[3] سید بن طاوس، الاقبال، ص 348، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1367 ش.
[4] دیوان حافظ، ص 294، انجمن خوشنویسان ایران و انتشارات سروش، چاپ پنجم، 1374.