براساس دستورات اسلام بر عامه مردم لازم است که برای فهمیدن دین، یا خود با تحقیق و تفحّص علمی به احکام الاهی دست یابند، یا به عالمان دین رجوع کنند و چون اکثر مردم قادر نیستند که خود در مسائل دینی تفقّه و تفحٌص نمایند، بنابراین، باید به عالمان دینی مراجعه نمایند. ائمه اطهار (ع) معیارهایی برای شناخت علمای شایسته بیان کرده اند که دست یابی به عالمان صالح و شایسته را برای شیعیان آسان می کند؛ مثلا فرمودند: آن کس از علما که پاسدار نفس و حافظ دین و مخالف با هواى خود و فرمانبردار امر خدا باشد، بر عوام واجب است که از او تقلید کنند.
علاوه این که ائمه (ع) فرمودند حکمت گمشده مؤمن است و هر جا بیابد از آن استفاده می کند هر چند نزد کافر باشد.
برای روشن شدن پاسخ تذکر چند نکته ضروری است:
1. ارزش علم عالم؛ خداوند متعال درباره فضیلت علم و جایگاه عالم، در قرآن کریم می فرماید: "بگو: آیا آنهایى که مىدانند با آنهایى که نمىدانند برابرند"؟[1]
در جایی دیگر فرموده است: "خداوند کسانى را که ایمان آوردهاند و کسانى را که علم به آنان داده شده درجات عظیمى مىبخشد و خداوند به آنچه انجام مىدهید آگاه است". [2]
در روایات نیز ارزش علم و عالم و ضرورت رجوع به عالم به روشنی بیان شده است.
رسول خدا (ص) فرمودند: "کسی که علم را از اهل آن بیاموزد و به آن عمل کند، نجات یافته است".[3]
نیز فرمودند: "نگاه کردن به صورت عالم عبادت است،[4] و در جایی دیگر ضرورت دانش اندوزی را بیان کرده و فرمودند: "طلب علم بر هر مرد و زن مسلمانی واجب است".[5]
2. از مجموع آیات و روایات اسلامی فهمیده می شود که آیین اسلام، آیین دائم و جاودانی است و قوانین آن، تا روز رستاخیز برای بشر لازم الاجرا است، لذا بر انسان لازم است که همه آن احکام را بیاموزد و برای رسیدن به این مضامین، دو راه بیشتر ندارد؛ یا این که خود انسان با سرمایه علمی خود به منابع فقهی و دینی رجوع کرده و احکام و مسائل را از درون آنها استخراج کند و در صورتی که خود، قدرت علمی ندارد به اهل فن و خبره رجوع کند.[6]
3. پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) معیارهایی برای تشخیص علمای شایسته بیان فرموده اند که چند نمونه را بیان می کنیم:
امام حسن عسکرى (ع) در باره این آیه: "فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدِیهِمْ، ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ"؛ واى بر کسانى که کتاب را به دست هاى خود (و از پیش خود) مىنویسند و سپس مىگویند که این از جانب خدا است، چنین گفت: این آیه در حق قوم یهود نازل شده است. مردى به امام صادق (ع) گفت: اگر آن گروه عوام از یهودیان، کتاب (تورات) را به وسیله علمایشان فرا مىگرفتند، پس چگونه آنان را به تقلید و قبول کردن از علما نکوهش کرده است؟ مگر عوام یهود همچون عوام ما نبودند که از علما تقلید مىکنند؟، امام صادق (ع) فرمود: میان عوام ما و عوام یهود از یک جهت برابرى وجود دارد و از جهت دیگر فرق. اما برابرى بدان جهت است که خدا عوام ما را به سبب تقلیدشان نکوهش کرده است، همان گونه که عوام ایشان را نکوهش کرده است. و اما فرق بدان جهت است که عوام یهود با این که از دروغ گویى آشکار و حرام خوارى و رشوهگیرى علماى خود و دست بردن آنان در احکام خدا با خبر بودند، و یقین داشتند که هر کس چنین باشد فاسق است
و شایسته نیست که واسطه میان خدا و خلق یا پیامبر خدا و خلق باشد، باز از این گونه عالمانى تقلید و پیروى کردند، عوام ما نیز اگر از علماى خود فسق آشکار و تعصب نابجا و توجه به دنیا و امور حرام مشاهده کنند و باز هم به تقلید از ایشان ادامه دهند، آنان نیز همچون قوم یهودند که خدا ایشان را به سبب تقلید کردن از عالمان فاسق مذمت کرده است. و اما آن کس از علما که پاسدار نفس و حافظ دین و مخالف با هواى خود و فرمانبردار امر خدا باشد، بر عوام واجب است که از او تقلید کنند. و این جز در بعضى از فقیهان شیعه، نه همه آنان، نیست، پس هر کس از علما، مرتکب کارهاى زشت و قبیح شود، و به راهى برود که دیگر فقیهان فاسد رفتند، از او چیزى را که از ما نقل مىکند نپذیرید، و حرمتى برایش قائل نباشید".[7]
رسول گرامی اسلام (ص) نیز فرمودند: "با هر عالمی همنشین نباشید، مگر آن عالمی که شما را از پنج چیز خطرناک به سوی پنج چیز سودمند دعوت نماید: از شک به یقین و از تکبر به تواضع و از ریا و خودنمایی به اخلاص و از دشمنی و کنیه توزی به خیر خواهی و از رغبت و میل به دنیا به زهد و بی رغبتی به دنیا".[8]
4. بر اساس دستورات اسلام، علم، دانش و حکمت گمشده انسان مؤمن است و در هر جا و نزد هرکس بیابد از آن استفاده می کند"؛[9] یعنی انسان مؤمن به دنبال علم و حکمت اصلاح وجود خود است و هر سخنی را که براساس عقل و حکمت است می پذیرد و به پیروی از امام علی (ع) به خود سخن و گفتار نگاه می کند، نه به گوینده سخن.[10] البته این روش در جایی که انسان به خصوصیات و رفتار شخص گوینده آگاهی داشته باشد و رفتار وی را مخالف گفتارش بداند قهرا در میزان تأثیر آن سخن هر چند بر اساس حکمت باشد کاسته خواهد شد، ولی در همین مورد هم انسان می تواند براساس تعلیمات دینی از حکمت و علم او استفاده کند.
[1] زمر، 9.
[2] مجادله، 11.
[3] عوالی اللئالی، ج 4، ص 77؛ کافی، ج 1، 46.
[4] بحار، ج 1، ص 195.
[5] تنبیه الخواطر، ج 2، ص 176.
[6] راهنمای حقیقت، آیت الله جعفر سبحانی، ص 577.
[7] الحیاة، ترجمه احمد آرام، ج 2، ص 571.
[8] بحار ، ج 1، ص 38.
[9] سَهْلُ بْنُ زِیَادٍ عَنْ بَکْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ الْحِکْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَحَیْثُمَا وَجَدَ أَحَدُکُمْ ضَالَّتَهُ فَلْیَأْخُذْهَا . کافی، ج8، ص167.
[10] "خذ الحکمة ممن أتاک بها و انظر إلى ما قال و لا تنظر إلى من قال". غرر الحکم، ص 58.