عصمت، یک صفت نفسانی و نیروی درونی است که دارنده را از فکر و خیال انجام گناه، چه رسد به ارتکاب گناه، باز میدارد و در اصطلاح به معناى مصون و محفوظ بودن از خطا، نسیان، لغزش و گناه است.
در یک تقسیم بندی کلی عصمت بر دو نوع است: 1- مصونیت و معصومیت کلى؛ 2- عصمت نسبى، که قابل شدت و ضعف است.
بر این اساس معصوم به پنج گروه اطلاق می شود:
1.همه انبیای الهی.
2. همه ائمه.
3. همه فرشتگان الهی.
4. عصمت غیر گروه های سه گانه (زیرا عصمت ملازم با نبوت یا امامت نیست زیرا ممکن است فردی معصوم باشد و لی پیامبر نباشد) مانند حضرت فاطمه (س) و حضرت مریم (س).
5. گروهی از انسانهای مخلص.
عصمت در لغت به معناى مصون و محفوظ بودن و در اصطلاح به معناى مصون و محفوظ بودن از خطا، نسیان، لغزش و گناه است[1]، به عبارت دیگر؛ عصمت، یک ملکه نفسانی و نیروی درونی است که دارنده آن را از فکر و خیال انجام گناه، چه رسد به ارتکاب آن، باز میدارد.
مصونیت از خطا و عصیان دو گونه است:
1-مصونیت و معصومیت کلى، در تمامى ادوار عمر (از بدو تولد تا آخر) از تمامى سهو و نسیان و عصیان و خطا در فراگیرى و تعلیم و اجرای دین الهى. این امر تنها در فرشتگان، انبیا و ائمه (ع) تحقق یافته و نسبت به تحقق آن در دیگران، دلیلى نداریم.[2]
2- عصمت نسبى، که قابل شدت و ضعف و در افراد مختلف، متفاوت و متغیّر است. در امور دین چه بسا پس از تلاشها و ریاضتها و تهجدهاى عدیده تا حدودى فراهم و به واسطه همانها حفظ میگردد، بدون این که تضمینى براى حفظ آن تا آخر عمر باشد. از این رو عصمت نسبى را با توجه به شدت و ضعف آن میتوان به سایرین نیز نسبت داد. از این حالت در افراد عادى با عنوان "ملکه عدالت" یاد میشود؛ یعنى شخص به گونهاى است که لغزش عمدى و کبیره از او دیده نمىشود.[3]
طبق مبنای اخیر معصوم هم شامل پیامبران و امامان و ملائکه می شود و هم شامل انسان هایی که با خودسازی مرتکب گناه نمی شوند بر این اساس این مقام و جایگاه به پیامبران و چهارده معصوم منحصر نیست و مخلوقات مخلص دیگر نیز در برخی مراتب از چنین ویژگی برخوردارند.
از این رو ما معصومین را به پنج دسته تقسیم می کنیم و شرح کوتاهی از دلایل عصمت آنان ارائه می کنیم:
1. انبیاء(ع)
پیامبران آسمانی باید از هر نوع گناه، اعم از صغیره و کبیره، مصون باشند و هرگز نباید لحظهای گرد گناه بگردند. طبق نظر دانشمندان شیعه، پیامبران در چهارگونه عصمت همسان یکدیگرند:
عصمت در تلقی (دریافت) وحی و ابلاغ آن؛ عصمت در اعتقادات؛ عصمت از گناهان ؛ عصمت از خطا و نسیان.
دلائل عقلی عصمت انبیاء
دانشمندان بزرگ علم کلام ، دلائل فراوانی بر لزوم عصمت انبیاء از طریق عقل آورده اند که برخی از آنها عبارتند از:
الف- عوامل درونی:
در وجود پیامبران، عوامل گناه (جهل و ناآگاهی و غلبه شهوات و هوسها و ...) در برابر عوامل بازدارنده گناه محکوم است.
ب- دلیل اعتماد و نقض غرض:
روشن است که هدف از بعثت پیامبران هدایت نوع بشر در سایه دستورات الهی است، این هدف در صورتی تأمین می شود که هیچ گونه شک و تردیدی برای مردم نسبت به سخنان و تعلیمات آنها نباشد، به گونه ای که سخن آنها را سخن خدا بدانند، و تعلیمات آنها را تعلیمات الهی، تا از جان و دل آنها را بپذیرند، و صددرصد در برابر آن تسلیم باشند و به آن اعتماد کنند.
مسلم است شخص عاقل و حکیم و آگاه، هرگز بر خلاف مقصود و هدفش کاری نمی کند حال اگر آنها معصوم از گناه و خطا نباشند، انسان ها را به گمراهی می کشانند و این درست نقطه مقابل هدف بعثت پیامبران است.
ج- اغراء به جهل و تشویق به خطا ممکن نیست:
مسلماً خداوند در مقام هدایت بندگان خود هرگز کوچکترین کاری که سبب تشویق آنها به خطا یا دعوت آنها به انحراف باشد نخواهد کرد، چرا که صدور چنین عملی از هر کس خصوصا ذات پاک خداوند بزرگ قبیح و زشت است. اگر خداوند ادله نبوت، اعم از معجزات و دلائل علمی، را در اختیار غیر معصوم (یعنی کسی که ممکن است دروغ بگوید، خطا کند و مرتکب گناهی گردد)، بگذارد، بندگان خود را به گمراهی افکنده است و این نسبت به خداوند حکیم محال است
د- عدم شایستگی غیر معصوم برای دریافت وحی:
می دانیم هر مأموریت حکیمانه ای نیاز به شایستگی و قابلیت در خور آن را دارد، ممکن نیست افراد نالایق و غیر مستعد وظیفه ی خود را به طور صحیح انجام دهند. این را هم می دانیم که پیامبران پیام خدا را از طریق وحی دریافت داشته و به انسان ها می رساندند، پیامی که سراسر نور و معنویت است، و محتوای آن نیز سراسر ایمان و تقوی است، بدیهی است گیرنده ی چنین پیامی باید چنان پاک و منزه باشد که بتواند با عالم ماورای طبیعت و ذات پاک خدا که از هر عیب و نقص مبراست ارتباط پیدا کند و پیامی که محتوایش مملو از پاکی و تقوی است دریافت دارد.
دلائل نقلی عصمت انبیاء
آیاتی از قرآن بر عصمت انبیا دلالت دارند که در زیر به برخی از آنها اشاره می شود:
الف- آیاتى که انبیاء را جزء مخلصین شمرده و مخلصین کسانى هستند که حتى شیطان از گمراه کردن آنها مایوس شده و آنها را استثناء کرده است. گفت: به عزتت سوگند همه آنان را گمراه خواهم کرد، مگر بندگان خالص تو از میان آنها[4]. مـخـلص مساوى با معصوم است، که قطعاً انبیاء مصادیق آنند. خداوند متعال می فرماید: در این کتاب از موسى یاد کن که او مخلص بود و رسول و پیامبر والا مقام[5]، و نـیـز در مورد حضرت یوسف فـرموده است: این چنین کردیم تا بدى و فحشاء را از او (یوسف) دور سازیم چرا که او ازبندگان مخلص ما بود[6].
ب- قرآن کریم اطاعت انبیاء را بطور مطلق لازم دانسته[7] و لازمه اطاعت مطلق، عصمت است.
ج- قرآن کریم مناصب الهى را به کسانى اختصاص داده که آلوده به ظلم نباشند[8] و هر گناهى حداقل ظلم به نفس است و هر گنه کارى در عرف قرآن کریم، ظالم نامیده مى شود.
2. ائمه(ع)
عصمت ائمه نیز تفاوت با عصمت پیامبران ندارد؛ آنان نیز از ابتدای ولادت معصوماند[9]، جز این که درباره ائمه اطهار، به جای دریافت و ابلاغ وحی، از تبیین و توضیح معارف وحیانی سخن میرود[10].
دلائل عقلی عصمت ائمه همان است که در عصمت انبیاء آمد اما دلائل نقلی عصمت ائمه عبارتند از:
آیه تطهیر[11]:
قرآن میفرماید: خداوند «تنها» میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور سازد و شما را کاملاً پاک کند. در این بخش از آیه دو ضمیر جمع به کار رفته است که هر دو به صورت جمع مذکر آمده است، و ربطی به همسران پیامبر (ص) پیدا نمی کند.
همچنین تعبیر به انّما که معمولاً برای حصر است و امروز در فارسی به جای آن «فقط» یا «تنها» گفته میشود، دلیل بر آن است: موهبتی که در این آیه آمده ویژه ی خاندان پیامبر (ص) است و شامل دیگران نمیشود.
جمله «یرید» (خداوند اراده دارد و میخواهد ....) اشاره به اراده تکوینی پروردگار است ، یعنی خداوند با یک فرمان تکوینی اراده کرده است که شما را از هر گونه آلودگی پاک و مصون دارد، نه اراده تشریعی، زیرا اراده تشریعی، به معنی مکلف ساختن آنها به حفظ پاکی خویش است و میدانیم این تکلیف منحصر به خاندان پیامبر(ص) نیست، همه مسلمانان مکلف و موظفند که خود را پاک نگه دارند.
و اما «رجس» در لغت به معنی شیء ناپاک[12] است و اگر در بعضی از کلمات بزرگان رجس به معنی «گناه» یا «شرک» یا «اعتقاد باطل» یا «بخل و حسد» تفسیر شده در حقیقت بیان مصداق هایی از این مفهوم وسیع و گسترده است.
به هر حال با توجه به الف و لام جنس که بر سر این کلمه آمده (اَلرِّجْس) و در این جا معنی عموم را میرساند مفهوم آیه چنین است که خداوند اراده کرده هرگونه و هر نوع از انواع آلودگی را از آنان دور سازد.
جملة «وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» با توجه به این که معنی «تطهیر» پاک ساختن است تأکید مجددی است بر مسئله نفی رجس و نفی همه پلیدیها که در جمله قبل آمده است،
و واژه «تطهیراً» که به اصطلاح مفعول مطلق است باز هم تأکید دیگری بر این معنا است.
نتیجه این که خداوند با انواع تأکیدها اراده فرموده است که اهل بیت پیامبر اسلام (ص) را از هر گونه پلیدی و آلودگی پاک و مبّرا سازد.
البته ادله دیگر این نکته را به وضوح بیان می کنند که اهل بیت پیامبر (ص) در چهارده معصوم منحصر است.[13]
3. فرشتگان الهی
امام عسکری(ع) میفرماید:
«فرشتگان خدا به کمک الطاف الهی از کفر و امور ناپسند، معصوم و در اماناند.»[14]
هم چنین در ادامه می فرمایند: فرشتگان مانند انبیا و امامان هستند.[15]
4. عصمت غیر گروه های سه گانه (زیرا عصمت ملازم با نبوت یا امامت نیست زیرا ممکن است فردی معصوم باشد ولی پیامبر نباشد) مانند حضرت فاطمه (س) و حضرت مریم(س)؛
برخی از آیات قرآن بر پاکی و طهارت مریم گواهی میدهد: ای مریم، خداوند تو را برگزید و پاک ساخته و تو را بر زنان جهان برتری داده است.»[16] مفسران بر دلالت این آیه بر عصمت آن حضرت تاکید دارند.[17] و همچنین آیه تطهیر بر عصمت حضرت فاطمه دلالت دارد، چنان که در بالا گفته شد.
5. گروهی از انسانهای مخلص میتوانند به برخی از مراتب عصمت یعنی عصمت از گناه دست یابند.[18] چون منشأ عصمت اراده و اختیار آدمی است، البته عصمت همه جانبه مخصوص گروه خاصی از اولیای الهی است، ولی برخی از مؤمنان پرهیزگار در سایه تهذیب نفس و تزکیه میتوانند در بخش عظیمی از افعال خویش از ارتکاب گناه مصون باشند و این امری اختیاری است.[19] در واقع ملکه راسخه داشتن بر اتیان اوامر و اجتناب از منهیّات و عدم اصرار بر صغایر است و این چیزی است که گاهی از آن به ملکه عدالت تعبیر آورده می شود.
[1] عقاید الامامیه، ص 187.
[2] نک: مصباح یزدى، معارف قرآن، ج 4 و 5 (راه و راهنماشناسى)، ص 212 - 147؛ آموزش عقاید، ج 2، ص 260 - 232، درس 26 - 24.
[3] اقتباس از پاسخ شماره 178 (سایت: 1395).
[4] ص، 82: قال فبعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم الـمـخلصین.
[5] مریم ، 51: واذکر فى الـکـتاب موسى انه کان مخلصا و کان رسولا نبیا.
[6] یوسف ، 24: کذلک لنصرف عنه السوء والفحشاء انه من عبادنا المخلصین.
[7] بقره ، 124: و ما ارسلنا من رسول الالیطاع باذن اللّه.
[8] بـقـره ، 124: لا یـنـال عـهـدى الـظـالـمـیـن.
[9] راهنماشناسی، محمد تقی مصباح یزدی، ص 673.
[10]منشور عقایدامامیه، ص110 و 111؛ پرسمان عصمت، حسن یوسفیان، ص 43.
[11] «انَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِرَّکُمْ تَطهیراً».
[12] خواه از نظر طبع آدمی آلوده و منفور باشد یا به حکم عقل یا شرع، و یا همه ی این ها، به همین جهت راغب در مفردات بعد از آن که رجس را به معنی شیء قذر (آلوده) معنی میکند، چهار صورت برای آن ذکر مینماید (آلوده از نظر طبع آدمی ، یا عقل، یا شرع ، و یا همه این ها).
[13] نک: نمایه: مصادیق اهل بیت، سؤال 1247 (سایت: )
[14] بحارالانوار، ج 56، ص 321. "َ إِنَّ مَلَائِکَةَ اللَّهِ مَعْصُومُونَ مَحْفُوظُونَ مِنَ الْکُفْرِ وَ الْقَبَائِحِ بِأَلْطَافِ اللَّهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِمْ لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ ".
[15] بحارالانوار، ج 56، ص 322- "ثُمَّ قَالَ ع لَوْ کَانَ کَمَا یَقُولُونَ کَانَ اللَّهُ قَدْ جَعَلَ هَؤُلَاءِ الْمَلَائِکَةَ خُلَفَاءَ عَلَى الْأَرْضِ وَ کَانُوا کَالْأَنْبِیَاءِ فِی الدُّنْیَا أَوْ کَالْأَئِمَّةِ فَیَکُونُ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْأَئِمَّةِ ".
[16] آل عمران، 42: «یا مَرْیَمُ اًِّنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلی نِسأِ الْعالَمِینَ.
[17] المیزان، ج 3، ص 217.
[18] نک: ولایت نامه، علامه طباطبایی، ترجمه همایون همتی، ص 48 – 55.
[19] منشور عقاید امامیه، ص 116.