"هنر" واژهای فارسی است و گسترۀ وسیعی دارد، هرچند در معنای خود، نوعی برتری و امتیاز را برای هنرمند به دنبال دارد؛ اما تعریفی کاملا دقیق و مشخصی از آن ارائه نشده است، ولی نظر به اینکه هنر یکی از جنبههای زندگی دنیوی انسانها است، میتوان آیاتی از قرآن که دیدگاه این کتاب آسمانی را در ارتباط با دنیا مشخص مینماید، به مقولۀ هنر نیز سرایت داد، و نتیجه گرفت که هنر مورد تأیید قرآن، آن دسته از رفتار و کردار انسانها است که علاوه بر برجستگی و امتیازی که هنر بدون آن به وجود نمیآید، از دو خصوصیت دیگر نیز برخوردار باشد:
- اینکه در راستای ترویج و تبلیغ آموزههای دینی و اصول فطری بشری و نیز توجه دادن انسانها به معاد و دنیای آخرت باشد.
- اینکه هنرمند، در اجرای هنر خود، از موازین پذیرفته شدۀ دینی تخطی و سرپیچی ننماید.
در پاسخ به این سؤال، ابتدا باید به دو نکتۀ مهم توجه نمود:
- باید دانست که قرآن کریم، لغتنامه نیست، تا بخواهد معنا و مفهوم یکایک واژهها را بیان نموده و یا در مورد هر موضوع جزئی، اظهار نظر نماید، بلکه قرآن، معیارها و اصول حاکم بر زندگی انسانها را در اختیار قرار میدهد. بر این اساس، اگر محدودۀ معنایی یک واژه را، با مراجعۀ به منابع آن، کاملا مشخص نمودیم، آنگاه میتوانیم با استفاده از اصول کلی مطرح شده در قرآن، دیدگاه این کتاب آسمانی را نسبت به آن دریابیم.
- باید توجه داشت که واژۀ هنر، واژهای فارسی است، بر همین اساس، باید معنای آنرا در لغتنامههای فارسی جستوجو کرد.
میدانیم که دامنۀ هنر به اندازهای گسترده و وسیع است که نمیتوان تعریف دقیقی از آن ارائه نمود. و تعاریفی که در لغتنامهها مییابیم، تنها کلیاتی در مورد هنر بوده و نمیتوان با کمک آن، مصادیق هنر را به طور دقیق مشخص نمود. به عنوان نمونه، مرحوم دهخدا، هنر را اینگونه توصیف نموده:
"این کلمه در واقع به معنای آن درجۀ از کمال آدمی است که هشیاری و فراست و فضل و دانش را دربردارد و نمود آن، صاحب هنر را برتر از دیگران مینماید".[1]
قرآن و هنر
اکنون با در نظر داشتن این دو نکته، به تحلیل و بررسی موضوع هنر از نگاه قرآن میپردازیم:
بدیهی است که هنر، گسترۀ وسیعی دارد و طبق آن، میتوان هر شخصی را که دانش و استعداد و توانایی انجام هر کاری را بیشتر از دیگران داشته باشد، هنرمند نامید. چه این استعداد و توانایی در جهت مثبت باشد و چه در جهت منفی و چه بیجهت!
نیز مشاهده میکنیم که اگر بخواهیم، تعاریف ارائه شده از هنر را مبنای تحقیق خود قرار دهیم، بیشتر انسانها در یک زمینۀ خاص، هنرمند هستند؛ اما با این وجود، اکنون در عرف عمومی، واژههایی؛ مانند "هنرمند" و "هنرپیشه"، تنها به قشر محدودی از افراد جامعه اطلاق میشود که در زمینههای خاصی؛ مانند سینما، تئاتر، مجسمهسازی، نقاشی و ... مشغول فعالیت هستند. افراد دیگر، هرچند در واقع از هنر بسیاری نیز برخوردار باشند، با این عناوین مورد خطاب قرار نمیگیرند. به عنوان نمونه هیچگاه به کشاورزی که توانایی خارق العادهای در رشتۀ خود دارد، "هنرپیشه" نمیگویند!
بیان این مطالب بدین دلیل است که بدانیم، هنر در دو گسترۀ عام و خاص قابل ارزیابی بوده و هر کدام از آنها نیز پاسخ متناسب با خود را میطلبد، بدین ترتیب که در هنرهای خاص، شما باید ابتدا نوع هنر را با تمام جزئیات آن مشخص نموده، سپس نظر اسلام و قرآن را در ارتباط با آن جویا شوید، مانند پرسش 3338 که سؤالی در مورد دیدگاه اسلام، نسبت به هنر مجسمه سازی و نقاشی است.
اما، برای دریافت نظر اسلام در ارتباط با هنر؛ در معنای عمومی و کلی آن، ابتدا باید موازین کلی اسلامی را شناخت، سپس بتوان هر رشتۀ هنری را، با در نظر داشتن این اصول و موازین کلی، بررسی نموده و انطباق و یا عدم انطباق آنرا با آن اصول، ارزیابی نمود.
در ارتباط با دیدگاه کلی قرآن در مورد هنر باید گفت: هر چند، آیه و یا سورهای در ارتباط با تعریف و تبیین واژۀ "هنر" و بیان مصادیق آن، نازل نشده است؛ اما از آنجا که هنر، به عنوان بخشی از زندگی دنیوى بشر به شمار میآید، دیدگاه قرآن در مورد "دنیا" را میتوانیم به عنوان دیدگاه این کتاب آسمانی در ارتباط با "هنر" نیز در نظر بگیریم.
همانگونه که میدانیم، میتوان رفتارهای دنیوی انسان را با نگاهی ارزشمدارانه، در سه محدودۀ "با ارزش"، "ضد ارزش" و "بیارزش" تقسیمبندی نمود. طبیعی است که طبق تعالیم قرآنی، رفتار "با ارزش" رفتاری است که در راستای منافع اخروی و یا آن دسته از منافع دنیوی باشد که با تعالیم اسلامی منافاتی ندارد. رفتار "ضد ارزش" را هم میتوان در اعمالی جستوجو نمود که مخالف صریح آموزههای دینی بوده و انجام آن، نوعی مخالفت با خدا و پیامبر تلقی شود. در این میان، رفتارهای دیگری نیز وجود دارند که بدون هدف و انگیزهای مشخص بوده، نه منطبق با اصول دینی ارزیابی میشوند و نه میتوان آنها را مخالف صریح دین، در نظر گرفت. این رفتارها را رفتارهای "بیارزش" مینامیم که در نهایت به دلیل از بین بردن فرصتهایی که لحظه لحظۀ آن برای انسانها ارزشمند است، ممکن است به رفتاری "ضد ارزش" تبدیل شوند!
انواع هنرها نیز از این چهارچوب خارج نبوده و در یکی از سه محدودۀ فوق قرار میگیرند؛ لذا بیش از آنکه نوع هنر در ارزشگذاری آن مهم باشد، انگیزه و هدف استفاده از هر هنری در تعیین دیدگاه قرآن و دین نسبت به آن هنر، کارسازتر است.
خداوند، همانگونه که برخی از هنرمندان داستانسرا را، به دلیل انگیزۀ منفی آنها مورد سرزنش قرار میدهد،[2] سورۀ یوسف را یک شاهکار هنری در زمینۀ داستانسرایی مطرح میکند،[3] و با وجود اینکه دنیا را کالایی بیارزش و زودگذر معرفی مینماید،[4] انسانها را به دقت در هنر آفرینش و ظرافتهای آن دعوت میکند![5] و با اینکه از صنایع بشری که در جهت مثبت به کار گرفته شدهاند؛ مانند کشتیسازی،[6] کشاورزی،[7] و ... نیز به نیکی یاد نموده و آنها را نیز نشانۀ قدرت خود میداند، چون خالق این هنرها یعنی انسان مخلوق پروردگار است؛ اما صنعت و هنری که برای دور نمودن از خدا باشد را مانند صنعتگران و هنرمندان آن، مستحق نابودی و آتش جهنم میداند.[8]
همانگونه که ملاحظه فرمودید، در بسیاری از هنرها خود هنر به تنهایی نمیتواند مورد تأیید و یا نکوهش قرآن باشد، بلکه تنها انگیزۀ هنرمندان است که میتواند، معیاری برای نگاه مثبت و یا منفی قرآن، مورد ارزیابی قرار گیرد. به عنوان نمونه، ما یک هنر را از دیدگاه قرآن مورد بررسی قرار میدهیم:
قرآن کریم، هنر مهندسی ساختمان را، به خودی خود، نه تأیید میکند و نه رد مینماید؛ اما اگر انگیزۀ اجرای این هنر، انگیزهای خداپسندانه باشد، مورد تأیید قرآن قرار میگیرد؛ مانند ساختن مسجدی که برای عبادت بنا شود،[9] یا خانهای برای آسایش مردم،[10] و یا حتی بنای کاخی با فرشهای شیشهای که مانند استخر آبی به چشم میآید،[11] نه برای دنیاپرستی، بلکه به منظور نشان دادن اینکه تمدن بشری با دینداری منافاتی ندارد و ... .
اما اگر انگیزهای ضد خدایی در میان باشد، همین هنر ساختمانسازی، تبدیل به هنری ضد ارزش میشود؛ مانند کاخی که هامان به دستور فرعون و به خیال مبارزۀ با پروردگار بنا نمود،[12] و حتی اگر انگیزۀ مبارزۀ با پروردگار نیز وجود نداشته باشد و تنها به منظور لهو و لعب و خوشگذرانی و فخرفروشی، ساختمانهایی بنا شود، چنین اقدامی از جانب قرآن، به شدت مورد نکوهش قرار گرفته است.[13]
جالب است که قرآن کریم، حتی ساختن مسجدی که با انگیزههای غیر دینی بنا شده را زیر سؤال میبرد![14] از سوی دیگر، خداوند افراد ناسپاسی که در ساختمانهای منحصر به فرد و مستحکمی زندگی مینمودند را در مدت زمان کوتاهی دچار عذاب کرده و نابود نمود،[15] تا اینگونه گمان نشود که میتوان با استفاده از هنر محکمسازی ساختمانها، در برابر خشم خداوند، ایمن بود.[16]
با بررسی تمام این آیات چه نتیجهای میتوان گرفت؟ آیا در نهایت، اسلام با هنر مهندسی ساختمان موافق است یا مخالف؟!
در پاسخ، باید گفت نباید انتظار داشت که اسلام، در مورد یکایک هنرها، نظر مثبت و منفی اعلام نماید، بلکه اسلام، موازین کلی خود را اعلام نموده و هنرمندان، باید هنر خود را منطبق بر آن نمایند.
پس از رسیدن به این جمعبندی، برخی موضوعاتی که میتواند برای مشتاقان هنر، قابل استفاده باشد را بیان میکنیم:
- پیامبران(ع) در هر دورۀ زمانی، معجزاتی در راستای همان هنری که هنر متداول زمانشان بود، اما بسیار برتر و برجستهتر، ارائه مینمودند. حضرت موسی(ع)، عصایی داشت که تبدیل به اژدها میشد. حضرت عیسی(ع) مرده را زنده میکرد و با ساختن پرندگانی از خاک با اجازۀ خداوند، آنها را تبدیل به موجوداتی زنده مینمود. پیامبر اسلام(ص)، قرآنی را عرضه نمود که در دورۀ اوج هنر شعر و ادب، هیچکس را یارای مقابله با آن نبود!
تمام اینها برای آن بود که پیامبران، علاوه بر اثبات نبوت خود ابهت به ظاهر هنرمندانی را که هنر خود را در مسیر ضد ارزشی قرار داده بودند، تحتالشعاع قدرت بینهایت خداوند قرار دهند.
ابن سکیت، دلیل تفاوت معجزات پیامبران را از امام رضا(ع) جویا میشود، آنحضرت تحلیل فوق را ارائه میفرماید.[17]
- در روایات متعددی، تازه ماندن قرآن بعد از گذشت سالها و قرنها، و اشتیاق به قرائت آنرا، حتی بعد از اینکه بارها مورد تلاوت قرار گرفته، نشانهای از تفاوت هنر بشری و معجزۀ آسمانی ارزیابی میشود،[18]و به استناد خود قرآن، اعلام شده است که تا روز قیامت، هرگز کتابی مانند آن ارائه نخواهد شد.[19] باید گفت کتابی که خود سراسر هنر است، نمیتواند هنر را قبول نداشته باشد! البته هنری که در صدد رویارویی با خداوند و تعالیم پیامبران او نباشد.
- قرآن استفاده از زیباییها و مصنوعات هنری را ممنوع نکرد،[20] بلکه در مواردی به آن سفارش هم کرده است؛[21] اما آنانی که با توجه افراطی به هنر و سایر مظاهر دنیوی، از خدا غافل شدهاند را به شدت نکوهش،[22] و در مواردی؛ مانند قارون دچار خشم و عذاب خود نموده است.[23]
- باید توجه داشت که اسلام و قرآن، شأن انسانهای با باایمان را بسیار بالاتر از آن میدانند که خود را به اموری سرگرم نمودند که هدف مشخصی از آن ندارند. خداوند دوری از بیهودهکاری را از ویژگیهای مؤمنان برشمرده است.[24] به همین دلیل، هنر مثبت میتواند مورد تأیید اسلام باشد، اما هنری که تنها برای وقتگذرانی و سرگرم شدن باشد و یا حتی "هنر برای هنر" مورد تأیید اسلام نیست.
- نباید به صرف اینکه چیزی هنر نامیده میشود، به آن روی آورد و در صدد آموختن آن بود؛ زیرا چه بسا بینزاکتیهایی که به یقین در تضاد با تعالیم دینی است، بر آن نام هنر نهاده شود!
یکی از اعتراضات امام خمینی(ره) به شاه، موضوع "جشن هنر" شیراز بود که رژیم پهلوی با نام هنر، هدف مبارزه با ارزشهای دینی را دنبال میکرد.[25]
امام خمینی در سخنانی چنین اظهار داشت: "در رژیم سابق تمام چیزها خصوصا فرهنگ و هنر محتوایش عوض شده بود".[26]
براین اساس، توجه به این نکته ضروری است که در انجام کارهای هنری، باید موازین شرعی را رعایت نمود. بنابر این، باید گفت هنری که به منظور ترویج و تبلیغ دین باشد؛ اما موازین شرعی در آن رعایت نشده باشد، نیز از لحاظ اسلام مورد پذیرش نخواهد بود، چه رسد هنری که قصد نابود کردن بنیانهای دینی را داشته باشد!
از تمام آنچه گفته شد، میتوان نتیجه گرفت که در نگاهی کلی، تنها هنری مورد تأیید اسلام و قرآن است که بدون آنکه از راههای نامشروع در آن استفاده شود، در خدمت اهداف عالیۀ الهی و دینی که منطبق با فطرت پاک بشری است، قرار گیرد و هرگونه هنری غیر از آن هر چند که مستقیما نیز در تعارض با آموزههای دینی نباشد، مورد تأیید و پشتیبانی اسلام و قرآن نخواهد بود.
مطالعۀ پیام امام خمینی(ره) خطاب به هنرمندان نیز نکتههای جالب توجهی را در ارتباط با دیدگاه اسلام در مورد هنر، در اختیارتان قرار خواهد داد.[27]
[1]. دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، واژهی "هنر".
[2]. لقمان، 6. "و من الناس من یشتری لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله".
[3]. یوسف، 3. "نحن نقص علیک احسن القصص ...".
[4]. آل عمران، 185؛ حدید 20؛ غافر 39؛ و آیات بیشمار دیگر.
[5]. لقمان، 20؛ شعراء، 7؛ سجده، 27؛ غاشیه 20 – 17 و ... .
[6]. لقمان، 31.
[7]. انعام، 141، نحل، 11، و ... .
[8]. طه، 69؛ انبیاء، 98.
[9]. بقره، 127؛ آل عمران، 96؛ توبه، 18؛ کهف، 21.
[10]. نحل، 80. "و الله جعل لکم من بیوتکم سکنا".
[11]. نمل، 44. "قال انه صرح ممرد من قواریر".
[12]. قصص، 38؛ غافر، 36. "و قال فرعون یا هامان ابن لی صرحا".
[13]. شعراء، 128 – 130. "ا تبنون بکل ریع آیة تعبثون".
[14]. توبه، 107. "و الذین اتخذوا مسجدا ضرارا و کفرا و...".
[15]. فجر، 9 – 5؛ اعراف، 74.
[16]. فصلت، 15.
[17]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 24، ح 20، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1365ش.
[18]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 89، ص 14، ح 6؛ ص 15، ح 8، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404ق.
[19]. همان، ص 16، ح 15، با استناد به سورۀ اسراء، آیه 88.
[20]. اعراف، 32. "قل من حرم زینة الله ...".
[21]. اعراف، 31. "خذوا زینتکم عند کل مسجد ...".
[22]. روم، 7. "یعلمون ظاهرا من الحیاة الدنیا و هم عن الآخرة غافلون".
[23]. قصص، 76- 83.
[24]. مؤمنون، 3. "و الذین هم عن اللغو معرضون"؛ فرقان، 72.
[25]. صحیفه امام، ج 3، ص 229.
[26]. همان، ج 18، ص 215.
[27]. همان، ج 21، ص 145.