کد سایت
fa210
کد بایگانی
11
نمایه
منافات نداشتن دین و علم
طبقه بندی موضوعی
نسبت علم و دین
برچسب
علم|دين|عناصر ثابت|عناصر متغير|تضاد|منافات
خلاصه پرسش
آیا دین با علم منافات دارد؟
پرسش
آیا دین با علم منافات دارد؟
پاسخ اجمالی
دانشهاى غیر دینى در استخدام یک فرآیند و عمل دینى قرار میگیرند، به این معنا که فقیه در پرتو عناصر ثابت و با کمک متخصصان علوم، به خصوص در حوزه علوم انسانى، میتواند به طراحى عناصر متغیّر بپردازد.
پاسخ تفصیلی
دین الهى از دو بخش عناصر ثابت و عناصر متغیر تشکیل میشود. ارتباط این دو بخش، مسئله بسیار مهمى است که از رهگذر تبیین آن میتوان معضل ارتباط بین علم و دین را حل کرد.
اجمال مسئله این است که ما عناصر ثابت را از دین جستوجو میکنیم و معتقدیم که این عناصر ثابت در دین خاتم در هر حوزهاى از فعالیتهاى اجتماعى بشر در قالب یک مکتب و نظام هماهنگ ارائه شده، و میبایست این مکتب و نظام از منابع اسلامى به استناد شیوهاى که اهلبیت(ع) پایهگذارى کردهاند، استخراج شود. در بخش ثابت هویت انسان و استخراج ثوابت دین بدون شک هیچ دانشى غیر از دانشهاى دینى به کار فقیه نخواهد آمد، هرچند در آنجا ممکن است برخى از دانشهاى غیردینى پرتوى فرا راه فقیه بیافکند و به او این امکان را بدهد که بتواند یک عنصر ثابت دینى را استخراج کند، اما هیچگاه هیچ عنصرى از عناصر علوم غیر دینى در متن استدلال، یا جستوجوى یک فقیه به کار نخواهد آمد.
اما بخش متغیّر کاملاً مرتبط به دانشها و علوم روز است؛ زیرا در بخش متغیّر براى تصمیمگیرى و تعیین مسیر و نشان دادن راه میبایست موقعیت و شرایط را شناخت، چه این شرایط، شرایط اقتصادى باشد، چه تربیتى، چه فرهنگى، و چه سیاسى. اینجا است که دانشهاى غیر دینى در استخدام یک فرآیند و عمل دینى قرار میگیرند، به این معنا که فقیه در پرتو عناصر ثابت و با کمک متخصصان علوم، به خصوص در حوزه علوم انسانى، میتواند به طراحى عناصر متغیر بپردازد. البته منطقى که این طراحى میبایست از آن تبعیت کند و در واقع تئورى راهنماى این امر خود بحث مفصلى دارد که ما مجموعه آنرا در قالب یک نظریه با عنوان «نظریه اندیشه مدون در اسلام» شاهد خواهیم بود.[1]، [2]
اجمال مسئله این است که ما عناصر ثابت را از دین جستوجو میکنیم و معتقدیم که این عناصر ثابت در دین خاتم در هر حوزهاى از فعالیتهاى اجتماعى بشر در قالب یک مکتب و نظام هماهنگ ارائه شده، و میبایست این مکتب و نظام از منابع اسلامى به استناد شیوهاى که اهلبیت(ع) پایهگذارى کردهاند، استخراج شود. در بخش ثابت هویت انسان و استخراج ثوابت دین بدون شک هیچ دانشى غیر از دانشهاى دینى به کار فقیه نخواهد آمد، هرچند در آنجا ممکن است برخى از دانشهاى غیردینى پرتوى فرا راه فقیه بیافکند و به او این امکان را بدهد که بتواند یک عنصر ثابت دینى را استخراج کند، اما هیچگاه هیچ عنصرى از عناصر علوم غیر دینى در متن استدلال، یا جستوجوى یک فقیه به کار نخواهد آمد.
اما بخش متغیّر کاملاً مرتبط به دانشها و علوم روز است؛ زیرا در بخش متغیّر براى تصمیمگیرى و تعیین مسیر و نشان دادن راه میبایست موقعیت و شرایط را شناخت، چه این شرایط، شرایط اقتصادى باشد، چه تربیتى، چه فرهنگى، و چه سیاسى. اینجا است که دانشهاى غیر دینى در استخدام یک فرآیند و عمل دینى قرار میگیرند، به این معنا که فقیه در پرتو عناصر ثابت و با کمک متخصصان علوم، به خصوص در حوزه علوم انسانى، میتواند به طراحى عناصر متغیر بپردازد. البته منطقى که این طراحى میبایست از آن تبعیت کند و در واقع تئورى راهنماى این امر خود بحث مفصلى دارد که ما مجموعه آنرا در قالب یک نظریه با عنوان «نظریه اندیشه مدون در اسلام» شاهد خواهیم بود.[1]، [2]
[2]. برای مطالعه بیشتر، ر. ک: هادوى تهرانى، مهدى، ولایت و دیانت، قم، مؤسسه فرهنگى خانه خرد، چاپ دوم، 1380ش.
2. هادوى تهرانى، مهدى، باورها و پرسشها، قم، مؤسسه فرهنگى خانه خرد، چاپ اول، 1378ش.
2. هادوى تهرانى، مهدى، باورها و پرسشها، قم، مؤسسه فرهنگى خانه خرد، چاپ اول، 1378ش.