مجلس پیامبر اکرم(ص)؛ مجلس بردبارى، شرم و حیا، صدق و امانت بود، حرمت افراد مورد هتک قرار نمى گرفت، و در پى لغزش دیگران و عیب جویى از آنان نبودند، همه اهل پیوند و صفا و ارتباط بر محور تقوا بودند، بزرگان و سال خوردگان مورد تکریم و احترام قرار مى گرفتند، به خردسالان، شفقت و مهربانی مى شد و ویژگی های اخلاقی دیگر که پیامبر(ص) در جلسات خویش با مردم به آن اهتمام داشت و به رعایت این حقوق اجتماعی سفارش می فرمود.
پیامبر اسلام(ص) از سوی خداوند به عنوان الگو برای بشر معرفی شده[1] و شایسته است همۀ مردم، به ویژه مسلمانان در گفتار و رفتار خود از این الگوی نیکو پیروی کنند که این امر موجب سعادت دنیا و آخرت انسان ها می شود؛ از این رو، لازم است الگوی رفتاری آن حضرت مورد توجه و به عنوان معیار در زندگی فردی و اجتماعی قرار گیرد.
کسانى که با مردم معاشرت دارند، نحوۀ رفتارشان در جلسات، مى تواند جذب کننده یا دفع کننده باشد. جلسات پیامبر رحمت، سرشار از اخلاق پسندیده و والایى بود که آن حضرت با گفتار و کردار حیات بخش خود، در افراد به وجود آورده بود. براى الگوگیرى از رفتار پیامبر اکرم(ص)، به نمونه هایى از اخلاق و سیرۀ رفتاری و عملی آن حضرت در این زمینه اشاره مى شود:
1. یاد خدا: عبودیّت و بندگى، ایجاب مى کند که عبد، هرگز از ذکر خدا و یاد مولایش در هیچ حالی غافل نشود؛ چه ذکرِ زبانى، چه یاد قلبى و چه انجام اعمال نیکو و دوری از گناه و اعمال ناپسند که گویاى توجّه انسان به خداوند است. حضرت امام حسین (ع) می فرماید از پدرم دربارۀ چگونگی و حالت جلسه رسول خدا(ص) پرسیدم، فرمود:«جز با یاد خدا برنمى خاست و نمى نشست».[2]
این گونه حالات در نشست و برخاست و یاد خدای متعال، در همنشینان و معاشران نیز تأثیر گذاشته و آنان را هم به یاد خدا مى اندازد.
2. بى تکلّفی در نشستن: رسول اکرم(ص) در مجالس، بسیار راحت و بدون تشریفات و قید و بند بود، و امتیازی در این زمینه برای خود قرار نمی داد. از امام صادق(ع) روایت شده است: «رسول خدا(ص) هرگاه وارد مجلسی می شد، در نزدیک ترین جا به محل ورود خود می نشست».[3] همچنین آن حضرت فرمود: «رسول خدا(ص) همچون بندگان بر زمین مى نشست، و مى دانست که بنده است»؛[4] یعنى نمایش نمى داد و تظاهر نمى کرد، بلکه خصلتش چنین بود.
3. مؤدّبانه نشستن: چگونگی نشستن در حضور دیگران، فرهنگ و تربیت و شخصیّت انسان را نشان مى دهد. پیامبر اکرم(ص) بیش از همه ادب اجتماعى را رعایت مى کرد. امام علی(ع) می فرماید: «هرگز دیده نشد که رسول خدا(ص) پاى خود را در حضور دیگران، دراز کند».[5]
4. حفظ حریم ها: گاهى بیان کاستى ها و زشتى ها و عیوب دیگران نُقل مجالس است و در انتقاد، حریم ها حفظ نمى شود. امام علی(ع) می فرماید: «مجلس پیامبر(ص)؛ مجلس بردبارى، شرم و حیا، صدق و امانت بود، سر و صدا و فریاد در آن مجلس شنیده نمى شد، حرمت افراد مورد هتک قرار نمى گرفت، و در پى لغزش دیگران و عیب جویى از آنان نبودند، همه اهل پیوند و صفا و ارتباط بر محور تقوا بودند، بزرگان و سال خوردگان مورد تکریم و احترام قرار مى گرفتند، به خردسالان، شفقت و مهربانی مى شد و افراد نیازمند و مراجعانى را که کار داشتند، مورد توجّه قرار می گرفتند و پناهگاه و مأمنى براى غریبان بودند».[6]
5. بهره وری و استفاده دیگران از جلسات پیامبر(ص): محضر رسول اکرم(ص) همواره پربار بود، هم از جهت شناختِ معارف دینى و هم الهام گیرى از اخلاق و سلوک اجتماعى و گرایش و عنایت به عبادات و تکالیف. آنان که شرفیاب خدمتش مى شدند، بى بهره و دست خالى برنمى گشتند، یا فهم دینى آنان افزوده مى شد، یا در درجات معنوى رشد مى کردند، و حتى بهره مادى هم مى بردند. امام علی(ع) در این باره می فرماید: «مردم براى دریافت اطلاعات و اخبارى که لازم بود به دیگران برسانند خدمت وى شرفیاب مى شدند (یا اخبار جارى را براى آن حضرت مىآوردند) و از مجلس خارج نمىشدند مگر شیرین کام و هدایت یافته، با به دست آوردن اطلاعات علمى، و هنگامى که از حضورش مرخّص مى شدند هر یک، رهبرى براى دنیا بودند».[7] پس هم بهره مندى مادى و هم تغذیه روحى و معنوى می شدند.
و ویژگی های اخلاقی دیگر که پیامبر اکرم(ص) در جلسات خویش با مردم به آن اهتمام داشت و به رعایت این حقوق اجتماعی سفارش می فرمود، چنان که می فرمود: «حق مجالس را ادا کنید. پرسیدند: حقّ مجالس چیست؟ فرمود: چشم هایتان را از ناروا بپوشانید، پاسخ سلام را بدهید، نابینا را راهنمایى کنید، امر به معروف و نهى از منکر نمایید».[8]
[1]. احزاب، 21: «مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى بود، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مىکنند».
[2]. ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج 1، ص 147، نشر علامه، قم، چاپ اول، 1379ق؛ طبرسى، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، ص 14، شریف رضى، قم، چاپ چهارم، 1412ق.
[3]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 2، ص 662، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[4]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 16، ص 225، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[5]. طبرسى، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، ص 23، شریف رضى، قم، چاپ چهارم، 1412ق.
[6]. شیخ صدوق، معانی الأخبار، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ص 82 و 83، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ اول، 1403ق؛ مکارم الأخلاق، ص 14.
[7]. همان، ص 82.
[8]. مکارم الأخلاق، ص 26.