حضرت حمزة بن عبد المطلب، عموی پیامبر اسلام (ص) ازدواج کرده، و دارای همسر و فرزند بود، البته فرزندانش در زمان حیات پدر از دنیا رفتند. این که پیامبر اکرم فرمود عمویم گریه کنندگانی ندارد و از منزلش صدای گریه شنیده نمی شود، منافاتی با ازدواج و همسر داشتن ایشان ندارد. شاید سخن پیامبر در حقیقت اشاره به نوعی عزاداری دست جمعی باشد که نوحه سرایان و مویه گران، اشعاری می خواندند و زن و بچه و فامیل خانواده گریه می کردند؛ از این رو «لا بواکی» -در متن حدیث پیامبر- می تواند بیانگر نبود عزاداری دست جمعی باشد، نه این که عمویش کسی ندارد.
بنابر آنچه که مورخان و محدثان در منابع تاریخی و روایی نقل کرده اند؛ حضرت حمزة بن عبد المطلب - عمو و برادر رضاعی[1] پیامبر اسلام (ص)- ازدواج کرده، و همسران و فرزندانی داشت. منتها چرا پیامبر اکرم فرمود عمویم گریه کنندگانی ندارد که برایش عزاداری کند؟! مسئله ای است که بیان چند نکته می تواند آن را روشن کند.
1. منابع تاریخی، سه خانم را به عنوان همسران حمزه نقل می کنند؛ سلمی بنت عمیس، (خواهر اسماء بنت عمیس خثعمی)، خوله بنت قیس و بنت الملة بن مالک بن عباده بن حجر از انصار.[2]
2. حمزه از این سه همسر، دارای فرزندانی به نام های عماره، امامه، عامر و یعلی بود که به این مناسبت به حمزه کنیۀ ابو یعلی و ابو عماره داده بودند.[3] گفتنی است که تمام فرزندانش در زمان زنده بودن پدر از دنیا رفته بودند.[4]
بنابر این حضرت حمزه هم ازدواج کرده بود و هم دارای فرزند شد. منتها گذشته از آنچه که بیان شد، می توان سخن پیامبر اکرم (ص) را این گونه توجیه کرد- این که پیامبر فرمود از تمام خانه هایى که کسى کشته شده، صداى گریه مى آید، اما برای حمزه گریه و زارى نمی شود-[5] که «بواکی» صیغه جمع است و در حقیقت اشاره به نوعی عزاداری دست جمعی دارد که نوحه سرایان و مویه گران، اشعاری می خواندند و زن و بچه و فامیل خانواده گریه می کردند؛ از این رو «لا بواکی» می تواند بیانگر نبود عزاداری دست جمعی باشد، نه این که هیچ کس برای عمویش گریه نکرد و یا خانواده ای نداشت. ممکن است همسرانش در منزل حمزه[6] حضور داشتند و یا زنانی با آنها بودند، ولی نوحه گری دست جمعی نداشتند، و آهسته گریه می کردند. و ... .
بنابر این، همان گونه که در روایت منقول از پیامبر اکرم (ص) آمده، وقتی که جنگ احد به پایان رسید و خبر کشته شدگان به خانواده های آنان رسید، در هر منزلی که مجاهد و رزمنده ای را از دست داده بودند، مجالس عزا و سوگواری برپا بود، و برای عزیزان از دسته رفته خود گریه و زاری می کردند، اما حضرت حمزه که از فرماندهان بزرگ سپاه رسول الله (ص) بود و مفتخر به لقب سید الشهداء شده بود، از منزلش صدای گریه و نوحه گری در شأن ایشان به گوش نمی رسید. لذا این بود که پیامبر فرمود از منزل عمویش صدای گریه و عزا نمی آید. و این منافاتی با ازدواج و همسر داشتن ایشان ندارد.
در پایان تذکر این نکته ضروری است که گاهی مترجمان روایت، ترجمه ای اشتباه از روایت ارائه می دهند که باعث برداشت خطا از روایت می شود. به عنوان نمونه در همین روایت پیامبر نیامده است که اما حمزه چون کسى را ندارد براى او گریه و زارى نمی شود، بلکه متن حدیث این گونه است: «... وَ لَمْ یَسْمَعْ مِنْ دَارِ حَمْزَةَ عَمِّهِ فَقَالَ ص لَکِنَّ حَمْزَةَ لَا بَوَاکِیَ لَه...»، و از منزل حمزه عمویش صدایی نشنید و فرمود اما حمزه گریه کنندگانی ندارد. بدیهی است که فرق است بین این جمله که اما حمزه چون کسى را ندارد براى او گریه و زارى نمی شود و بین این که اما حمزه گریه کنندگانی ندارد.
[1]. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع) عَرَضْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) ابْنَةَ حَمْزَةَ فَقَالَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّهَا ابْنَةُ أَخِی مِنَ الرَّضَا (ع)»؛ امام صادق از امام علی (ع) نقل می کند، به پیامبر (ص) پیشنهاد ازدواج با دختر حمزه را دادم که حضرت فرمود مگر نمی دانی که حمزه برادر رضاعی من است!، کلینی، کافی، ج 5، ص 437، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365ش.
[2]. ابن اثیر، اسد الغابة، ج 6، ص 21، دار الفکر، بیروت، 1409ق؛ صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی، تحقیق، عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج 5، ص 195، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1414ق؛ کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبرى، ترجمه، مهدوى دامغانى، محمود، ج 3، ص 5، ج 8، ص 223، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، 1374ش. ابن حجر عسقلانی، الاصابة، عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج 8، ص 119، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1415؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، الجباوی، علی محمد، ج 4، 1587، دار الجیل، بیروت، چاپ اول، 1412ق.
[3] یعلى و عامر از بنت المله، امامه از سلمی و عماره از خوله، فرزندان حمزه بودند. هرچند برخی امامه را همان عماره می دانند. مانند ابن حجر عسقلانی که می گوید: «ابن کلبی این دختر را امامه و واقدی او را عماره نامیده است»، الاصابة، ج 8، ص 23.
[4]. الطبقات الکبرى، ج 3، ص 5.
[5]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص183، جامعه مدرسین، قم، 1413ق، «هنگامى که رسول خدا (ص) از جنگ احد به مدینه بازگشت از هر خانهاى که از اهل آن کسى کشته شده بود صداى نوحه و گریه شنید، و از خانه عموى خود حمزه هیچ صدایى نشنید. آن حضرت فرمود: از همه خانه هایى که کسى کشته شده صداى گریه مى آید، اما حمزه چون کسى را ندارد براى او گریه و زارى نمیشود، مردم مدینه با شنیدن این سخن همگى قسم خوردند که بر مردگان خویش نوحه و گریه نکنند تا اول بر حمزه نوحه و زارى نمایند و پس از آن بر مردگان خویش، و ایشان تا امروز همچنان بر آن قسم عمل میکنند
[6]. از سخن رسول خدا که فرمود از منزل عمویم حمزه صدای گریه نمی آید معلوم می شود که وی در مدینه منزل مسکونی داشت: «وَ لَمْ یَسْمَعْ مِنْ دَارِ حَمْزَةَ عَمِّهِ...»، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 183.