«امانت» آن است که انسان مال خود را به دیگرى به منظور حفظ و نگهدارى بسپارد. امانتداری را از ویژگیهای مؤمنان است. اسلام خیانت در امانت را بسیار نکوهش کرده و آنرا علامت نفاق میداند. اگر کسى امانتی را بپذیرد، احکامی دارد، از جمله اینکه امانتدار و کسى که مال را امانت مىگذارد، باید هر دو بالغ و عاقل باشند و امانتدار باید در نگهدارى امانت کوتاهى نکند و هر وقت صاحب امانت از او بخواهد به او برگرداند.
«ودیعه» یا «امانت» آن است که انسان مال خود را به دیگرى به منظور حفظ و نگهدارى بسپارد. امانتداری را از ویژگیهای مؤمنان است. اسلام خیانت در امانت را بسیار نکوهش کرده و آنرا علامت نفاق میداند.[1]
اگر صاحب مال، به صورت لفظى بگوید این مال را نزد تو امانت میگذارم، یا بدون اینکه چیزی بگوید به شخص امانتدار بفهماند که مال را براى نگهدارى به او مىدهد و او هم به همین قصد بگیرد و قبول کند، این امر تحقق مییابد و باید به احکام آن عمل نماید.[2] در زیر به برخی از این احکام و شرایط اشاره میشود:
1. خیانت در امانت حرام و از گناهان کبیره است. اگر کسى امانتى را بپذیرد باید در نگهدارى آن کوتاهى نکند و هر وقت صاحب امانت از او بخواهد بازگرداند، خواه صاحب امانت مسلمان باشد یا غیر مسلمان.[3]
2. امانتدار و کسى که مال را امانت مىگذارد، باید هر دو بالغ و عاقل باشند، پس اگر انسان مالى را پیش بچه یا دیوانه امانت بگذارد، یا دیوانه و بچه، مالى را پیش کسى امانت بگذارند، امانت صحیح نیست.[4] و در صورت دوم اگر امانت را قبول کرد واجب است که مال را به ولیّ دیوانه یا بچه برساند.[5]
3. کسى که نمىتواند امانت را نگهدارى نماید، بنابر احتیاط واجب نباید قبول کند،[6] ولى اگر صاحب مال در نگهدارى آن ناتوانتر باشد و کسى هم که بهتر حفظ کند نباشد، قبول کردن آن مانعى ندارد.
4. اگر انسان به صاحب مال بفهماند که حاضر به نگهدارى مال او نیست و مال را از او نگیرد، ولى او مال را بگذارد و برود، و این شخص مال را بر ندارد و آن مال تلف شود، کسى که امانت را قبول نکرده ضامن نیست، ولى احتیاط مستحبّ آن است که اگر ممکن باشد آنرا نگهدارى نماید.
5. کسى که چیزى را امانت مىگذارد، هر وقت بخواهد مىتواند آنرا پس بگیرد و کسى هم که امانت را قبول مىکند، هر وقت بخواهد مىتواند آنرا به صاحبش برگرداند.
6. اگر انسان از نگهدارى امانت منصرف شود و آنرا به هم بزند، باید هر چه زودتر مال را به صاحب آن یا وکیل یا ولىّ صاحبش برساند، یا به آنان خبر دهد که به نگهدارى حاضر نیست و اگر بدون عذر مال را به آنان نرساند و خبر هم ندهد چنانچه مال تلف شود، باید عوض آنرا بدهد.
7. کسى که امانت را قبول مىکند، اگر براى آن، جاى مناسبى ندارد، باید جاى مناسب تهیّه نماید و طورى آنرا نگهدارى کند که مردم نگویند در امانت خیانت کرده و در نگهدارى آن کوتاهى نموده است و اگر در جایى که مناسب نیست بگذارد و از بین برود، باید عوض آنرا بدهد.
8. اگر صاحب مال بمیرد و در مورد امانت وصیتى داشته باشد و براى آن وصىّ تعیین شده باشد، باید مال را به وصىّ برساند و گرنه باید مال را به وارث تحویل دهد یا به او خبر دهد که بیاید و امانت را ببرد، در غیر این صورت اگر مال از بین برود ضامن است. ولى اگر براى آنکه مىخواهد وارث را بشناسد، یا بداند میّت وارث دیگرى هم دارد یا نه، مال را ندهد و مال از بین برود ضامن نیست.
9. اگر کسى که امانت را قبول کرده بمیرد، یا دیوانه شود وارث یا ولىّ او باید هر چه زودتر به صاحب مال اطلاع دهد، یا امانت را به او برساند.[7]
10. امین و کسی که مال امانی را گرفته اگر در نگهداری آن افراط یا تفریط نکرده باشد و مال از بین برود، ضامن نیست.[8]
گفتنی است که آنچه ذکر شد، شرایط و احکام مهم باب امانت است.
[1]. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): ثَلَاثٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کَانَ مُنَافِقاً وَ إِنْ صَامَ وَ صَلَّى وَ زَعَمَ أَنَّهُ مُسْلِمٌ مَنْ إِذَا ائْتُمِنَ خَانَ وَ ...»؛ کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر و آخوندى، محمد، ج2، ص 291 و 232، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 ق.
[2]. امام خمینى، سید روح اللّٰه، توضیح المسائل (محشّٰى)، گرد آورنده: بنی هاشمی خمینی، سید محمد حسن، ج2، ص 431، م 2327، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ هشتم، 1424 ق.
[3]. مکارم شیرازى، ناصر، رساله توضیح المسائل، ص 385، م 1993، انتشارات مدرسه امام على بن ابى طالب (ع)، قم، چاپ پنجاه ودوم، 1429 ق.
[4]. حضرات آیات خوئى، تبریزى، فاضل، زنجانى: (ولى بچۀ ممیّز مىتواند با اذن ولىّ خود، مالش را نزد کسى امانت بگذارد و همچنین مىتواند وکیل باشد که مال فردى را نزد فرد دیگرى امانت بگذارد و همین طور امانت گذاشتن نزد بچّۀ ممیّز با اذن ولىّ او اشکال ندارد)؛ توضیح المسائل (محشّٰى)، ج2، ص 432.
[5]. توضیح المسائل(محشى - امام خمینى)، ج2، ص432.
[6]. حضرات آیات خوئى و تبریزى: (در صورتى که امانتگذار متوجه حال او نباشد...)؛ حضرات آیات گلپایگانى و صافى: (مگر آن که حال خود را به صاحب مال اظهار دارد(؛ حضرات آیات اراکى، گلپایگانى، صافى، سیستانى، مکارم، زنجانى: (جایز نیست قبول کند)؛ آیت الله سیستانی: (و اگر قبول کرد و تلف شد، ضامن است)؛ همان، ص 433.
[7]. همان، ص 431 – 440.
[8]. جمعی از پژوهشگران،فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج1، ص236،موسسه دائره المعارف فقه اسلامی،قم، 1426ق.