کد سایت
fa253
کد بایگانی
16
نمایه
اسلام و ضرورت یک طرح
طبقه بندی موضوعی
دین نفس الامری,دین اسلام
خلاصه پرسش
چرا طرح یک تئورى کامل و فراگیر براى بیان اندیشه اسلامى ضرورت دارد؟
پرسش
چرا طرح یک تئورى کامل و فراگیر براى بیان اندیشه اسلامى ضرورت دارد؟
پاسخ اجمالی
تا کنون فقیهان و عالمان دین در برخورد با گنجینه معارف اسلامى که مملوّ از عناصر جهانشمول و موقعیتى است، شیوهاى جزءگرایانه و خردنگر را دنبال کردهاند. این رویّه باعث شده است تا مباحث اسلامى فاقد نگرش کلان و نظاممند باشند و اجزاء ساختار اندیشه اسلامى، بیهیچ آداب و ترتیبى بدون تدوین مدوّن، کنار هم قرار گیرند. «نظریه اندیشه مدوّن)نظاممند( در اسلام» یک تئورى براى ارائه نظامهاى اسلامى در زمینههاى گوناگون؛ مانند اقتصاد، سیاست و... میباشد.
پاسخ تفصیلی
اسلام به عنوان آخرین دین مُرسَل براى هدایت آدمیان تا قیام قیامت آمده است.[1] خاتمیت آن اقتضا میکند که کاملترین دین مُرسَل باشد و تمامى آنچه را که باید از دین نفس الأمرى به وحى و نقل بیان گردد، شامل شود.[2]
از سوى دیگر؛ چون این دین در زمان و مکان خاصى نازل شده و با مخاطبان اولیه خاصى مواجه بوده، گاه عناصر دینى در آن با توجه به موقعیت ارائه شده است، و این امر بویژه در سنت معصومان(ع) و به خصوص در رفتار آنها، باید مورد توجه قرار گیرد. گنجینه معارف اسلامى مملوّ از عناصر جهانشمول و موقعیتى است که از زمان بعثت رسول اکرم(ص) تا غیبت کبراى امام زمان)عج( بیان شده است.
تا کنون فقیهان و عالمان دین در برخورد با این مجموعه گرانقدر شیوهاى جزءگرایانه و خردنگر را دنبال کردهاند و هر گاه با پرسشى مواجه شدهاند، با مراجعه به آن کوشیدهاند، پاسخى در خور بیابند. در اینروش هیچگاه ارتباط عناصر جهانشمول با یکدیگر و رابطه آنها با عناصر موقعیتى ملحوظ نبوده است. هر چه در دین یافت میشده، به عنوان امرى ثابت و لایتغیر تلقى میگشته است، مگر آنکه نشانهاى بر خلاف آن یافت شود، و در این صورت به عنوان حکم متغیّر محسوب میشده و هیچ جستوجویى از حکم، یا احکام ثابتى که ریشه آنرا تشکیل میدادهاند، نمیشده است.
این رویّه باعث شده است تا مباحث اسلامى فاقد نگرش کلان و نظاممند باشند و اجزاء ساختار اندیشه اسلامى، بیهیچ آداب و ترتیبى، بدون تدوین مدوّن، کنار هم قرار گیرند. این کنار هم آمدن هر چند در نهایت نظمى را پدید آورده، ولى هیچگاه ترابط منطقى اجزاء و نحوه تأثیر و تأثّر آنها در یکدیگر مورد کاوش و دقت نظر واقع نشده است.
از سوى دیگر، به نحوه پیدایش عناصر موقعیتى در نصوص دینى چندان توجّهى نشده و با تمام آنچه وارد شده، به عنوان حکم ثابت و عنصر جهانشمول برخورد شده است. و اگر در موردى آیات و نشانههاى تأثیر موقعیت آشکار و واضح بوده است، آنرا عنصرى موقعیتى بر شمرده و به سادگى از کنار آن گذشتهاند، بیآنکه پرسشى از زمینه و ریشه آن مطرح کنند.
همین عوامل سبب شده تا ما در ارائه نظامهاى اسلامى در زمینههاى گوناگون؛ مانند اقتصاد، سیاست، و...، ناتوان باشیم و نتوانیم تصویر روشنى از فلسفه سیاسى اسلام، فلسفه اقتصادى اسلام، ...یا مکتب سیاسى اسلام، مکتب اقتصادى اسلام، ... و مباحثى از این دست عرضه کنیم.
از سوى دیگر، نحوه تأثیر زمان و مکان در عناصر دینى و چگونگى نقش موقعیت در آنها به وضوح تبیین نشده و ارتباط عناصر موقعیتى با عناصر جهانشمول به گونهاى منطقى واضح نشده است.
«نظریه اندیشه مدوّن )نظاممند( در اسلام» یک تئورى براى پاسخ به چنین پرسشهایى بر اساس مبانى خاصی است.[3]، [4]
از سوى دیگر؛ چون این دین در زمان و مکان خاصى نازل شده و با مخاطبان اولیه خاصى مواجه بوده، گاه عناصر دینى در آن با توجه به موقعیت ارائه شده است، و این امر بویژه در سنت معصومان(ع) و به خصوص در رفتار آنها، باید مورد توجه قرار گیرد. گنجینه معارف اسلامى مملوّ از عناصر جهانشمول و موقعیتى است که از زمان بعثت رسول اکرم(ص) تا غیبت کبراى امام زمان)عج( بیان شده است.
تا کنون فقیهان و عالمان دین در برخورد با این مجموعه گرانقدر شیوهاى جزءگرایانه و خردنگر را دنبال کردهاند و هر گاه با پرسشى مواجه شدهاند، با مراجعه به آن کوشیدهاند، پاسخى در خور بیابند. در اینروش هیچگاه ارتباط عناصر جهانشمول با یکدیگر و رابطه آنها با عناصر موقعیتى ملحوظ نبوده است. هر چه در دین یافت میشده، به عنوان امرى ثابت و لایتغیر تلقى میگشته است، مگر آنکه نشانهاى بر خلاف آن یافت شود، و در این صورت به عنوان حکم متغیّر محسوب میشده و هیچ جستوجویى از حکم، یا احکام ثابتى که ریشه آنرا تشکیل میدادهاند، نمیشده است.
این رویّه باعث شده است تا مباحث اسلامى فاقد نگرش کلان و نظاممند باشند و اجزاء ساختار اندیشه اسلامى، بیهیچ آداب و ترتیبى، بدون تدوین مدوّن، کنار هم قرار گیرند. این کنار هم آمدن هر چند در نهایت نظمى را پدید آورده، ولى هیچگاه ترابط منطقى اجزاء و نحوه تأثیر و تأثّر آنها در یکدیگر مورد کاوش و دقت نظر واقع نشده است.
از سوى دیگر، به نحوه پیدایش عناصر موقعیتى در نصوص دینى چندان توجّهى نشده و با تمام آنچه وارد شده، به عنوان حکم ثابت و عنصر جهانشمول برخورد شده است. و اگر در موردى آیات و نشانههاى تأثیر موقعیت آشکار و واضح بوده است، آنرا عنصرى موقعیتى بر شمرده و به سادگى از کنار آن گذشتهاند، بیآنکه پرسشى از زمینه و ریشه آن مطرح کنند.
همین عوامل سبب شده تا ما در ارائه نظامهاى اسلامى در زمینههاى گوناگون؛ مانند اقتصاد، سیاست، و...، ناتوان باشیم و نتوانیم تصویر روشنى از فلسفه سیاسى اسلام، فلسفه اقتصادى اسلام، ...یا مکتب سیاسى اسلام، مکتب اقتصادى اسلام، ... و مباحثى از این دست عرضه کنیم.
از سوى دیگر، نحوه تأثیر زمان و مکان در عناصر دینى و چگونگى نقش موقعیت در آنها به وضوح تبیین نشده و ارتباط عناصر موقعیتى با عناصر جهانشمول به گونهاى منطقى واضح نشده است.
«نظریه اندیشه مدوّن )نظاممند( در اسلام» یک تئورى براى پاسخ به چنین پرسشهایى بر اساس مبانى خاصی است.[3]، [4]
[1]. شهید مطهرى میگوید: براى یک مسلمان ممکن نیست چنین مسئلهاى مطرح باشد که آیا بعد از پیامبر ما(ص)، پیامبر دیگرى هم هست یا نیست؟ تصوّر اینکه بعد از پیغمبر ما، پیغمبر دیگرى در دنیا بیاید، با ایمان به پیغمبرى این پیغمبر منافات دارد. ر.ک: مطهرى، مرتضی، خاتمیت، ص 12.
[2]. در روایت از امام صادق(ع) نقل شده است: «حلال محمد حلال ابداً الى یوم القیامة و حرامه حرام ابداً الى یوم القیامة»؛ حلال محمد همواره تا روز قیامت حلال است و حرام او همواره حرام تا روز قیامت حرام است. ر. ک: کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 58، ح 19، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[4]. برای مطالعه بیشتر، ر. ک: هادوى تهرانى، مهدى، ولایت و دیانت، قم، مؤسسه فرهنگى خانه خرد، چاپ دوم، 1380ش؛ هادوى تهرانى، مهدى، مبانى کلامى اجتهاد، قم، مؤسسه فرهنگى خانه خرد، چاپ اول، 1377ش؛ هادوى تهرانى، مهدى، مکتب و نظام اقتصادى اسلام، قم، مؤسسه فرهنگى خانه خرد، چاپ اول، 1378ش.