کد سایت
fa26996
کد بایگانی
32338
نمایه
تفاوت وجدان با فطرت
طبقه بندی موضوعی
انسان شناسی,اصطلاحات,فطرت
خلاصه پرسش
تفاوت وجدان با فطرت چیست؟
پرسش
تفاوت وجدان با فطرت چیست؟
پاسخ اجمالی
برای روشن شدن تفاوت وجدان با فطرت بررسی چند نکته ضروری به نظر میرسد: 1. مقصود از فطرت چیست؟ 2. منظور از وجدان چیست 3. رابطه وجدان و فطرت چگونه است؟
۱. در مورد سؤال اول یعنی چیستی فطرت پاسخ 29925 (چیستی فطرت و محدوده شمول آن) را مطالعه فرمایید.
۲. اما در مورد چیستی وجدان آنچه به صورت خلاصه میتوان گفت این است که در نهاد هر انسان نیرویى وجود دارد که دانشمندان جدید آنرا «وجدان اخلاقى» نام نهادهاند؛ وجدان همانطور که دانشمندان تصریح کردهاند، سه جنبه دارد: الف. جنبه ادراکى، ب. جنبه ارادى، ج. جنبه انفعالى.
جنبه ادراکى وجدان اخلاقى این است که اعمال و حتى افکار انسانها را مورد بررسى قرار مىدهد و مانند یک قاضى بىطرف آنرا تجزیه و تحلیل مىکند و حکم به خوبى و بدى در مورد آن صادر مىکند.
جنبه ارادى آن، این است که همانند یک فرمانده قوى به ما فرمان مىدهد که به مقتضاى آن عمل کنیم؛ یعنى اگر عمل خوب است انجام دهیم و اگر بد است ترک نماییم.
جنبه انفعالى وجدان این است که اگر بر وفق درک و میل آن رفتار کردیم، احساس مسرت و شادى مىنماید و موجب انبساط و آرامش خاطر مىگردد و اگر بر خلاف میل و درک آن عمل نمودیم، احساس شرمسارى و خجلت کرده و با ضربات جانکاهى که بر روان و اعصاب ما وارد مىشود ما را شکنجه مىدهد، بالاتر اینکه وجدان اخلاقى در مورد کارهاى دیگران نیز دخالت مىنماید.[1]
از تعاریفی که برای وجدان شد میتوان چنین تحلیل کرد عقل انسان به دو قسمت تقسیم میشود که از آن به عقل مجرد(نظری) و عقل عملی تعبیر میشود[2] که اگر بخواهیم وجدان را به یکی از این قسمتها مربوط کنیم میتوان آنرا از فعالیت عقل عملی دانست؛ زیرا وجدان است که به کمک عقل حس و درک اخلاقی انسان را تحریک میکند. پس وجدان نیرویی است که با کمک عقل، ممیز خوبیها و بدیها و نوعی قاضی و داور انسان میباشد، به طوری که در مقابل اعمال نیکو مثل عدالت احساس شادی و خرسندی میکند و در مقابل ظلم و ستم شکنجه خواهد دید و به پشیمانی و ندامت میرسد. ارتباط وجدان با عقل به قدری نزدیک است که عدهای گفتهاند: وجدان به مانند دادگاهی میماند که در تمام قضاوتهای عقلی نظارت میکند و او است که خوب را از بد و بد را از خوب تشخیص میدهد. پس وجدان اخلاقی، با نمودهای گوناگونش از فعالیتهای روح به شمار میرود.[3]
۳. در مورد رابطه وجدان و فطرت؛ ابتدا باید دید آیا وجدان امرى فطرى است یا نه؟ زیرا اگر وجدان را امری فطری ندانیم روشن میشود که ایندو هیچ ارتباطی باهم ندارند، در هر صورت در این مسئله دو نظر مختلف وجود دارد:
نظر اول؛ گروهى از دانشمندان، وجدان را غیر فطرى مىدانند. به نظر این عده وجدان هیچ ارتباطی با فطرت ندارد؛ بلکه انسان خیال مىکند که وجدانیات از امور فطرى است، در حالیکه امور وجدانی، جز ساخته تربیت و مولود محیط چیز دیگرى نیست.[4] به بیان دیگر، طرفداران این طرز فکر که اغلب روانشناسان با اندیشه مادی هستند میگویند، کودک در حین تولد وجدان ندارد و برای او معیار و مقیاسی جهت درک ارزشها نیست. او در برابر امانت و خیانت، راست و دروغ، بیتفاوت است. بعدها در اثر یادگیری و آموزش و اکتساب درمییابد که فلان امر خوب است و آن دیگری بد و ناپسند. تبلیغات و آموزشها است که این زمینه را در افراد، به وجود آورده و یا این آگاهی را به آنها میدهد.
نظر دوم؛ عقیده گروهى دیگر از دانشمندان است، اینان معتقدند که وجدان امرى فطرى و جزو سرشت آدمى است که انسان همراه آن از مادر متولد مىشود.[5] اینان میگویند وجدان فطرتی و یا غریزهای فنا ناپذیر است و راهنمایی قابل اعتمادی به انسان میدهد. حتی انسان را به صورتی ناخودآگاه به طرف خیر و سعادت جلب کرده و از لغزشها دور میدارد .اصل در آفرینش بر صداقت است و اطفال در اثر بدآموزی یاد میگیرند چگونه فریبکاری کنند و چگونه از طریق دروغ خود را از دامی نجات بخشند .
در اینصورت وجدان یکی از نمودهای فطرت و یکی از امور فطری خواهد بود که هیچ انسانى به حسب سرشت و خلقت و آفرینش خالى از آن نیست منتها قابل انعطاف بوده، مىتواند تحت تأثیر محیط سالم و ناسالم و تربیت صحیح و ناصحیح قرار بگیرد و از سایر امیال قوى باطنى و روحى از قبیل شهوت و غضب و سایر تمایلات فطرى درونى چه بسا تغییراتى را بپذیرد.[6]
۱. در مورد سؤال اول یعنی چیستی فطرت پاسخ 29925 (چیستی فطرت و محدوده شمول آن) را مطالعه فرمایید.
۲. اما در مورد چیستی وجدان آنچه به صورت خلاصه میتوان گفت این است که در نهاد هر انسان نیرویى وجود دارد که دانشمندان جدید آنرا «وجدان اخلاقى» نام نهادهاند؛ وجدان همانطور که دانشمندان تصریح کردهاند، سه جنبه دارد: الف. جنبه ادراکى، ب. جنبه ارادى، ج. جنبه انفعالى.
جنبه ادراکى وجدان اخلاقى این است که اعمال و حتى افکار انسانها را مورد بررسى قرار مىدهد و مانند یک قاضى بىطرف آنرا تجزیه و تحلیل مىکند و حکم به خوبى و بدى در مورد آن صادر مىکند.
جنبه ارادى آن، این است که همانند یک فرمانده قوى به ما فرمان مىدهد که به مقتضاى آن عمل کنیم؛ یعنى اگر عمل خوب است انجام دهیم و اگر بد است ترک نماییم.
جنبه انفعالى وجدان این است که اگر بر وفق درک و میل آن رفتار کردیم، احساس مسرت و شادى مىنماید و موجب انبساط و آرامش خاطر مىگردد و اگر بر خلاف میل و درک آن عمل نمودیم، احساس شرمسارى و خجلت کرده و با ضربات جانکاهى که بر روان و اعصاب ما وارد مىشود ما را شکنجه مىدهد، بالاتر اینکه وجدان اخلاقى در مورد کارهاى دیگران نیز دخالت مىنماید.[1]
از تعاریفی که برای وجدان شد میتوان چنین تحلیل کرد عقل انسان به دو قسمت تقسیم میشود که از آن به عقل مجرد(نظری) و عقل عملی تعبیر میشود[2] که اگر بخواهیم وجدان را به یکی از این قسمتها مربوط کنیم میتوان آنرا از فعالیت عقل عملی دانست؛ زیرا وجدان است که به کمک عقل حس و درک اخلاقی انسان را تحریک میکند. پس وجدان نیرویی است که با کمک عقل، ممیز خوبیها و بدیها و نوعی قاضی و داور انسان میباشد، به طوری که در مقابل اعمال نیکو مثل عدالت احساس شادی و خرسندی میکند و در مقابل ظلم و ستم شکنجه خواهد دید و به پشیمانی و ندامت میرسد. ارتباط وجدان با عقل به قدری نزدیک است که عدهای گفتهاند: وجدان به مانند دادگاهی میماند که در تمام قضاوتهای عقلی نظارت میکند و او است که خوب را از بد و بد را از خوب تشخیص میدهد. پس وجدان اخلاقی، با نمودهای گوناگونش از فعالیتهای روح به شمار میرود.[3]
۳. در مورد رابطه وجدان و فطرت؛ ابتدا باید دید آیا وجدان امرى فطرى است یا نه؟ زیرا اگر وجدان را امری فطری ندانیم روشن میشود که ایندو هیچ ارتباطی باهم ندارند، در هر صورت در این مسئله دو نظر مختلف وجود دارد:
نظر اول؛ گروهى از دانشمندان، وجدان را غیر فطرى مىدانند. به نظر این عده وجدان هیچ ارتباطی با فطرت ندارد؛ بلکه انسان خیال مىکند که وجدانیات از امور فطرى است، در حالیکه امور وجدانی، جز ساخته تربیت و مولود محیط چیز دیگرى نیست.[4] به بیان دیگر، طرفداران این طرز فکر که اغلب روانشناسان با اندیشه مادی هستند میگویند، کودک در حین تولد وجدان ندارد و برای او معیار و مقیاسی جهت درک ارزشها نیست. او در برابر امانت و خیانت، راست و دروغ، بیتفاوت است. بعدها در اثر یادگیری و آموزش و اکتساب درمییابد که فلان امر خوب است و آن دیگری بد و ناپسند. تبلیغات و آموزشها است که این زمینه را در افراد، به وجود آورده و یا این آگاهی را به آنها میدهد.
نظر دوم؛ عقیده گروهى دیگر از دانشمندان است، اینان معتقدند که وجدان امرى فطرى و جزو سرشت آدمى است که انسان همراه آن از مادر متولد مىشود.[5] اینان میگویند وجدان فطرتی و یا غریزهای فنا ناپذیر است و راهنمایی قابل اعتمادی به انسان میدهد. حتی انسان را به صورتی ناخودآگاه به طرف خیر و سعادت جلب کرده و از لغزشها دور میدارد .اصل در آفرینش بر صداقت است و اطفال در اثر بدآموزی یاد میگیرند چگونه فریبکاری کنند و چگونه از طریق دروغ خود را از دامی نجات بخشند .
در اینصورت وجدان یکی از نمودهای فطرت و یکی از امور فطری خواهد بود که هیچ انسانى به حسب سرشت و خلقت و آفرینش خالى از آن نیست منتها قابل انعطاف بوده، مىتواند تحت تأثیر محیط سالم و ناسالم و تربیت صحیح و ناصحیح قرار بگیرد و از سایر امیال قوى باطنى و روحى از قبیل شهوت و غضب و سایر تمایلات فطرى درونى چه بسا تغییراتى را بپذیرد.[6]
[1]. حقانی زنجانی، حسین، وجدان اخلاقی، ماهنامه مکتب اسلام، شماره 9، 1376ش.
[2]. برای آگاهی بیشتر: پاسخ ۵۰۷، «حکمت نظری و حکمت عملی»، را مطالعه کنید.
[3]. زمردیان، احمد، حقیقت روح، http://www.magiran.com
[4]. وجدان اخلاقی.
[5]. حقیقت روح. http://www.magiran.com
[6]. وجدان اخلاقی.