در شریعت اسلام، واجبات و محرماتی وجود دارد که خدای حکیم، آن ها را برای سعادت دنیا و آخرت انسان تشریع کرده است و اگر انسان آنها را اطاعت نکند، نه به سعادت مطلوب می رسد و نه از عذاب سرپیچی از آنها در امان می ماند.
برای شناخت احکام شرعی، آگاهی های فراوانی – از جمله: فهم آیات و روایات، شناخت حدیث صحیح از غیر صحیح، کیفیت ترکیب و جمع روایات و آیات و ده ها مساله دیگر لازم است که آموختن آنها، نیازمند سال ها تلاش جدی است.
در زمان غیبت و عدم حضور امام معصوم (ع) با توجه به نیازمندی های مسلمانان به احکام شرعی و گستردگی زیاد آن، و با توجه به این که همه افراد توان و فرصت فراگیری و استنباط احکام را ندارند از این رو عده ای باید با جد و جهد و کوشش فراوان به مقام بلند اجتهاد نائل شده تا بتوانند احکام الاهی را از قرآن و سنت استخراج کنند و در دسترس سایرین که در این امر مقلد هستند قرار دهند همان طور که در سایر رشته های تخصصی نیز همین طور است که عده ای ویژه برای فراگیری آن علم و تخصص سعی و تلاش می نمایند و با نائل شدن به آن درجه علمی بقیه در آن مسئله به آنان مراجعه می کنند.
اجتهاد در لغت به معنای نهایت سعی و تلاش در کاری است[1]، اما در اصطلاح فقه، عبارت است از: به کار بردن توانایی های علمی و تلاش و کوشش فکری برای استنباط احکام شرعی از منابع آن (قرآن، سنت، عقل و اجماع). اجتهاد به این معنا، کار بسیار مهم و مقدسی است که خداوند در قرآن مجید آن را بر گروهی از مسلمانان واجب کرده است و میفرماید: "مه مؤمنان نمیتوانند (برای جهاد و جنگ در راه خدا) به سفر بروند، و باید گروهی از مؤمنان سفر کرده تا در دین خدا تفقّه کنند و چون بازگشتند، مردم خود را هشدار دهند، باشد که (از زشتکاری) حذر کنند".[2]
شهید مطهری ره در این باره می گوید: اجتهاد به معنای صحیح و منطقی، به کار بردن تدبر و تعقل در فهم ادله شرعی است؛ یعنی اهلیت و تخصص فنی. بدیهی است کسی که بخواهد به قرآن و حدیث مراجعه کند و از آن احکام الاهی را استخراج کند باید تفسیر قرآن و معانی آیات و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه آن را بداند، حدیث معتبر را از حدیث غیر معتبر تمییز دهد؛ به علاوه روی قواعد عقلائی صحیح، تعارضها را در احادیث تا حدی که ممکن است حل کند موارد اجماعی و متفق علیه مذهب را تمییز دهد در خود آیات قرآن و هم چنین در احادیث یک سلسله قواعد کلی ذکر شده و استفاده و اعمال آن قواعد مانند همه قواعد دیگر در همه علوم تمرین و ممارست لازم دارد باید مثل صنعتگر ماهری که بداند از مجموع موادی که جلویش ریخته است چه ماده ای را انتخاب کند مهارت و استعداد داشته باشد باید قدرت تشخیص صحیح از سقیم در او باشد به هر حال آن قدر معلومات باید داشته باشد که اهلیت و صلاحیت و تخصص فنی آن کار را پیدا کند.[3]
به بیانی دیگر؛ در شریعت اسلام، واجبات و محرماتی وجود دارد که خدای حکیم، آن ها را برای سعادت دنیا و آخرت انسان تشریع کرده است و اگر انسان آنها را اطاعت نکند، نه به سعادت مطلوب می رسد و نه از عذاب سرپیچی از آنها در امان می ماند.
برای شناخت احکام شرعی، آگاهی های فراوانی – از جمله: فهم آیات و روایات، شناخت حدیث صحیح از غیر صحیح، کیفیت ترکیب و جمع روایات و آیات و ده ها مساله دیگر لازم است که آموختن آنها، نیازمند سال ها تلاش جدی است.
مراد از "تقلید"، مراجعه غیر متخصّص، در یک امر تخصّصى، به متخصص آن مى باشد. و مهمترین دلیل بر لزوم تقلید در مسایل دینى، همین نکته عقلایى است که انسان غیر متخصّص باید در مسایل تخصّصى به متخصّص آن مراجعه نماید.[4] و مجتهد همان متخصص در امر مسائل دینی است و در واقع فلسفه نیاز ما به مرجع تقلید و مجتهد همان فلسفه نیاز ما به انسان متخصص است که کسی نمی تواند به بهانه های واهی به سراغش نرود.
از این رو در پاسخ به آنچه در سؤال آمد باید گفت: اجتهاد گسترده ای که هم اکنون در حوزه های علمیه شیعه رواج دارد سابقه ای دیرینه از زمان معصومین (ع) دارد. قبل از آن، مسائل مستقیما از امام معصوم (ع) سؤال می شده است و ائمه (ع) در مقام تبیین مسائل شرعى به عنوان امام، بیان اصول و قواعد کلى را وظیفه خود مىدانستند و در پاسخ به سؤال اصحاب، چگونگى استنباط احکام فرعى از اصول کلى را آموزش مىدادند.[5]
اما در زمان غیبت و عدم حضور امام معصوم (ع) با توجه به نیازمندی های مسلمانان به احکام شرعی و گستردگی زیاد آن، و با توجه به این که همه افراد توان و فرصت فراگیری و استنباط احکام را ندارند از این رو عده ای باید با جد و جهد و کوشش فراوان به مقام بلند اجتهاد نائل شده تا بتوانند احکام الاهی را از قرآن و سنت استخراج کنند و در دسترس سایرین که در این امر مقلد هستند قرار دهند همان طور که در سایر رشته های تخصصی نیز همین طور است که عده ای ویژه برای فراگیری آن علم و تخصص سعی و تلاش می نمایند و با نائل شدن به آن درجه علمی بقیه در آن مسئله به آنان مراجعه می کنند.
برای آگاهی بیشتر، نک:
1. نمایه: قرآن و اجتهاد، سؤال 66 (سایت: 307).
2. نمایه: نقش فقها در اداره ی اسلام، سؤال 1156(سایت: 1297).
[1] لسانالعرب، ج 3، ص 133.
[2] توبه، 122. اقتباس از نمایه: اجتهاد در قران و روایات، سؤال 795 (سایت: 854).
[3] نک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار ج 20 ، صص 167- 168، انتشارات صدرا، قم، فروردین 1384.
[4] نمایه: دلایل ضرورت تقلید از مراجع ، سؤال 975 (سایت: 1078).
[5] مثلا، نک: طوسى، الاستبصار، ج1، صص 77ـ 78. اقتباس از نمایه: اجتهاد در شیعه، سؤال 796 (سایت: 855).