کد سایت
fa28980
کد بایگانی
34817
نمایه
محافظت بندگان توسط فرشتگان به امر الهی
خلاصه پرسش
آیا اینکه در برخی آیات قرآن؛ محافظت بندگان به فرشتگان نسبت داده شده و در برخی دیگر به خدای تعالی، منافاتی با هم ندارند؟
پرسش
در قرآن کریم میخوانیم: «هیچ حافظی به جز الله وجود ندارد»؛ (سوره 2 آیه 107، سوره 29 آیه 22)، اما در سوره 41 آیه 31 فرشتگان خود میگویند «ما محافظان شما در اینجا و در آن دنیا هستیم». همچنین در سورههای دیگر نقش آنها به عنوان نگاهبان (سوره 13 آیه 11 و سوره 50 آیه 17- 18) و محافظان (سوره 82 آیه 10) اعلام میشود. آیا فرشتگان محافظ هستند یا خدا؟
پاسخ اجمالی
اینکه فرشتگان اولیای مؤمنان بوده و حفاظت از آنها را بر عهده داشته باشند، منافات با این موضوع ندارد که خدا هم ولىّ و یاور ایشان باشد؛ چون فرشتگان واسطه رحمت و کرامت خدای مهربان هستند، نه اینکه از پیش خود اختیارى داشته باشند. همانطور که در آیهای از قرآن کریم میخوانیم: «براى انسان از پیش رو و پشت سر، مأمورانى است که همواره او را به فرمان خدا [از آسیبها] حفظ میکنند»، که نشانگر آن است که حافظ بودن فرشتگان به امر الهی است.
پاسخ تفصیلی
با توجه و دقت در ترجمه و تفسیر آیات مورد پرسش روشن میشود که هیچ تناقضی میان این آیات نیست.
1. «آیا ندانستهاى که ملکیت حقیقى و سلطه و حاکمیت آسمانها و زمین از آن خداوند است [زیرا آفرینش و حفظ و تدبیر و فانى کردن همه در تحت اراده اوست] و شما را جز خدا هیچ سرپرست و یاورى نیست؟».[1]
این آیه شریفه و آیه قبل از آن[2] مربوط به مسئله نسخ است، و معلوم است که نسخ به آن معنایى که در اصطلاح فقها معروف است؛ یعنى به معناى «کشف از پایان حکمى از احکام»، اصطلاحى است که از این آیه گرفته شده، و یکى از مصادیق نسخ در این آیه است. و همین معنا نیز از اطلاق آیه استفاده میشود.[3]
این آیه شریفه اشاره به حاکمیت خدا در احکام، و قادر بودن او بر تشخیص همه مصالح بندگان است؛ یعنى: خدایى که حکومت آسمانها و زمین دست او است، عاجز نیست از اینکه براى مصلحت جامعه حکمى را نسخ و حکم دیگرى را جاى آن بگذارد. همچنین هشدارى است به آنها که تکیه گاهى غیر از خدا براى خود انتخاب میکنند، چرا که در جهان تکیه گاه واقعى جز خدای تعالی نیست.[4]
2. «شما هرگز نمیتوانید بر اراده خدا چیره شوید و از حوزه قدرت او در زمین و آسمان بگریزید و براى شما جز خدا، ولى و یاورى نیست!».[5]
عذاب و رحمت به دست خدا است، و بازگشت همه به سوى او است، اگر کسی تصور کند که میتوانید از قلمرو حکومت خداوند بیرون رود و چنگال مجازات گریبان او را نگیرد، سخت در اشتباه است. پس آرزوى فرار از کیفر را، بدان گونه که گناهکار آرزوى فرار میکند، از سرهاى خود دور کند و چون آدمى از آغاز بداند که گریز از عقوبت و مجازات غیر ممکن است، ناگزیر از آنچه سبب رسیدن به این عقوبت میشود خوددارى خواهد کرد.
3. «به یقین کسانى که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است! سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند که: نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتى که به شما وعده داده شده است! ما یاران و مددکاران شما در زندگى دنیا و آخرت هستیم و براى شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است، و هر چه طلب کنید به شما داده میشود!».[6]
این آیات بشارتی به مؤمنان است و ظهور آیه در آن است که نزول ملائکه به وقت مرگ[7] یا هنگام مرگ و قبر و قیامت خواهد بود.[8] همانطور که امام رضا(ع) میفرماید: «نزول ملائکه به هنگام مرگ خواهد بود».[9]
اما میتوان گفت؛ این بشارتها دائمى و مستمر است که با الهامهاى معنوى این حقایق را در گوش جان مؤمنان پیوسته میخوانند، هر چند به هنگام مرگ یا ورود در عرصه محشر صداى فرشتگان رساتر و روشنتر میشود. به خصوص اینکه فرشتگان در چهارمین بشارت میگویند: «ما اولیاء و دوستان شما در دنیا و آخرت هستیم» و این دلیل بر آن است که این مژدهها را هنگامى که آنها در دنیا زندهاند از فرشتگان میشنوند، اما نه بشارتى با زبان و الفاظ، بلکه بشارتهایى که مؤمنان با گوش جان میشنوند، و در مشکلات و گرفتاریها در اعماق دل احساس میکنند و آرامش مییابند. و ذکر خصوص حال مرگ به عنوان یک مصداق روشن از این مفهوم وسیع و گسترده است. به هر حال این بشارتهاى فرشتگان الهى است که در روح و جان انسان با ایمان و پر استقامت پرتوافکن میشود، در طوفانهاى سخت زندگى به آنها نیرو و توان میبخشد، و در پرتگاهها و لغزشگاهها به آنها ثبات قدم میدهد.[10]
درباره اینکه مراد از اینکه ملائکه اولیاء مؤمنان هستند چیست، چند تفسیر بیان شده است، از جمله:
الف. یاران و دوستان مؤمنان.[11]
ب. تأیید مؤمنان از جانب خدا.[12]
ج. یاوران شما در حفظ از شرّ شیاطین.[13]
اولیاء بودن ملائکه (به هر کدام از معانی که باشد) براى مؤمنان منافات با این ندارد که خدا هم ولىّ ایشان باشد؛ چون ملائکه واسطه رحمت و کرامت خدای مهربان هستند، نه اینکه از پیش خود اختیارى داشته باشند. و اینکه در آیه شریفه ولایت ملائکه را ذکر کرده نه ولایت خدا را، براى این بوده باشد که بین اولیاى خدا و دشمنان او مقابله و مقایسه کند، چون در حق دشمنانش فرموده بود: «وَ قَیَّضْنا لَهُمْ قُرَناء»؛[14] و ما براى آنها [در دنیا در اثر کفر و عنادشان] رفقا و همنشینانى [از شیاطین و اجنّه] تعیین کردیم، و در آیه مورد بحث در مقابل آن قرینها، از قول ملائکهاش میفرماید: «ما اولیاى شما هستیم».[15] همانطور که در آیه دیگری میخوانیم: «براى انسان از پیش رو و پشت سر، مأمورانى است که همواره او را به فرمان خدا [از آسیبها] حفظ میکنند»،[16] که حافظ بودن فرشتگان به امر الهی است. و آیات دیگری که محافظت و نگهبانی فرشتگان نسبت به انسانها را بیان میکنند.
1. «آیا ندانستهاى که ملکیت حقیقى و سلطه و حاکمیت آسمانها و زمین از آن خداوند است [زیرا آفرینش و حفظ و تدبیر و فانى کردن همه در تحت اراده اوست] و شما را جز خدا هیچ سرپرست و یاورى نیست؟».[1]
این آیه شریفه و آیه قبل از آن[2] مربوط به مسئله نسخ است، و معلوم است که نسخ به آن معنایى که در اصطلاح فقها معروف است؛ یعنى به معناى «کشف از پایان حکمى از احکام»، اصطلاحى است که از این آیه گرفته شده، و یکى از مصادیق نسخ در این آیه است. و همین معنا نیز از اطلاق آیه استفاده میشود.[3]
این آیه شریفه اشاره به حاکمیت خدا در احکام، و قادر بودن او بر تشخیص همه مصالح بندگان است؛ یعنى: خدایى که حکومت آسمانها و زمین دست او است، عاجز نیست از اینکه براى مصلحت جامعه حکمى را نسخ و حکم دیگرى را جاى آن بگذارد. همچنین هشدارى است به آنها که تکیه گاهى غیر از خدا براى خود انتخاب میکنند، چرا که در جهان تکیه گاه واقعى جز خدای تعالی نیست.[4]
2. «شما هرگز نمیتوانید بر اراده خدا چیره شوید و از حوزه قدرت او در زمین و آسمان بگریزید و براى شما جز خدا، ولى و یاورى نیست!».[5]
عذاب و رحمت به دست خدا است، و بازگشت همه به سوى او است، اگر کسی تصور کند که میتوانید از قلمرو حکومت خداوند بیرون رود و چنگال مجازات گریبان او را نگیرد، سخت در اشتباه است. پس آرزوى فرار از کیفر را، بدان گونه که گناهکار آرزوى فرار میکند، از سرهاى خود دور کند و چون آدمى از آغاز بداند که گریز از عقوبت و مجازات غیر ممکن است، ناگزیر از آنچه سبب رسیدن به این عقوبت میشود خوددارى خواهد کرد.
3. «به یقین کسانى که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است! سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند که: نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتى که به شما وعده داده شده است! ما یاران و مددکاران شما در زندگى دنیا و آخرت هستیم و براى شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است، و هر چه طلب کنید به شما داده میشود!».[6]
این آیات بشارتی به مؤمنان است و ظهور آیه در آن است که نزول ملائکه به وقت مرگ[7] یا هنگام مرگ و قبر و قیامت خواهد بود.[8] همانطور که امام رضا(ع) میفرماید: «نزول ملائکه به هنگام مرگ خواهد بود».[9]
اما میتوان گفت؛ این بشارتها دائمى و مستمر است که با الهامهاى معنوى این حقایق را در گوش جان مؤمنان پیوسته میخوانند، هر چند به هنگام مرگ یا ورود در عرصه محشر صداى فرشتگان رساتر و روشنتر میشود. به خصوص اینکه فرشتگان در چهارمین بشارت میگویند: «ما اولیاء و دوستان شما در دنیا و آخرت هستیم» و این دلیل بر آن است که این مژدهها را هنگامى که آنها در دنیا زندهاند از فرشتگان میشنوند، اما نه بشارتى با زبان و الفاظ، بلکه بشارتهایى که مؤمنان با گوش جان میشنوند، و در مشکلات و گرفتاریها در اعماق دل احساس میکنند و آرامش مییابند. و ذکر خصوص حال مرگ به عنوان یک مصداق روشن از این مفهوم وسیع و گسترده است. به هر حال این بشارتهاى فرشتگان الهى است که در روح و جان انسان با ایمان و پر استقامت پرتوافکن میشود، در طوفانهاى سخت زندگى به آنها نیرو و توان میبخشد، و در پرتگاهها و لغزشگاهها به آنها ثبات قدم میدهد.[10]
درباره اینکه مراد از اینکه ملائکه اولیاء مؤمنان هستند چیست، چند تفسیر بیان شده است، از جمله:
الف. یاران و دوستان مؤمنان.[11]
ب. تأیید مؤمنان از جانب خدا.[12]
ج. یاوران شما در حفظ از شرّ شیاطین.[13]
اولیاء بودن ملائکه (به هر کدام از معانی که باشد) براى مؤمنان منافات با این ندارد که خدا هم ولىّ ایشان باشد؛ چون ملائکه واسطه رحمت و کرامت خدای مهربان هستند، نه اینکه از پیش خود اختیارى داشته باشند. و اینکه در آیه شریفه ولایت ملائکه را ذکر کرده نه ولایت خدا را، براى این بوده باشد که بین اولیاى خدا و دشمنان او مقابله و مقایسه کند، چون در حق دشمنانش فرموده بود: «وَ قَیَّضْنا لَهُمْ قُرَناء»؛[14] و ما براى آنها [در دنیا در اثر کفر و عنادشان] رفقا و همنشینانى [از شیاطین و اجنّه] تعیین کردیم، و در آیه مورد بحث در مقابل آن قرینها، از قول ملائکهاش میفرماید: «ما اولیاى شما هستیم».[15] همانطور که در آیه دیگری میخوانیم: «براى انسان از پیش رو و پشت سر، مأمورانى است که همواره او را به فرمان خدا [از آسیبها] حفظ میکنند»،[16] که حافظ بودن فرشتگان به امر الهی است. و آیات دیگری که محافظت و نگهبانی فرشتگان نسبت به انسانها را بیان میکنند.
[1]. «أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ»؛ بقره، 107.
[2]. بقره، 106: «هر حکمى را نسخ کنیم، و یا نسخ آنرا به تأخیر اندازیم، بهتر از آن، یا همانند آنرا میآوریم. آیا نمیدانستى که خداوند بر هر چیز توانا است؟».
[3]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 249، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[4]. قرشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج 1، ص 211 – 212، بنیاد بعثت، تهران، چاپ سوم، 1377ش؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 389، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[5]. «وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزینَ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ»؛ عنکبوت، 22.
[6]. فصلت، 30 – 31.
[7]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوی جزائری، سید طیب، ج 2، ص 265، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج 4، ص 32، انتشارات دانشگاه تهران، مدیریت حوزه علمیه قم، تهران، چاپ اول، 1377ش؛ شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تحقیق: حسینی ارموی (محدث)، میر جلال الدین، ج 4، ص 17، دفتر نشر داد، تهران، چاپ اول، 1373ش.
[8]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه: شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق: قصیرعاملی، احمد، ج 9، ص 123، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بیتا؛ سبزواری نجفی، محمد بن حبیب الله، ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن، ص 485، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، چاپ اول، 1419ق؛
[9]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الانوار، محقق و مصحح: علوى، عبد الزهراء، ج 6، ص 148، مؤسسة الوفاء، بیروت، چاپ دوم، 1404ق.
[10]. تفسیر نمونه، ج20، ص 273 – 274.
[11]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: بلاغی، محمد جواد، ج 9، ص 19، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش؛ بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، تحقیق: المهدی، عبدالرزاق، ج 4، ص 132، داراحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، 1420ق.
[12]. تفسیر أحسن الحدیث، ج 9، ص 431.
[13]. تفسیر القمی، ج2، ص: 265؛ فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق: اعلمی، حسین، ج 4، ص 359، انتشارات الصدر، تهران، چاپ دوم، 1415ق.
[14]. فصلت، 25.
[15]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 17، ص 390.
[16]. «لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ»؛ رعد، 11.