یکی از دلایل اینکه مراد از آیه تطهیر زنان پیامبر نیستند این نکته است که در این آیه از ضمیر مذکر استفاده شده است؛ زیرا لحن گفتار خداوند در این آیه عوض مىشود و بعد از تعداد زیادى ضمیر جمع مؤنث که خطاب به زنان پیامبر (ص) است، از ضمیر مذکر "کُم" استفاده مىنماید. و چون قرآن کریم، کلام الاهى است باید از هر گونه عیب و نقصى مبرا باشد ،قطعا هیچ گونه خطاى ادبى مخالف قاعده نیز در آن راه ندارد. حال اگر قرار باشد ضمیر جمع مذکر (کم) به همسران پیامبر برگردد امرى مغایر با قوانین زبان عرب حادث شده است که به صحت و یا فصاحت کلام الاهى ضربه خواهد زد؛ زیرا تعداد زنان سراى پیامبر (ص) بسى بیشتر از مردان بود.
اما چرا در آیه 73 سوره هود مرجع ضمیر جمع مذکر (کم) و واژه اهل بیت شامل سارا همسر حضرت ابراهیم (ع) می شود، در جواب باید گفت:
1. آنچه در استدلال به آیه تطهیر نفی شده است ارجاع ضمیر مذکر به جمعیتی که اکثریت آن را زنان تشکیل مىدهد، اما در آیه سوره هود مرجع ضمیر و واژه اهل بیت شامل حضرت ابراهیم (ع) و ساره است که "ساره"تنها یکی از اعضاء آنان است و به ساره از این باب اهل بیت اطلاق شده که دختر عموی ابراهیم بوده نه از باب این که زن او بوده است.
2. گرچه کلمه «اهل بیت» (مجازا) به همسر انسان نیز اطلاق مىگردد، امّا گاهى دلیل در دست داریم که این فردى را از این شمول خارج مىکند و هیچ مانعى ندارد کسانى جزء اهل بیت پیامبرى همچون پیامبر اسلام باشند و بر اثر جدا کردن مکتب خود از نظر معنوى از اهل بیت خارج شوند.
همانگونه که فرموده اید از جمله دلایل ما بر این که آیه تطهیر[1]، شامل زنان پیامبر نمی شود[2] این نکته است که در این آیه از ضمیر مذکر استفاده شده است با این استدلال که: همسران پیامبر مؤنث اند و صحیح نیست ضمیر مذکر «عنکم» به جای «عنکن» که مخصوص مؤنث است به کار برده شود،[3] پس باید گفت استعمال ضمیر جمع مذکر تنها درباره ی گروهی صحیح است که یا همه آن گروه یا غالب آنان مذکر ضمیر باشند و از آنجا که در این آیات بعد از استعمال 20 ضمیر جمع مؤنث، لحن کلام خداوند عوض و به جاى آن ضمیر جمع مذکر آورده شده است، بزرگ ترین قرینه است که باید از ظهور سیاقِ ادعا شده، دست برداشت و نباید آیه تطهیر را خطاب به زنان پیامبر (ص) دانست؛ زیرا اگر در خطاب به جمعى که اکثراً مؤنث هستند ضمیر مذکر به کار رفت، کارى است غلط و مغایر با قوانین زبان عرب. و کسى که با قواعد لغت عرب آشنا باشد مرتکب چنین چیزى شود؛ یعنى ضمیر مؤنث را مذکر و مذکر را مؤنث به کار نمی بَرَد تا چه رسد به قرآن کریم که کلام الاهى و معجزهى جاوید[4] پیامبر اسلام (ص) است. و مشخص است که این امر، با کلیت باورهاى یک مسلمان مبنى بر اعجاز قرآن، علم و حکمت الاهى و... مغایرت داشته و پذیرفتنى نیست. پس باید در آیه تطهیر مرجع ضمیر، طورى باشد که ارجاع دو ضمیر مذکر به آن، مشکلى ایجاد نکند. و این نمىشود مگر این که ضمایر آن را، راجع به اهل بیت پیامبر در خانه فاطمه(ع) بدانیم؛ یعنى محمد، على، فاطمه، حسن و حسین (ع).[5]
بعضى از مفسران اهل سنت با استفاده از آیه 73 سوره هود [6] گفته اند که همسر انسان نیز در عنوان اهل البیت وارد است[7]؛ زیرا فرشتگان به همسر حضرت ابراهیم (ع)، اهل بیت خطاب کردند و طبعاً همسر هر فردى اهلِ خانه او بشمار مىآید، و استعمال ضمیر مذکر در مورد همسر (اهل بیت) اشکال ندارد. ولى این معنا صحیح نیست. زیرا اولا: آنچه در استدلال به آیه تطهیر نفی شد اختصاص این آیه به زنان پیامبر یا شمول آیه نسبت به زنان پیامبر است؛ از آن رو که ارجاع ضمیر مذکر به جمعیتی که اکثریت آن را زنان تشکیل مىدهد، برخلاف قواعد محاوره عرب است اما در سوره هود با استعمال ضمیر مذکر در مورد ساره اشکالی پیش نمی آید زیرا اکثریت از آنِ زنان نخواهد شد.
ثانیا: مرجع ضمیر جمع مذکر اهل بیت است و منظور از «أَهْلَ الْبَیْتِ» خاندان ابراهیم (ع) است، و اینکه سارة را جزء خاندان آن- حضرت بشمار آورده بخاطر آن است که سارة دختر عموى ابراهیم بود، و گرنه در این آیه دلیلى نیست بر اینکه همسر انسان از خاندان او است چنانچه جبائى گفته است.[8]
ثالثا: اهل لغت قایل اند که کلمه "اهل" بر همسر اطلاق نمىشود، مگر از باب مجاز[9] و در آیه 73 سوره، هود، گر چه "اهل بیت" بر همسر اطلاق شده است، اما باید گفت که استعمال اعم از حقیقت است و با فرض وجود قرینه، مانعى از اراده معناى مجازى وجود ندارد و در آیه فوق الذکر قرینه بر چنین استعمالى وجود دارد، اما در آیه تطهیر نه تنها بر این مجازیت قرینهاى نیست، بلکه قرینه بر خلاف آن وجود دارد. لذاست که امسلمه از پیامبر (ص) بعد از نزول آیه تطهیر سؤال مىکند که آیا او هم از اهل بیت است؟ یا از پیامبر (ص) درخواست مىکند که او را جزو اهل بیت قرار دهد،[10] در حالى که اگر کلمه "اهل" شامل زن هاى پیامبر مىشد سؤال یا درخواست امسلمه بىمورد بود.
از همین باب است که زید بن ارقم مىگوید: عنوان اهل بیت بر زنان صدق نمىکند.[11]، [12]
رابعا: بر فرض قبول این نکته که معناى لغوى کلمه «اهل بیت» بر همسر انسان اطلاق مىگردد، امّا باید گفت: گاهى دلیل در دست داریم که فردى را از این معنا خارج مىکند[13]، نظیر آیه «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ»[14] که فرزند نوح (ع) را از اهل او به حساب نمىآورد[15]، یا گاهى دلیلى پیدا مىشود که فردى را در این امر داخل مىسازد، مثل آنچه که در مورد سلمان آمده که حضرت رسول فرمودند: «سلمان منّا اهل البیت»[16] در آیه تطهیر نیز روایات بسیارى در دست است که پیامبر اکرم (ص) با فرا خواندن افراد خاصّى به زیر عبا، فقط آنها را اهل بیت خود نامیدند و اجازه نفرمودند که حتّى همسرشان أمّ سلمه، وارد شود[17].
پس بنا بر این آنچه که در آیه شریفه سوره هود آمده و ضمیر جمع مذکر در مورد همسر حضرت ابراهیم (ع) استعمال شده است نمی تواند دلیل باشد بر اینکه مراد از اهل بیت در آیه تطهیر همسران پیامبران باشد.
برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به نمایه های:
1. اهل بیت (ع) و آیهى 23 شورى (آیهى مودت)، سؤال 160 (سایت: 1229).
2. اهل بیت پیامبر اسلام (ص)، سؤال 833 (سایت: 962).
3. مصادیق اهل بیت، سؤال 1247 (سایت: ).
4. اختصاص اهل بیت به اصحاب کساء، سؤال 159 (سایت: 1251).
[1] «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» احزاب، 33
[2] عده ای اصرار دارند بگویند مراد از اهل بیت در آیه همسران پیامبر اکرم(ص) هستند، اینان گفته اند آنچه که از سیاق آیات به دست می آید این است که آیات قبل و بعد همه درباره زنان پیامبر است و معنا ندارد در این میان یک آیه اختصاص به غیر آنان داشته باشد؟ مفسرین زیادی از اهل سنت و شیعه به این گفته، پاسخ داده اند که بصورت مفصل در کتابهای تفسیر بیان شده است.
[3] نمایه: آیه تطهیر، سؤال 1504 (سایت: 1557).
[4] معجزة القرآن، شیخ محمد متولى الشعراوى، ص 9.
[5] نمایه: اختصاص اهل بیت به اصحاب کسا، سؤال 159 (سایت: 1251).
[6] قَالُواْ أَ تَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ عَلَیْکمُْ أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مجَِّید فرشتگان با او گفتند: آیا از کار خدا عجب دارى؟ (عجب مدار) که رحمت و برکات خدا مخصوص شما اهل بیت است، زیرا خدا بسیار ستوده صفات و بزرگوار است.
[7] أحکام القرآن (الجصاص)، ج4، ص: 379 ، جصاص احمد بن على، دار احیاء التراث العربى، بیروت، سال چاپ:( 1405 ق)، تحقیق: محمد صادق قمحاوى؛ البحر المحیط فی التفسیر، ج6، ص: 185، اندلسى ابو حیان محمد بن یوسف، دار الفکر، بیروت، 1420 ق، تحقیق: صدقی محمد جمیل.
[8] ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج12، ص: 95، انتشارات فراهانى، مکان چاپ: تهران، سال چاپ: 1360 ش، نوبت چاپ: اول، تحقیق: رضا ستوده؛ تفسیر تبیان در این باره می گوید: و قوله «اهل البیت» یدل على ان زوجة الرجل تکون من أهل بیته فی- قول الجبائی- و قال غیره إنما جعل سارة من أهل البیت لما کانت بنت، عمه على ما قاله المفسرون. التبیان فی تفسیر القرآن، ج6، ص: 35، طوسى محمد بن حسن ناشر: دار احیاء التراث العربى مکان چاپ: بیروت.
[9] اهل لغت بین "اهل رجل" و "اهل بیت" او فرق گذاشتهاند و استعمال اهل بیت را بر زنان از باب مجاز و مسامحهگویى مىدانند. ر - ک: تاج العروس، ج 1، ص 217؛ لسان العرب، ج 1، ص 38 ؛ مفردات راغب، ص 29. و لذا به مفاد بعضى از روایات پیامبر(ص) گرچه امسلمه را از اهل و همسران خود مىداند اما نپذیرفتند که از اهل بیت او باشند. ر - ک: سیوطى، الدر المنثور، ج 5، ص 198؛ مشکل الآثار طحاوى، ج 1، ص 334؛ محمد بن جریر، طبرى، جامع البیان، ج 22، ص 7؛ نفحات اللاهوت، ص 84؛ مصطفى بن اسماعیل دمشقى، مرقاة الوصول، ص 106؛ بحار الانوار، ج 35، ص 217 و 228.
[10] ر - ک: تفسیر ابن کثیر، ج 3، ص 485 و 484؛ بحرانى، سید هاشم، غایة المرام.
[11] ابن تیمیه، منهاج السنة، ج 4، ص 21؛ صحیح مسلم، ج 7، ص 123؛ بحار الانوار، ج 35، ص 230 و ج 23، ص 117؛ ابن حجر عسقلانى، الصواعق المحرقه، ص 147 ؛ بحرانى، سید هاشم، البرهان فى تفسیر القرآن، ج 3، ص 324؛ بیاضى عاملى، الصراط المستقیم، ج 1، ص 185؛ شوشترى، قاضى نور الله، احقاق الحق و ابطال الباطل، ملحقات آیت الله مرعشى نجفى، ج 9، ص 323 ؛ اهل بیت در آیه تطهیر، ص 119.
[12] ر.ک: اشراقى و فاضل لنکرانى، اهل بیت، ص 142 - 112. اقتباس از نمایه: اهل بیت (ع) در آیه تطهیر سؤال 132 (سایت: 2229).
[13] یعنی هیچ مانعى وجود ندارد که کسانى جزء اهل بیت پیامبرى همچون پیامبر اسلام باشند و بر اثر جدا کردن مکتب خود از نظر معنوى از اهل بیت خارج شوند. نک: تفسیر نمونه، ج9، ص: 174.
[14] هود، 46.
[15] پس هنگامى زنان پیامبران از اهل بیت ایشان بشمار مىروند که پیرو مکتب و اوامر و نواهى آنان باشند. خواه در حال حیات پیامبران، و یا بعد از رحلت ایشان باشند. نک: تفسیر آسان، ج7، ص: 336 ، نجفى خمینى محمد جواد، ناشر: انتشارات اسلامیه، مکان چاپ: تهران، سال چاپ: 1398 ق، نوبت چاپ: اول.
[16] بحار، ج 18، ص 19.
[17] تفسیر نور، ج5، ص: 355، قرائتى محسن، ناشر: مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن، مکان چاپ: تهران، سال چاپ: 1383 ش، نوبت چاپ: یازدهم.