مفسرین فرق های متعددی را برای این سه عبارت ذکر کرده و در فرق بین هدایت اول و دوم گفته اند: 1-هدایت اول راهنمایى و هدایت از گمراهى و هدایت دوم بمعنى بیان احکام حلال و حرام است. 2-"دىً لِلنَّاسِ" درحالى که قرآن مردم را راهنما است و "وَ بَیناتٍ مِنَ الْهُدى" ِ و درحالى که علامات واضحه است .3- هدایت داراى یک مرحله عمومى "ُدىً لِلنَّاسِ" و یک مرحله خاصّ است "وَ بَیناتٍ مِنَ الْهُدى". 4- این جملات در مقام مدح ستایش قرآنی هستند که "ُدىً لِلنَّاسِ" راهنما است برای دل های بندگانی که ایمان آوردند و تصدیقش نمودند و پیروی کردند و "بَیناتٍ مِنَ الْهُدى" دلایل و حجت های روشن و واضحی است برای کسی که آن را بفهمد و بیندیشد.
اما فرقانِ یعنی آنچه باعث امتیاز بین حق و باطل مىشود. از امام صادق (ع)نقل شده که فرمود: قرآن اسم است براى تمام آن و فرقان نام قسمتى است که لازم است مردم به آنها عمل نمایند.
همیشه بیان و تکرار یک مطلب برای رفع ابهام نیست بلکه دلایل و علل و اهداف متعددی برای تکرار یک معنا با عبارات و الفاظ مختلف وجود دارد از جمله بخاطر اهمیت مطلب، اطمینان قلبی، تأکید ، برای این که بهتر در دل و جان مردم جا بگیرد و...
هیچ کدام از مفسرین این سه عبارت را به یک معنا برنگرداندند بلکه فرق های متعددی را برای آنها ذکر کردند که ما به چند فرق مهم و عمده اشاره می نماییم. و از آنجا که بیشتر شباهت ها بین دو جمله اول و دوم ("دىً لِلنَّاسِ" و "وَ بَیناتٍ مِنَ الْهُدى)است بنابر این ما نیز ابتداء به وجه تمایز بین آن دو می پردازیم.
در فرق بین هدایت اول و دوم که در این آیه شریفه آمده، نکاتی گفته شده است:
1- قول ابن عباس: هدایت اول راهنمایى و هدایت از گمراهى و هدایت دوم بمعناى بیان احکام حلال و حرام است[1].
2- قول قاضى اصم: منظور از هدایت اول راهنمایى به علومى است که مردم به آنها مکلّف شدهاند و هدایت دوم بیان تاریخ پیغمبران و ادیان و سرگذشت آنها است چه آنها (به طور صحیح) از غیر قرآن به دست نمىآید[2].
3- قول شریف لاهیجی:"دىً لِلنَّاسِ" درحالى که قرآن مردم را راهنما است "وَ بَیناتٍ مِنَ الْهُدى" ِ و درحالى که علامات واضحه است از جمله چیزهایى که به راه راست می نماید[3] ، [4].
4-قول سید عبد الاعلی سبزواری: ماه رمضان، که قرآن در آن براى راهنمایى مردم به راه راست (با انتخاب و اختیار خودشان)، نازل شده است چون هدایت به زور و جبر معنا ندارد اگر چه خداوند بر چنین هدایتی قدرت دارد چنانچه می فرماید: اگر خدا مىخواست همه مردم را هدایت مىکرد[5] و لکن عنایت أزلی خداوند اقتضاء می کند که هدایت اختیاری باشد چون کمال انسان در هدایت به اختیار است، اما جمله "وَ بَیناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ" بینات جمع بینة، که عبارتست از دلالت روشن و کافی عقلی برای اتمام حجت، خداوند می فرماید: تا آنها که هلاک (و گمراه) مىشوند، از روى اتمام حجّت باشد و آنها که زنده مىشوند (و هدایت مىیابند)، از روى دلیل روشن باشد[6]،[7].
6- هدایت، داراى مراحلى است: یک مرحله عمومى است "ُدىً لِلنَّاسِ" و یک مرحله خاصّ است. "وَ بَیناتٍ مِنَ الْهُدى"[8].
7-قول ابن کثیر: این جملات در مقام مدح ستایش قرآنی هستند که "ُدىً لِلنَّاسِ" راهنما است برای دل های بندگانی که ایمان آوردند و تصدیقش نمودند و پیروی کردند و "بَیناتٍ مِنَ الْهُدى" دلایل و حجت های روشن و واضحی است برای کسی که آن را بفهمد و بیندیشد[9].
اما فرق "فرقان"با "دایت" روشن است؛ زیرا همانگونه که در تفاسیر آمده است فرقان معیارسنجش حق و باطل است"[10] و به قرآن از آن جهت فرقان گفته می شود که: " ارزش ها و میزان هایی در قرآن وجود دارد که بوسیله آن حق از باطل تشخیص داده می شود."[11]
همچنین گفته اند: قرآن فرقان است چون کتاب هدایتی است که با گمراهی منافات دارد و راه درستی است که از راه انحرافى جدا است و موجب جدایی بین حق و باطل و حلال و حرام است.[12]
از نظر قرآن، فرقان عبارتست از هر چیزی که موجب جدایی بین حق باطل باشد؛از جمله:
1-کتاب های آسمانی، خداوند متعال می فرماید: وَ إِذْ آتَینا مُوسَى الْکِتابَ وَ الْفُرْقانَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ[13].
2-زمانی که در آن حق بر باطل غلبه می کند خداوند متعال می فرماید: وَ ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا یوْمَ الْفُرْقانِ یوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ [14].
3-مکانی که در آن به حق قضاوت و به آن عمل می شود .
4- معجزه هایی که از پیامبران صادرشده است .
5- سنت مقدس و پاک .
6- عقلی که به سوی بندگی خداوند رحمان و به دست آوردن بهشت می خواند.
7- عالم و دانشمندی که به علمش عمل می کند .
8- هر چه که به خدا ختم می شود و در مقابل هر چه که به شیطان ختم می شود قرار دارد، همه از مصادیق و مظاهر فرقان است.
اما قرآن واضح ترین این مظاهر است بلکه اینها در قرآن جمع شده است پس قرآن است چون جامع همه آنها است و فرقان است به وجودتفصیلی آن[15].
از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: قرآن اسم است براى تمام آن و فرقان نام قسمتى است که لازم است مردم به آنها عمل نمایند[16]، [17].
بنابر این وجه تمایز و فرق های زیادی بین این سه جمله قرار دارد که همین برای بیان یا تکرار آن کافی است.
[1] مدرسى، سید محمد تقى، من هدى القرآن، ج 1، ص 331 و 332، دار محبى الحسین، تهران، 1419 ق، چاپ اول.
[2] ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 209، انتشارات فراهانى، تهران، 1360 ش، چاپ اول.
[3] شریف لاهیجى محمد بن على، تفسیر شریف لاهیجی، ج 1، ص 167، دفتر نشر داد، تهران، 1373 ش، چاپ اول.
[4] مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 626، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374 ش، چاپ اول.
[5] رعد، 31.
[6] أنفال، 42.
[7] موسوى سبزوارى، سید عبد الاعلى، مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 33، موسسه اهل بیت( ع)، بیروت، 1409 ق، چاپ دوم.
[8] قرائتى، محسن، تفسیر نور، ج 1، ص 289، مرکز فرهنگى درس هایى از قرآن، تهران، 1383 ش، چاپ یازدهم.
[9] تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر)، ج1، ص: 368.
[10] تفسیر نمونه، ج 1، ص 626.
[11] من هدى القرآن، ج 1، ص 331 و 332.
[12] ابن کثیر دمشقى، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر)، ج 1، ص 368، دار الکتب العلمیة، منشورات محمدعلى بیضون، بیروت، 1419 ق، چاپ اول.
[13] بقرة، 53، (نیز به خاطر آورید) هنگامى را که به موسى، کتاب و وسیله تشخیص (حق از باطل) را دادیم
[14] أنفال، 41، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایى حق از باطل، روز درگیرى دو گروه (باایمان و بىایمان) [روز جنگ بدر] نازل کردیم.
[15] مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 33.
[16] ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 209.
[17] مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 34.