کد سایت
fa31271
کد بایگانی
37939
نمایه
بررسی دلایل جواز نگاه به مادر زن
طبقه بندی موضوعی
کلیات,برخی احکام,بیشتر بدانیم
برچسب
محرمیت|نگاه به محارم|مادر زن|جواز نظر
خلاصه پرسش
دلایل جواز نگاه به مادر زن چیست؟ چون برخی گفتهاند دلیلی نداریم که مادر زن محرم باشد؟
پرسش
آیا مادر زن با داماد محرم است؟ و آیا داماد میتواند به بدن او نگاه کند؟ دلایل آن چیست؟ چون برخی گفتهاند دلیلی نداریم که مادر زن محرم باشد؟ و چرا خواهر زن به داماد محرم نیست؟
پاسخ اجمالی
اگر در روایات تحقیق شود به دست میآید که؛ حلال بودن و یا حرام بودن نگاه و لمس و مصافحه دائر مدار محرمیّت ابدی و یا محرم نبودن است؛ یعنی هرکسی که نکاح با آن به طور ابدی حرام است، نگاه و لمس و دست دادن به او جایز است و کسی که ازدواج با او حلال است، نگاه کردن به بدن او و لمس او و مصافحه با او جایز نیست. لذا مصافحه با محارم از جمله مادر زن و لمس آنها به اتفاق فقهای شیعه و سنی جایز است و بدیهی است که مصافحه نگاه را هم در پی دارد. دلایلی –مانند سیره مستمره مسلمانان، اتفاق فقهای شیعه و اهل سنت، و روایات - برای جواز نگاه به مادر زن وجود دارد که نمیتوان از آنها چشم پوشید. و نمیتوان اصل محرم بودن مادر زن را در نگاه کردن به او رد کرد و جایز ندانست، بلکه اصل محرم بودن مادر زن در نگاه کردن داماد به بدن او ثابت میشود، اما مرد با عفت نگاه به مواضع حسّاس محرم خود نظیر بالاى زانو و سینه و پشت و مانند اینها نمیکند. پس نگاه داماد به بدن مادر زن –غیر از عورت و جاهایی که معمولاً میپوشانند – جایز است. مصافحه و دست دادن با مادر زن نیز جایز است.
پاسخ تفصیلی
یکی از فروعات فقهى در باب نکاح؛ «محرمیت مادر زن نسبت به داماد» است. از آنجایی که شبهاتی درباره نگاه داماد به بدن مادر زن مطرح شده، لازم است به جوانب مسئله توجه شود. به همین جهت، در اینجا به این بحث در بخشهای زیر پرداخته میشود.
مفهومشناسی محرمیت
«مَحرَم» (به فتح میم و راء) در اصطلاح فقه به کسى گفته میشود که به دلیل خویشاوندى، ازدواج کردن با او و تمتّع از او جایز نیست.[1] در لغت نیز اینگونه معنا شده است.[2] همچنین در لغت[3] و فقه[4] مَحرَم به کسی گفته میشود که به سبب رضاع و شیرخوارگی یا مصاهره ازدواج با او روا نباشد. البته خواهر زن استثنا بوده و از باب جمع میان دو خواهر (یعنی؛ تا وقتی که با یکی از آنها ازدواج انجام گرفته و طلاق داده نشده)، ازدواج با خواهر زن حرام است. اصطلاح مَحرم در مقابل نامحرم (بیگانه شرعی به زن یا مرد) به کار میرود.
کلمه مَحرم در زبان فارسى و عموم مردم؛ گاهى به معناى «جائز النظر» به کار مىرود؛ یعنى مرد و زنی که میتوانند به بدن یکدیگر نگاه کنند، آنگونه که به مادر و خواهر خود مینگرد و آن زن هم حق دارد زینتهاى خود را در برابر این مرد مَحرم آشکار سازد.
اما در منابع فقهی؛ بیشتر، «محرمیت» به معناى حرمت ازدواج است و معمولاً فقهاى متقدم و متأخر در کتابهای فقهى خود هر کجا که از محارم بحث میکنند، مراد همین معنا است؛ یعنى زنهایى که مرد نمىتواند با آنها ازدواج کند.
البته تلازمى نیست بین اینکه؛ با هرکس ازدواج حرام شد، جواز نگاه به او مسلّم باشد، بلکه مواردى وجود دارد که ازدواج با بعضى از زنان حرام است؛ اما نگاه به مو و بدن او جایز نیست؛ مانند خواهر زن.[5] و آن تلازمی که فقها در اینباره مطرح میکنند در مواردی است که حرمت ابدی باشد؛ یعنی هرکسی که ازدواج با او حرمت ذاتی و ابدی دارد، نگاه کردن به او جایز است. که در بخشهای بعدی این مطلب بیشتر روشن خواهد شد.
«مَحارم» در قرآن کریم
قرآن کریم درباره گروههایى از زنان که به انسان مَحرمند و ازدواج با آنان حرمت ابدی و غیر ابدی دارد، می فرماید:
«حرام شده است بر شما (ازدواج با هفت گروه از خویشانتان که محارم نامیده میشوند:) مادرانتان، دختران، خواهران، عمهها، خالهها، دختران برادر، و دختران خواهر شما، و (همچنین شش گروه دیگر، از راه شیر خوردن و عقد بستن:) مادرانى که شما را شیر دادهاند، خواهران رضاعى شما، مادران همسرانتان، و دختران همسرتان که در دامان شما پرورش یافتهاند از همسرانى که با آنها آمیزش جنسى داشتهاید - و چنانچه با آنها آمیزش جنسى نداشتهاید، (دختران آنها) براى شما مانعى ندارد (که مادر را رها کنید و با آنها ازدواج نمایید)، - و (همچنین) همسرهاى پسرانتان که از نسل شما هستند (- نه پسرخواندهها-) و (نیز حرام است بر شما) جمع میان دو خواهر (در یک زمان) کنید مگر آنچه در گذشته (در زمان جاهلیت) واقع شده (که خداى تعالى از آن در گذشت و شما را به سبب جهل و نادانیتان عذاب نمیکند) چرا که خداوند، آمرزنده و مهربان است».[6]
از این آیه شریفه چنین استفاده میشود که محرمیّت و حرمت ازدواج از سه راه حاصل میشود: الف. ولادت (ارتباط نسبى) ب. ازدواج (ارتباط سببى) ج. شیرخوارگی (ارتباط رضاعى). بنابر این:
الف. محرمان نسبی: زنانی که ازدواج با آنان «حرام ابدی» است[7] و این حرمت ناشی از نسبت است، نه ازدواج؛ مانند: مادر، خواهر، عمه و خاله.
ب. محرمان سببی: کسانی که، ازدواج با آنان حرام ابدی است و این حرمت ناشی از ازدواج است، نه نسبت؛ مانند داماد نسبت به مادر زن، مرد نسبت به زن پدر خود و زن پسرش.[8]
ج. محرمان رضاعی: کسانی که ازدواج با آنان حرام ابدی است و این حرمت به دلیل شیر خوردن است نه نسبیت و سبب.[9]
در آیهای که ذکر شد مادر زن یکی از مصادیق محرمان است: «حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ ... وَ أُمَّهاتُ نِسائِکُمْ»؛ مادران همسرانتان. و حرمت در اینجا به معنای حرمت ابدی ازدواج است؛ زیرا:
1. همه مفسّران شیعه[10] و سنی[11] حرمت در این آیه شریفه را به معنای حرمت ازدواج معنا کردهاند.
2. به قرینه عبارت «وَ لا تَنْکِحُوا» (ازدواج نکنید) که در آیه قبل از آن آمده،[12] و سیاق آیات.[13]
3. آیه «وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ مِنَ النِّساء...»[14] که حرمت ازدواج با زن پدر را بیان میکند، به حسب مضمون جزو آیه «حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ...» است.[15]
4. حرمت ازدواج، مهمترین چیزی است که از «حُرّمَت علیکُم» فهمیده میشود.[16]
5. تبادر؛ یعنی آن معنایی که از عبارت «حُرّمت علیکُم» به ذهن میرسد، حرمت ازدواج است.[17]
6. روایات: درباره حرمت ازدواج با محارم -که یکی از مصادیق آن مادر زن میباشد- سخنانی از پیشوایان معصوم(ع) نقل شده است؛ مانند:
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «هرکس روپوش زنى را کنار زند (کنایه از ازدواج) دختر و مادر آن زن بر وى حرام میشود».[18]
امام على(ع) فرمود: «... زمانى که مردی با دختری ازدواج کند چه با وى آمیزش کند یا نکند مادر بر او حرام میگردد».[19]
ابو بصیر گوید: از امام معصوم(ع) درباره مردى که با زنى ازدواج کرده سپس او را پیش از آنکه با او آمیزش کند طلاق داد، پرسیدم. آنحضرت فرمود: «... مادرش براى او [در ازدواج] حلال نمیشود».[20]
فقهای بزرگوار نیز به این دسته از روایات استدلال و اعتماد کرده و فتوا به حرمت ازدواج داماد با مادر زن دادهاند.[21]
اقسام حرمت
حرمت در اینجا به «حرمت ابدی» (یا ذاتی) و «غیر ابدی» (یا عَرَضی) تقسیم میشود[22] که هرکدام دارای احکام مخصوص به خود هستند. حرمت ابدی و ذاتی به معنای حرمت همیشگى ازدواج بین دو نفر است؛[23] مانند حرمت ازدواج داماد با مادر زن، و حرمت غیر ابدی و غیر ذاتی؛ یعنی اینکه حرام بودن ازدواج همیشگی نیست؛ مانند حرمت ازدواج داماد با خواهر زن تا وقتی که در عقد ازدواج با خواهر او است. که اگر میان مرد و زن طلاق و جدایی انجام گرفت، مرد میتواند با خواهر او ازدواج کند، اما در حرمت ابدی اگر میان مرد و زن طلاق و جدایی اتفاق افتاد، همچنان حرمت ازدواج با مادر زن باقی است.
نگاه به محارم
درباره حدّ و مرز نگاه مرد و زنى که با یکدیگر محرمند، در میان فقها اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی به صورت مطلق گفتهاند اگر قصد لذّت شهوانی نداشته باشند میتوانند -غیر از عورت- به تمام بدن یکدیگر نگاه کنند.[24] و برخی دیگر در نگاه کردن به جاهای دیگر از بدن نیز احتیاط کرده و میگویند به آن مقدار که در میان محارم معمول است که جاهایی را نمیپوشانند نگاه کنند و احتیاط واجب این است که به قسمتهایی از بدن – مانند بین ناف و زانوها[25] – نگاه نکنند.[26] برخی از فقهای اهل سنت نیز مطابق نظر دوم فتوا دادهاند.[27] اما آنچه مورد اتفاق میان فقها است این است که؛ در نگاه به محارم دو قید وجود دارد: قید اول: نگاه به عورت نباشد. قید دوم: از روى لذّت شهوانی نباشد.
فقها درباره جواز نگاه به محارم –با چشم پوشی از اختلاف در برخی جزئیات - به دلایلی استدلال کردهاند:
1. سیره قطعیه میان مسلمانان از زمان پیامبر اکرم(ص) تا حال حاضر بر این بوده و هست که زنان همه بدن خود را از فرزندان، پدران، برادران و دیگر محارم نمیپوشانند.[28]
2. آیه شریفه: «و به زنان با ایمان بگو: چشمهاى خود را (از نگاه هوسآلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را - جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسریهاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر براى شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان همکیششان، یا بردگانشان [کنیزانشان]، یا افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند، یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند...».[29] در عین حال که درباره آشکار نکردن زینت زنان در برابر نامحرمان تأکید میکند، مواردی را نیز استثنا میفرماید. و عرف از این موارد استثنا شده میفهمد که مردان میتوانند به زینت این گروه از بانوان نگاه کنند.[30] بنابر این، معلوم میشود که زن میتواند در برابر این گروه نامبرده زینتهاى خود را آشکار کند و آنها هم متقابلاً میتوانند به محارم خود نگاه کنند.
البته در آیه شریفه نامى از مادر زن نیست و نسبت به آن ساکت است؛ و این حکم بیان نشده که زن مسلمان میتواند زینت خود را در برابر شوهر دخترش نیز آشکار سازد.(بحثش خواهد آمد)
3. روایات: که بر دو دستهاند:
الف. روایاتی که ارتباط مستقیم به مبحث جواز نگاه به محارم دارند، مانند اینکه امام محمد باقر(ع) میفرماید: «اشکالى ندارد که مرد به موى سر مادر یا خواهر یا دختر خود نگاه کند».[31]
ب. روایاتی که دلالت دارند بر اینکه مرد میتواند زنانی را که ازدواج با آنها حرام ابدی است، غسل میّت دهد به شرط آنکه زن دیگری نباشد که او را غسل دهد؛ و برعکس اگر مردی بمیرد، و مرد دیگری نباشد که او را غسل دهد، زنی که با او محرم است میتواند او را غسل دهد؛ و لازمه غسل میّت توسط مرد یا زن لمس و نگاه کردن مرد به بدن زن و زن به مرد است؛[32] البته غیر از عورت که نگاه به آن حرام است.
در اینباره روایات زیادی نقل شده[33] که تنها به ذکر یک روایت بسنده میشود؛ منصور بن حازم گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: اگر مردى با همسرش به سفر برود، و همسرش در بیابان بمیرد، میتواند او را غسل بدهد؟ امام(ع) فرمود: «آرى، و میتواند مادر و خواهر و سایر بستگان محرم خود را غسل بدهد، اما باید روى عورت او را با پارچهاى بپوشاند».[34]
4. روایات مربوط به باب مصافحه و دست دادن با محارم: لازمه مصافحه، نگاه به محارم است؛[35] چون نمیتوان گفت و هیچ عقل سلیمی اینرا نمیپذیرد که مصافحه با محارم جایز باشد، اما نگاه جایز نباشد؛ از امام صادق(ع) پرسیده شد: آیا مصافحه مرد و زن حلال است؟ امام(ع) فرمود: «براى هیچ مردى روا نیست که با خانمها دست بدهد، مگر آن خانمى که با او محرم، و ازدواجش با او حرام باشد؛ مانند خواهر، دختر، عمه، خاله، خواهرزاده و امثال آنان».[36]
نگاه داماد به بدن مادر زن
پس از مباحث مقدماتی که بیان شد؛ اکنون با توجه به این مقدمات به مسئله مورد پرسش میپردازیم که مدرک فقهاى بزرگوار بر محرم بودن مادر زن با داماد به معنای نگاه کردن داماد به بدن او و مصافحه با او چیست؟
به طور کلی؛ از دیدگاه مشهور بلکه اتفاق فقهای شیعه[37] و سنی؛[38] مادر زن جزو محارم است، و همان دو دیدگاهی که در بخش قبلی (نگاه به محارم) وجود دارد درباره مادر زن هم جاری است؛ یعنی یا میگوییم: داماد میتواند -غیر از عورت- به تمام بدن مادر همسر خود بدون قصد لذّت شهوانی نگاه کند، و یا بنا بر نظر برخی فقهای دیگر میگوییم: به آن مقدار که در میان محارم معمول است که جاهایی را نمیپوشانند نگاه کنند و احتیاط واجب این است که به قسمتهایی از بدن – مانند بین ناف و زانوها – نگاه نکنند.
دلایل جایز بودن نگاه به مادر زن
از آنجایی که مادر زن نیز از مصادیق محارم ابدی است، فقهای بزرگوار دلایلی که برای نگاه به دیگر محارم آوردهاند، تعدادی از آن دلایل را به مسئله نگاه به مادر زن نیز سرایت دادهاند. بنابر این، دلایل جایز بودن نگاه به مادر زن عبارتند از:
الف. سیره مستمرّه مسلمانان: یعنی از زمان رسول اکرم (ص) تاکنون بنا بر این بوده است که مادر زنها، همه بدن خود را در برابر داماد نمیپوشیدهاند. به دیگر سخن؛ روش رایج میان پیروان دین اسلام -مذهب شیعه و مذاهب چهارگانه اهل سنت- بر این بوده و هست که مادر زن به صورت پوشش کامل بدن در برابر داماد حاضر نمیشوند، بلکه مثلاً موی خود را نمیپوشانند و از آن طرف، داماد هم به موی مادر خانم نگاه میکند. همانطور که برخی از فقها به چنین سیرهای به عنوان دلیل بر بحث نظر و نگاه به محارم _چه نسبی، چه سببی و چه به مصاهره (پیوند زناشویى) تصریح کردهاند و آنرا پذیرفته و مسلّم دانستهاند.[39] برای ثبوت و واقعیت چنین سیرهای لازم است که به دلیل دوم توجه شود.
ب. شهرت،[40] بلکه اجماع[41] و اتفاق نظر فقها: جایز بودن نگاه به بدن مادر زن –با چشمپوشی از اختلاف نظر در برخی جزئیات- در میان فقهای شیعه و سنی مشهور بلکه به جرأت میتوان گفت اجماع و اتفاق نظر وجود دارد، آن هم از قسم اجماع محصّل؛ یعنی اگر به کلمات فقهای مسلمان در اینباره بنگریم خواهیم دید که با تعابیر مختلف، به طور مستقیم یا غیر مستقیم نگاه داماد به مادر زن را اجمالاً جایز میدانند.
توضیح: آنچه باید در این بخش مورد دقت واقع شود، این است که؛ تعابیر فقها درباره «مادر زن» چگونه است؟ و از چه عبارتهایی استفاده میکنند تا بتوان این جواز نظر و نگاه را از کلمات و عبارات آنها فهمید؟ برای روشن شدن پاسخ این پرسش توجه به چند مطلب لازم است:
اول: معنای «مادر زن» در زبان عربی: از آنجا که بیشتر کتابهای فقه استدلالی به زبان عربی نوشته میشود، ما باید به دنبال کلمات عربی باشیم که معنای فارسی آن «مادر زن» است. فقهای مسلمان از این تعابیر در بحث مادر زن استفاده کردهاند: «أمّ الزوجة»، «أمّ المرأة»، «حَمَاة الرّجل» و «الخَتَنَة»، که عبارات فقهای متقدّم و متأخر ذکر خواهد شد.
دوم: برخی از فقها در بحث نگاه، از هیچکدام از تعابیری که به معنای مادر زن است، استفاده نمیکنند، بلکه یکی از کلمات «المَحارم»، «ذوات محارم» و «ذو مَحرم» را بکار میبرند و این کلمات یک عنوان کلی برای همه محارمی است که در آیه 23 سوره نساء و آیه 31 سوره نور معرّفی شدهاند. که برخی از این عناوین مانند «ذو مَحرم»[42] برگرفته از روایات است.
سوم: یکی از سببهای محرمیت «مصاهره» است؛ یعنی کسی که از خویشاوندان مرد یا زن باشد؛[43] به بیان دیگر؛ مصاهره، عبارت است از: علقه و پیوندی که از علقه و پیوند زوجیّت و ازدواج به وجود میآید و بر دو قسم است: پیوند میان زوج(داماد) و محرمان نسبی زوجه(عروس) و پیوند میان زوجه و محرمان نسبی زوج.[44] مصاهره موجب دو نوع حرمت ابدى (مانند ازدواج مرد با مادر زن) و حرمت جمع؛ یعنی جمع کردن در ازدواج میان دو خواهر در یک زمان میشود. یکی از افراد مصاهره، مادر زن است.[45]
اکنون با توجه به سه مطلب بالا؛ عبارات و دیدگاههای برخی از فقهای مسلمان از متقدمان و متأخّران ذکر میشود تا بدانیم جواز نگاه داماد به مادر زن مورد اتفاق است و حکمش همچون حکم دیگر محارم است.
فقهای شیعه:
1. شیخ طوسی(متوفّی: 460ق): «فإذا ثبت به تحریم المصاهرة ثبت به حرمة المحرم، و هو أن کل من صارت محرمة علیه على التأبید صار لها محرما یجوز أن یسافر بها و یخلو و ینظر إلى ما ینظر إلیه ابنها و أبوها، لأنه سبب مباح، فأفاد التحریم و المحرم»؛[46] پس زمانی که حرمت ابدی مصاهره به وسیله نزدیکی تحقق پیدا کرد، حرمت محرم هم تحقق پیدا میکند؛ یعنی هرکسی که ازدواج با او به واسطه مصاهره حرام ابدی شد، او محرم انسان است و جایز است که با او مسافرت شود و به جاهایی از بدن او که فرزندان و پدرانشان نگاه میکنند، میتوان نگاه کرد؛ زیرا تحقق حرمت ابدی به واسطه مصاهره، سبب مباحی است که تحریم و محرم را افاده میدهد.
همانطور که میبینیم؛ هر چند شیخ طوسی که از متقدّمین فقهای شیعه است، از کلمات «ام الزوجة» و «ام المرأة» استفاده نکرده، اما به طور کلی حکم آنرا به واسطه سبب حرمت ابدی؛ یعنی «مصاهره» بیان میکند و میان آن با جواز نظر تلازم قائل است. و یکی از این افراد مادر زن است. پس چگونه برخی میگویند که متقدمان از فقهای شیعه اولاً متعرض جواز نظر به مادر زن نشدهاند! ثانیاً ملازمهای میان مصاهره و جواز نظر نیست!
2. ابن ادریس حلی(متوفّی: 598ق): «و معنى حرمة المحرم، ان أمهات الموطوءة و بناتها یحل النظر إلیهن، مثلا حمأة الرجل یحل له النظر إلیها، ... فهذا معنى حرمة المحرم»؛[47] معنای حرمت محرَم این است که؛ مادران و یا دخترانی که با آنها نزدیکی انجام گرفته، نگاه کردن به آنها حلال است؛ مانند مادر زن که نگاه به او [به جهت نزدیکی داماد با دخترش] برای داماد جایز است ... و این معنای حرمت محرم است. در این عبارت ابن ادریس واژه «حَمَاة الرجل» بکار رفته که در لغت به معنای مادر زن است.[48] همانطور که به مادر شوهر «حمأة المرأة» میگویند.[49]
3. شهید اول، محمد بن مکی عاملی(متوفّی: 786ق) و مقداد بن عبداللّٰه سیورى حلّی (متوفّی: 826ق): «أما النّظر إلى المحارم فلا شک فیه، و کذا یجوز اللمس عندنا بغیر شهوة»؛[50] نگاه به محارم هیچ شکی در جواز آن نیست، همچنین لمس محارم در نزد امامیه بدون شهوت جایز است. در این عبارت از عنوان «محارم» استفاده کرده است که مادر زن هم یکی از مصادیق آن است: «...أمّهات نسائکم». و این کلمه از آیه «حُرّمت علیکم...» گرفته شده است؛ یعنی در واقع موضوع و متعلق حکم جواز نظر، محارم در آیه «حُرّمت علیکم» است.
4. ابن ابى جمهور محمد بن على احسایى(زنده در 901ق): »و یجوز النظر الى المحارم إجماعا. و هل اللمس کذلک؟ الظاهر ذلک»؛[51] نگاه به محارم به اجماع فقها جایز است. آیا لمس محارم هم جایز است؟ ظاهر این است که لمس جایز باشد. ابن ابی جمهور احسایی نیز از عبارت «محارم» استفاده کرده و جواز نظر را اجماعی میداند.
5. فیض کاشانی(متوفّی: 1091ق): «یجوز النظر إلى المحارم، ما عدا العورة، بالکتاب و السنة و الإجماع»؛[52] نگاه به محارم به غیر از عورت جایز است و دلایل این جواز؛ قرآن، سنت و اجماع فقها است. فیض کاشانی علاوه بر اینکه از عنوان «محارم» استفاده کرده، یکی از دلایل آنرا قرآن دانسته که همان آیه «حرّمت علیکم...» و آیه «لا یبدین زینتهن...» نسبت به محارم دیگر است.
6. میرزای قمّی(متوفّی: 1232 یا 1231 یا 1233ق): «این سخن [محرم نبودن مادر زن] بیاصل است. و محرمیت مادر زن اجماعى است. چنانکه از طریقه مستمره علما و صلحا و اهل دیانت در اعصار و امصار ظاهر میشود بدون منکرى که اعتماد به شأن او باشد. و در کلام علما (ى معتنین [بهم]) بر نخوردم به مخالفى، و کلام همگى بالعموم و الخصوص دال است بر محرمیت و عدم اشکال. چنانکه در مواضع بسیار معلوم میشود. از جمله در کتاب جنایز همگى ذکر کردهاند در جواز تغسیل محارم، که مراد به محرم کسى است که حرام باشد نکاح او ابداً از جهت نسب یا رضاع یا مصاهره و تصریح به آن شده در همه کتابها، نظر کن مسالک و مدارک و دروس و ابن فهد در نکاح مهذب و غیر آنها را. بلکه کلام مقداد در تنقیح صریح است در دعوى اجماع در کتاب نکاح، در آنجا که گفته «المحرم هو کل امرأة یملک وطأها، او حرم مؤبداً بنسب، او رضاع، او مصاهرة بعقد او ملک یمین. ام التى یملک وطأها فیجوز النظر إلیها کالزوجة باطناً و ظاهراً و اما من حرم وطؤها فیباح النظر فیهن إلى الوجه و الکفین و القدمین اجماعاً، و یحرم النظر إلى القبل و الدبر بغیر ضرورة من مباشرة علاج و مشاهدة ایلاج.».[53] میرزای قمی نیز در اجماعی بودن این مسئله، به کلام مقداد سیوری اشاره کرده است و میفهماند که؛ اولاً یکی از چیزهایی که حرمت ابدی میآورد، مصاهره است و یکی از اقسام آن مادر زن است، ثانیاً: هرچند بیشتر فقها الفاظی مانند «ام الزوجة» را برای مادر زن بکار نمیبرند، اما دیدگاه خود را به وسیله «حرم مؤبداً بنسب، او رضاع، او مصاهرة» بیان میکنند.
و بیشتر فقهای متأخّرین که از اینگونه عبارات استفاده کردهاند و آن هم به دلیل تلازمی است که از آیه «حرّمت علیکم» نسبت به محارم ابدی فهمیده میشود؛ یعنی هرکسی که ازدواج با او حرام ابدی است، نگاه به بدن او -غیر از عورت و بنا بر نظر برخی فقها جاهایی از بدن را که معمولاً میپوشانند- جایز است. و از آنجایی که مادر زن هم یکی از این موارد حرمت ابدی است: «أمّهات نسائکم»، نگاه به بدن او برای داماد جایز است. بنابر این، نباید گفت که فقها حتماً واژههای «امّ الزوجة»، و یا «أمّ المرأة» را بکار برند تا گفته شود تصریح کردهاند و گرنه آنها نگاه به مادر زن را حلال نمیدانند. به ویژه اینکه بیشتر متقدّمین از فقهای شیعه کمتر از این واژهها استفاده میکردند، هرچند متقدّمین از فقهای اهل سنت از این کلمات برای جواز نظر به مادر زن استفاده میکردند. که عباراتی از آنها نقل خواهد شد.
به هر حال، اهمیت کلمات فقها برای به دست آوردن اجماعی بودن و یا شهرت یک مسئله، نیازمند تحقیق جداگانه و بحث طولانی است که از حوصله این تحقیق خارج است.
فقها و راویان اهل سنت:
7. مالک بن انس(متوفّى: 179ق): «لیس على الرَّجُل یَنْظُرُ إلى شَعرِ امرَأَة ابنِه، أَوْ شَعرِ أُمِّ امرَأَتِه بَأْسٌ»؛ اشکالی ندارد که مرد موی دختر فرزند خود یا موی مادر زن خود را نگاه کند».[54]
8. أبو محمد عبد الله بن أبی زید مالکی (متوفّى: 386ق): «و لا بأس أن یرى الرجل شعر أم امرأته»؛ اشکالی ندارد که مرد موی مادر زن خود را نگاه کند.[55]
9. مذهب شافعی: «یجوز للرجل أن ینظر إلى المرأة من ذوات محارمه»؛[56] برای مرد جایز است که به زنانی از محارم که حرمت ذاتی دارند، نگاه کند. تعبیر به «ذوات محارم»، همان کسانیاند که ازدواج با آنها به طور ابدی حرام است.[57] که مادر زن یکی از آنها است.
10. یوسف بن عبد الله قرطبی (متوفى: 463ق): بعد از اینکه کلام مالک بن انس را نقل میکند، میگوید: «قال أَبو عُمَر لا أَعلَمُ فی هذا خِلافاً»؛[58] ابو عمر گوید: من خلافی در این فتوا ندیدهام.
11. مجموعهای از فتاوا: «یجوز للرجل مصافحة أم زوجته و السلام علیها؛ لأنه من محارمها»؛[59] برای مرد جایز است مصافحه و دست دادن با مادر زن خود و سلام کردن بر او؛ زیرا داماد از محارم مادر زن است.
همانطور که گفتیم؛ یکی از دلایل در اینباره سیره عملى مسلمین است. اما اینکه چگونه این سیره ثابت است؟ چون ما عمل و رفتار قدما را نسبت به مادر زن ندیدهایم، پس چگونه این سیره ثابت میشود؟ پاسخ این است که؛ همین نظریات و عبارتهاى فقهای مسلمان -از شیعه و سنی- در این مسئله نشانگر و بیانگر سیره عملى مسلمانان در تاریخ تدوین فقه یعنى مدت زمانى بیش از هزار سال میباشد و این در حالى است که این موضوع مورد ابتلاء همه اقشار جامعه از جمله فقها و مفسّران قرآن بوده و هست. فتاوا و کلمات فقها نشان میدهد در این مدت بسیار طولانى هیچگاه رفتار فقها و سایر علما با مادران همسر خود مانند رفتار با نامحرمان نبوده است.
به علاوه؛ هیچ فقیه مسلمانی حتی از اخباریها تصریح به حرمت نگاه به مادر زن نکرده است.
از سوى دیگر بسیار بعید است گفته شود این سیره به عصر امامان(ع) متصل نیست و بهطور ناگهانى پس از دوران ایشان پیدا شده است؛ چون دلیلی که دلالت بر حرمت نگاه به مادر زن داشته باشد، به ما نرسیده است. اگر نگاه به مادر زن حرام بود باید روایتی از پیامبر اکرم(ص) و یا ائمه اطهار(ع) به ما میرسید و از نظر عقلی؛ طبق «قاعده لطف» و یا «قُبح اغراء به قبیح» دلیلی به مردم میرسید و مردم همه اعصار را از نگاه به بدن مادر زن نهی میکرد و او را همچون احکام زنان اجنبی و نامحرم میدانست؛ زیرا آنچه اهمیت دارد و لزوم اطاعت میآورد، وصول دلیل است، و همین که دلیلی بر مخالفت این سیره نرسیده است، در جواز نظر کافی است.
اشکال اول: از آنجایی که آیه شریفه «لا یبدین زینتهنّ إلا ...» درباره آشکار نکردن زینت زنان تأکید میکند، مواردی را نیز استثنا میفرماید. ولی در این استثنائات داماد (شوهران دختر) مشاهده نمیشود، پس مادر زن نمیتواند زینتهای خود را در برابر دیدگان داماد آشکار کند؟
پاسخ:
یک. هرچند از داماد نامی برده نشده، اما نمیتوان گفت این نام نبردن مساوی است با حرمت آشکار کردن مادر زن زینتهای خود را در برابر داماد؛ چون معنای انحصار نفی موارد دیگر نیست؛ زیرا از عمو و دایی هم نامی برده نشده؛ یعنی گفته نشده که زنان زینتهای خود را در برابر عموها و داییهای خود میتوانند آشکار کنند، در حالی که دایی و عمو از محارماند. و دلیلش آن است که آیه شریفه خواسته بعضی از موارد را از باب تنبّه و آگاهی دادن به مردم نام ببرد.[60] بنابر این، نمیتوان گفت چون نامی از داماد برده نشده، پس حتماً آشکار کردن زینت برای او توسط مادر زن حرام است. بلکه به وسیله دلایل دیگر جواز آشکار کردن زینت مادر زن در برابر داماد فهمیده میشود.
دو. شیخ مفید وقتی میخواهد به این آیه شریفه استناد کند، میگوید: «و لا یحل للمرأة المسلمة أن تبدی زینتها إلا لمن أباحها الله ذلک له منها ممن سماه فی کتابه حیث یقول ...»؛[61] همانطور که مشاهده میشود «یکی» از گروههایی که خدای متعال آشکار کردن زینت زنان را برای آنها مباح و جایز کرده همان کسانیاند که در آیه نام برده شده است: «منها ممّن سماه فی کتابه»؛ این کلام شیخ مفید بیانگر این است که آن بزرگوار منحصر به این افراد نمیدانسته است.
سه. هرچند خداوند متعال در این آیه نسبت به محرمیّت داماد به مادر زن اسمى به میان نیاورده است؛ اما به محض جارى شدن صیغه عقد، داماد به مادر زن محرم مىشوند و همانند پسر و دختر انسان میباشند و به فرزندان نیز در آیه تصریح شده است دیگر نیازى نیست که قرآن اسم از داماد هم بیاورد. همانطور که برخی این را بیان کردهاند که مادر زن همانند مادر داماد است. و این را یک امری موافق فطرت دانستهاند.[62] همچنین در بحث مصاهره گفتهاند: مادر زن مانند مادر داماد است.[63]
اشکال دوم: در نظری از سعید بن جبیر در برخی منابع اهل سنت چنین آمده است: «حدثنا أبو سعید الأشج، ثنا ابن علیة، عن أیوب السختیانی قال: قلت لسعید بن جبیر، أ یرى الرجل رأس ختنته فتلى علی وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ قال: لا أراها فیهم»؛[64] ایوب سجستانی از او درباره آیه شریفه «...وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ...»، پرسید که آیا طبق این آیه مرد میتواند به موی سر زن مادر زن خود نگاه کند؟ سعید بن جبیر در پاسخ گفت: «من در این آیه چیزی درباره مادر زن نمیبینم»؛ یعنی در آیه نیامده که مادر زن میتواند زینتهای خود را در برابر داماد آشکار کند. پس، مادر زن با داماد نامحرم است.
همچنین احمد بن حنبل این روایت را آورده، اما توقف کرده و فتوایی به جواز یا عدم جواز نگاه به مادر زن نداده است.[65]
پاسخ:
اولاً: این سخن سعید بن جبیر؛ روایت و حدیث نیست، بلکه تنها یک پرسش و پاسخ است که سعید بن جبیر دیدگاه خود را گفته است. ثانیاً: این نظریه سعید بن جبیر به جهت شاذّ و نادر بودن مورد اعتنا و تأیید اهل سنت قرار نگرفته است.[66] ثالثاً: بنا بر تحقیق و جستجو در منابع اهل سنت، روایاتی یافت شد که تصریح دارند بر اینکه نگاه داماد به مادر زن اشکال ندارد که خواهیم گفت.
ب. روایات مربوط به مصافحه: به برخی از این روایات در بخش «نگاه به محارم» اشاره شد، به اتفاق فقهای شیعه[67] و سنی[68] –با توجه به روایاتی که هست- مصافحه و دست دادن داماد با مادر زن را جایز میدانند؛ مانند این روایت: «عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ مُصَافَحَةِ الرَّجُلِ الْمَرْأَةَ قَالَ لَا یَحِلُّ لِلرَّجُلِ أَنْ یُصَافِحَ الْمَرْأَةَ إِلَّا امْرَأَةً یَحْرُمُ عَلَیْهِ أَنْ یَتَزَوَّجَهَا أُخْتٌ أَوْ بِنْتٌ أَوْ عَمَّةٌ أَوْ خَالَةٌ أَوِ ابْنَةُ أُخْتٍ أَوْ نَحْوُهَا»؛[69] از امام صادق(ع) پرسیده شد: آیا مصافحه مرد و زن حلال است؟ امام(ع) فرمود: «براى هیچ مردى روا نیست که با خانمها دست بدهد، مگر آن خانمى که با او محرم، و ازدواجش با او حرام باشد؛ مانند خواهر، دختر، عمه، خاله، خواهرزاده و امثال آنان». در این روایت عبارت «امْرَأَةً یَحْرُمُ عَلَیْهِ أَنْ یَتَزَوَّجَهَا» آمده؛ یعنی کسانی که ازدواج با آنها حرام است و سپس برخی از آنها را نام برده و بقیه را به صورت «نحوها» آورده است. به علاوه؛ این روایت ملازمه میان حرمت ازدواج و جواز مصافحه و در پی آن جواز نظر به محارم ابدی را نیز ثابت میکند پس ملازمه میان حرمت ابدی ازدواج با جواز نظر می باشد؛ و امام(ع) نیز با همین معیار پاسخ سماعة بن مهران را میدهد.
ج. روایات مربوط به جواز غسل میّت توسط ذوات محارم؛ برخی از فقها درباره نگاه به محارم از جمله مادر زن به روایاتی استناد کردهاند که دلالت دارند بر اینکه وقتی زنی یا مردی بمیرد، و زن یا مرد دیگری نباشد که او را غسل دهد، یکی از محارم آن زن یا مرد میتوانند او را غسل دهد که به عبارتهایی مانند «ذو مَحرم» و «ذات مَحرم» آمده است؛ یعنی کسانی که ازدواج با آنها حرمت ذاتی و ابدی دارد؛ مانند روایاتی که در بحث نگاه به محارم ذکر شد.
د. روایات مربوط به مسافرت: روایاتی در منابع اهل سنت است، که مسافرت مادر زن با داماد را جایز میدانند؛ و در این روایات هم تصریح به مادر زن شده و هم به صورت کلی تحت عنوان ذوات ارحام. برخی از این روایات عبارتند از:
1. ابن قدامه مقدسی وقتی بحث نگاه کردن به موی مادر زن را مطرح میکند، می گوید: «فِی رِوَایَةِ الْمَرُّوذِیِّ أَنَّهُ مَحْرَمٌ یَجُوزُ لَهُ الْمُسَافَرَةُ بِهَا»؛[70] مرد با مادر زن خود محرم است و میتواند با او مسافرت کند.
2. همچنین میگوید: «فِی رِوَایَةِ أَبِی طَالِبٍ: سَاعَةَ یَعْقِدُ عُقْدَةَ النِّکَاحِ تَحْرُمُ عَلَیْهِ أُمُّ امْرَأَتِهِ، فَلَهُ أَنْ یَرَى شَعْرَهَا وَ مَحَاسِنَهَا»؛[71] از همان ساعتى که عقد ازدواج او [داماد] جارى میشود، مادر زنش بر وى حرام میگردد، از اینرو میتواند موها و زیباییهاى او را ببیند.
3. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «لاَ تُسَافِرُ المَرْأةُ إلاّ معَ ذِی مَحْرَمٍ»؛[72] زن مسافرت نکند مگر به همراه محرمان خود. و مقصود از «مَحرَم»؛ کسانیاند که ازدواج با آنها حلال نیست.[73] و «ذی محرم» شامل همه محارمی میشود که ازدواج با آنها حرام است؛[74] یعنی همان که در آیه «حرّمت علیکم...» آمدهاند.
این روایت در برخی منابع شیعه آمده است.[75] فقهای بزرگوار شیعه نیز این دسته از روایات را در کتابهای خود ذکر کردهاند.[76]
با توجه به اینکه مسافرت با محارم از جمله مادر زن، مستلزم کارها و رفتارهایی است که نگاه کردن را در پی دارد و همچنین همه این روایات منحصر به مادر زن و ذوات ارحام شده، میتوان آنها را دلیل قرار داد که نگاه کردن به مادر زن جایز است، و داماد با محارم در سفر راحتتر است. و راحتی و آسانی در سفر و مرتکب گناه نگاه به نامحرم نشدن، تنها با محارم امکانپذیر است. چون مسافرت با نامحرمان هر چقدر هم انسان مسائل شرعی را رعایت کند، راحت نیست و خود رعایت مسائل شرعی، سفر را با مشکلات و سختی همراه میسازد.
نتیجهگیری:
یک. اگر در روایات تحقیق شود به دست میآید که؛ حلال بودن و یا حرام بودن نگاه و لمس و مصافحه دائر مدار محرمیّت ابدی و یا محرم نبودن است؛ یعنی هرکسی که نکاح با آن به طور ابدی حرام است، نگاه و لمس و دست دادن به او جایز است و کسی که ازدواج با او حلال است، نگاه کردن به بدن او و لمس او و مصافحه با او جایز نیست.[77] لذا مصافحه با محارم از جمله مادر زن و لمس آنها به اتفاق فقهای شیعه و سنی جایز است و بدیهی است که مصافحه نگاه را هم در پی دارد.
دو. از آنجایی که فقه؛ علمى نقلى یا نقلى عقلائى است، نفس نقض و اشکال بد نیست، اما نباید گفت چون آیات تصریح به محرمیت مادر زن نکردهاند، پس نتیجه میگیریم مادر زن را نمیتوان نگاه کرد و نگاه به او حرام است؛ به علاوه؛ دلایلی برای جواز ذکر شد، که نمیتوان از آنها چشم پوشید و صرفاً یک نقض و عدم ذکر صریح قدرت مقابله با این دلایل را ندارد.
سه. نمیتوان اصل محرم بودن مادر زن را در نگاه کردن به او رد کرد و جایز ندانست، بلکه با توجه به دلایلی که گفته شد، اصل محرم بودن مادر زن در نگاه کردن داماد به بدن او ثابت میشود، اما مرد با عفت نگاه به مواضع حسّاس محرم خود نظیر بالاى زانو و سینه و پشت و مانند اینها نمیکند. پس نگاه داماد به بدن مادر زن –غیر از عورت و جاهایی که معمولاً میپوشانند – جایز است. مصافحه و دست دادن با مادر زن نیز جایز است.
می توان از برخی روایات این حیا و عفت را استفاده کرد:
امام صادق(ع) فرمود: «هرکس به سن بلوغ رسیده بر مادر، خواهر، دختر و غیر اینها وارد نشود مگر آنکه اجازه بگیرد...».[78] چون ممکن است این افراد در وضعیتی باشند که نگاه کردن به آنها زشت و قبیح باشد. لذا برای وارد شدن در جایی که این افراد از محارم هستند، اجازه گرفت تا آنها اگر مثلاً پوشش کاملی ندارند خود را بپوشانند.[79] همانطور که در قرآن کریم آمده که نوجوانان بالغ موظفند در همه حال به هنگام ورود بر پدر و مادر اذن بطلبند:[80] «و چون کودکان شما به حد بلوغ رسیدند پس باید (در تمام اوقات وارد شدن) اجازه بخواهند چنانکه کسانى که قبل از آنها (به سن بلوغ رسیده) بودند اجازه میخواستند».[81]
امام علی(ع) میفرماید: مردى از پیامبر اکرم(ص) پرسید آیا موقع ورود بر مادرم باید اجازه بگیرم؟ آنحضرت فرمود: «بله». او سؤال کرد با مادرم در یک اتاق زندگى مىکنم آیا اجازه لازم است؟ پیامبر فرمود: «بله». او دوباره پرسید من خدمتگذار مادرم هستم آیا هرگاه بر او داخل مىشوم باید اجازه بگیرم؟ پیامبر(ص) فرمود: «أَتُحِبُّ أَنْ تَرَاهَا عُرْیَانَةً»؛ آیا دوست دارى مادرت را برهنه ببینى؟» او گفت نه. و پیامبر(ص) فرمود: «پس اجازه بگیر و وارد شو».[82]
بنابر این، نگاه محارم به یکدیگر نیز داراى محدودیت است نه آنکه محارم بتوانند به تمام بدن یکدیگر بجز عورت نگاه کنند.
مفهومشناسی محرمیت
«مَحرَم» (به فتح میم و راء) در اصطلاح فقه به کسى گفته میشود که به دلیل خویشاوندى، ازدواج کردن با او و تمتّع از او جایز نیست.[1] در لغت نیز اینگونه معنا شده است.[2] همچنین در لغت[3] و فقه[4] مَحرَم به کسی گفته میشود که به سبب رضاع و شیرخوارگی یا مصاهره ازدواج با او روا نباشد. البته خواهر زن استثنا بوده و از باب جمع میان دو خواهر (یعنی؛ تا وقتی که با یکی از آنها ازدواج انجام گرفته و طلاق داده نشده)، ازدواج با خواهر زن حرام است. اصطلاح مَحرم در مقابل نامحرم (بیگانه شرعی به زن یا مرد) به کار میرود.
کلمه مَحرم در زبان فارسى و عموم مردم؛ گاهى به معناى «جائز النظر» به کار مىرود؛ یعنى مرد و زنی که میتوانند به بدن یکدیگر نگاه کنند، آنگونه که به مادر و خواهر خود مینگرد و آن زن هم حق دارد زینتهاى خود را در برابر این مرد مَحرم آشکار سازد.
اما در منابع فقهی؛ بیشتر، «محرمیت» به معناى حرمت ازدواج است و معمولاً فقهاى متقدم و متأخر در کتابهای فقهى خود هر کجا که از محارم بحث میکنند، مراد همین معنا است؛ یعنى زنهایى که مرد نمىتواند با آنها ازدواج کند.
البته تلازمى نیست بین اینکه؛ با هرکس ازدواج حرام شد، جواز نگاه به او مسلّم باشد، بلکه مواردى وجود دارد که ازدواج با بعضى از زنان حرام است؛ اما نگاه به مو و بدن او جایز نیست؛ مانند خواهر زن.[5] و آن تلازمی که فقها در اینباره مطرح میکنند در مواردی است که حرمت ابدی باشد؛ یعنی هرکسی که ازدواج با او حرمت ذاتی و ابدی دارد، نگاه کردن به او جایز است. که در بخشهای بعدی این مطلب بیشتر روشن خواهد شد.
«مَحارم» در قرآن کریم
قرآن کریم درباره گروههایى از زنان که به انسان مَحرمند و ازدواج با آنان حرمت ابدی و غیر ابدی دارد، می فرماید:
«حرام شده است بر شما (ازدواج با هفت گروه از خویشانتان که محارم نامیده میشوند:) مادرانتان، دختران، خواهران، عمهها، خالهها، دختران برادر، و دختران خواهر شما، و (همچنین شش گروه دیگر، از راه شیر خوردن و عقد بستن:) مادرانى که شما را شیر دادهاند، خواهران رضاعى شما، مادران همسرانتان، و دختران همسرتان که در دامان شما پرورش یافتهاند از همسرانى که با آنها آمیزش جنسى داشتهاید - و چنانچه با آنها آمیزش جنسى نداشتهاید، (دختران آنها) براى شما مانعى ندارد (که مادر را رها کنید و با آنها ازدواج نمایید)، - و (همچنین) همسرهاى پسرانتان که از نسل شما هستند (- نه پسرخواندهها-) و (نیز حرام است بر شما) جمع میان دو خواهر (در یک زمان) کنید مگر آنچه در گذشته (در زمان جاهلیت) واقع شده (که خداى تعالى از آن در گذشت و شما را به سبب جهل و نادانیتان عذاب نمیکند) چرا که خداوند، آمرزنده و مهربان است».[6]
از این آیه شریفه چنین استفاده میشود که محرمیّت و حرمت ازدواج از سه راه حاصل میشود: الف. ولادت (ارتباط نسبى) ب. ازدواج (ارتباط سببى) ج. شیرخوارگی (ارتباط رضاعى). بنابر این:
الف. محرمان نسبی: زنانی که ازدواج با آنان «حرام ابدی» است[7] و این حرمت ناشی از نسبت است، نه ازدواج؛ مانند: مادر، خواهر، عمه و خاله.
ب. محرمان سببی: کسانی که، ازدواج با آنان حرام ابدی است و این حرمت ناشی از ازدواج است، نه نسبت؛ مانند داماد نسبت به مادر زن، مرد نسبت به زن پدر خود و زن پسرش.[8]
ج. محرمان رضاعی: کسانی که ازدواج با آنان حرام ابدی است و این حرمت به دلیل شیر خوردن است نه نسبیت و سبب.[9]
در آیهای که ذکر شد مادر زن یکی از مصادیق محرمان است: «حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ ... وَ أُمَّهاتُ نِسائِکُمْ»؛ مادران همسرانتان. و حرمت در اینجا به معنای حرمت ابدی ازدواج است؛ زیرا:
1. همه مفسّران شیعه[10] و سنی[11] حرمت در این آیه شریفه را به معنای حرمت ازدواج معنا کردهاند.
2. به قرینه عبارت «وَ لا تَنْکِحُوا» (ازدواج نکنید) که در آیه قبل از آن آمده،[12] و سیاق آیات.[13]
3. آیه «وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ مِنَ النِّساء...»[14] که حرمت ازدواج با زن پدر را بیان میکند، به حسب مضمون جزو آیه «حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ...» است.[15]
4. حرمت ازدواج، مهمترین چیزی است که از «حُرّمَت علیکُم» فهمیده میشود.[16]
5. تبادر؛ یعنی آن معنایی که از عبارت «حُرّمت علیکُم» به ذهن میرسد، حرمت ازدواج است.[17]
6. روایات: درباره حرمت ازدواج با محارم -که یکی از مصادیق آن مادر زن میباشد- سخنانی از پیشوایان معصوم(ع) نقل شده است؛ مانند:
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «هرکس روپوش زنى را کنار زند (کنایه از ازدواج) دختر و مادر آن زن بر وى حرام میشود».[18]
امام على(ع) فرمود: «... زمانى که مردی با دختری ازدواج کند چه با وى آمیزش کند یا نکند مادر بر او حرام میگردد».[19]
ابو بصیر گوید: از امام معصوم(ع) درباره مردى که با زنى ازدواج کرده سپس او را پیش از آنکه با او آمیزش کند طلاق داد، پرسیدم. آنحضرت فرمود: «... مادرش براى او [در ازدواج] حلال نمیشود».[20]
فقهای بزرگوار نیز به این دسته از روایات استدلال و اعتماد کرده و فتوا به حرمت ازدواج داماد با مادر زن دادهاند.[21]
اقسام حرمت
حرمت در اینجا به «حرمت ابدی» (یا ذاتی) و «غیر ابدی» (یا عَرَضی) تقسیم میشود[22] که هرکدام دارای احکام مخصوص به خود هستند. حرمت ابدی و ذاتی به معنای حرمت همیشگى ازدواج بین دو نفر است؛[23] مانند حرمت ازدواج داماد با مادر زن، و حرمت غیر ابدی و غیر ذاتی؛ یعنی اینکه حرام بودن ازدواج همیشگی نیست؛ مانند حرمت ازدواج داماد با خواهر زن تا وقتی که در عقد ازدواج با خواهر او است. که اگر میان مرد و زن طلاق و جدایی انجام گرفت، مرد میتواند با خواهر او ازدواج کند، اما در حرمت ابدی اگر میان مرد و زن طلاق و جدایی اتفاق افتاد، همچنان حرمت ازدواج با مادر زن باقی است.
نگاه به محارم
درباره حدّ و مرز نگاه مرد و زنى که با یکدیگر محرمند، در میان فقها اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی به صورت مطلق گفتهاند اگر قصد لذّت شهوانی نداشته باشند میتوانند -غیر از عورت- به تمام بدن یکدیگر نگاه کنند.[24] و برخی دیگر در نگاه کردن به جاهای دیگر از بدن نیز احتیاط کرده و میگویند به آن مقدار که در میان محارم معمول است که جاهایی را نمیپوشانند نگاه کنند و احتیاط واجب این است که به قسمتهایی از بدن – مانند بین ناف و زانوها[25] – نگاه نکنند.[26] برخی از فقهای اهل سنت نیز مطابق نظر دوم فتوا دادهاند.[27] اما آنچه مورد اتفاق میان فقها است این است که؛ در نگاه به محارم دو قید وجود دارد: قید اول: نگاه به عورت نباشد. قید دوم: از روى لذّت شهوانی نباشد.
فقها درباره جواز نگاه به محارم –با چشم پوشی از اختلاف در برخی جزئیات - به دلایلی استدلال کردهاند:
1. سیره قطعیه میان مسلمانان از زمان پیامبر اکرم(ص) تا حال حاضر بر این بوده و هست که زنان همه بدن خود را از فرزندان، پدران، برادران و دیگر محارم نمیپوشانند.[28]
2. آیه شریفه: «و به زنان با ایمان بگو: چشمهاى خود را (از نگاه هوسآلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را - جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسریهاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر براى شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان همکیششان، یا بردگانشان [کنیزانشان]، یا افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند، یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند...».[29] در عین حال که درباره آشکار نکردن زینت زنان در برابر نامحرمان تأکید میکند، مواردی را نیز استثنا میفرماید. و عرف از این موارد استثنا شده میفهمد که مردان میتوانند به زینت این گروه از بانوان نگاه کنند.[30] بنابر این، معلوم میشود که زن میتواند در برابر این گروه نامبرده زینتهاى خود را آشکار کند و آنها هم متقابلاً میتوانند به محارم خود نگاه کنند.
البته در آیه شریفه نامى از مادر زن نیست و نسبت به آن ساکت است؛ و این حکم بیان نشده که زن مسلمان میتواند زینت خود را در برابر شوهر دخترش نیز آشکار سازد.(بحثش خواهد آمد)
3. روایات: که بر دو دستهاند:
الف. روایاتی که ارتباط مستقیم به مبحث جواز نگاه به محارم دارند، مانند اینکه امام محمد باقر(ع) میفرماید: «اشکالى ندارد که مرد به موى سر مادر یا خواهر یا دختر خود نگاه کند».[31]
ب. روایاتی که دلالت دارند بر اینکه مرد میتواند زنانی را که ازدواج با آنها حرام ابدی است، غسل میّت دهد به شرط آنکه زن دیگری نباشد که او را غسل دهد؛ و برعکس اگر مردی بمیرد، و مرد دیگری نباشد که او را غسل دهد، زنی که با او محرم است میتواند او را غسل دهد؛ و لازمه غسل میّت توسط مرد یا زن لمس و نگاه کردن مرد به بدن زن و زن به مرد است؛[32] البته غیر از عورت که نگاه به آن حرام است.
در اینباره روایات زیادی نقل شده[33] که تنها به ذکر یک روایت بسنده میشود؛ منصور بن حازم گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: اگر مردى با همسرش به سفر برود، و همسرش در بیابان بمیرد، میتواند او را غسل بدهد؟ امام(ع) فرمود: «آرى، و میتواند مادر و خواهر و سایر بستگان محرم خود را غسل بدهد، اما باید روى عورت او را با پارچهاى بپوشاند».[34]
4. روایات مربوط به باب مصافحه و دست دادن با محارم: لازمه مصافحه، نگاه به محارم است؛[35] چون نمیتوان گفت و هیچ عقل سلیمی اینرا نمیپذیرد که مصافحه با محارم جایز باشد، اما نگاه جایز نباشد؛ از امام صادق(ع) پرسیده شد: آیا مصافحه مرد و زن حلال است؟ امام(ع) فرمود: «براى هیچ مردى روا نیست که با خانمها دست بدهد، مگر آن خانمى که با او محرم، و ازدواجش با او حرام باشد؛ مانند خواهر، دختر، عمه، خاله، خواهرزاده و امثال آنان».[36]
نگاه داماد به بدن مادر زن
پس از مباحث مقدماتی که بیان شد؛ اکنون با توجه به این مقدمات به مسئله مورد پرسش میپردازیم که مدرک فقهاى بزرگوار بر محرم بودن مادر زن با داماد به معنای نگاه کردن داماد به بدن او و مصافحه با او چیست؟
به طور کلی؛ از دیدگاه مشهور بلکه اتفاق فقهای شیعه[37] و سنی؛[38] مادر زن جزو محارم است، و همان دو دیدگاهی که در بخش قبلی (نگاه به محارم) وجود دارد درباره مادر زن هم جاری است؛ یعنی یا میگوییم: داماد میتواند -غیر از عورت- به تمام بدن مادر همسر خود بدون قصد لذّت شهوانی نگاه کند، و یا بنا بر نظر برخی فقهای دیگر میگوییم: به آن مقدار که در میان محارم معمول است که جاهایی را نمیپوشانند نگاه کنند و احتیاط واجب این است که به قسمتهایی از بدن – مانند بین ناف و زانوها – نگاه نکنند.
دلایل جایز بودن نگاه به مادر زن
از آنجایی که مادر زن نیز از مصادیق محارم ابدی است، فقهای بزرگوار دلایلی که برای نگاه به دیگر محارم آوردهاند، تعدادی از آن دلایل را به مسئله نگاه به مادر زن نیز سرایت دادهاند. بنابر این، دلایل جایز بودن نگاه به مادر زن عبارتند از:
الف. سیره مستمرّه مسلمانان: یعنی از زمان رسول اکرم (ص) تاکنون بنا بر این بوده است که مادر زنها، همه بدن خود را در برابر داماد نمیپوشیدهاند. به دیگر سخن؛ روش رایج میان پیروان دین اسلام -مذهب شیعه و مذاهب چهارگانه اهل سنت- بر این بوده و هست که مادر زن به صورت پوشش کامل بدن در برابر داماد حاضر نمیشوند، بلکه مثلاً موی خود را نمیپوشانند و از آن طرف، داماد هم به موی مادر خانم نگاه میکند. همانطور که برخی از فقها به چنین سیرهای به عنوان دلیل بر بحث نظر و نگاه به محارم _چه نسبی، چه سببی و چه به مصاهره (پیوند زناشویى) تصریح کردهاند و آنرا پذیرفته و مسلّم دانستهاند.[39] برای ثبوت و واقعیت چنین سیرهای لازم است که به دلیل دوم توجه شود.
ب. شهرت،[40] بلکه اجماع[41] و اتفاق نظر فقها: جایز بودن نگاه به بدن مادر زن –با چشمپوشی از اختلاف نظر در برخی جزئیات- در میان فقهای شیعه و سنی مشهور بلکه به جرأت میتوان گفت اجماع و اتفاق نظر وجود دارد، آن هم از قسم اجماع محصّل؛ یعنی اگر به کلمات فقهای مسلمان در اینباره بنگریم خواهیم دید که با تعابیر مختلف، به طور مستقیم یا غیر مستقیم نگاه داماد به مادر زن را اجمالاً جایز میدانند.
توضیح: آنچه باید در این بخش مورد دقت واقع شود، این است که؛ تعابیر فقها درباره «مادر زن» چگونه است؟ و از چه عبارتهایی استفاده میکنند تا بتوان این جواز نظر و نگاه را از کلمات و عبارات آنها فهمید؟ برای روشن شدن پاسخ این پرسش توجه به چند مطلب لازم است:
اول: معنای «مادر زن» در زبان عربی: از آنجا که بیشتر کتابهای فقه استدلالی به زبان عربی نوشته میشود، ما باید به دنبال کلمات عربی باشیم که معنای فارسی آن «مادر زن» است. فقهای مسلمان از این تعابیر در بحث مادر زن استفاده کردهاند: «أمّ الزوجة»، «أمّ المرأة»، «حَمَاة الرّجل» و «الخَتَنَة»، که عبارات فقهای متقدّم و متأخر ذکر خواهد شد.
دوم: برخی از فقها در بحث نگاه، از هیچکدام از تعابیری که به معنای مادر زن است، استفاده نمیکنند، بلکه یکی از کلمات «المَحارم»، «ذوات محارم» و «ذو مَحرم» را بکار میبرند و این کلمات یک عنوان کلی برای همه محارمی است که در آیه 23 سوره نساء و آیه 31 سوره نور معرّفی شدهاند. که برخی از این عناوین مانند «ذو مَحرم»[42] برگرفته از روایات است.
سوم: یکی از سببهای محرمیت «مصاهره» است؛ یعنی کسی که از خویشاوندان مرد یا زن باشد؛[43] به بیان دیگر؛ مصاهره، عبارت است از: علقه و پیوندی که از علقه و پیوند زوجیّت و ازدواج به وجود میآید و بر دو قسم است: پیوند میان زوج(داماد) و محرمان نسبی زوجه(عروس) و پیوند میان زوجه و محرمان نسبی زوج.[44] مصاهره موجب دو نوع حرمت ابدى (مانند ازدواج مرد با مادر زن) و حرمت جمع؛ یعنی جمع کردن در ازدواج میان دو خواهر در یک زمان میشود. یکی از افراد مصاهره، مادر زن است.[45]
اکنون با توجه به سه مطلب بالا؛ عبارات و دیدگاههای برخی از فقهای مسلمان از متقدمان و متأخّران ذکر میشود تا بدانیم جواز نگاه داماد به مادر زن مورد اتفاق است و حکمش همچون حکم دیگر محارم است.
فقهای شیعه:
1. شیخ طوسی(متوفّی: 460ق): «فإذا ثبت به تحریم المصاهرة ثبت به حرمة المحرم، و هو أن کل من صارت محرمة علیه على التأبید صار لها محرما یجوز أن یسافر بها و یخلو و ینظر إلى ما ینظر إلیه ابنها و أبوها، لأنه سبب مباح، فأفاد التحریم و المحرم»؛[46] پس زمانی که حرمت ابدی مصاهره به وسیله نزدیکی تحقق پیدا کرد، حرمت محرم هم تحقق پیدا میکند؛ یعنی هرکسی که ازدواج با او به واسطه مصاهره حرام ابدی شد، او محرم انسان است و جایز است که با او مسافرت شود و به جاهایی از بدن او که فرزندان و پدرانشان نگاه میکنند، میتوان نگاه کرد؛ زیرا تحقق حرمت ابدی به واسطه مصاهره، سبب مباحی است که تحریم و محرم را افاده میدهد.
همانطور که میبینیم؛ هر چند شیخ طوسی که از متقدّمین فقهای شیعه است، از کلمات «ام الزوجة» و «ام المرأة» استفاده نکرده، اما به طور کلی حکم آنرا به واسطه سبب حرمت ابدی؛ یعنی «مصاهره» بیان میکند و میان آن با جواز نظر تلازم قائل است. و یکی از این افراد مادر زن است. پس چگونه برخی میگویند که متقدمان از فقهای شیعه اولاً متعرض جواز نظر به مادر زن نشدهاند! ثانیاً ملازمهای میان مصاهره و جواز نظر نیست!
2. ابن ادریس حلی(متوفّی: 598ق): «و معنى حرمة المحرم، ان أمهات الموطوءة و بناتها یحل النظر إلیهن، مثلا حمأة الرجل یحل له النظر إلیها، ... فهذا معنى حرمة المحرم»؛[47] معنای حرمت محرَم این است که؛ مادران و یا دخترانی که با آنها نزدیکی انجام گرفته، نگاه کردن به آنها حلال است؛ مانند مادر زن که نگاه به او [به جهت نزدیکی داماد با دخترش] برای داماد جایز است ... و این معنای حرمت محرم است. در این عبارت ابن ادریس واژه «حَمَاة الرجل» بکار رفته که در لغت به معنای مادر زن است.[48] همانطور که به مادر شوهر «حمأة المرأة» میگویند.[49]
3. شهید اول، محمد بن مکی عاملی(متوفّی: 786ق) و مقداد بن عبداللّٰه سیورى حلّی (متوفّی: 826ق): «أما النّظر إلى المحارم فلا شک فیه، و کذا یجوز اللمس عندنا بغیر شهوة»؛[50] نگاه به محارم هیچ شکی در جواز آن نیست، همچنین لمس محارم در نزد امامیه بدون شهوت جایز است. در این عبارت از عنوان «محارم» استفاده کرده است که مادر زن هم یکی از مصادیق آن است: «...أمّهات نسائکم». و این کلمه از آیه «حُرّمت علیکم...» گرفته شده است؛ یعنی در واقع موضوع و متعلق حکم جواز نظر، محارم در آیه «حُرّمت علیکم» است.
4. ابن ابى جمهور محمد بن على احسایى(زنده در 901ق): »و یجوز النظر الى المحارم إجماعا. و هل اللمس کذلک؟ الظاهر ذلک»؛[51] نگاه به محارم به اجماع فقها جایز است. آیا لمس محارم هم جایز است؟ ظاهر این است که لمس جایز باشد. ابن ابی جمهور احسایی نیز از عبارت «محارم» استفاده کرده و جواز نظر را اجماعی میداند.
5. فیض کاشانی(متوفّی: 1091ق): «یجوز النظر إلى المحارم، ما عدا العورة، بالکتاب و السنة و الإجماع»؛[52] نگاه به محارم به غیر از عورت جایز است و دلایل این جواز؛ قرآن، سنت و اجماع فقها است. فیض کاشانی علاوه بر اینکه از عنوان «محارم» استفاده کرده، یکی از دلایل آنرا قرآن دانسته که همان آیه «حرّمت علیکم...» و آیه «لا یبدین زینتهن...» نسبت به محارم دیگر است.
6. میرزای قمّی(متوفّی: 1232 یا 1231 یا 1233ق): «این سخن [محرم نبودن مادر زن] بیاصل است. و محرمیت مادر زن اجماعى است. چنانکه از طریقه مستمره علما و صلحا و اهل دیانت در اعصار و امصار ظاهر میشود بدون منکرى که اعتماد به شأن او باشد. و در کلام علما (ى معتنین [بهم]) بر نخوردم به مخالفى، و کلام همگى بالعموم و الخصوص دال است بر محرمیت و عدم اشکال. چنانکه در مواضع بسیار معلوم میشود. از جمله در کتاب جنایز همگى ذکر کردهاند در جواز تغسیل محارم، که مراد به محرم کسى است که حرام باشد نکاح او ابداً از جهت نسب یا رضاع یا مصاهره و تصریح به آن شده در همه کتابها، نظر کن مسالک و مدارک و دروس و ابن فهد در نکاح مهذب و غیر آنها را. بلکه کلام مقداد در تنقیح صریح است در دعوى اجماع در کتاب نکاح، در آنجا که گفته «المحرم هو کل امرأة یملک وطأها، او حرم مؤبداً بنسب، او رضاع، او مصاهرة بعقد او ملک یمین. ام التى یملک وطأها فیجوز النظر إلیها کالزوجة باطناً و ظاهراً و اما من حرم وطؤها فیباح النظر فیهن إلى الوجه و الکفین و القدمین اجماعاً، و یحرم النظر إلى القبل و الدبر بغیر ضرورة من مباشرة علاج و مشاهدة ایلاج.».[53] میرزای قمی نیز در اجماعی بودن این مسئله، به کلام مقداد سیوری اشاره کرده است و میفهماند که؛ اولاً یکی از چیزهایی که حرمت ابدی میآورد، مصاهره است و یکی از اقسام آن مادر زن است، ثانیاً: هرچند بیشتر فقها الفاظی مانند «ام الزوجة» را برای مادر زن بکار نمیبرند، اما دیدگاه خود را به وسیله «حرم مؤبداً بنسب، او رضاع، او مصاهرة» بیان میکنند.
و بیشتر فقهای متأخّرین که از اینگونه عبارات استفاده کردهاند و آن هم به دلیل تلازمی است که از آیه «حرّمت علیکم» نسبت به محارم ابدی فهمیده میشود؛ یعنی هرکسی که ازدواج با او حرام ابدی است، نگاه به بدن او -غیر از عورت و بنا بر نظر برخی فقها جاهایی از بدن را که معمولاً میپوشانند- جایز است. و از آنجایی که مادر زن هم یکی از این موارد حرمت ابدی است: «أمّهات نسائکم»، نگاه به بدن او برای داماد جایز است. بنابر این، نباید گفت که فقها حتماً واژههای «امّ الزوجة»، و یا «أمّ المرأة» را بکار برند تا گفته شود تصریح کردهاند و گرنه آنها نگاه به مادر زن را حلال نمیدانند. به ویژه اینکه بیشتر متقدّمین از فقهای شیعه کمتر از این واژهها استفاده میکردند، هرچند متقدّمین از فقهای اهل سنت از این کلمات برای جواز نظر به مادر زن استفاده میکردند. که عباراتی از آنها نقل خواهد شد.
به هر حال، اهمیت کلمات فقها برای به دست آوردن اجماعی بودن و یا شهرت یک مسئله، نیازمند تحقیق جداگانه و بحث طولانی است که از حوصله این تحقیق خارج است.
فقها و راویان اهل سنت:
7. مالک بن انس(متوفّى: 179ق): «لیس على الرَّجُل یَنْظُرُ إلى شَعرِ امرَأَة ابنِه، أَوْ شَعرِ أُمِّ امرَأَتِه بَأْسٌ»؛ اشکالی ندارد که مرد موی دختر فرزند خود یا موی مادر زن خود را نگاه کند».[54]
8. أبو محمد عبد الله بن أبی زید مالکی (متوفّى: 386ق): «و لا بأس أن یرى الرجل شعر أم امرأته»؛ اشکالی ندارد که مرد موی مادر زن خود را نگاه کند.[55]
9. مذهب شافعی: «یجوز للرجل أن ینظر إلى المرأة من ذوات محارمه»؛[56] برای مرد جایز است که به زنانی از محارم که حرمت ذاتی دارند، نگاه کند. تعبیر به «ذوات محارم»، همان کسانیاند که ازدواج با آنها به طور ابدی حرام است.[57] که مادر زن یکی از آنها است.
10. یوسف بن عبد الله قرطبی (متوفى: 463ق): بعد از اینکه کلام مالک بن انس را نقل میکند، میگوید: «قال أَبو عُمَر لا أَعلَمُ فی هذا خِلافاً»؛[58] ابو عمر گوید: من خلافی در این فتوا ندیدهام.
11. مجموعهای از فتاوا: «یجوز للرجل مصافحة أم زوجته و السلام علیها؛ لأنه من محارمها»؛[59] برای مرد جایز است مصافحه و دست دادن با مادر زن خود و سلام کردن بر او؛ زیرا داماد از محارم مادر زن است.
همانطور که گفتیم؛ یکی از دلایل در اینباره سیره عملى مسلمین است. اما اینکه چگونه این سیره ثابت است؟ چون ما عمل و رفتار قدما را نسبت به مادر زن ندیدهایم، پس چگونه این سیره ثابت میشود؟ پاسخ این است که؛ همین نظریات و عبارتهاى فقهای مسلمان -از شیعه و سنی- در این مسئله نشانگر و بیانگر سیره عملى مسلمانان در تاریخ تدوین فقه یعنى مدت زمانى بیش از هزار سال میباشد و این در حالى است که این موضوع مورد ابتلاء همه اقشار جامعه از جمله فقها و مفسّران قرآن بوده و هست. فتاوا و کلمات فقها نشان میدهد در این مدت بسیار طولانى هیچگاه رفتار فقها و سایر علما با مادران همسر خود مانند رفتار با نامحرمان نبوده است.
به علاوه؛ هیچ فقیه مسلمانی حتی از اخباریها تصریح به حرمت نگاه به مادر زن نکرده است.
از سوى دیگر بسیار بعید است گفته شود این سیره به عصر امامان(ع) متصل نیست و بهطور ناگهانى پس از دوران ایشان پیدا شده است؛ چون دلیلی که دلالت بر حرمت نگاه به مادر زن داشته باشد، به ما نرسیده است. اگر نگاه به مادر زن حرام بود باید روایتی از پیامبر اکرم(ص) و یا ائمه اطهار(ع) به ما میرسید و از نظر عقلی؛ طبق «قاعده لطف» و یا «قُبح اغراء به قبیح» دلیلی به مردم میرسید و مردم همه اعصار را از نگاه به بدن مادر زن نهی میکرد و او را همچون احکام زنان اجنبی و نامحرم میدانست؛ زیرا آنچه اهمیت دارد و لزوم اطاعت میآورد، وصول دلیل است، و همین که دلیلی بر مخالفت این سیره نرسیده است، در جواز نظر کافی است.
اشکال اول: از آنجایی که آیه شریفه «لا یبدین زینتهنّ إلا ...» درباره آشکار نکردن زینت زنان تأکید میکند، مواردی را نیز استثنا میفرماید. ولی در این استثنائات داماد (شوهران دختر) مشاهده نمیشود، پس مادر زن نمیتواند زینتهای خود را در برابر دیدگان داماد آشکار کند؟
پاسخ:
یک. هرچند از داماد نامی برده نشده، اما نمیتوان گفت این نام نبردن مساوی است با حرمت آشکار کردن مادر زن زینتهای خود را در برابر داماد؛ چون معنای انحصار نفی موارد دیگر نیست؛ زیرا از عمو و دایی هم نامی برده نشده؛ یعنی گفته نشده که زنان زینتهای خود را در برابر عموها و داییهای خود میتوانند آشکار کنند، در حالی که دایی و عمو از محارماند. و دلیلش آن است که آیه شریفه خواسته بعضی از موارد را از باب تنبّه و آگاهی دادن به مردم نام ببرد.[60] بنابر این، نمیتوان گفت چون نامی از داماد برده نشده، پس حتماً آشکار کردن زینت برای او توسط مادر زن حرام است. بلکه به وسیله دلایل دیگر جواز آشکار کردن زینت مادر زن در برابر داماد فهمیده میشود.
دو. شیخ مفید وقتی میخواهد به این آیه شریفه استناد کند، میگوید: «و لا یحل للمرأة المسلمة أن تبدی زینتها إلا لمن أباحها الله ذلک له منها ممن سماه فی کتابه حیث یقول ...»؛[61] همانطور که مشاهده میشود «یکی» از گروههایی که خدای متعال آشکار کردن زینت زنان را برای آنها مباح و جایز کرده همان کسانیاند که در آیه نام برده شده است: «منها ممّن سماه فی کتابه»؛ این کلام شیخ مفید بیانگر این است که آن بزرگوار منحصر به این افراد نمیدانسته است.
سه. هرچند خداوند متعال در این آیه نسبت به محرمیّت داماد به مادر زن اسمى به میان نیاورده است؛ اما به محض جارى شدن صیغه عقد، داماد به مادر زن محرم مىشوند و همانند پسر و دختر انسان میباشند و به فرزندان نیز در آیه تصریح شده است دیگر نیازى نیست که قرآن اسم از داماد هم بیاورد. همانطور که برخی این را بیان کردهاند که مادر زن همانند مادر داماد است. و این را یک امری موافق فطرت دانستهاند.[62] همچنین در بحث مصاهره گفتهاند: مادر زن مانند مادر داماد است.[63]
اشکال دوم: در نظری از سعید بن جبیر در برخی منابع اهل سنت چنین آمده است: «حدثنا أبو سعید الأشج، ثنا ابن علیة، عن أیوب السختیانی قال: قلت لسعید بن جبیر، أ یرى الرجل رأس ختنته فتلى علی وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ قال: لا أراها فیهم»؛[64] ایوب سجستانی از او درباره آیه شریفه «...وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ...»، پرسید که آیا طبق این آیه مرد میتواند به موی سر زن مادر زن خود نگاه کند؟ سعید بن جبیر در پاسخ گفت: «من در این آیه چیزی درباره مادر زن نمیبینم»؛ یعنی در آیه نیامده که مادر زن میتواند زینتهای خود را در برابر داماد آشکار کند. پس، مادر زن با داماد نامحرم است.
همچنین احمد بن حنبل این روایت را آورده، اما توقف کرده و فتوایی به جواز یا عدم جواز نگاه به مادر زن نداده است.[65]
پاسخ:
اولاً: این سخن سعید بن جبیر؛ روایت و حدیث نیست، بلکه تنها یک پرسش و پاسخ است که سعید بن جبیر دیدگاه خود را گفته است. ثانیاً: این نظریه سعید بن جبیر به جهت شاذّ و نادر بودن مورد اعتنا و تأیید اهل سنت قرار نگرفته است.[66] ثالثاً: بنا بر تحقیق و جستجو در منابع اهل سنت، روایاتی یافت شد که تصریح دارند بر اینکه نگاه داماد به مادر زن اشکال ندارد که خواهیم گفت.
ب. روایات مربوط به مصافحه: به برخی از این روایات در بخش «نگاه به محارم» اشاره شد، به اتفاق فقهای شیعه[67] و سنی[68] –با توجه به روایاتی که هست- مصافحه و دست دادن داماد با مادر زن را جایز میدانند؛ مانند این روایت: «عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ مُصَافَحَةِ الرَّجُلِ الْمَرْأَةَ قَالَ لَا یَحِلُّ لِلرَّجُلِ أَنْ یُصَافِحَ الْمَرْأَةَ إِلَّا امْرَأَةً یَحْرُمُ عَلَیْهِ أَنْ یَتَزَوَّجَهَا أُخْتٌ أَوْ بِنْتٌ أَوْ عَمَّةٌ أَوْ خَالَةٌ أَوِ ابْنَةُ أُخْتٍ أَوْ نَحْوُهَا»؛[69] از امام صادق(ع) پرسیده شد: آیا مصافحه مرد و زن حلال است؟ امام(ع) فرمود: «براى هیچ مردى روا نیست که با خانمها دست بدهد، مگر آن خانمى که با او محرم، و ازدواجش با او حرام باشد؛ مانند خواهر، دختر، عمه، خاله، خواهرزاده و امثال آنان». در این روایت عبارت «امْرَأَةً یَحْرُمُ عَلَیْهِ أَنْ یَتَزَوَّجَهَا» آمده؛ یعنی کسانی که ازدواج با آنها حرام است و سپس برخی از آنها را نام برده و بقیه را به صورت «نحوها» آورده است. به علاوه؛ این روایت ملازمه میان حرمت ازدواج و جواز مصافحه و در پی آن جواز نظر به محارم ابدی را نیز ثابت میکند پس ملازمه میان حرمت ابدی ازدواج با جواز نظر می باشد؛ و امام(ع) نیز با همین معیار پاسخ سماعة بن مهران را میدهد.
ج. روایات مربوط به جواز غسل میّت توسط ذوات محارم؛ برخی از فقها درباره نگاه به محارم از جمله مادر زن به روایاتی استناد کردهاند که دلالت دارند بر اینکه وقتی زنی یا مردی بمیرد، و زن یا مرد دیگری نباشد که او را غسل دهد، یکی از محارم آن زن یا مرد میتوانند او را غسل دهد که به عبارتهایی مانند «ذو مَحرم» و «ذات مَحرم» آمده است؛ یعنی کسانی که ازدواج با آنها حرمت ذاتی و ابدی دارد؛ مانند روایاتی که در بحث نگاه به محارم ذکر شد.
د. روایات مربوط به مسافرت: روایاتی در منابع اهل سنت است، که مسافرت مادر زن با داماد را جایز میدانند؛ و در این روایات هم تصریح به مادر زن شده و هم به صورت کلی تحت عنوان ذوات ارحام. برخی از این روایات عبارتند از:
1. ابن قدامه مقدسی وقتی بحث نگاه کردن به موی مادر زن را مطرح میکند، می گوید: «فِی رِوَایَةِ الْمَرُّوذِیِّ أَنَّهُ مَحْرَمٌ یَجُوزُ لَهُ الْمُسَافَرَةُ بِهَا»؛[70] مرد با مادر زن خود محرم است و میتواند با او مسافرت کند.
2. همچنین میگوید: «فِی رِوَایَةِ أَبِی طَالِبٍ: سَاعَةَ یَعْقِدُ عُقْدَةَ النِّکَاحِ تَحْرُمُ عَلَیْهِ أُمُّ امْرَأَتِهِ، فَلَهُ أَنْ یَرَى شَعْرَهَا وَ مَحَاسِنَهَا»؛[71] از همان ساعتى که عقد ازدواج او [داماد] جارى میشود، مادر زنش بر وى حرام میگردد، از اینرو میتواند موها و زیباییهاى او را ببیند.
3. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «لاَ تُسَافِرُ المَرْأةُ إلاّ معَ ذِی مَحْرَمٍ»؛[72] زن مسافرت نکند مگر به همراه محرمان خود. و مقصود از «مَحرَم»؛ کسانیاند که ازدواج با آنها حلال نیست.[73] و «ذی محرم» شامل همه محارمی میشود که ازدواج با آنها حرام است؛[74] یعنی همان که در آیه «حرّمت علیکم...» آمدهاند.
این روایت در برخی منابع شیعه آمده است.[75] فقهای بزرگوار شیعه نیز این دسته از روایات را در کتابهای خود ذکر کردهاند.[76]
با توجه به اینکه مسافرت با محارم از جمله مادر زن، مستلزم کارها و رفتارهایی است که نگاه کردن را در پی دارد و همچنین همه این روایات منحصر به مادر زن و ذوات ارحام شده، میتوان آنها را دلیل قرار داد که نگاه کردن به مادر زن جایز است، و داماد با محارم در سفر راحتتر است. و راحتی و آسانی در سفر و مرتکب گناه نگاه به نامحرم نشدن، تنها با محارم امکانپذیر است. چون مسافرت با نامحرمان هر چقدر هم انسان مسائل شرعی را رعایت کند، راحت نیست و خود رعایت مسائل شرعی، سفر را با مشکلات و سختی همراه میسازد.
نتیجهگیری:
یک. اگر در روایات تحقیق شود به دست میآید که؛ حلال بودن و یا حرام بودن نگاه و لمس و مصافحه دائر مدار محرمیّت ابدی و یا محرم نبودن است؛ یعنی هرکسی که نکاح با آن به طور ابدی حرام است، نگاه و لمس و دست دادن به او جایز است و کسی که ازدواج با او حلال است، نگاه کردن به بدن او و لمس او و مصافحه با او جایز نیست.[77] لذا مصافحه با محارم از جمله مادر زن و لمس آنها به اتفاق فقهای شیعه و سنی جایز است و بدیهی است که مصافحه نگاه را هم در پی دارد.
دو. از آنجایی که فقه؛ علمى نقلى یا نقلى عقلائى است، نفس نقض و اشکال بد نیست، اما نباید گفت چون آیات تصریح به محرمیت مادر زن نکردهاند، پس نتیجه میگیریم مادر زن را نمیتوان نگاه کرد و نگاه به او حرام است؛ به علاوه؛ دلایلی برای جواز ذکر شد، که نمیتوان از آنها چشم پوشید و صرفاً یک نقض و عدم ذکر صریح قدرت مقابله با این دلایل را ندارد.
سه. نمیتوان اصل محرم بودن مادر زن را در نگاه کردن به او رد کرد و جایز ندانست، بلکه با توجه به دلایلی که گفته شد، اصل محرم بودن مادر زن در نگاه کردن داماد به بدن او ثابت میشود، اما مرد با عفت نگاه به مواضع حسّاس محرم خود نظیر بالاى زانو و سینه و پشت و مانند اینها نمیکند. پس نگاه داماد به بدن مادر زن –غیر از عورت و جاهایی که معمولاً میپوشانند – جایز است. مصافحه و دست دادن با مادر زن نیز جایز است.
می توان از برخی روایات این حیا و عفت را استفاده کرد:
امام صادق(ع) فرمود: «هرکس به سن بلوغ رسیده بر مادر، خواهر، دختر و غیر اینها وارد نشود مگر آنکه اجازه بگیرد...».[78] چون ممکن است این افراد در وضعیتی باشند که نگاه کردن به آنها زشت و قبیح باشد. لذا برای وارد شدن در جایی که این افراد از محارم هستند، اجازه گرفت تا آنها اگر مثلاً پوشش کاملی ندارند خود را بپوشانند.[79] همانطور که در قرآن کریم آمده که نوجوانان بالغ موظفند در همه حال به هنگام ورود بر پدر و مادر اذن بطلبند:[80] «و چون کودکان شما به حد بلوغ رسیدند پس باید (در تمام اوقات وارد شدن) اجازه بخواهند چنانکه کسانى که قبل از آنها (به سن بلوغ رسیده) بودند اجازه میخواستند».[81]
امام علی(ع) میفرماید: مردى از پیامبر اکرم(ص) پرسید آیا موقع ورود بر مادرم باید اجازه بگیرم؟ آنحضرت فرمود: «بله». او سؤال کرد با مادرم در یک اتاق زندگى مىکنم آیا اجازه لازم است؟ پیامبر فرمود: «بله». او دوباره پرسید من خدمتگذار مادرم هستم آیا هرگاه بر او داخل مىشوم باید اجازه بگیرم؟ پیامبر(ص) فرمود: «أَتُحِبُّ أَنْ تَرَاهَا عُرْیَانَةً»؛ آیا دوست دارى مادرت را برهنه ببینى؟» او گفت نه. و پیامبر(ص) فرمود: «پس اجازه بگیر و وارد شو».[82]
بنابر این، نگاه محارم به یکدیگر نیز داراى محدودیت است نه آنکه محارم بتوانند به تمام بدن یکدیگر بجز عورت نگاه کنند.
[1]. سعدی، ابو جیب، القاموس الفقهی لغة و اصطلاحاً، ص 87، دار الفکر، دمشق، چاپ دوم، 1408ق.
[2]. ر.ک: فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، محقق و مصحح: مخزومى، مهدى، سامرائى، ابراهیم، ج 3، ص 222، انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، 1410ق؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 12، ص 123، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، بیروت، چاپ سوم، 1414ق.
[3]. ر.ک: طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق: حسینی، سید احمد، ج 6، ص 38، کتابفروشی مرتضوی، تهران، چاپ سوم، 1375ش.
[4]. القاموس الفقهی لغة و اصطلاحاً، ص 87.
[5]. سبحانی تبریزى، جعفر، نظام النکاح فی الشریعة الإسلامیة الغراء، ج 1، ص 24، مؤسسه امام صادق(ع)، قم، چاپ اول.
[6]. نساء، 23: «حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ وَ عَمَّاتُکُمْ وَ خالاتُکُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُکُمُ اللاَّتی أَرْضَعْنَکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِکُمْ وَ رَبائِبُکُمُ اللاَّتی فی حُجُورِکُمْ مِنْ نِسائِکُمُ اللاَّتی دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَکُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِکُمُ الَّذینَ مِنْ أَصْلابِکُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَیْنَ الْأُخْتَیْنِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحیماً».
[7]. فخر المحققین حلّی، محمد بن حسن، إیضاح الفوائد فی شرح مشکلات القواعد، محقق و مصحح: موسوی کرمانی، سید حسین، اشتهاردی، علیپناه، بروجردی، عبدالرحیم، ج 3، ص 9، مؤسسه اسماعیلیان، قم، چاپ اول، 1387ق؛ شهید ثانی، زین الدین بن علی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، شارح: کلانتر، سید محمد، ج 2، ص 169، کتابفروشی داوری، قم، چاپ اول، 1410ق.
[8]. علامه حلّی، حسن بن یوسف، تحریر الأحکام الشرعیة علی مذهب الإمامیة، محقق و مصحح: بهادری، ابراهیم، ج 3، ص 460، مؤسسه امام صادق(ع)، قم، چاپ اول، 1420ق؛ امام خمینی، توضیح المسائل (محشّی)، گردآورنده: بنیهاشمی خمینی، سید محمدحسین، ج 2، ص 464، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ هشتم، 1424ق.
[9]. إیضاح الفوائد فی شرح مشکلات القواعد، ج 3، ص 9؛ توضیح المسائل (محشّی)، ج 2، ص 503 – 504.
[10]. مانند: شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه: شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق: قصیرعاملی، احمد، ج 3، ص 157، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بیتا؛ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوی جزائری، سید طیب، ج 1، ص 135، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق؛ فیض کاشانی، ملا محسن، الاصفی فی تفسیرالقرآن، تحقیق: درایتی، محمدحسین، نعمتی، محمدرضا، ج 1، ص 201، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، 1418ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، ص 327، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[11]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 10، ص 23، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، 1420ق؛ زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 1، ص 493، دار الکتاب العربی، بیروت، چاپ سوم، 1407ق؛ بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، تحقیق: المهدی، عبدالرزاق، ج 1، ص 590، داراحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، 1420ق؛ آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: عطیة، علی عبدالباری، ج 2، ص 458، دارالکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1415ق.
[12]. مفاتیح الغیب، ج 10، ص 23؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 1، ص 493.
[13]. بلاغی نجفی، محمد جواد، آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 63، بنیاد بعثت، قم، چاپ اول، 1420ق؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج 2، ص 458.