از نظر علمای شیعه رد و قبول احادیث بر اساس معیارهای مشخصی است که از مهم ترین و کلیدی ترین آنها وثاقت و راستگویی و عدالت راوی است.
همچنین بعضی از علمای شیعه ایمان راوی (امامی بودن) را شرط قبول می دانند و اگر به روایات فطحیه یا واقفیه عمل می کنند به آن دسته از روایاتی است که آنان در زمان استقامت شان (قبل از انحراف عقیدتی و یا بعد از هدایت شدن) نقل کرده اند.
اما از نظر بعضی دیگر ، عادل و ثقه (راستین و مورد اطمینان) بودن راوی در قبول روایت او کافی است و اهل سنت بودن یا واقفی یا فطحی بودن او تنها روایت را از درجه صحیحه به درجه موثقه تنزل می دهد که باز هم قابل استناد است. به همین دلیل به روایات معتبری از راویان مورد وثوقی از مذاهب اهل سنت (مانند حسین بن علوان و...) استناد می کنند. پس فقهای شیعه در قبول و عمل به روایت صحابه ای که مورد وثوق باشند تردیدی ندارند، همان طور که حتی بین شیعیان امامیّه کسانی را که عادل نباشند تضعیف کرده و روایاتشان را قبول نمی کند. تا چه رسد به بعضی از فطحی ها و یا واقفی ها که به دلیل عدم وثاقت، جرح شده و روایتشان مورد قبول نمی باشد.
از نظر علمای شیعه رد و قبول اخبار و احادیث دارای معیارهایی در راوی و در متن حدیث و... است، همچنین دارای روش های خاصی برای تمییز انواع مختلف روایات (صحیح، حسن، موثقه، ضعیف و...) است که از آن دو در علم رجال و درایه -به خصوص- بحث می شود. از مهم ترین و کلیدی ترین معیارهایی که علمای رجال شیعه به آن توجه دارند وثاقت و راستگویی و عدالت راوی است. همچنین بعضی از علمای شیعه ایمان راوی (امامی بودن) را شرط قبول می دانند[1] و اگر به روایات فطحیه یا واقفیه عمل می کنند به آن دسته از روایاتی است که آنان در زمان استقامت شان (قبل از انحراف عقیدتی و یا بعد از هدایت شدن) نقل کرده اند.
اما بعضی، امامی بودن راوی را شرط نمی دانند. از نظر این گروه اگر راوی عادل و ثقه (راستگو و مورد اطمینان) باشد روایت او معتبر است و اهل سنت بودن یا واقفی یا فطحی بودن او تنها روایت را از درجه صحیحه به درجه موثقه تنزل می دهد (که باز هم قابل استناد است) و می توان در فتاوای خود به آنها استناد کرد. اینان به روایات معتبری از راویان مورد وثوقی از مذاهب اهل سنت (مانند حسین بن علوان و...) استناد می کنند. نام بعضی از این افراد در کتب فهرست و رجال شیعه به عنوان "ثقه" وارد شده است.[2]
همچنین فقهای شیعه در قبول و عمل به روایت صحابه ای که مورد وثوق باشند بین آنان فرق نمی گذارند، همان طور که حتی بین شیعیان دوازده امامی، کسانی را که ثقه نباشند تضعیف کرده و روایاتشان را قبول نمی کنند. تا چه رسد به بعضی از فطحی ها و یا واقفی ها که به دلیل عدم وثاقت، جرح شده و روایتشان مورد قبول نمی باشد.
بر این اساس در استناد و عدم استناد به روایات تنها واقفی یا فطحی یا اهل سنت بودن راوی آن تأثیری ندارد، بلکه آن چه مهم است ثقه و راستگو بودن است، به همین خاطر شخصی مانند شیخ حر عاملی از آوردن روایات در کتابش به صرف فطحی یا واقفی بودن امتناع نمی کند.
بله بعضی از فطحیان و یا واقفی ها به دلیل عدم وثاقت، جرح شده و روایتشان مورد قبول نیست؛ که این ربطی به مذهب شان ندارد.
از میان راویان اخبار نیز، به تعدادی از اهل سنت می توان برخورد کرد که روایاتشان در کتب اصحاب وارد شده است و از آن اعراض نکرده اند.
در باره اصحاب رسول خدا (ص) باید بگوئیم که مسلماً بسیاری از آنان از برترین اولیاء خدا بودند که سلمان،ابوذر، عمار و... از این گروه اند.
مرحوم نجاشی کتاب رجال خود را با ذکر یکی از صحابه پیامبر آغاز کرده است و زبان به مدح او گشوده است.
پس شیعه در قبول و عمل به روایت صحابه بین آنان فرق می گذارد، همان طور که حتی بین شیعیان امامیّه کسانی را تضعیف کرده و روایاتشان را قبول نمی کند،[3] روایات عده ای از اصحاب را نیز قبول نمی کند.[4]
برای آگاهی بیشتر به نمایه: عدالت اصحاب و فطحیه و واقفیه سوال 3023 (سایت: 3422) مراجعه فرمائید.
[1]نک: سبحانی، جعفر، حدیث شناسی، ترجمه محسن احمدوند، ص 216، چاپ اول، نصر، قم، 1382.
[2] نجاشی، رجال،ص 38،مکتبه داوری، درترجمه حسین بن علوان که تصریح به عامی بودن ایشان شده است.
[3] مانند عبدالعزیز العبدی که از یاران امام ششم (ع) است و یا معلی بن خنیس که خادم ایشان بود ولی نجاشی هردو را ضعیف بر می شمارد. رجال نجاشی ذیل اسامی ذکر شده.
[4] نک: سوال 3023 (سایت: 3422) و 2792 (سایت: 3275) و 2799 (سایت: 3502) و 2800 (سایت: 3553) و 2929 (سایت: 3188).