کد سایت
fa41971
کد بایگانی
51470
نمایه
اهل نجات و بهشتیان
طبقه بندی موضوعی
بهشت و جهنم,بهشتیان
برچسب
بهشتیان|اهل نجات|نجات یافتگان
خلاصه پرسش
اهل نجات بودن به چه معنا است؟ چه کسانی اهل نجاتاند؟ و تفاوت آنان با اهل بهشت چیست؟
پرسش
اهل نجات بودن یعنی چه؟ شامل چه کسانی میشود؟ فرق آن با اهل بهشت بودن چیست؟
پاسخ اجمالی
نجات در لغت به معنای رهایی و خلاصی است. رهایی و خلاصی از دشمن، از ترس و هراس و از خشم و غضب پروردگار. در فرهنگ قرآن و روایات، اصطلاح «اهل نجات» در مورد کسانی است که از عذاب الهی رهایی یافته باشند.
با توجه به این معنا تفاوتی میان اهل نجات و اهل بهشت نخواهد بود.
در آیات و روایات، مؤمنان، مجاهدان در راه خدا، پرهیزکاران، شیعیان و پیروان اهل بیت(ع) از جمله اهل نجات به شمار آمدهاند.
با توجه به این معنا تفاوتی میان اهل نجات و اهل بهشت نخواهد بود.
در آیات و روایات، مؤمنان، مجاهدان در راه خدا، پرهیزکاران، شیعیان و پیروان اهل بیت(ع) از جمله اهل نجات به شمار آمدهاند.
پاسخ تفصیلی
«نجو» و «نجاة» به معناى خلاص شدن است.[1] راغب میگوید: «نجاء» در اصل به معناى جدایی از شىء است، و به همین معنا است، «نجا فلان من فلان»؛ فلانکس از فلانى جدا شد.
فعل «نجا» در قرآن کریم ثلاثى، و از باب افعال و تفعیل به کار رفته است: «وَ قالَ الَّذِی نَجا مِنْهُما وَ ادَّکَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَا أُنَبِّئُکُمْ بِتَأْوِیلِهِ».[2] «فَنَجَّیْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِینَ».[3] «فَأَنْجَیْناهُ وَ الَّذِینَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا».[4]
راغب همچنین میگوید: به مکان مرتفع «نجوه» و «نجات» میگویند که به واسطه ارتفاع از مکانهاى اطراف جدا شده است. به عبارتی از سیل نجات یافته و خلاص شده است.[5]
با توجه به آنچه از معنای نجات گفته شد، نجات از غم و اندوه، نجات از دشمن، نجات از خشم خدا و ... تماماً مصادیقی از نجاتند اما معمولاً اصطلاح «اهل نجات» در مورد افرادی به کار میرود که از عذاب الهی رهایی یافته باشند.
براساس تعالیم قرآن هر انسانی که به خدا و پیامبران الهی و تعالیمشان و پیامبر اسلام ایمان داشته باشد و بر اساس آن تعالیم عمل کند، هر چند گناهانی داشته باشد، سرانجام اهل نجات خواهد بود؛ از جهنم و عذاب الهی نجات پیدا کرده و وارد بهشت میشود. لذا تفاوتی از این نظر میان اهل نجات و اهل بهشت نخواهد بود. منتها گروهی از انسانها از ابتدا به سبب اعتقادات درست و اعمال نیکو بدون آنکه در قیامت دچار عذاب شوند به بهشت وارد شده و از بهشتیان هستند، ولی عدهای پس از گرفتار شدن به عذاب، از جهنم نجات مییابند که در برخی متون از آنان نیز با عنوان اهل نجات یا نجات یافتگان یاد شده است.
آیات قرآن کریم، همچنین روایات وارده از معصومان(ع) راههای فراوانی را برای نجات و رستگاری انسان فراروی وی نهادهاند که با پیمودن این راهها انسان در زمره نجات یافتگان خواهد بود. در زیر گروهی از اهل نجات و مهمترین راههای نجات به صورت مختصر بیان خواهد شد.
نجات یافتگان
1. مؤمنان به خدای متعال و پیامبر اسلام(ص): خداوند در سوره صف، راه نجات از عذاب دردناک آخرت را چنین بیان میکند: «یَأَیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ هَلْ أَدُلُّکمُْ عَلىَ تجِارَةٍ تُنجِیکمُ مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ* تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ...»؛[6] اى کسانى که ایمان آوردهاید! آیا شما را به تجارتى راهنمایى کنم که شما را از عذاب دردناک رهایى میبخشد؟ به خدا و رسولش ایمان بیاورید.
در این آیه گویا سؤال شده است به چه چیز میتوان خود را از عذاب دردناک نجات داد. در پاسخ از طرف پروردگار راهنمایی میکند که راه نجات شما ایمان به خدا و پیامبر او است. البته روشن است که منظور از ایمان، ایمان واقعى است که در قلب نفوذ نموده و از باطن به ظاهر سرایت نماید و به مرتبه یقین رسد و دل و قلب را جلا دهد، چنین ایمانى انسان را از عذاب جهنم نجات میدهد.[7]
2. مجاهدان در راه خدا: «وَ تجُاهِدُونَ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکمُْ وَ أَنفُسِکُمْ...[8] و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید.
یکی از راههای نجات، جهاد و مبارزه با دنیاى شرک و کفر است. وظیفه جهاد و ادای مال براى تأمین تجهیزات جنگى و هزینه جنگجویان که به عهده مسلمانان است. روشن است که جهاد فى سبیل الله تنها جهاد با مشرکان و کفار در صحنه نبرد نیست، بلکه جهاد با نفس، جهاد اکبر است و جهاد در دوره غیبت با قلم، بیان، پند و اندرز و تحصیل علم دین و احکام، و صرف مال در حفظ اسلام و مسلمان و اعلاء کلمه اسلام و... نیز از مصادیق جهاد در را خدا خواهد بود.[9]
3. پرهیزکاران: «ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیها جِثِیًّا؛[10] آنگاه مردم متقى را نجات میدهیم و ستمکاران را در آنجا باقى میگذاریم.
یکی از راههای رسیدن به سعادت و نجات، تزکیه نفس است. در اسلام تأکید فراوانی بر این مطلب شده و دستورات زیادی در این باره به مردم ارائه شده است. پاک ساختن روح و جان انسان، از خلقیات و صفات ناپسند، موجب رشد و آمادگی برای دریافت خصلتها و اوصاف نیکو و نور معرفت است؛ از اینرو، خداوند میفرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّئهَا»؛[11] هر کس نفس خود را پاک و تزکیه کرده، رستگار شده است.
4. شیعیان: کسانی که ولایت اهل بیت(ع) را پذیرفته و از آنها پیروی نمایند، اهل نجات خواهند بود.
عبد الرحمن بن سمره نقل میکند، گفتم ای رسول خدا(ص) مرا به راه نجات رهبرى کن. فرمود اى پسر سمره، گاهى که هواهای مختلف و نظرات متفرق شد، ملازم على بن ابیطالب باش که او امام است و خلیفه بر شما است. پس از من او است تشخیص دهنده میان حق و باطل، هر کس از او پرسد پاسخ گوید؛ هر کس دنبال راه باشد راهنماییش کند؛ کسی که راه از او طلب کند، آنرا بیابد؛ هر کس از او هدایت بخواهد، هدایت شود؛ هر کس به او پناه ببرد آسودهاش سازد؛ هر کس به او دامان او چنگ زند نجاتش دهد؛ و هر کس به او اقتدا کند رهبریش کند... .[12]
همچنین از پیامبر نقل شده است: «مثل أهل بیتی کمثل سفینة نوح من رکبها نجا و من تخلف عنها غرق»؛[13] اهل بیتم مانند کشتی نوحاند هرکس از آنها پیروی کند نجات مییابد و هرکس از پیروی آنها سر باز زند غرق خواهد شد.
در این روایات پیامبر اسلام(ص) تصریح میکند بر اینکه پیروان اهلبیت، اهل نجات خواهند بود.
با توجه به آنچه بیان شد مؤمنان، مجاهدان، پرهیزکاران و شیعیان و پیروان اهل بیت از جمله اهل نجات هستند.
فعل «نجا» در قرآن کریم ثلاثى، و از باب افعال و تفعیل به کار رفته است: «وَ قالَ الَّذِی نَجا مِنْهُما وَ ادَّکَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَا أُنَبِّئُکُمْ بِتَأْوِیلِهِ».[2] «فَنَجَّیْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِینَ».[3] «فَأَنْجَیْناهُ وَ الَّذِینَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا».[4]
راغب همچنین میگوید: به مکان مرتفع «نجوه» و «نجات» میگویند که به واسطه ارتفاع از مکانهاى اطراف جدا شده است. به عبارتی از سیل نجات یافته و خلاص شده است.[5]
با توجه به آنچه از معنای نجات گفته شد، نجات از غم و اندوه، نجات از دشمن، نجات از خشم خدا و ... تماماً مصادیقی از نجاتند اما معمولاً اصطلاح «اهل نجات» در مورد افرادی به کار میرود که از عذاب الهی رهایی یافته باشند.
براساس تعالیم قرآن هر انسانی که به خدا و پیامبران الهی و تعالیمشان و پیامبر اسلام ایمان داشته باشد و بر اساس آن تعالیم عمل کند، هر چند گناهانی داشته باشد، سرانجام اهل نجات خواهد بود؛ از جهنم و عذاب الهی نجات پیدا کرده و وارد بهشت میشود. لذا تفاوتی از این نظر میان اهل نجات و اهل بهشت نخواهد بود. منتها گروهی از انسانها از ابتدا به سبب اعتقادات درست و اعمال نیکو بدون آنکه در قیامت دچار عذاب شوند به بهشت وارد شده و از بهشتیان هستند، ولی عدهای پس از گرفتار شدن به عذاب، از جهنم نجات مییابند که در برخی متون از آنان نیز با عنوان اهل نجات یا نجات یافتگان یاد شده است.
آیات قرآن کریم، همچنین روایات وارده از معصومان(ع) راههای فراوانی را برای نجات و رستگاری انسان فراروی وی نهادهاند که با پیمودن این راهها انسان در زمره نجات یافتگان خواهد بود. در زیر گروهی از اهل نجات و مهمترین راههای نجات به صورت مختصر بیان خواهد شد.
نجات یافتگان
1. مؤمنان به خدای متعال و پیامبر اسلام(ص): خداوند در سوره صف، راه نجات از عذاب دردناک آخرت را چنین بیان میکند: «یَأَیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ هَلْ أَدُلُّکمُْ عَلىَ تجِارَةٍ تُنجِیکمُ مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ* تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ...»؛[6] اى کسانى که ایمان آوردهاید! آیا شما را به تجارتى راهنمایى کنم که شما را از عذاب دردناک رهایى میبخشد؟ به خدا و رسولش ایمان بیاورید.
در این آیه گویا سؤال شده است به چه چیز میتوان خود را از عذاب دردناک نجات داد. در پاسخ از طرف پروردگار راهنمایی میکند که راه نجات شما ایمان به خدا و پیامبر او است. البته روشن است که منظور از ایمان، ایمان واقعى است که در قلب نفوذ نموده و از باطن به ظاهر سرایت نماید و به مرتبه یقین رسد و دل و قلب را جلا دهد، چنین ایمانى انسان را از عذاب جهنم نجات میدهد.[7]
2. مجاهدان در راه خدا: «وَ تجُاهِدُونَ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکمُْ وَ أَنفُسِکُمْ...[8] و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید.
یکی از راههای نجات، جهاد و مبارزه با دنیاى شرک و کفر است. وظیفه جهاد و ادای مال براى تأمین تجهیزات جنگى و هزینه جنگجویان که به عهده مسلمانان است. روشن است که جهاد فى سبیل الله تنها جهاد با مشرکان و کفار در صحنه نبرد نیست، بلکه جهاد با نفس، جهاد اکبر است و جهاد در دوره غیبت با قلم، بیان، پند و اندرز و تحصیل علم دین و احکام، و صرف مال در حفظ اسلام و مسلمان و اعلاء کلمه اسلام و... نیز از مصادیق جهاد در را خدا خواهد بود.[9]
3. پرهیزکاران: «ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیها جِثِیًّا؛[10] آنگاه مردم متقى را نجات میدهیم و ستمکاران را در آنجا باقى میگذاریم.
یکی از راههای رسیدن به سعادت و نجات، تزکیه نفس است. در اسلام تأکید فراوانی بر این مطلب شده و دستورات زیادی در این باره به مردم ارائه شده است. پاک ساختن روح و جان انسان، از خلقیات و صفات ناپسند، موجب رشد و آمادگی برای دریافت خصلتها و اوصاف نیکو و نور معرفت است؛ از اینرو، خداوند میفرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّئهَا»؛[11] هر کس نفس خود را پاک و تزکیه کرده، رستگار شده است.
4. شیعیان: کسانی که ولایت اهل بیت(ع) را پذیرفته و از آنها پیروی نمایند، اهل نجات خواهند بود.
عبد الرحمن بن سمره نقل میکند، گفتم ای رسول خدا(ص) مرا به راه نجات رهبرى کن. فرمود اى پسر سمره، گاهى که هواهای مختلف و نظرات متفرق شد، ملازم على بن ابیطالب باش که او امام است و خلیفه بر شما است. پس از من او است تشخیص دهنده میان حق و باطل، هر کس از او پرسد پاسخ گوید؛ هر کس دنبال راه باشد راهنماییش کند؛ کسی که راه از او طلب کند، آنرا بیابد؛ هر کس از او هدایت بخواهد، هدایت شود؛ هر کس به او پناه ببرد آسودهاش سازد؛ هر کس به او دامان او چنگ زند نجاتش دهد؛ و هر کس به او اقتدا کند رهبریش کند... .[12]
همچنین از پیامبر نقل شده است: «مثل أهل بیتی کمثل سفینة نوح من رکبها نجا و من تخلف عنها غرق»؛[13] اهل بیتم مانند کشتی نوحاند هرکس از آنها پیروی کند نجات مییابد و هرکس از پیروی آنها سر باز زند غرق خواهد شد.
در این روایات پیامبر اسلام(ص) تصریح میکند بر اینکه پیروان اهلبیت، اهل نجات خواهند بود.
با توجه به آنچه بیان شد مؤمنان، مجاهدان، پرهیزکاران و شیعیان و پیروان اهل بیت از جمله اهل نجات هستند.
[1]. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 7، ص 26، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ ششم، 1371ش.
[2]. یوسف 45.
[3]. شعراء، 170.
[4]. اعراف، 72
[5]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 792، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[6]. صف، 10- 11.
[7]. ر. ک: بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 12، ص 280، تهران، نهضت زنان مسلمان، 1361ش.
[8] صف، 11.
[9]. مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 12، ص 280- 281؛ طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 12، ص 519- 520، تهران، اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378ش.
[10]. مریم، 72.
[11]. شمس، 9.
[12]. شیخ صدوق، امالی، ص 26، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق.
[13]. ابن شهر آشوب مازندرانی، متشابه القرآن و مختلفه، ج 2، ص 5۷، قم، دار بیدار للنشر، چاپ اول، 1369.