کد سایت
fa42124
کد بایگانی
51656
نمایه
راههای قرب و نزدیکی به پروردگار
طبقه بندی موضوعی
دستور العمل ها ,قرب
خلاصه پرسش
راههای نزدیک شدن به خداوند کدام است؟ آیا اگر کسی تمام سعی خود را در انجام واجبات و ترک محرمات نمود در زمره ابرار و نیکان محسوب خواهد شد؟
پرسش
میخواهم بدانم؛ اگر نماز و روزه قضا نداشته باشیم و حق هیچ بندهای به گردنمان نباشد، حتی نماز شب و نوافل را هم بخوانیم و سکوت کردن و کم سخنگویی را هم انجام دهیم و تمام روزهای مستحب را هم روزه بگیریم و بر خود مراقبت کامل داشته باشیم و لحظهای نگاه به نامحرم نداشته باشیم، آیا آن زمان با خداوند همنشین میشویم و جزو ابرار که در آیات پایانی سوره مطففین آمده است که ابرار یا نیکان با خدا هستند همیشه و مقامی بالاتر از آن نیست میرسیم؟ لطفاً بگویید کاری که از همه بیشتر ما را به خدا نزدیک میکند چیست؟
پاسخ اجمالی
مطمئناً انجام دستورات الهی و دوری از محرمات، زمینه نزدیک شدن انسان به پروردگار و ملحق شدن به ابرار را فراهم خواهد نمود. البته آنچه در مسیر بندگی مطلوب بوده عبادتی است که ما را در مقابل خداوند فروتن کرده و موجب مقدم شدن اراده خدا بر خواست ما شود و عبادتی که سبب سرکشی و تکبر شود هر چند زیاد باشد نه تنها ما را به خداوند نزدیک نمیکند، بلکه سبب دوری ما از خداوند میشود که نمونه چنین شخصی شیطان است که طغیان و سرکشی او از اوامر خداوند او را از درگاه خداوند دور نمود.
پاسخ تفصیلی
انجام دستورات الهی و دوری از نواهی که در زمره آن انجام واجبات و مستحبات و ترک محرمات و مکروهات بوده، در مسیر رشد و هدایت انسان بسیار کارگشا و مفید است و سبب نزدیکی و قرب به پروردگار خواهد شد.
آیات و روایاتی از معصومان(ع) در این زمینه بیان میشود:
1. خداوند میفرماید: «و کسى که خدا و پیامبر را اطاعت کند، [در روز رستاخیز،] همنشین کسانى خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان و آنها رفیقهاى خوبى هستند!».[1]
در تفسیر این آیه شریفه امام باقر(ع) فرمود: «با پارسایى و ورع خود، ما را یارى دهید که هرکس با ورع و پارسایى به ملاقات خداوند رود، گشایش و وسعت بیند. و این سخن خدا است...» سپس آیه ذکر شده را تلاوت کردند و فرمودند: «آن پیامبر از خاندان ما است. صدیق راست کردار از خاندان ما است و شهیدان و صالحان از خاندان ما باشند و هرکس طاعت خدا و رسول را پیشه کند با ما است».[2]
2. یکی از خواستههایی که هر روز چندین مرتبه در نمازها از خداوند درخواست مینماییم این است که خداوند ما را به صراط مستقیم که همان راه راست میباشد رهنمون سازد و خداوند در قرآن عبودیت و بندگی را صراط مستقیم دانسته است؛ آنجا که میفرماید: «و فقط مرا بپرستید که این راه مستقیم است؟!».[3]
عبادتهایی که ما انجام میدهیم باید ما را به حقیقت عبودیت که همان فروتنی در مقابل خداوند است برساند و گر نه عبادتی که سبب تکبر شود هر مقدار هم که از نظر مقدار بسیار باشد، نه تنها موجب نزدیکی به پروردگار نمیشود، بلکه انسان را از خداوند دور مینماید و نمونه آن شیطان است که درباره او امام علی(ع) فرمود: «از برنامه حضرت حق در رابطه با شیطان عبرت بگیرید، که اعمال طولانى، و سختکوشى او را به خاطر یک ساعت تکبّر تباه کرد، در صورتى که خداوند را شش هزار سال بندگى کرد که معلوم نیست از سالهاى دنیایى است یا سالهاى آخرتى (که هر روزش هزار سال دنیایى است)...».[4]
امام صادق(ع) حقیقت عبودیت را سه چیز دانستهاند:
اول: اینکه عبد برای خود در مورد آنچه که خدا به وی سپرده است مالکیتی قائل نباشد؛ چرا که بندگان مالکیتی ندارند؛ بلکه همۀ اموال را مال خدا می بینند و آنرا در جایی مینهند که خدا امر کرده است.
دوم: عبد برای خود تدبیری نمیکند (چرا که تدبیر عبد به دست رب او است).
سوم: تمام مشغولیت عبد معطوف به انجام دادن کاری است که خدای تعالی به او امر نموده است و پرهیز از آنچه که او را نهی کرده است.
پس آنگاه که عبد در آنچه که خدا به او واگذار کرده احساس مالکیتی نداشته باشد، انفاق در آنچه که خدا امر کرده است برای او آسان خواهد شد و چون عبد تدبیر خود را بر مدبر خود واگذار کند، سختیهای دنیا بر او آسان میشود و چون عبد مشغولیت و اهتمامش منحصر در امر و نهی خداوند باشد دیگر مجال و فرصتی برای خود نمایی و مباهات به مردم نخواهد یافت. پس اگر خداوند به کسی این سه چیز را عطا کند امر دنیا و ابلیس و مردم برایش سهل و آسان میشود و برای زیاده اندوزی و مفاخرت خواهان مال دنیا نمیشود و آنچه در دست مردم است را برای عزت و برتری طلب نمیکند و روزهای عمر خود را در پی اموری عبث به هدر نمیدهد. این اولین درجه از تقوا است. همچنانکه خدای تبارک و تعالی میفرماید: «آن سرای آخرت را برای کسانی قرار میدهیم که ارادۀ برتری جویی و فساد در زمین نداردند و عاقبت نیکو از آن پرهیزکاران است».[5]، [6]
آیات و روایاتی از معصومان(ع) در این زمینه بیان میشود:
1. خداوند میفرماید: «و کسى که خدا و پیامبر را اطاعت کند، [در روز رستاخیز،] همنشین کسانى خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان و آنها رفیقهاى خوبى هستند!».[1]
در تفسیر این آیه شریفه امام باقر(ع) فرمود: «با پارسایى و ورع خود، ما را یارى دهید که هرکس با ورع و پارسایى به ملاقات خداوند رود، گشایش و وسعت بیند. و این سخن خدا است...» سپس آیه ذکر شده را تلاوت کردند و فرمودند: «آن پیامبر از خاندان ما است. صدیق راست کردار از خاندان ما است و شهیدان و صالحان از خاندان ما باشند و هرکس طاعت خدا و رسول را پیشه کند با ما است».[2]
2. یکی از خواستههایی که هر روز چندین مرتبه در نمازها از خداوند درخواست مینماییم این است که خداوند ما را به صراط مستقیم که همان راه راست میباشد رهنمون سازد و خداوند در قرآن عبودیت و بندگی را صراط مستقیم دانسته است؛ آنجا که میفرماید: «و فقط مرا بپرستید که این راه مستقیم است؟!».[3]
عبادتهایی که ما انجام میدهیم باید ما را به حقیقت عبودیت که همان فروتنی در مقابل خداوند است برساند و گر نه عبادتی که سبب تکبر شود هر مقدار هم که از نظر مقدار بسیار باشد، نه تنها موجب نزدیکی به پروردگار نمیشود، بلکه انسان را از خداوند دور مینماید و نمونه آن شیطان است که درباره او امام علی(ع) فرمود: «از برنامه حضرت حق در رابطه با شیطان عبرت بگیرید، که اعمال طولانى، و سختکوشى او را به خاطر یک ساعت تکبّر تباه کرد، در صورتى که خداوند را شش هزار سال بندگى کرد که معلوم نیست از سالهاى دنیایى است یا سالهاى آخرتى (که هر روزش هزار سال دنیایى است)...».[4]
امام صادق(ع) حقیقت عبودیت را سه چیز دانستهاند:
اول: اینکه عبد برای خود در مورد آنچه که خدا به وی سپرده است مالکیتی قائل نباشد؛ چرا که بندگان مالکیتی ندارند؛ بلکه همۀ اموال را مال خدا می بینند و آنرا در جایی مینهند که خدا امر کرده است.
دوم: عبد برای خود تدبیری نمیکند (چرا که تدبیر عبد به دست رب او است).
سوم: تمام مشغولیت عبد معطوف به انجام دادن کاری است که خدای تعالی به او امر نموده است و پرهیز از آنچه که او را نهی کرده است.
پس آنگاه که عبد در آنچه که خدا به او واگذار کرده احساس مالکیتی نداشته باشد، انفاق در آنچه که خدا امر کرده است برای او آسان خواهد شد و چون عبد تدبیر خود را بر مدبر خود واگذار کند، سختیهای دنیا بر او آسان میشود و چون عبد مشغولیت و اهتمامش منحصر در امر و نهی خداوند باشد دیگر مجال و فرصتی برای خود نمایی و مباهات به مردم نخواهد یافت. پس اگر خداوند به کسی این سه چیز را عطا کند امر دنیا و ابلیس و مردم برایش سهل و آسان میشود و برای زیاده اندوزی و مفاخرت خواهان مال دنیا نمیشود و آنچه در دست مردم است را برای عزت و برتری طلب نمیکند و روزهای عمر خود را در پی اموری عبث به هدر نمیدهد. این اولین درجه از تقوا است. همچنانکه خدای تبارک و تعالی میفرماید: «آن سرای آخرت را برای کسانی قرار میدهیم که ارادۀ برتری جویی و فساد در زمین نداردند و عاقبت نیکو از آن پرهیزکاران است».[5]، [6]
[1]. «وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفیقاً»؛ نساء، 69.
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 78، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[3]. «وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ »؛ یس، 61.
[4]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، حسین، ص 189، تهران، پیام آزادی، چاپ دوم، 1386ش.
[5] قصص، 83.