کد سایت
fa43259
کد بایگانی
53208
نمایه
مقصود از «زوراء» در روایات
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث,نشانه های ظهور
برچسب
نشانههای ظهور|تهران|زوراء|بغداد|ری
خلاصه پرسش
شهر «زوراء» که در روایات مربوط به نشانههای ظهور آمده، بغداد است یا تهران؟ آیا اینکه زنان آنجا شبیه حوریان بهشتی هستند، صحت دارد؟
پرسش
مقصود از «زوراء» که در روایات مربوط به نشانههای ظهور حضرت مهدی(عج) آمده، بغداد است یا تهران؟ آیا اینکه زنان در این مکان شبیه حوریان بهشتی هستند، صحت دارد؟
پاسخ اجمالی
روایاتی درباره نشانههای ظهور حضرت مهدی(عج) نقل شده است که در آنها خبر از اتفاقاتی در مکانی به نام «زوراء» میدهند؛ مانند خبر از روی دادن فتنهها و آشوبها، ساختن خانهها و کاخهایی همانند قصرهاى بهشتی و وجود دخترانی [در زیبائى] شبیه حور العین بهشتی در آن.
در کتابهای لغت، جغرافیا و حدیثی این نام به مناطقی مانند بغداد و کوهی سیاه در نزدیک ری (تهران امروزی) تطبیق داده شده است. با این وجود در برخی از روایات که زوراء به شهری در نزدیکی ری تطبیق داده شده است، دارای اشکال سندی و محتوایی میباشد؛ بر این اساس نمیتوان نتیجه گرفت که مقصود روایات از «زوراء»، شهر تهران است.
در کتابهای لغت، جغرافیا و حدیثی این نام به مناطقی مانند بغداد و کوهی سیاه در نزدیک ری (تهران امروزی) تطبیق داده شده است. با این وجود در برخی از روایات که زوراء به شهری در نزدیکی ری تطبیق داده شده است، دارای اشکال سندی و محتوایی میباشد؛ بر این اساس نمیتوان نتیجه گرفت که مقصود روایات از «زوراء»، شهر تهران است.
پاسخ تفصیلی
آنچه در پرسش به آن اشاره شده؛ در برخی از کتابهای حدیثی نقل شده است که مربوط به نشانههای ظهور حضرت مهدی(عج) است و خبر از اتفاقاتی در مکانی به نام «زوراء» میدهند. در این راستا، مباحث و نظریاتی درباره تطبیق این مکان به شهرهایی؛ مانند بغداد، تهران و ری بیان شده است که نیاز به بررسی دارد. در این نوشته، در بخشهای زیر به این بحث میپردازیم.
توصیف «زوراء» در روایات
1. در برخی از کتابهای اهل سنت آمده است: رسول خدا(ص) فرمود: «در زوراء رویدادی خواهد بود». گفتند: ای رسول خدا! زوراء چیست؟ فرمود: «شهری است در مشرق، میان رودها که شرورترین آفریدگان خدا و زورگویانِ امّت من در آنجا ساکن میشوند و چهار نوع عذاب میشود؛ با شمشیر، خَسف، قَذف و مَسخ».[1] «خَسْف»، به معنای فرو رفتن چیزی در زمین یا غرق شدن آن در آب است.[2] «مَسْخ»؛ یعنی زشت شدن طبیعت و اخلاق و دگرگونى شکلى به شکل دیگر.[3] «قَذْف»؛ یعنی تیر یا سنگ انداختن.[4]
2. امام باقر(ع) فرمود: «امیر مؤمنان علی(ع) هنگامی که از جنگ با خوارج بازگشت، از "زوراء" گذر کرد و به مردم (همراهان خود) فرمود: آنجا "زوراء" است. پس بروید و از آنجا دور شوید؛ زیرا فرو رفتن این سرزمین در خاک، از میخی که در سبوس گندم فرو رود، شتابانتر است».[5]
3. مفضل از امام صادق(ع) پرسید: ای آقای من! هنگام ظهور، «دار الفاسقین» چه وضعى دارد؟ آنحضرت فرمود: «مشمول لعنت و غضب خداوند است. فتنهها و آشوبها آنرا ویران میسازد و به کلى متروک میماند. اى واى بر مردم آن از خطر لشکرى که با پرچمهاى زرد، و لشکرى که با پرچمهاى خود از مغرب زمین میآیند و کسى که جزیره را جلب میکند و لشکرى که از دور و نزدیک به آنجا میرود. به خدا قسم همه گونه عذاب که بر امتهاى مُتمرّد و سرکش از اول خلقت تا آخر عالم رسیده بر آن فرود مىآید. عذابهایى به آنجا میرسد که هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده است، طوفان شمشیر، آنها را فرو گیرد. واى بر کسى که آنجا را مسکن خود قرار دهد؛ زیرا هر کس در آنجا مقیم شود با حالت شقاوت باقى میماند و هر کس هجرت کند در پرتو خدا بسر بَرد. به خدا مردم آن چنان غرق در ناز و نعمت و عیش و نوش میشوند که میگویند: زندگى حقیقى دنیا همین است. خانهها و کاخهاى آن، قصرهاى بهشت است و دختران آن [در زیبائى] حور العین و جوانان آن، جوانان بهشت است. چنین پندارند که خداوند تمام روزى بندگانش را به آنها ارزانى داشته است! افترا به خداوند و پیامبر خدا(ص)، حکم کردن بر خلاف قرآن، شهادت دروغ، شرابخوارى، زناکارى، خوردن پلیدیها و خونریزى، چنان در آنجا شیوع یابد که فجایع تمام دنیا بپاى آن نرسد. آنگاه خداوند همین مکان را به وسیله آن آشوبها و آن لشکرها چنان ویران میسازد که وقتى رهگذرى از آنجا میگذرد؛ میگوید: آیا اینجا همان زوراء است».[6]
4. معاویة بن وهب روایت کرده است: یک وقتى امام صادق(ع) به شعر «ابن ابی عَقِب» مَثَل آورد که گفته است:
«وَ یُنْحَرُ بِالزَّوْراءِ مِنْهُمْ لَدَى الضُّحَى * ثَمانونَ أَلْفاً مِثْلُ مَا تُنْحَرُ الْبُدْن»؛ یعنی هنگام ظهر در «زوراء» هشتاد هزار تن از آنها چون شتر قربانى شوند.
سپس به من فرمود: «زوراء را میشناسى؟».
من گفتم: قربانت! میگویند: زوراء همان بغداد است! امام(ع) فرمود: «نه»، سپس فرمود: «آیا به "رى" رفتهاى؟ گفتم: آرى، آنحضرت فرمود: «بازار چهارپایان رفتهاى؟» عرض کردم: آرى. امام(ع) فرمود: «آن کوه سیاه را که در طرف راست جاده است دیدهاى؟ همان زوراء است که هشتاد هزار از ایشان - که هشتاد نفرشان از فرزندان فلان هستند و همه آنها شایسته خلافت هستند- در آنجا کشته شوند». پرسیدم: به دست چه کسى کشته خواهند شد؟ آنحضرت فرمود: «پسران عجم آنها را خواهند کشت».[7]
5. از کعب الاحبار نقل شده است: «حضرت قائم(ع) از نسل امام على(ع) است و غیبتى مانند غیبت یوسف و رجعتى مانند رجعت عیسى بن مریم دارد. سپس بعد از آنکه مدتى غایب شده باشد ظاهر میشود؛ در وقتى که ستاره سرخ طلوع کرده و زوراء، که شهر رى میباشد، ویران شده و مُزَوّرَه که بغداد است فرو رفته، و سفیانى خروج نموده، و میان فرزندان عباس، و جوانان ارمنی و آذربایجان، جنگ درگرفته باشد».[8]
6. در یکی از کتابهای متأخّر[9] حدیث دیگری از مفضّل از امام صادق(ع) نقل شده است که زوراء را بر تهران تطبیق داده است که البته چنین روایتی در هیچیک از کتابهای روایی ذکر نشده است. و آن روایت مفضّل که در برخی از کتابهای حدیثی آمده؛ همان است که مقداری از آن (روایت شماره 3) ذکر شد. و در آن لفظ تهران نیامده است.
معنای «زوراء» در لغت و منابع جغرافیایی
«زوراء» در لغت به معنای کژی، انحراف، کمان و چاه گود، است.[10] در کتابهای لغت و جغرافیا علاوه بر بیان اصل معنای لغوی زوراء، به تطبیق آن به برخی از مکانها نیز پرداخته اند، که در زیر عبارات برخی از آنها آورده میشود.
ازهرى(متوفای 370ق): «به جانب شرقی شهر بغداد زوراء گویند و به علت انحراف قبلهاش به این اسم نامیده شده است».[11]
جوهرى(متوفای 393ق): «زوراء، نام دجله بغداد است».[12]
یاقوت حموى(متوفای 626ق) در کتاب «معجم البلدان» میگوید: «زوراء، شهرى است که آنرا ابى جعفر منصور (منصور دوانیقى) بنا نهاد و آن در قسمت غربى بغداد است».[13] از این گفتار چنین برمیآید که زوراء نام بغداد قدیم است.
طریحى(متوفای 1085ق) در «مجمع البحرین» در ذیل ماده «زور» وقتی حدیث معاویه بن وهب(روایت چهارم) را نقل میکند، میگوید: «زوراء، در شعر ابن ابی عقب، نام کوه "رى" است که در آن هشتاد هزار نفر از فرزندان فلان که همگى شایستگى خلافت و رهبرى دارند، کشته میشوند و اولاد عجم آنها را میکشند و این چنین از امام صادق(ع) روایت شده و شاید این جریان در زمان حضرت قائم(عج) اتفاق بیفتد».[14]
علامه مجلسى(ره) در کتاب «مرآت العقول» پیرامون کلمه زوراء در ذیل روایت چهارم(معاویة بن وهب) میگوید: ممکن است زوراء در حدیث، نام جایى در رى باشد و ممکن است نام بغداد جدید باشد و امام(ع) بغداد قدیم را نفى فرموده باشد. اما اینکه فرموده است زوراء بغداد نیست، شاید در آنجا منطقهاى وجود داشته که نامش «رى» بوده است، و این جریان کشته شدن هشتاد هزار نفر، اشاره به آن جنگى باشد که در زمان مأمون عباسى در بغداد اتفاق افتاد و گروه زیادى از بنى عباس در آن جنگ کشته شدند. بنا بر احتمال اول؛ ممکن است این حدیث اشاره به حادثهاى باشد که در زمان قیام حضرت قائم(عج) یا در نزدیکیهاى ظهور آنحضرت روى خواهد داد، و البته دور نیست، که ابن ابی عقب، این جریان را از معصوم (ع) قبلاً شنیده و بعد آنرا به صورت شعر در آورده باشد.[15]
مرحوم دهخدا، در کتاب لغتنامه، به نقل از چندین کتاب معتبر لغت و جغرافى که نام آنها را نیز در کتاب خود آورده است درباره «زوراء» چنین مینویسد: «زوراء، دجله بغداد را گویند. بعضی گویند زوراء بغداد است و عربی است. نام بغداد است از بهر آنکه در جانب قبلی، وضع آن زواری؛ یعنی انحرافی است. شهر زوراء به بغداد در جانب شرقی و به علت کج بودن قبله آن این نام را بدو دادهاند. موضعی است به مدینه نزدیک مسجد. نام بازاری است در مدینه. خانهای است عثمان بن عفان را. نام چند زمین».[16]
عبدالعزیز دورى در کتاب «بغداد» -حاوى چهار مقاله تحقیقى ارزشمند در زمینه تاریخ و جغرافیاى تاریخى بغداد است- مینویسد: نام بغداد به قبل از اسلام باز میگردد و با اقامتگاههاى پیشین در این محلّ ارتباط دارد. مؤلّفان مسلمان بر این نکته آگاهى دارند و طبق معمول در پى یافتن منشأ ایرانى براى آن هستند.[17] آنان تبیینهاى فرضى گوناگونى عنوان میکنند، که معمولترین آنها «خداداد» یا «هدیه خداوند» (یا «بت») است. نویسندگان معاصر عموماً به طرفدارى از این اشتقاق فارسى گرایش دارند.[18]
همچنین ایشان در بحث «بناى بغداد» میگوید: منصور شهر خود را مدینة السّلام (شهر صلح) نامید، که اشارهاى به
بهشت است. این نامى رسمى بود که در اسناد، سکّهها و اوزان و مانند آنها ظاهر میشد. صورتهاى دیگر این نام بهویژه بغدان و نامهایى مانند مدینة ابى جعفر، مدینة المنصور، مدینة الخلفاء و الزوراء نیز بهکار میرفته است. ظاهراً زوراء، همانگونه که در الفخرى آمده، نامى قدیمى بوده است.[19]
آیا مقصود از «زوراء» بغداد است یا تهران؟
آنچه از بیشتر احادیث و کتابهای لغت و جغرافیایی استفاده میشود این است که: «زوراء» نام «بغداد» باشد؛ مانند روایت مفضّل، ولى از برخى روایات دیگر چنین فهمیده میشود که «زوراء» شهری است در نزدیکی رى؛ یعنی تهران امروزی. با این وجود در برخی از روایات که زوراء به شهری در نزدیکی ری تطبیق داده شده است، دارای اشکال میباشد؛ مانند حدیثى که در غیبت نعمانى از کعب الاحبار روایت شده؛ اولاً به طور مشخص از امام معصوم(ع) نقل نشده بلکه سخنان خود کعب است و ثانیاً: ظاهرش این است که: تفسیر زوراء به شهر رى (تهران امروز) و مزوّره به بغداد، از خود کعب باشد.
همچنین روایت نقل شده از معاویة بن وهب دارای اشکال است؛ زیرا یکی از راویان آن «سهل بن زیاد» است[20] که برخی او را ضعیف و غالی میدانند[21] و نیز یکی دیگر از راویان این قصه «بکر بن صالح» بوده که فردی ضعیف بوده و قابل اعتماد نیست.[22]
افزون بر این معمولاً احادیثی که درباره اقوام و شهرها است، چون انگیزه جعل در آنها زیاد است احتمال جعلی بودن آن زیاد میباشد. همچنین این حدیث مخالف واقعیات تاریخی بوده و تهران با شهرهای دیگر تفاوت چندانی ندارد و اکنون شهرهایی در بلاد مسلمین میباشد که مسلماً فساد در آنها بیش از تهران است. نتیجه آنکه نمیتوان به طور قطعی گفت؛ مقصود از روایات تهران است.
توصیف «زوراء» در روایات
1. در برخی از کتابهای اهل سنت آمده است: رسول خدا(ص) فرمود: «در زوراء رویدادی خواهد بود». گفتند: ای رسول خدا! زوراء چیست؟ فرمود: «شهری است در مشرق، میان رودها که شرورترین آفریدگان خدا و زورگویانِ امّت من در آنجا ساکن میشوند و چهار نوع عذاب میشود؛ با شمشیر، خَسف، قَذف و مَسخ».[1] «خَسْف»، به معنای فرو رفتن چیزی در زمین یا غرق شدن آن در آب است.[2] «مَسْخ»؛ یعنی زشت شدن طبیعت و اخلاق و دگرگونى شکلى به شکل دیگر.[3] «قَذْف»؛ یعنی تیر یا سنگ انداختن.[4]
2. امام باقر(ع) فرمود: «امیر مؤمنان علی(ع) هنگامی که از جنگ با خوارج بازگشت، از "زوراء" گذر کرد و به مردم (همراهان خود) فرمود: آنجا "زوراء" است. پس بروید و از آنجا دور شوید؛ زیرا فرو رفتن این سرزمین در خاک، از میخی که در سبوس گندم فرو رود، شتابانتر است».[5]
3. مفضل از امام صادق(ع) پرسید: ای آقای من! هنگام ظهور، «دار الفاسقین» چه وضعى دارد؟ آنحضرت فرمود: «مشمول لعنت و غضب خداوند است. فتنهها و آشوبها آنرا ویران میسازد و به کلى متروک میماند. اى واى بر مردم آن از خطر لشکرى که با پرچمهاى زرد، و لشکرى که با پرچمهاى خود از مغرب زمین میآیند و کسى که جزیره را جلب میکند و لشکرى که از دور و نزدیک به آنجا میرود. به خدا قسم همه گونه عذاب که بر امتهاى مُتمرّد و سرکش از اول خلقت تا آخر عالم رسیده بر آن فرود مىآید. عذابهایى به آنجا میرسد که هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده است، طوفان شمشیر، آنها را فرو گیرد. واى بر کسى که آنجا را مسکن خود قرار دهد؛ زیرا هر کس در آنجا مقیم شود با حالت شقاوت باقى میماند و هر کس هجرت کند در پرتو خدا بسر بَرد. به خدا مردم آن چنان غرق در ناز و نعمت و عیش و نوش میشوند که میگویند: زندگى حقیقى دنیا همین است. خانهها و کاخهاى آن، قصرهاى بهشت است و دختران آن [در زیبائى] حور العین و جوانان آن، جوانان بهشت است. چنین پندارند که خداوند تمام روزى بندگانش را به آنها ارزانى داشته است! افترا به خداوند و پیامبر خدا(ص)، حکم کردن بر خلاف قرآن، شهادت دروغ، شرابخوارى، زناکارى، خوردن پلیدیها و خونریزى، چنان در آنجا شیوع یابد که فجایع تمام دنیا بپاى آن نرسد. آنگاه خداوند همین مکان را به وسیله آن آشوبها و آن لشکرها چنان ویران میسازد که وقتى رهگذرى از آنجا میگذرد؛ میگوید: آیا اینجا همان زوراء است».[6]
4. معاویة بن وهب روایت کرده است: یک وقتى امام صادق(ع) به شعر «ابن ابی عَقِب» مَثَل آورد که گفته است:
«وَ یُنْحَرُ بِالزَّوْراءِ مِنْهُمْ لَدَى الضُّحَى * ثَمانونَ أَلْفاً مِثْلُ مَا تُنْحَرُ الْبُدْن»؛ یعنی هنگام ظهر در «زوراء» هشتاد هزار تن از آنها چون شتر قربانى شوند.
سپس به من فرمود: «زوراء را میشناسى؟».
من گفتم: قربانت! میگویند: زوراء همان بغداد است! امام(ع) فرمود: «نه»، سپس فرمود: «آیا به "رى" رفتهاى؟ گفتم: آرى، آنحضرت فرمود: «بازار چهارپایان رفتهاى؟» عرض کردم: آرى. امام(ع) فرمود: «آن کوه سیاه را که در طرف راست جاده است دیدهاى؟ همان زوراء است که هشتاد هزار از ایشان - که هشتاد نفرشان از فرزندان فلان هستند و همه آنها شایسته خلافت هستند- در آنجا کشته شوند». پرسیدم: به دست چه کسى کشته خواهند شد؟ آنحضرت فرمود: «پسران عجم آنها را خواهند کشت».[7]
5. از کعب الاحبار نقل شده است: «حضرت قائم(ع) از نسل امام على(ع) است و غیبتى مانند غیبت یوسف و رجعتى مانند رجعت عیسى بن مریم دارد. سپس بعد از آنکه مدتى غایب شده باشد ظاهر میشود؛ در وقتى که ستاره سرخ طلوع کرده و زوراء، که شهر رى میباشد، ویران شده و مُزَوّرَه که بغداد است فرو رفته، و سفیانى خروج نموده، و میان فرزندان عباس، و جوانان ارمنی و آذربایجان، جنگ درگرفته باشد».[8]
6. در یکی از کتابهای متأخّر[9] حدیث دیگری از مفضّل از امام صادق(ع) نقل شده است که زوراء را بر تهران تطبیق داده است که البته چنین روایتی در هیچیک از کتابهای روایی ذکر نشده است. و آن روایت مفضّل که در برخی از کتابهای حدیثی آمده؛ همان است که مقداری از آن (روایت شماره 3) ذکر شد. و در آن لفظ تهران نیامده است.
معنای «زوراء» در لغت و منابع جغرافیایی
«زوراء» در لغت به معنای کژی، انحراف، کمان و چاه گود، است.[10] در کتابهای لغت و جغرافیا علاوه بر بیان اصل معنای لغوی زوراء، به تطبیق آن به برخی از مکانها نیز پرداخته اند، که در زیر عبارات برخی از آنها آورده میشود.
ازهرى(متوفای 370ق): «به جانب شرقی شهر بغداد زوراء گویند و به علت انحراف قبلهاش به این اسم نامیده شده است».[11]
جوهرى(متوفای 393ق): «زوراء، نام دجله بغداد است».[12]
یاقوت حموى(متوفای 626ق) در کتاب «معجم البلدان» میگوید: «زوراء، شهرى است که آنرا ابى جعفر منصور (منصور دوانیقى) بنا نهاد و آن در قسمت غربى بغداد است».[13] از این گفتار چنین برمیآید که زوراء نام بغداد قدیم است.
طریحى(متوفای 1085ق) در «مجمع البحرین» در ذیل ماده «زور» وقتی حدیث معاویه بن وهب(روایت چهارم) را نقل میکند، میگوید: «زوراء، در شعر ابن ابی عقب، نام کوه "رى" است که در آن هشتاد هزار نفر از فرزندان فلان که همگى شایستگى خلافت و رهبرى دارند، کشته میشوند و اولاد عجم آنها را میکشند و این چنین از امام صادق(ع) روایت شده و شاید این جریان در زمان حضرت قائم(عج) اتفاق بیفتد».[14]
علامه مجلسى(ره) در کتاب «مرآت العقول» پیرامون کلمه زوراء در ذیل روایت چهارم(معاویة بن وهب) میگوید: ممکن است زوراء در حدیث، نام جایى در رى باشد و ممکن است نام بغداد جدید باشد و امام(ع) بغداد قدیم را نفى فرموده باشد. اما اینکه فرموده است زوراء بغداد نیست، شاید در آنجا منطقهاى وجود داشته که نامش «رى» بوده است، و این جریان کشته شدن هشتاد هزار نفر، اشاره به آن جنگى باشد که در زمان مأمون عباسى در بغداد اتفاق افتاد و گروه زیادى از بنى عباس در آن جنگ کشته شدند. بنا بر احتمال اول؛ ممکن است این حدیث اشاره به حادثهاى باشد که در زمان قیام حضرت قائم(عج) یا در نزدیکیهاى ظهور آنحضرت روى خواهد داد، و البته دور نیست، که ابن ابی عقب، این جریان را از معصوم (ع) قبلاً شنیده و بعد آنرا به صورت شعر در آورده باشد.[15]
مرحوم دهخدا، در کتاب لغتنامه، به نقل از چندین کتاب معتبر لغت و جغرافى که نام آنها را نیز در کتاب خود آورده است درباره «زوراء» چنین مینویسد: «زوراء، دجله بغداد را گویند. بعضی گویند زوراء بغداد است و عربی است. نام بغداد است از بهر آنکه در جانب قبلی، وضع آن زواری؛ یعنی انحرافی است. شهر زوراء به بغداد در جانب شرقی و به علت کج بودن قبله آن این نام را بدو دادهاند. موضعی است به مدینه نزدیک مسجد. نام بازاری است در مدینه. خانهای است عثمان بن عفان را. نام چند زمین».[16]
عبدالعزیز دورى در کتاب «بغداد» -حاوى چهار مقاله تحقیقى ارزشمند در زمینه تاریخ و جغرافیاى تاریخى بغداد است- مینویسد: نام بغداد به قبل از اسلام باز میگردد و با اقامتگاههاى پیشین در این محلّ ارتباط دارد. مؤلّفان مسلمان بر این نکته آگاهى دارند و طبق معمول در پى یافتن منشأ ایرانى براى آن هستند.[17] آنان تبیینهاى فرضى گوناگونى عنوان میکنند، که معمولترین آنها «خداداد» یا «هدیه خداوند» (یا «بت») است. نویسندگان معاصر عموماً به طرفدارى از این اشتقاق فارسى گرایش دارند.[18]
همچنین ایشان در بحث «بناى بغداد» میگوید: منصور شهر خود را مدینة السّلام (شهر صلح) نامید، که اشارهاى به
بهشت است. این نامى رسمى بود که در اسناد، سکّهها و اوزان و مانند آنها ظاهر میشد. صورتهاى دیگر این نام بهویژه بغدان و نامهایى مانند مدینة ابى جعفر، مدینة المنصور، مدینة الخلفاء و الزوراء نیز بهکار میرفته است. ظاهراً زوراء، همانگونه که در الفخرى آمده، نامى قدیمى بوده است.[19]
آیا مقصود از «زوراء» بغداد است یا تهران؟
آنچه از بیشتر احادیث و کتابهای لغت و جغرافیایی استفاده میشود این است که: «زوراء» نام «بغداد» باشد؛ مانند روایت مفضّل، ولى از برخى روایات دیگر چنین فهمیده میشود که «زوراء» شهری است در نزدیکی رى؛ یعنی تهران امروزی. با این وجود در برخی از روایات که زوراء به شهری در نزدیکی ری تطبیق داده شده است، دارای اشکال میباشد؛ مانند حدیثى که در غیبت نعمانى از کعب الاحبار روایت شده؛ اولاً به طور مشخص از امام معصوم(ع) نقل نشده بلکه سخنان خود کعب است و ثانیاً: ظاهرش این است که: تفسیر زوراء به شهر رى (تهران امروز) و مزوّره به بغداد، از خود کعب باشد.
همچنین روایت نقل شده از معاویة بن وهب دارای اشکال است؛ زیرا یکی از راویان آن «سهل بن زیاد» است[20] که برخی او را ضعیف و غالی میدانند[21] و نیز یکی دیگر از راویان این قصه «بکر بن صالح» بوده که فردی ضعیف بوده و قابل اعتماد نیست.[22]
افزون بر این معمولاً احادیثی که درباره اقوام و شهرها است، چون انگیزه جعل در آنها زیاد است احتمال جعلی بودن آن زیاد میباشد. همچنین این حدیث مخالف واقعیات تاریخی بوده و تهران با شهرهای دیگر تفاوت چندانی ندارد و اکنون شهرهایی در بلاد مسلمین میباشد که مسلماً فساد در آنها بیش از تهران است. نتیجه آنکه نمیتوان به طور قطعی گفت؛ مقصود از روایات تهران است.
[1]. دانی، عثمان بن سعید، السنن الواردة فی الفتن و غوائلها و الساعة و أشراطها، ج 5، ص 1089، ریاض، دار العاصمة، چاپ اول، 1416ق؛ مقدسی، یوسف بن یحیى، عقد الدرر فی أخبار المنتظر و هو المهدی(علیه السلام)، ص 150، اردن، مکتبة المنار، الزرقاء، چاپ دوم، 1410ق.
[2]. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح (تاج اللغة و صحاح العربیة)، ج 4، ص 1349، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ اول، 1410ق.
[3]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن، ص 768، بیروت، دار القلم، چاپ اول.
[4]. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 5، ص 135، قم، انتشارات هجرت، چاپ دوم، 1410ق.
[5]. شیخ طوسی، الأمالی، ص 199، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.
[6]. بحار الأنوار، ج 53، ص 14 – 15؛ این روایت با اندکی تفاوت در منابع قدیمی و پیش از «بحار الانوار» نیز آمده است: خصیبی(متوفای 334ق)، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص 402 – 403، بیروت، البلاغ، 1419ق؛ حلی(قرن هشتم)، حسن بن سلیمان بن محمد، مختصر البصائر، ص 450 – 451، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ اول، 1421ق.
[7]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 8، ص 177، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[8]. ابن أبی زینب (نعمانی)، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص 147، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 1397ق.
[9]. سلیمان، کامل، «یوم الخلاص فی ظل القائم المهدی(علیه السلام)»، ترجمه: مهدیپور، علیاکبر، تهران، آفاق، 1386ش.
[10]. ازهرى، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج 13، ص 166، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص 387؛ بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص 465، تهران، انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1375ش.
[11]. تهذیب اللغة، ج 13، ص 165 – 166.
[12]. الصحاح، ج 2، ص 673.
[13]. یاقوت حموی، شهاب الدین ابو عبد الله، معجم البلدان، ج 3، ص 156، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، 1995م.
[14]. طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج 3، ص 320، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، 1375ش.
[15]. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج 26، ص 65، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق.
[16]. لغتنامه دهخدا، واژه «زوراء».
[17]. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 4، ص 101، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا.
[18]. دورى، عبدالعزیز، بغداد، ترجمه: دولتشاهى، اسماعیل، پروشانى، ایرج، ص 2، تهران، بنیاد دائره المعارف اسلامی، چاپ اول، 1375ش.
[19]. بغداد، ص 3 – 4.
[20]. «سَهْلُ بْنُ زِیادٍ عَنْ بَکْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُعَاوِیةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ ...»؛ الکافی، ج 8، ص 177.
[21]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 185، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1407ق.
[22]. علامه حلى، الخلاصة(رجال العلامة الحلی)، ص 207 – 208، قم، دار الذخائر، 1411ق.