کد سایت
fa43825
کد بایگانی
53855
نمایه
بررسی ادعای ازدواج طلحه با عایشه
طبقه بندی موضوعی
برخی صحابیان
برچسب
همسران پیامبر|عایشه|طلحه
خلاصه پرسش
آیا طلحه به عایشه علاقمند بوده و آیه منع ازدواج با همسران پیامبر(ص) در همین ارتباط نازل شده است؟ و آیا در نهایت آن دو با هم ازدواج کردند؟
پرسش
آیا طلحه به عایشه علاقمند بوده و آیه منع ازدواج با همسران پیامبر(ص) در همین ارتباط نازل شده است؟ و آیا در نهایت آن دو با هم ازدواج کردند؟
پاسخ اجمالی
بر اساس صریح قرآن برخی سخنها در مورد ازدواج با همسران پیامبر(ص) وجود داشته که سبب آزردهخاطر شدن حضرتشان شده و آیهای در این راستا نازل شد.
اصل علاقمندی طلحه به ازدواج با عایشه بعد از رحلت پیامبر(ص) نیز در منابع شیعه و اهل سنت نقل شده است.
در نهایت، برخی نقلهای ضعیف اشاره به آن دارند که طلحه و عایشه بعدها با هم ازدواج کردند که با توجه به قرائن و شواهد پیرامونی پذیرش این موضوع دشوار خواهد بود.
اصل علاقمندی طلحه به ازدواج با عایشه بعد از رحلت پیامبر(ص) نیز در منابع شیعه و اهل سنت نقل شده است.
در نهایت، برخی نقلهای ضعیف اشاره به آن دارند که طلحه و عایشه بعدها با هم ازدواج کردند که با توجه به قرائن و شواهد پیرامونی پذیرش این موضوع دشوار خواهد بود.
پاسخ تفصیلی
قرآن؛ همسران پیامبر را ام المؤمنین معرفی میکند: «پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او مادران آنها [مؤمنان] محسوب مىشوند ...»[1] و همچنین ازدواج با همسران پیامبر(ص) پس از فوت ایشان را ممنوع میکند: «... و شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآورید که این کار نزد خدا بزرگ است».[2]
شأن نزول آیه
در ذیل این آیه احادیثی وجود دارد که شأن نزول آن را ذکر کرده است. در بسیاری از روایات، طلحه نقش پررنگی دارد:
ابن عباس نقل میکند:
«طلحة بن عبید اللَّه گفت: آیا ما از گفتگو با دختر عموهایمان نهى مىشویم(مراد عایشه است چون آن دو از یک قبیله بودند) و تنها از پشت پرده میتوانیم سخن بگوییم با آنکه اگر ما بمیریم او (پیامبر) با همسران ما ازدواج میکند؟!
به خدا قسم اگر محمّد بمیرد بىتردید من با همسرش ازدواج مىکنم!!
بعد از این سخنان بود که این آیه نازل شد: وَ مَا کاَنَ لَکُمْ أَن تُؤْذُواْ رَسُولَ الله ...».[3]
در برخی از روایات نیز نقل شده که شخصی چنین گفت و اسمی از طلحه برده نمیشود:
«به پیامبر خبر رسید که یکی از اصحاب اینگونه گفته که اگر پیامبر فوت کند، من با فلان زن او ازدواج خواهم کرد. این کلام پیامبر را ناراحت و آزرده خاطر کرد؛ سپس آیه نازل شد: وَ مَا کاَنَ لَکُمْ أَن تُؤْذُواْ ...».[4]
در عموم این روایات از عایشه به عنوان همسر مورد نظر یاد شده، با این حال در برخی از نقلها نام ام سلمه نیز ذکر شده است.[5]
نقلهای دیگری با همین محتوا و با اندک اختلافی در الفاظ در دیگر منابع اهل سنت وجود دارد.[6]
منابع شیعی نیز از این نوع روایات خالی نیست و بسیاری از آنها چنین داستانی را نقل کردهاند.[7]
ازدواج طلحه و عایشه
ازدواج طلحه و عایشه به شیعیان نسبت داده شده که بررسیها نشان از نادرستی آن دارد.
البته روایاتی در تأیید این مدعا اعلام شده که به تحلیل برخی از آنها میپردازیم:
1. امام محمد باقر(ع): خداوند عزوجل از هیچ چیزی منع نکرد مگر آنکه برخی خلاف آن را مرتکب شدند تا جایی که برخی همسران پیامبر(ص) نیز (علیرغم ممنوعیت ازدواج) بعد از ایشان ازدواج کردند». [8]
با این روایت نمیتوان ازدواج طلحه و عایشه را اثبات کرد زیرا در ادامه آن آمده:
«وَ ذَکَرَ هَاتَیْنِ الْعَامِرِیَّةَ وَ الْکِنْدِیَّة» یعنی امام نام دو زن از قبیله بنی عامر و کنده را ذکر کرد.
بنابراین، این روایت ارتباطی با عایشه ندارد و نمیتوان چنین دلالتی از این روایت به دست آورد. بلکه در مورد دو شخص دیگر از همسران پیامبر است که بر اساس روایتی، پیامبر آنها را طلاق داد، پس از وفات پیامبر(ص) این دو را پیش خلیفه آوردند و خلیفه آنها را به این جهت که مطلقه پیامبر هستند، وادار به عدم ازدواج نکرد پس آنها هم ازدواج کردند.[9]
2. برخی از مفسران ذیل آیه 10 سوره تحریم چنین گفتهاند: «وَ لَیُقِیمَنَّ الْحَدَّ عَلَى فُلَانَةَ فِیمَا أَتَتْ فِی طَرِیقٍ- وَ کَانَ فُلَانٌ یُحِبُّهَا- فَلَمَّا أَرَادَتْ أَنْ تَخْرُجَ إِلَى ...(البصره)[10] قَالَ لَهَا فُلَانٌ لَا یَحِلُّ لَکِ أَنْ تَخْرُجِی مِنْ غَیْرِ مَحْرَمٍ فَزَوَّجَتْ نَفْسَهَا مِنْ فُلَان؛ ...»
حد باید بر آن زن زده شود زیرا زمانی که خواست به بصره برود، (در حالی که شخصی او را دوست داشت) محرمی نداشت و خارج شدن از شهر بدون محرم حلال نبود. پس آن مرد با او ازدواج کرد...[11]
اما استدلال به این عبارت نیز ضعیف است؛ زیرا:
الف. از ظاهر این کلام بر نمیآید که روایت باشد.
ب. حتی اگر روایت هم باشد سندی نداشته و نمیتوان آنرا به معصومان استناد داد.
ج. صریحاً نامی از عایشه و طلحه برده نشده است.
د. در آن زمان که بیست و پنج سال از رحلت پیامبر(ص) گذشته بود، هردوی آنان به میانسالی و پیری رسیده بودند.
ه. عایشه در این سفر محرم داشت زیرا عبدالله بن زبیر خواهرزاده او نیز در این سپاه بود.
و ...
شأن نزول آیه
در ذیل این آیه احادیثی وجود دارد که شأن نزول آن را ذکر کرده است. در بسیاری از روایات، طلحه نقش پررنگی دارد:
ابن عباس نقل میکند:
«طلحة بن عبید اللَّه گفت: آیا ما از گفتگو با دختر عموهایمان نهى مىشویم(مراد عایشه است چون آن دو از یک قبیله بودند) و تنها از پشت پرده میتوانیم سخن بگوییم با آنکه اگر ما بمیریم او (پیامبر) با همسران ما ازدواج میکند؟!
به خدا قسم اگر محمّد بمیرد بىتردید من با همسرش ازدواج مىکنم!!
بعد از این سخنان بود که این آیه نازل شد: وَ مَا کاَنَ لَکُمْ أَن تُؤْذُواْ رَسُولَ الله ...».[3]
در برخی از روایات نیز نقل شده که شخصی چنین گفت و اسمی از طلحه برده نمیشود:
«به پیامبر خبر رسید که یکی از اصحاب اینگونه گفته که اگر پیامبر فوت کند، من با فلان زن او ازدواج خواهم کرد. این کلام پیامبر را ناراحت و آزرده خاطر کرد؛ سپس آیه نازل شد: وَ مَا کاَنَ لَکُمْ أَن تُؤْذُواْ ...».[4]
در عموم این روایات از عایشه به عنوان همسر مورد نظر یاد شده، با این حال در برخی از نقلها نام ام سلمه نیز ذکر شده است.[5]
نقلهای دیگری با همین محتوا و با اندک اختلافی در الفاظ در دیگر منابع اهل سنت وجود دارد.[6]
منابع شیعی نیز از این نوع روایات خالی نیست و بسیاری از آنها چنین داستانی را نقل کردهاند.[7]
ازدواج طلحه و عایشه
ازدواج طلحه و عایشه به شیعیان نسبت داده شده که بررسیها نشان از نادرستی آن دارد.
البته روایاتی در تأیید این مدعا اعلام شده که به تحلیل برخی از آنها میپردازیم:
1. امام محمد باقر(ع): خداوند عزوجل از هیچ چیزی منع نکرد مگر آنکه برخی خلاف آن را مرتکب شدند تا جایی که برخی همسران پیامبر(ص) نیز (علیرغم ممنوعیت ازدواج) بعد از ایشان ازدواج کردند». [8]
با این روایت نمیتوان ازدواج طلحه و عایشه را اثبات کرد زیرا در ادامه آن آمده:
«وَ ذَکَرَ هَاتَیْنِ الْعَامِرِیَّةَ وَ الْکِنْدِیَّة» یعنی امام نام دو زن از قبیله بنی عامر و کنده را ذکر کرد.
بنابراین، این روایت ارتباطی با عایشه ندارد و نمیتوان چنین دلالتی از این روایت به دست آورد. بلکه در مورد دو شخص دیگر از همسران پیامبر است که بر اساس روایتی، پیامبر آنها را طلاق داد، پس از وفات پیامبر(ص) این دو را پیش خلیفه آوردند و خلیفه آنها را به این جهت که مطلقه پیامبر هستند، وادار به عدم ازدواج نکرد پس آنها هم ازدواج کردند.[9]
2. برخی از مفسران ذیل آیه 10 سوره تحریم چنین گفتهاند: «وَ لَیُقِیمَنَّ الْحَدَّ عَلَى فُلَانَةَ فِیمَا أَتَتْ فِی طَرِیقٍ- وَ کَانَ فُلَانٌ یُحِبُّهَا- فَلَمَّا أَرَادَتْ أَنْ تَخْرُجَ إِلَى ...(البصره)[10] قَالَ لَهَا فُلَانٌ لَا یَحِلُّ لَکِ أَنْ تَخْرُجِی مِنْ غَیْرِ مَحْرَمٍ فَزَوَّجَتْ نَفْسَهَا مِنْ فُلَان؛ ...»
حد باید بر آن زن زده شود زیرا زمانی که خواست به بصره برود، (در حالی که شخصی او را دوست داشت) محرمی نداشت و خارج شدن از شهر بدون محرم حلال نبود. پس آن مرد با او ازدواج کرد...[11]
اما استدلال به این عبارت نیز ضعیف است؛ زیرا:
الف. از ظاهر این کلام بر نمیآید که روایت باشد.
ب. حتی اگر روایت هم باشد سندی نداشته و نمیتوان آنرا به معصومان استناد داد.
ج. صریحاً نامی از عایشه و طلحه برده نشده است.
د. در آن زمان که بیست و پنج سال از رحلت پیامبر(ص) گذشته بود، هردوی آنان به میانسالی و پیری رسیده بودند.
ه. عایشه در این سفر محرم داشت زیرا عبدالله بن زبیر خواهرزاده او نیز در این سپاه بود.
و ...
[1]. احزاب، 6.
[2]. احزاب، 53.
[3]. جلال الدین السیوطی، عبد الرحمن بن أبی بکر، لباب النقول فی أسباب النزول، صححه، أحمد عبد الشافی، ج 1، ص 163، بیروت، دار الکتب العلمیة، بیتا؛ ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، الطیب، اسعد محمد، عربستان سعودی، ج 10، ص 3150، مکتبة نزار مصطفی الباز، چاپ سوم، 1419ق.
[4]. طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 22، ص 29، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 5، ص 214، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، 1404ق.
[5]. أبو بکر البیهقی، أحمد بن الحسین بن علی، السنن الکبرى، المحقق، محمد عبد القادر عطا، ج 7، ص 110، بیروت، دار الکتب العلمیة، الطبعة الثالثة، 1424 ه.
[6]. زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 3، ص 556، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، 1407ق؛ فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 25، ص 180، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.
[7]. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج 3، ص 330، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1377ش؛ بلخی، مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق، شحاته، عبدالله محمود، ج 3، ص 505، بیروت، دار إحیاء التراث، چاپ اول، 1423ق؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 343، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[8]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 421، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 22، ص 210، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[9]. اشعری قمی، احمد بن محمد بن عیسی، النوادر، ص 103، قم، مدرسة الإمام المهدی(ع)، چاپ اول، 1408ق؛ فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق، اعلمی، حسین، ج 4، ص 200، تهران، انتشارات الصدر، چاپ دوم، 1415ق.
[10]. کلمه «البصره» تنها در برخی منابع آمده؛ بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 431، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، 1416ق.
[11]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب، ج 2، ص 377، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق؛ قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تحقیق، درگاهی، حسین، ج 13، ص 341، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1368ش.