کد سایت
fa49362
کد بایگانی
60636
نمایه
عوامل و آفات غم و اندوه در زندگی
طبقه بندی موضوعی
حدیث,گناه و رذائل اخلاقی
خلاصه پرسش
بر اساس آموزههای دینی، چه عواملی غم و اندوه را در زندگی به دنبال دارند؟
پرسش
چه چیزهایی باعث میشود که شادی و شادمانی انسان از بین برود و به اندوه تبدیل شود؟
پاسخ اجمالی
برخی از عواملی که موجب غم و اندوه و نگرانی در زندگی گردیده و در واقع آفت سرور و شادی میباشند؛ عبارتاند از: بد اخلاقی، حسادت، گناه، فقر و دلبستگی به دنیا.
گفتنی است؛ اساساً دنیای فانی که مطمئناً با مرگ پایان مییابد، جایی برای شادی مطلق نیست، اما با این وجود، افراد نیکوکار و با ایمان میتوانند با رعایت اموری - بدون آنکه از خدا و معاد غافل شوند - در دنیا نیز شادمانه زندگی کنند؛ زیرا بسیاری از عوامل غم و اندوه در آنان وجود نداشته و با امید به شادی بیپایان آخرت، در مقابل عوامل دیگر مخلّ شادی نیز مقاومت میکند.
گفتنی است؛ اساساً دنیای فانی که مطمئناً با مرگ پایان مییابد، جایی برای شادی مطلق نیست، اما با این وجود، افراد نیکوکار و با ایمان میتوانند با رعایت اموری - بدون آنکه از خدا و معاد غافل شوند - در دنیا نیز شادمانه زندگی کنند؛ زیرا بسیاری از عوامل غم و اندوه در آنان وجود نداشته و با امید به شادی بیپایان آخرت، در مقابل عوامل دیگر مخلّ شادی نیز مقاومت میکند.
پاسخ تفصیلی
با توجه به احادیث؛ عواملی موجب غم و اندوه و نگرانی در زندگی گردیده و در واقع آفت سرور و شادی میباشند. در اینجا به طور خلاصه این عوامل و آفتها در چند بخش ذیل بیان میشود.[1]
گفتنی است؛ اساساً دنیای فانی که مطمئناً با مرگ پایان مییابد، جایی برای شادی مطلق نیست، اما با این وجود، افراد نیکوکار و با ایمان میتوانند با رعایت اموری - بدون آنکه از خدا و معاد غافل شوند - در دنیا نیز شادمانه زندگی کنند؛ زیرا بسیاری از عوامل غم و اندوه در آنان وجود نداشته و با امید به شادی بیپایان آخرت، در مقابل عوامل دیگر مخلّ شادی نیز مقاومت میکند.
1. عوامل اخلاقى
مقصود، صفات ناپسندى هستند که اگر انسان، متّصف به آن صفات باشد، نمیتواند شاد زندگى کند؛ مانند:
1-1. بداخلاقى: لقمان به فرزندش فرمود: «هر کس بدخُلقى کند، اندوهش فراوان میشود».[2]
امام على(ع) در پاسخ به این سؤال که: «چه کسى در زندگى بیش از دیگران پیوسته غمناک است؟»، فرمود: «کسى که از همه بداخلاقتر است».[3]
1-2. حسادت: امام على(ع): «حسود، شادمان دیده نمیشود».[4] «حسود، غمناک است».[5]
1-3. کینهورزى: امام على(ع): «کینهتوز، جانش در عذاب است و گرفتارى و اندوهش چند برابر».[6]
1-4. جَزَع و بیتابى: امام على(ع): «از بیتابى بپرهیز که رشته امید را پاره میکند و کار را سست میگرداند و اندوه را در پى میآورد. بِدان که نجاتْ در دو چیز است: مشکلى را که چاره دارد باید چارهاندیشى کرد و مشکلى را که چاره ندارد باید شکیبایى ورزید».[7]
1-5. شتابزدگى: امام على(ع): «شتاب کردن پیش از دستیابى به موقعیت، اندوهبار است».[8] «از شتابزدگى بپرهیز که سرلوحه زیانکارى و پشیمانى است».[9]
1-6. دلبستگى به دنیا: پیامبر خدا(ص): «اشتیاق به دنیا، غصّه و اندوه را فراوان میکند و بیرغبتى به دنیا، دل و تن را آسوده میسازد».[10]
امام صادق(ع): وقتى این آیه نازل شد: «اگر بعضى از مردان و زنانشان را از چیزى برخوردار ساختهایم، تو به آن چشم مدوز و اندوهگین آنان مباش و در برابر مؤمنان، فروتنى کن».[11] پیامبر خدا(ص) فرمود: «کسى که به دلدارى دادن خدا آرام نگیرد، جانش بر دنیا حسرتها میخورَد و هر کس چشمش به داراییهاى دیگران باشد، اندوهش بسیار میشود و ناراحتیاش بهبود نمییابد».[12]
2. آفتهاى عملى
آفتهاى عملى، عبارت است از کارهاى ناشایستهاى که آرامش درونى انسان را از بین میبرند و بدینسان، موجب اضطراب و نگرانى میگردند؛ مانند: هوسرانى، چشمچرانى، گناه، کوتاهى در انجام دادن کارهاى نیک، بیکارى و از دست دادن فرصتها و بیتوجهی به عبادت الهی.
کارهاى نیک، هماهنگ با فطرت و سرشت آدمیاند، به همین جهت، انسان از انجام دادن آن، احساس آرامش و لذّت و شادى دارد؛ امّا کارهاى زشت و ناروا با فطرت انسان، سازگارى ندارد. لذا انجام آن موجب اضطراب و نگرانى درونى میگردد. بدیهى است هر چه کار، نارواتر، و گناه، سنگینتر باشد، اضطراب و نگرانىِ حاصلِ از آن نیز بیشتر میگردد و چه بسا یک لحظه هوسرانى، یک عمر پشیمانى به دنبال داشته باشد.
خداوند در قرآن میفرماید: «و هر کس از یاد من دل بگرداند، در حقیقت، زندگىِ تنگ [و سختى] خواهد داشت، و روز رستاخیز او را نابینا محشور میکنیم».[13]
پیامبر خدا(ص): «هان! چه بسیار شهوت زودگذرى که اندوهى درازمدّت به دنبال آوَرَد».[14] «هر گاه بنده در کار [خیر] کوتاهى ورزد، خداوند، او را به اندوه مبتلا میسازد».[15]
امام على(ع): «سختترین غصّهها، از دست دادن فرصتها است».[16]
امام باقر(ع): «آسودگى تن را در آسودگى دل بجوى و با کاستن خطا، به آسودگى دل دست یاب».[17]
امام رضا(ع): «هیچیک از شیعیان علی(ع) نیست که در روز، بدی یا گناهی مرتکب شود؛ مگر اینکه در شب اندوهی به او میرسد که آن بدی و گناه را فرو میریزد».[18]
3. آسیبهای اقتصادى
شدّت نیازمندى انسان به امکانات اقتصادى، ایجاب میکند که آفتهاى اقتصادى، بیش از دیگر آفتها براى او نگران کننده باشد. از اینرو؛ شاد زیستن بدون مبارزه با این طیف از آفتها، امکانپذیر نیست؛ امّا باید توجّه داشت که تنها فقر و نادارى و بدهکارى، موجب غم و اندوه نیست؛ بلکه گاه دلبستگى به ثروت و ترسِ از دست دادن آن، و تلاش براى نگهدارى و افزودن آن، به مراتب بیش از فقر، نگران کننده است.
امام على(ع): «فقر، مایه خوارى شخصیت، پریشانى عقل و گرد آورنده غصّهها است».[19]
پیامبر خدا(ص): «اندوهى چون اندوه بدهکارى نیست».[20]
امام کاظم(ع): مسیح(ع) به حواریون فرمود: «... به حق میگویم: آنکس که بدهى ندارد، آسودهتر است و اندوهش کمتر تا کسى که بدهکار است؛ اگر چه بتواند به خوبى، قرض خود را بپردازد».[21]
امام على(ع): «مال انباشته شده، اندوهها به بار میآورد».[22]
4. آفتهاى طبیعى
یعنی چیزهایى که جزء اقتضائات زندگى دنیویاند و موجب ایجاد اختلال در بُعد مادّى زندگى میشوند. این موارد، از آن جهت مانع سرورند که پیامدهاى منفى دارند و موجب درد و رنج میگردند و لذّت و خوشى را از بین میبرند.
برخی از موارد:
الف. سرد بودن طبع
امام صادق(ع) - درباره شناخت نفس انسان – میفرماید: «... وقتی سرد باشد، غم میخورد و اندوهگین و در هم شکسته و لاغر و فراموشکار و نومید میشود».[23]
ب. مرگ
امام على(ع):
«مرگ، مایه رسوایى دنیاست؛ چه اینکه براى خردورز، هیچ شادیاى را واننهاده است».[24]
«اگر در نزدیک بودن اجل و فرارسیدن آن اندیشه کنید، شیرینى و شادمانىِ زندگى در کامتان تلخ میگردد».[25]
ج. آسیبهاى جدا نشدنى از دنیا
پیامبر خدا(ص): «اى مردم! دنیا سراى غم است نه سراى شادى؛ سراى دشوارى است، نه سراى آسودگى. پس هر که آنرا شناخت، با امیدى شاد نشد، و با سختى و حسرتى، اندوهگین نگشت».[26]
پیامبر(ص) به اسامة بن زید فرمود: «اى اسامه! در مسیر حق باش و مبادا در غیر آن، با جلوهگرىِ خواهشهاى دنیا و خرّمى نعمتها و شادى ناپایدار و زندگى فناشدنى دنیا، پریشان گردى».[27]
امام على(ع): «مبادا زندگى دنیا، شما را بفریبد! چه اینکه دنیا، سرایى است که بلا از هر سو آنرا در میان گرفته است، و به رنج، شهره است، و بیوفایى، ویژگى آن است. هر آنچه در آن است، رو به نابودى است، و آن، میان اهلش به نوبت میچرخد و هر روز به کام یکى است. حالاتش پاینده نیست. ساکنانش هرگز از گزند او در امان نیستند. مردم دنیا همان دم که در فراوانى و شادمانیاند، یکباره با رنج و فریبکارى روبهرو میشوند ... . زندگى در آن، نکوهیده است، و آسایشش دوام ندارد. مردم دنیا در آن، هدفاى نشانهرفتهاى هستند که دنیا تیرهایش را به سوى آنان میافکند، و با مرگ، خُردشان میکند».[28]
این سخنان بدین معناست که: طبیعت زندگى دنیا، به انواع سختیها و بلاها آغشته است و کسى که به این امر آگاه باشد، میداند که شادیهاى آن، نسبیاند. از اینرو؛ شادى مطلق در دنیا وجود ندارد. کسانى که در دنیا در صدد به دست آوردن شادىِ مطلق هستند، باید توجّه داشته باشند که دستیابى به آن در دنیا امکانپذیر نیست، مگر براى کسانى که خود را به گونهاى ساختهاند که تلخیها نیز براى آنها شیرین است. وقتى انسان، خود را براى پذیرفتن سختیهاى زندگى و آفتهاى طبیعى و غیر قابل پیشگیرى شادى، آماده میکند، دشواریهاى زندگى براى او غیر منتظره و نگران کننده نخواهند بود.
5. آفتهاى خیالى
بخش قابل توجّهى از آفتهایى که موجب نگرانىِ انسان میشوند، آفتهایى هستند که وجود خارجى ندارند! بلکه ساخته و پرداخته توهّمات و خیالاتى هستند که از مجارى گوناگون، وارد عرصه ذهن و روان انسان میشوند؛ مانند:
5 - 1. نگرانیهاى ناشى از آینده زندگى
بخش عمدهاى از نگرانیهاى انسان، به مشکلات و ناملایماتى مربوط میشوند که ممکن است در آینده براى انسان پیش بیایند. تجربه زندگى نشان میدهد که اکثر قریب به اتّفاق اینگونه نگرانیها بیهوده بودهاند و به گفته صحابى بزرگوار ابوذر: «اندوه روزى که به آن نمیرسم، مرا کشت!».[29]
امام على(ع): «کار را استوار بنیان بگذار و فریب آرزو را نخور و غم فردا را امروز به خود راه مده که غم امروز، براى خود کافى است و چون فردا شود، بدان خواهى پرداخت؛ چرا که اگر امروز غصّه فردا را هم به دوش کشى، اندوه و رنج خود را افزودهاى و رنج چندین روز را در یک روز بر خود تحمیل کردهاى. در نتیجه، اندوهت گران و دلمشغولیات بسیار و زحمتت فراوان و عملت به خاطر آرزویت، سست خواهد بود. اگر دل خود را از آرزو تهى میکردى، هر آینه در عمل جدّیت میورزیدى. آرزوى امروز تو، از دو جهت به تو زیان میرسانَد: اینکه کار امروز را به فردا بیفکنى و اینکه بر غم و اندوه خود بیفزایى».[30]
5 - 2. نگرانیهاى ناشى از القائات شیطانى
برپایه شمارى از روایات اسلامى، بخشى از نگرانیهاى انسان، ناشى از القائات شیطان در خواب و یا بیدارى است. برخى از خوابهاى آشفته که موجب نگرانى میشوند، نتیجه القائات شیطانیاند. چنانکه پیامبر خدا(ص) میفرماید: «رؤیا سه گونه است: هراسهایى از جانب شیطان تا آدمیزاده با آن اندوهگین شود. نیز آنچه شخص در بیدارى، گرفتار آن میگردد، آنگاه آنرا در خواب میبیند. و آنچه که پارهاى از چهل و شش جزء پیامبرى است».[31]
همچنین برخى از افکارِ نگران کننده، از جمله نگرانیهاى انسان نسبت به رزق و روزی، میتوانند مبدأ شیطانى داشته باشند.
روزىِ انسان را خدا تضمین کرده، بنابر این، غُصّه خوردن براى روزى، بیهوده است؛ ولى او نگرانِ روزىِ روزهاى آینده است. به عکس، هر روز از عمر انسانْ کم میشود و به مرگ نزدیکتر میگردد. بنابر این، غصّه خوردن براى هدر رفتن سرمایه عمر «روا» است؛ ولى او نگران کوتاه شدن عمر نیست و شاد است که یک روز دیگر در دنیا زندگى کرده است.
پیامبر خدا(ص): خداوند متعال میفرماید: «اى آدمیزاده! روزىِ هر روزت میرسد با این حال، غمینى و روزانه، عمرت کاسته میشود؛ ولى تو دلشادى. از آنچه کفایتت کند برخوردارى؛ ولى [همچنان] در پى چیزى هستى که باعث سرکشى تو میشود. به اندک، قناعت نمیکنى، و از بسیار، سیر نمیشوى».[32]
گفتنی است؛ اساساً دنیای فانی که مطمئناً با مرگ پایان مییابد، جایی برای شادی مطلق نیست، اما با این وجود، افراد نیکوکار و با ایمان میتوانند با رعایت اموری - بدون آنکه از خدا و معاد غافل شوند - در دنیا نیز شادمانه زندگی کنند؛ زیرا بسیاری از عوامل غم و اندوه در آنان وجود نداشته و با امید به شادی بیپایان آخرت، در مقابل عوامل دیگر مخلّ شادی نیز مقاومت میکند.
1. عوامل اخلاقى
مقصود، صفات ناپسندى هستند که اگر انسان، متّصف به آن صفات باشد، نمیتواند شاد زندگى کند؛ مانند:
1-1. بداخلاقى: لقمان به فرزندش فرمود: «هر کس بدخُلقى کند، اندوهش فراوان میشود».[2]
امام على(ع) در پاسخ به این سؤال که: «چه کسى در زندگى بیش از دیگران پیوسته غمناک است؟»، فرمود: «کسى که از همه بداخلاقتر است».[3]
1-2. حسادت: امام على(ع): «حسود، شادمان دیده نمیشود».[4] «حسود، غمناک است».[5]
1-3. کینهورزى: امام على(ع): «کینهتوز، جانش در عذاب است و گرفتارى و اندوهش چند برابر».[6]
1-4. جَزَع و بیتابى: امام على(ع): «از بیتابى بپرهیز که رشته امید را پاره میکند و کار را سست میگرداند و اندوه را در پى میآورد. بِدان که نجاتْ در دو چیز است: مشکلى را که چاره دارد باید چارهاندیشى کرد و مشکلى را که چاره ندارد باید شکیبایى ورزید».[7]
1-5. شتابزدگى: امام على(ع): «شتاب کردن پیش از دستیابى به موقعیت، اندوهبار است».[8] «از شتابزدگى بپرهیز که سرلوحه زیانکارى و پشیمانى است».[9]
1-6. دلبستگى به دنیا: پیامبر خدا(ص): «اشتیاق به دنیا، غصّه و اندوه را فراوان میکند و بیرغبتى به دنیا، دل و تن را آسوده میسازد».[10]
امام صادق(ع): وقتى این آیه نازل شد: «اگر بعضى از مردان و زنانشان را از چیزى برخوردار ساختهایم، تو به آن چشم مدوز و اندوهگین آنان مباش و در برابر مؤمنان، فروتنى کن».[11] پیامبر خدا(ص) فرمود: «کسى که به دلدارى دادن خدا آرام نگیرد، جانش بر دنیا حسرتها میخورَد و هر کس چشمش به داراییهاى دیگران باشد، اندوهش بسیار میشود و ناراحتیاش بهبود نمییابد».[12]
2. آفتهاى عملى
آفتهاى عملى، عبارت است از کارهاى ناشایستهاى که آرامش درونى انسان را از بین میبرند و بدینسان، موجب اضطراب و نگرانى میگردند؛ مانند: هوسرانى، چشمچرانى، گناه، کوتاهى در انجام دادن کارهاى نیک، بیکارى و از دست دادن فرصتها و بیتوجهی به عبادت الهی.
کارهاى نیک، هماهنگ با فطرت و سرشت آدمیاند، به همین جهت، انسان از انجام دادن آن، احساس آرامش و لذّت و شادى دارد؛ امّا کارهاى زشت و ناروا با فطرت انسان، سازگارى ندارد. لذا انجام آن موجب اضطراب و نگرانى درونى میگردد. بدیهى است هر چه کار، نارواتر، و گناه، سنگینتر باشد، اضطراب و نگرانىِ حاصلِ از آن نیز بیشتر میگردد و چه بسا یک لحظه هوسرانى، یک عمر پشیمانى به دنبال داشته باشد.
خداوند در قرآن میفرماید: «و هر کس از یاد من دل بگرداند، در حقیقت، زندگىِ تنگ [و سختى] خواهد داشت، و روز رستاخیز او را نابینا محشور میکنیم».[13]
پیامبر خدا(ص): «هان! چه بسیار شهوت زودگذرى که اندوهى درازمدّت به دنبال آوَرَد».[14] «هر گاه بنده در کار [خیر] کوتاهى ورزد، خداوند، او را به اندوه مبتلا میسازد».[15]
امام على(ع): «سختترین غصّهها، از دست دادن فرصتها است».[16]
امام باقر(ع): «آسودگى تن را در آسودگى دل بجوى و با کاستن خطا، به آسودگى دل دست یاب».[17]
امام رضا(ع): «هیچیک از شیعیان علی(ع) نیست که در روز، بدی یا گناهی مرتکب شود؛ مگر اینکه در شب اندوهی به او میرسد که آن بدی و گناه را فرو میریزد».[18]
3. آسیبهای اقتصادى
شدّت نیازمندى انسان به امکانات اقتصادى، ایجاب میکند که آفتهاى اقتصادى، بیش از دیگر آفتها براى او نگران کننده باشد. از اینرو؛ شاد زیستن بدون مبارزه با این طیف از آفتها، امکانپذیر نیست؛ امّا باید توجّه داشت که تنها فقر و نادارى و بدهکارى، موجب غم و اندوه نیست؛ بلکه گاه دلبستگى به ثروت و ترسِ از دست دادن آن، و تلاش براى نگهدارى و افزودن آن، به مراتب بیش از فقر، نگران کننده است.
امام على(ع): «فقر، مایه خوارى شخصیت، پریشانى عقل و گرد آورنده غصّهها است».[19]
پیامبر خدا(ص): «اندوهى چون اندوه بدهکارى نیست».[20]
امام کاظم(ع): مسیح(ع) به حواریون فرمود: «... به حق میگویم: آنکس که بدهى ندارد، آسودهتر است و اندوهش کمتر تا کسى که بدهکار است؛ اگر چه بتواند به خوبى، قرض خود را بپردازد».[21]
امام على(ع): «مال انباشته شده، اندوهها به بار میآورد».[22]
4. آفتهاى طبیعى
یعنی چیزهایى که جزء اقتضائات زندگى دنیویاند و موجب ایجاد اختلال در بُعد مادّى زندگى میشوند. این موارد، از آن جهت مانع سرورند که پیامدهاى منفى دارند و موجب درد و رنج میگردند و لذّت و خوشى را از بین میبرند.
برخی از موارد:
الف. سرد بودن طبع
امام صادق(ع) - درباره شناخت نفس انسان – میفرماید: «... وقتی سرد باشد، غم میخورد و اندوهگین و در هم شکسته و لاغر و فراموشکار و نومید میشود».[23]
ب. مرگ
امام على(ع):
«مرگ، مایه رسوایى دنیاست؛ چه اینکه براى خردورز، هیچ شادیاى را واننهاده است».[24]
«اگر در نزدیک بودن اجل و فرارسیدن آن اندیشه کنید، شیرینى و شادمانىِ زندگى در کامتان تلخ میگردد».[25]
ج. آسیبهاى جدا نشدنى از دنیا
پیامبر خدا(ص): «اى مردم! دنیا سراى غم است نه سراى شادى؛ سراى دشوارى است، نه سراى آسودگى. پس هر که آنرا شناخت، با امیدى شاد نشد، و با سختى و حسرتى، اندوهگین نگشت».[26]
پیامبر(ص) به اسامة بن زید فرمود: «اى اسامه! در مسیر حق باش و مبادا در غیر آن، با جلوهگرىِ خواهشهاى دنیا و خرّمى نعمتها و شادى ناپایدار و زندگى فناشدنى دنیا، پریشان گردى».[27]
امام على(ع): «مبادا زندگى دنیا، شما را بفریبد! چه اینکه دنیا، سرایى است که بلا از هر سو آنرا در میان گرفته است، و به رنج، شهره است، و بیوفایى، ویژگى آن است. هر آنچه در آن است، رو به نابودى است، و آن، میان اهلش به نوبت میچرخد و هر روز به کام یکى است. حالاتش پاینده نیست. ساکنانش هرگز از گزند او در امان نیستند. مردم دنیا همان دم که در فراوانى و شادمانیاند، یکباره با رنج و فریبکارى روبهرو میشوند ... . زندگى در آن، نکوهیده است، و آسایشش دوام ندارد. مردم دنیا در آن، هدفاى نشانهرفتهاى هستند که دنیا تیرهایش را به سوى آنان میافکند، و با مرگ، خُردشان میکند».[28]
این سخنان بدین معناست که: طبیعت زندگى دنیا، به انواع سختیها و بلاها آغشته است و کسى که به این امر آگاه باشد، میداند که شادیهاى آن، نسبیاند. از اینرو؛ شادى مطلق در دنیا وجود ندارد. کسانى که در دنیا در صدد به دست آوردن شادىِ مطلق هستند، باید توجّه داشته باشند که دستیابى به آن در دنیا امکانپذیر نیست، مگر براى کسانى که خود را به گونهاى ساختهاند که تلخیها نیز براى آنها شیرین است. وقتى انسان، خود را براى پذیرفتن سختیهاى زندگى و آفتهاى طبیعى و غیر قابل پیشگیرى شادى، آماده میکند، دشواریهاى زندگى براى او غیر منتظره و نگران کننده نخواهند بود.
5. آفتهاى خیالى
بخش قابل توجّهى از آفتهایى که موجب نگرانىِ انسان میشوند، آفتهایى هستند که وجود خارجى ندارند! بلکه ساخته و پرداخته توهّمات و خیالاتى هستند که از مجارى گوناگون، وارد عرصه ذهن و روان انسان میشوند؛ مانند:
5 - 1. نگرانیهاى ناشى از آینده زندگى
بخش عمدهاى از نگرانیهاى انسان، به مشکلات و ناملایماتى مربوط میشوند که ممکن است در آینده براى انسان پیش بیایند. تجربه زندگى نشان میدهد که اکثر قریب به اتّفاق اینگونه نگرانیها بیهوده بودهاند و به گفته صحابى بزرگوار ابوذر: «اندوه روزى که به آن نمیرسم، مرا کشت!».[29]
امام على(ع): «کار را استوار بنیان بگذار و فریب آرزو را نخور و غم فردا را امروز به خود راه مده که غم امروز، براى خود کافى است و چون فردا شود، بدان خواهى پرداخت؛ چرا که اگر امروز غصّه فردا را هم به دوش کشى، اندوه و رنج خود را افزودهاى و رنج چندین روز را در یک روز بر خود تحمیل کردهاى. در نتیجه، اندوهت گران و دلمشغولیات بسیار و زحمتت فراوان و عملت به خاطر آرزویت، سست خواهد بود. اگر دل خود را از آرزو تهى میکردى، هر آینه در عمل جدّیت میورزیدى. آرزوى امروز تو، از دو جهت به تو زیان میرسانَد: اینکه کار امروز را به فردا بیفکنى و اینکه بر غم و اندوه خود بیفزایى».[30]
5 - 2. نگرانیهاى ناشى از القائات شیطانى
برپایه شمارى از روایات اسلامى، بخشى از نگرانیهاى انسان، ناشى از القائات شیطان در خواب و یا بیدارى است. برخى از خوابهاى آشفته که موجب نگرانى میشوند، نتیجه القائات شیطانیاند. چنانکه پیامبر خدا(ص) میفرماید: «رؤیا سه گونه است: هراسهایى از جانب شیطان تا آدمیزاده با آن اندوهگین شود. نیز آنچه شخص در بیدارى، گرفتار آن میگردد، آنگاه آنرا در خواب میبیند. و آنچه که پارهاى از چهل و شش جزء پیامبرى است».[31]
همچنین برخى از افکارِ نگران کننده، از جمله نگرانیهاى انسان نسبت به رزق و روزی، میتوانند مبدأ شیطانى داشته باشند.
روزىِ انسان را خدا تضمین کرده، بنابر این، غُصّه خوردن براى روزى، بیهوده است؛ ولى او نگرانِ روزىِ روزهاى آینده است. به عکس، هر روز از عمر انسانْ کم میشود و به مرگ نزدیکتر میگردد. بنابر این، غصّه خوردن براى هدر رفتن سرمایه عمر «روا» است؛ ولى او نگران کوتاه شدن عمر نیست و شاد است که یک روز دیگر در دنیا زندگى کرده است.
پیامبر خدا(ص): خداوند متعال میفرماید: «اى آدمیزاده! روزىِ هر روزت میرسد با این حال، غمینى و روزانه، عمرت کاسته میشود؛ ولى تو دلشادى. از آنچه کفایتت کند برخوردارى؛ ولى [همچنان] در پى چیزى هستى که باعث سرکشى تو میشود. به اندک، قناعت نمیکنى، و از بسیار، سیر نمیشوى».[32]
[1]. برای آگاهی بیشتر ر.ک به این کتاب: محمدی ری شهری، محمد، الگوی شادی از نگاه قرآن و حدیث، قم، دارالحدیث، چاپ اول، 1391ش.
[2]. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، ج 20، ص 326، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1404ق.
[3]. شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص 107، نجف، مطبعة حیدریة، چاپ اول، بیتا.
[4]. لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، ص 532، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1376ش.
[5]. همان، ص 19.
[6]. همان، ص 59.
[7]. کوفی، محمد بن محمد اشعث، الجعفریات(الأشعثیات)، ص 234، تهران، مکتبة نینوی الحدیثة، چاپ اول، بیتا.
[8]. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ص 71، قم، دار الکتاب الإسلامی، چاپ دوم، 1410ق.
[9]. همان، ص 165.
[10]. شیخ صدوق، محمد بن على، الخصال، ج 1، ص 73، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.
[11]. حجر، 88.
[12]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 1، ص 381، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.
[13]. طه، 124.
[14]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص 533، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.
[15]. شیبانی، أحمد بن محمد بن حنبل، الزهد، ص 12، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1420ق.
[16]. عیون الحکم و المواعظ، ص 122.
[17]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، ص 285، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق.
[18]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 65، ص 146، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[19]. غرر الحکم و درر الکلم، ص 222.
[20]. أبو بکر بیهقی، أحمد بن حسین، شعب الایمان، ج 11، ص 417، ریاض، مکتبة الرشد للنشر والتوزیع، چاپ اول، 1423ق.
[21]. تحف العقول، ص 392.
[22]. غرر الحکم و درر الکلم، ص 21.
[23]. شیخ صدوق، محمد بن على، علل الشرائع، ج 1، ص 108 – 109، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ق.
[24]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2، ص 451، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[25]. عیون الحکم و المواعظ، ص 415.
[26]. دیلمی، حسن بن محمد، أعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص 343 – 344، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق.
[27]. ابن فهد حلی، احمد، التحصین فی صفات العارفین من العزلة و الخمول، ص 20، قم، مدرسة الإمام المهدی(عج)، چاپ دوم، 1406ق.
[28]. عیون الحکم و المواعظ، ص 91.
[29]. شیخ صدوق، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 282، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
[30]. التحصین فی صفات العارفین، ص 16.
[31]. ابن ماجه قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1285، فیصل عیسى البابی الحلبی، دار إحیاء الکتب العربیة، بیتا.
[32]. اعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص 337.